متن کامل قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392/12/04

مصوب 1392/12/04 مجلس شورای اسلامی با اصلاحات بعدی
 
❯ بخش اول - کلیات
❯ فصل اول - تعریف آیین دادرسی کیفری و اصول حاکم بر آن

آیین دادرسی کیفری مجموعه مقررات و قواعدی است که برای کشف جرم، تعقیب متهم، تحقیقات مقدماتی، میانجیگری، صلح میان طرفین، نحوه رسیدگی، صدور رای، طرق اعتراض به آراء، اجرای آراء، تعیین وظایف و اختیارات مقامات قضائی و ضابطان دادگستری و رعایت حقوق متهم، بزه دیده و جامعه وضع می‌شود.

دادرسی کیفری باید مستند به قانون باشد، حقوق طرفین دعوی را تضمین کند و قواعد آن نسبت به اشخاصی که در شرایط مساوی به سبب ارتکاب جرائم مشابه تحت تعقیب قرار می‌گیرند، به صورت یکسان اعمال شود.

مراجع قضائی باید با بی طرفی و استقلال کامل به اتهام انتسابی به اشخاص در کوتاه ترین مهلت ممکن، رسیدگی و تصمیم مقتضی اتخاذ نمایند و از هر اقدامی که باعث ایجاد اختلال یا طولانی شدن فرآیند دادرسی کیفری می‌شود، جلوگیری کنند.

اصل، برائت است. هرگونه اقدام محدود کننده، سالب آزادی و ورود به حریم خصوصی اشخاص جز به حکم قانون و با رعایت مقررات و تحت نظارت مقام قضائی مجاز نیست و در هر صورت این اقدامات نباید به گونه ای اعمال شود که به کرامت و حیثیت اشخاص آسیب وارد کند.

متهم باید در اسرع وقت، از موضوع و ادله اتهام انتسابی آگاه و از حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق دفاعی مذکور در این قانون بهره مند شود.

متهم، بزه دیده، شاهد و سایر افراد ذی‌ربط باید از حقوق خود در فرآیند دادرسی آگاه شوند و ساز و کارهای رعایت و تضمین این حقوق فراهم شود.

(اصلاحی 1394/03/24)- در تمام مراحل دادرسی کیفری، رعایت حقوق شهروندی مقرر در «قانون احترام به آزادی‌ های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب 1383/2/15» از سوی تمام مقامات قضائی، ضابطان دادگستری و سایر اشخاصی که در فرآیند دادرسی مداخله دارند، الزامی است. متخلفان علاوه بر جبران خسارات وارده، به مجازات مقرر در ماده (570) قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌ های بازدارنده) مصوب 1375/3/2 محکوم می‌شوند، مگر آنکه در سایر قوانین مجازات شدیدتری مقرر شده باشد.

❯ فصل دوم - دعوای عمومی و دعوای خصوصی

محکومیت به کیفر فقط ناشی از ارتکاب جرم است و جرم که دارای جنبه الهی است، می‌تواند دو حیثیت داشته باشد:
الف- حیثیت عمومی از جهت تجاوز به حدود و مقررات الهی یا تعدی به حقوق جامعه و اخلال در نظم عمومی
ب- حیثیت خصوصی از جهت تعدی به حقوق شخص یا اشخاص معین

ارتکاب جرم می‌تواند موجب طرح دو دعوی شود:
الف - دعوای عمومی برای حفظ حدود و مقررات الهی یا حقوق جامعه و نظم عمومی
ب - دعوای خصوصی برای مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم و یا مطالبه کیفرهایی که به موجب قانون حق خصوصی بزه دیده است مانند حد قذف و قصاص

بزه دیده شخصی است که از وقوع جرم متحمل ضرر و زیان می‌گردد و چنانچه تعقیب مرتکب را درخواست کند، «شاکی» و هرگاه جبران ضرر و زیان وارده را مطالبه کند، «مدعی خصوصی» نامیده می‌شود.

تعقیب متهم و اقامه دعوی از جهت حیثیت عمومی بر عهده دادستان و اقامه دعوی و درخواست تعقیب متهم از جهت حیثیت خصوصی با شاکی یا مدعی خصوصی است.

تعقیب متهم در جرائم قابل گذشت، فقط با شکایت شاکی شروع و در صورت گذشت او موقوف می‌شود.
تبصره - تعیین جرائم قابل گذشت به موجب قانون است.

تعقیب امر کیفری که طبق قانون شروع شده است و همچنین اجرای مجازات موقوف نمی شود، مگر در موارد زیر:
الف - فوت متهم یا محکومٌ علیه
ب - گذشت شاکی یا مدعی خصوصی در جرائم قابل گذشت
پ - شمول عفو
ت - نسخ مجازات قانونی
ث - شمول مرور زمان در موارد پیش بینی شده در قانون
ج - توبه متهم در موارد پیش بینی شده در قانون
چ - اعتبار امر مختوم

تبصره 1 - درباره دیه مطابق قانون مجازات اسلامی عمل می‌گردد.

تبصره 2 (اصلاحی 1394/03/24)- هر گاه مرتکب جرم پیش از صدور حکم قطعی مبتلا به جنون شود، تا زمان افاقه، تعقیب و دادرسی متوقف می‌شود. مگر آنکه در جرائم حق الناسی شرایط اثبات جرم به نحوی باشد که فرد مجنون یا فاقد هوشیاری در فرض افاقه نیز نتواند از خود رفع اتهام کند. در این صورت به ولی یا قیم یا سرپرست قانونی وی ابلاغ می‌شود که ظرف مهلت پنج روز نسبت به معرفی وکیل اقدام نماید. در صورت عدم معرفی، صرف نظر از نوع جرم ارتکابی و میزان مجازات آن وفق مقررات برای وی وکیل تسخیری تعیین می‌شود و تعقیب و دادرسی ادامه می یابد.

شاکی می‌تواند جبران تمام ضرر و زیان های مادی و معنوی و منافع ممکن الحصول ناشی از جرم را مطالبه کند.
تبصره 1- زیان معنوی عبارت از صدمات روحی یا هتک حیثیت و اعتبار شخصی، خانوادگی یا اجتماعی است. دادگاه می‌تواند علاوه بر صدور حکم به جبران خسارت مالی، به رفع زیان از طرق دیگر از قبیل الزام به عذرخواهی و درج حکم در جراید و امثال آن حکم نماید.
تبصره 2- منافع ممکن الحصول تنها به مواردی اختصاص دارد که صدق اتلاف نماید. همچنین مقررات مرتبط به منافع ممکن الحصول و نیز پرداخت خسارت معنوی شامل جرائم موجب تعزیرات منصوص شرعی و دیه نمی‌شود.

پس از آنکه متهم تحت تعقیب قرار گرفت، زیان دیده از جرم می‌تواند تصویر یا رونوشت مصدق تمام ادله و مدارک خود را جهت پیوست به پرونده به مرجع تعقیب تسلیم کند و تا قبل از اعلام ختم دادرسی، دادخواست ضرر و زیان خود را تسلیم دادگاه کند. مطالبه ضرر و زیان و رسیدگی به آن، مستلزم رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی است.

هرگاه دعوای ضرر و زیان ابتداء در دادگاه حقوقی اقامه شود، دعوای مذکور قابل طرح در دادگاه کیفری نیست، مگر آنکه مدعی خصوصی پس از اقامه دعوی در دادگاه حقوقی، متوجه شود که موضوع واجد جنبه کیفری نیز بوده است که در این صورت می‌تواند با استرداد دعوی، به دادگاه کیفری مراجعه کند. اما چنانچه دعوای ضرر و زیان ابتداء در دادگاه کیفری مطرح و صدور حکم کیفری به جهتی از جهات قانونی با تاخیر مواجه شود، مدعی خصوصی می‌تواند با استرداد دعوی، برای مطالبه ضرر و زیان به دادگاه حقوقی مراجعه کند. چنانچه مدعی خصوصی قبلاً هزینه دادرسی را پرداخته باشد نیازی به پرداخت مجدد آن نیست.

دادگاه مکلف است ضمن صدور رای کیفری، در خصوص ضرر و زیان مدعی خصوصی نیز طبق ادله و مدارک موجود رای مقتضی صادر کند، مگر آنکه رسیدگی به ضرر و زیان مستلزم تحقیقات بیشتر باشد که در این صورت، دادگاه رای کیفری را صادر و پس از آن به دعوای ضرر و زیان رسیدگی می‌نماید.

هرگاه رای قطعی کیفری موثر در ماهیت امر حقوقی باشد، برای دادگاهی که به امر حقوقی یا ضرر و زیان رسیدگی می کند، لازم الاتباع است.

دادگاه در مواردی که حکم به رد عین، مثل و یا قیمت مال صادر می کند، مکلف است میزان و مشخصات آن را قید و در صورت تعدد محکوم علیه، حدود مسئولیت هر یک را مطابق مقررات مشخص کند.
تبصره- در صورتی که حکم به پرداخت قیمت مال صادر شود، قیمت زمان اجرای حکم، ملاک است.

سقوط دعوای عمومی موجب سقوط دعوای خصوصی نیست. هرگاه تعقیب امر کیفری به جهتی از جهات قانونی موقوف یا منتهی به صدور قرار منع تعقیب یا حکم برائت شود، دادگاه کیفری مکلف است، در صورتی که دعوای خصوصی در آن دادگاه مطرح شده باشد، مبادرت به رسیدگی و صدور رای نماید.

هرگاه احراز مجرمیت متهم منوط به اثبات مسائلی باشد که رسیدگی به آنها در صلاحیت مرجع کیفری نیست، و در صلاحیت دادگاه حقوقی است، با تعیین ذی نفع و با صدور قرار اناطه، تا هنگام صدور رای قطعی از مرجع صالح، تعقیب متهم، معلق و پرونده به صورت موقت بایگانی می‌شود. در این صورت، هرگاه ذی نفع ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ قرار اناطه بدون عذر موجه به دادگاه صالح رجوع نکند و گواهی آن را ارائه ندهد، مرجع کیفری به رسیدگی ادامه می دهد و تصمیم مقتضی اتخاذ می کند.
تبصره 1- در مواردی که قرار اناطه توسط بازپرس صادر می‌شود، باید ظرف سه روز به نظر دادستان برسد. در صورتی که دادستان با این قرار موافق نباشد حل اختلاف طبق ماده (271) این قانون به عمل می آید.
تبصره 2- اموال منقول از شمول این ماده مستثنی هستند.
تبصره 3- مدتی که پرونده به صورت موقت بایگانی می‌شود، جزء مواعد مرور زمان محسوب نمی‌شود.

❯ بخش دوم - کشف جرم و تحقیقات مقدماتی
❯ فصل اول - دادسرا و حدود صلاحیت آن

به منظور کشف جرم، تعقیب متهم، انجام تحقیقات، حفظ حقوق عمومی و اقامه دعوای لازم در این مورد، اجرای احکام کیفری، انجام امور حسبی و سایر وظایف قانونی، در حوزه قضائی هر شهرستان و در معیت دادگاه‌های آن حوزه، دادسرای عمومی و انقلاب و همچنین در معیت دادگاه‌های نظامی استان، دادسرای نظامی تشکیل می‌شود.

دادسرا به ریاست دادستان تشکیل می‌شود و به تعداد لازم معاون، دادیار، بازپرس و کارمند اداری دارد.

درحوزه قضائی بخش، وظایف دادستان بر عهده رئیس حوزه قضائی و در غیاب وی بر عهده دادرس علی البدل دادگاه است.

به تشخیص رئیس قوه قضائیه، دادسراهای تخصصی از قبیل دادسرای جرائم کارکنان دولت، جرائم امنیتی، جرائم مربوط به امور پزشکی و دارویی، رایانه ای، اقتصادی و حقوق شهروندی زیر نظر دادسرای شهرستان تشکیل می‌شود.

انجام وظایف دادسرا در مورد جرائمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادگاهی غیر از دادگاه محل وقوع جرم است، به عهده دادسرایی است که در معیت دادگاه صالح انجام وظیفه می کند مگر آنکه قانون به نحو دیگری مقرر نماید.

دادستان شهرستان مرکز استان بر اقدامات دادستان ها، مقامات قضائی دادسرای شهرستان های آن استان و افرادی که وظایف دادستان را در دادگاه بخش برعهده دارند، از حیث این وظایف و نیز حسن اجرای آراء کیفری، نظارت می کند و تعلیمات لازم را ارائه می‌نماید.

❯ فصل دوم - ضابطان دادگستری و تکالیف آن

ضابطان دادگستری مامورانی هستند که تحت نظارت و تعلیمات دادستان در کشف جرم، حفظ آثار و علائم و جمع آوری ادله وقوع جرم، شناسایی، یافتن و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم، تحقیقات مقدماتی، ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضائی، به موجب قانون اقدام می کنند.

(اصلاحی 1394/03/24)- ضابطان دادگستری عبارتند از:
الف - ضابطان عام شامل فرماندهان، افسران و درجه داران نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران که آموزش مربوط را دیده باشند.
ب - ضابطان خاص شامل مقامات و مامورانی که به موجب قوانین خاص در حدود وظایف محول شده ضابط دادگستری محسوب می‌شوند؛ از قبیل روسا، معاونان و ماموران زندان نسبت به امور مربوط به زندانیان، ماموران وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و ماموران نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. همچنین سایر نیروهای مسلح در مواردی که به موجب قانون تمام یا برخی از وظایف ضابطان به آنان محول شود، ضابط محسوب می‌شوند.

تبصره - کارکنان وظیفه، ضابط دادگستری محسوب نمی شوند، اما تحت نظارت ضابطان مربوط در این مورد انجام وظیفه می کنند و مسئولیت اقدامات انجام شده در این رابطه با ضابطان است. این مسئولیت نافی مسئولیت قانونی کارکنان وظیفه نیست.

احراز عنوان ضابط دادگستری، علاوه بر وثاقت و مورد اعتماد بودن منوط به فراگیری مهارتهای لازم با گذراندن دوره های آموزشی زیر نظر مرجع قضائی مربوط و تحصیل کارت ویژه ضابطان دادگستری است. تحقیقات و اقدامات صورت گرفته از سوی اشخاص فاقد این کارت، ممنوع و از نظر قانونی بدون اعتبار است.
تبصره 1- دادستان مکلف است به طور مستمر دوره های آموزشی حین خدمت را جهت کسب مهارتهای لازم و ایفاء وظایف قانونی برای ضابطان دادگستری برگزار نماید.
تبصره 2- آیین نامه اجرائی این ماده ظرف سه ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری و با همکاری وزرای اطلاعات، دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و کشور و فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

به منظور حسن اجرای وظایف ضابطان در مورد اطفال و نوجوانان، پلیس ویژه اطفال و نوجوانان در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران تشکیل می‌شود. وظایف و حدود اختیارات آن به موجب لایحه ای است که توسط رئیس قوه قضائیه تهیه می‌شود.

ریاست و نظارت بر ضابطان دادگستری از حیث وظایفی که به عنوان ضابط به عهده دارند با دادستان است. سایر مقامات قضائی نیز در اموری که به ضابطان ارجاع می دهند، حق نظارت دارند.
تبصره - ارجاع امر از سوی مقام قضائی به ماموران یا مقاماتی که حسب قانون، ضابط تلقی نمی‌شوند، موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.

دادستان به منظور نظارت بر حسن اجرای وظایف ضابطان، واحدهای مربوط را حداقل هر دو ماه یک بار مورد بازرسی قرار می دهد و در هر مورد، مراتب را در دفتر مخصوصی که به این منظور تهیه می‌شود، قید و دستورهای لازم را صادر می کند.

دستورهای مقام قضائی به ضابطان دادگستری به صورت کتبی، صریح و با قید مهلت صادر می‌شود. در موارد فوری که صدور دستور کتبی مقدور نیست، دستور به صورت شفاهی صادر می‌شود و ضابط دادگستری باید ضمن انجام دستورها و درج مراتب و اقدامات معموله در صورتمجلس، در اسرع وقت و حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت آن را به امضای مقام قضائی برساند.

ضابطان دادگستری مکلفند در اسرع وقت و در مدتی که دادستان یا مقام قضائی مربوط تعیین می کند، نسبت به انجام دستورها و تکمیل پرونده اقدام نمایند.
تبصره - چنانچه اجرای دستور یا تکمیل پرونده میسر نشود، ضابطان باید در پایان مهلت تعیین شده، گزارش آن را با ذکر علت برای دادستان یا مقام قضائی مربوط ارسال کنند.

گزارش ضابطان در صورتی معتبر است که بر خلاف اوضاع و احوال و قرائن مسلم قضیه نباشد و بر اساس ضوابط و مقررات قانونی تهیه و تنظیم شود.

ضابطان دادگستری موظفند شکایت کتبی یا شفاهی را همه وقت قبول نمایند. شکایت شفاهی در صورتمجلس قید و به امضای شاکی می‌رسد، اگر شاکی نتواند امضاء کند یا سواد نداشته باشد، مراتب در صورتمجلس قید و انطباق شکایت شفاهی با مندرجات صورتمجلس تصدیق می‌شود. ضابطان دادگستری مکلفند پس از دریافت شکایت، به شاکی رسید تحویل دهند و به فوریت پرونده را نزد دادستان ارسال کنند.

ضابطان دادگستری مکلفند شاکی را از حق درخواست جبران خسارت و بهره مندی از خدمات مشاوره ای موجود و سایر معاضدت های حقوقی آگاه سازند.

ضابطان دادگستری مکلفند اظهارات شاکی در مورد ضرر و زیان وارده را در گزارش خود به مراجع قضائی ذکر کنند.

افشای اطلاعات مربوط به هویت و محل اقامت بزه دیده، شهود و مطلعان و سایر اشخاص مرتبط با پرونده توسط ضابطان دادگستری، جز در مواردی که قانون معین می کند، ممنوع است.

ضابطان دادگستری اختیار اخذ تامین از متهم را ندارند و مقامات قضائی نیز نمی‌توانند اخذ تامین را به آنان محول کنند. در هرصورت هرگاه اخذ تامین از متهم ضرورت داشته باشد، تنها توسط مقام قضائی طبق مقررات این قانون اقدام می‌شود.

بازجویی و تحقیقات از زنان و افراد نابالغ در صورت امکان باید توسط ضابطان آموزش دیده زن و با رعایت موازین شرعی انجام شود.

هرگاه قرائن و امارات مربوط به وقوع جرم مورد تردید است یا اطلاعات ضابطان دادگستری از منابع موثق نیست، آنان باید پیش از اطلاع به دادستان، بدون داشتن حق تفتیش و بازرسی یا احضار و جلب اشخاص، تحقیقات لازم را به عمل آورند و نتیجه آن را به دادستان گزارش دهند. دادستان با توجه به این گزارش، دستور تکمیل تحقیقات را صادر و یا تصمیم قضائی مناسب را اتخاذ می کند.

ضابطان دادگستری به محض اطلاع از وقوع جرم، در جرایم غیر مشهود مراتب را برای کسب تکلیف و اخذ دستورهای لازم به دادستان اعلام می کنند و دادستان نیز پس از بررسی لازم، دستور ادامه تحقیقات را صادر و یا تصمیم قضائی مناسب اتخاذ می کند. ضابطان دادگستری درباره جرائم مشهود، تمام اقدامات لازم را به منظور حفظ آلات، ادوات، آثار، علائم و ادله وقوع جرم و جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم و یا تبانی، به عمل می آورند، تحقیقات لازم را انجام می دهند و بلافاصله نتایج و مدارک به دست آمده را به اطلاع دادستان می رسانند. همچنین چنانچه شاهد یا مطلعی در صحنه وقوع جرم حضور داشته باشد؛ اسم، نشانی، شماره تلفن و سایر مشخصات ایشان را اخذ و در پرونده درج می کنند. ضابطان دادگستری در اجرای این ماده و ذیل ماده (46) این قانون فقط در صورتی می‌توانند متهم را بازداشت نمایند که قرائن و امارات قوی بر ارتکاب جرم مشهود توسط وی وجود داشته باشد.

جرم در موارد زیر مشهود است:
الف- در مرئی و منظر ضابطان دادگستری واقع شود یا ماموران یاد شده بلافاصله در محل وقوع جرم حضور یابند و یا آثار جرم را بلافاصله پس از وقوع مشاهده کنند.
ب - بزه دیده یا دو نفر یا بیشتر که ناظر وقوع جرم بوده اند، حین وقوع جرم یا بلافاصله پس از آن، شخص معینی را به عنوان مرتکب معرفی کنند.
پ - بلافاصله پس از وقوع جرم، علائم و آثار واضح یا اسباب و ادله جرم در تصرف متهم یافت شود و یا تعلق اسباب و ادله یاد شده به متهم محرز گردد.
ت - متهم بلافاصله پس از وقوع جرم، قصد فرار داشته یا در حال فرار باشد یا بلافاصله پس از وقوع جرم دستگیر شود.
ث - جرم در منزل یا محل سکنای افراد، اتفاق افتاده یا در حال وقوع باشد و شخص ساکن، در همان حال یا بلافاصله پس از وقوع جرم، ورود ماموران را به منزل یا محل سکنای خود درخواست کند.
ج - متهم بلافاصله پس از وقوع جرم، خود را معرفی کند و وقوع آن را خبر دهد.
چ - متهم ولگرد باشد و در آن محل نیز سوء شهرت داشته باشد.
تبصره ١- چنانچه جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون به صورت مشهود واقع شود، در صورت عدم حضور ضابطان دادگستری، تمام شهروندان می‌توانند اقدامات لازم را برای جلوگیری از فرار مرتکب جرم و حفظ صحنه جرم به عمل آورند.
تبصره ٢- ولگرد کسی است که مسکن و ماوای مشخص و وسیله معاش معلوم و شغل یا حرفه معینی ندارد.

ضابطان دادگستری مکلفند نتیجه اقدامات خود را فوری به دادستان اطلاع دهند. چنانچه دادستان اقدامات انجام شده را کافی نداند، می‌تواند تکمیل آن را بخواهد. در این صورت، ضابطان باید طبق دستور دادستان تحقیقات و اقدامات قانونی را برای کشف جرم و تکمیل تحقیقات به عمل آورند، اما نمی‌توانند متهم را تحت نظر نگه دارند. چنانچه در جرائم مشهود، نگهداری متهم برای تکمیل تحقیقات ضروری باشد، ضابطان باید موضوع اتهام و ادله آن را بلافاصله و به طور کتبی به متهم ابلاغ و تفهیم کنند و مراتب را فوری برای اتخاذ تصمیم قانونی به اطلاع دادستان برسانند. در هر حال، ضابطان نمی‌توانند بیش از بیست و چهار ساعت متهم را تحت نظر قرار دهند.

هرگاه فردی خارج از وقت اداری به علت هریک از عناوین مجرمانه تحت نظر قرار گیرد، باید حداکثر ظرف یک ساعت مراتب به دادستان یا قاضی کشیک اعلام شود. دادستان یا قاضی کشیک نیز مکلف است، موضوع را بررسی نماید و در صورت نیاز با حضور در محل تحت نظر قرار گرفتن متهم اقدام قانونی به عمل آورد.

با شروع تحت نظر قرار گرفتن، متهم می‌تواند تقاضای حضور وکیل نماید. وکیل باید با رعایت و توجه به محرمانه بودن تحقیقات و مذاکرات، با شخص تحت نظر ملاقات نماید و وکیل می‌تواند در پایان ملاقات با متهم که نباید بیش از یک ساعت باشد ملاحظات کتبی خود را برای درج در پرونده ارائه دهد.

تبصره (اصلاحی 1394/03/24)- در جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی و همچنین جرائم سازمان یافته که مجازات آنها مشمول ماده (302) این قانون است، در مرحله تحقیقات مقدماتی طرفین دعوی، وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید رئیس قوه قضائیه باشد، انتخاب می نمایند. اسامی وکلای مزبور توسط رئیس قوه قضائیه اعلام می‌گردد.

به محض آنکه متهم تحت نظر قرار گرفت، حداکثر ظرف یک ساعت، مشخصات سجلی، شغل، نشانی و علت تحت نظر قرار گرفتن وی، به هر طریق ممکن، به دادسرای محل اعلام می‌شود. دادستان هر شهرستان با درج مشخصات مزبور در دفتر مخصوص و رایانه، با رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی، نظارت لازم را برای رعایت حقوق این افراد اعمال می‌نماید و فهرست کامل آنان را در پایان هر روز به رئیس کل دادگستری استان مربوط اعلام می کند تا به همان نحو ثبت شود. والدین، همسر، فرزندان، خواهر و برادر این اشخاص می‌توانند از طریق مراجع مزبور از تحت نظر بودن آنان اطلاع یابند. پاسخگویی به بستگان فوق درباره تحت نظر قرار گرفتن، تا حدی که با حیثیت اجتماعی و خانوادگی اشخاص تحت نظر منافات نداشته باشد، ضروری است.

شخص تحت نظر می‌تواند به وسیله تلفن یا هر وسیله ممکن، افراد خانواده یا آشنایان خود را از تحت نظر بودن آگاه کند و ضابطان نیز مکلفند مساعدت لازم را در این خصوص به عمل آورند، مگر آنکه بنا بر ضرورت تشخیص دهند که شخص تحت نظر نباید از چنین حقی استفاده کند. در این صورت باید مراتب را برای اخذ دستور مقتضی به اطلاع مقام قضائی برسانند.

بنا به درخواست شخص تحت نظر یا یکی از بستگان نزدیک وی، یکی از پزشکان به تعیین دادستان از شخص تحت نظر معاینه به عمل می آورد. گواهی پزشک در پرونده ثبت و ضبط می‌شود.

هرگاه متهم تحت نظر قرار گرفت، ضابطان دادگستری مکلفند حقوق مندرج در این قانون در مورد شخص تحت نظر را به متهم تفهیم و به صورت مکتوب در اختیار وی قرار دهند و رسید دریافت و ضمیمه پرونده کنند.

ضابطان دادگستری مکلفند اظهارات شخص تحت نظر، علت تحت نظر بودن، تاریخ و ساعت آغاز آن، مدت بازجویی، مدت استراحت بین دو بازجویی و تاریخ و ساعتی را که شخص نزد قاضی معرفی شده است را در صورتمجلس قید کنند و آن را به امضا یا اثر انگشت او برسانند. ضابطان همچنین مکلفند تاریخ و ساعت آغاز و پایان تحت نظر بودن را در دفتر خاصی ثبت و ضبط کنند.
تبصره- در این ماده و نیز در سایر مواد مقرر در این قانون که اخذ امضا و یا اثر انگشت شخص پیش بینی شده است، اثر انگشت در صورتی دارای اعتبار است که شخص قادر به امضا نباشد.

ضابطان دادگستری پس از حضور دادستان یا بازپرس در صحنه جرم، تحقیقاتی را که انجام داده اند به آنان تسلیم می کنند و دیگر حق مداخله ندارند، مگر آنکه انجام دستور و ماموریت دیگری از سوی مقام قضائی به آنان ارجاع شود.

ورود به منازل، اماکن تعطیل و بسته و تفتیش آنها، همچنین بازرسی اشخاص و اشیاء در جرایم غیر مشهود با اجازه موردی مقام قضائی است، هر چند وی اجرای تحقیقات را به طور کلی به ضابط ارجاع داده باشد.

ضابطان دادگستری مکلفند طبق مجوز صادره عمل نمایند و از بازرسی اشخاص، اشیاء و مکان های غیر مرتبط با موضوع خودداری کنند.

چنانچه ضابطان دادگستری در هنگام بازرسی محل، ادله، اسباب و آثار جرم دیگری را که تهدید کننده امنیت و آسایش عمومی جامعه است، مشاهده کنند، ضمن حفظ ادله و تنظیم صورتمجلس، بلافاصله مراتب را به مرجع قضائی صالح گزارش و وفق دستور وی عمل می کنند.

ضابطان دادگستری باید به هنگام ورود به منازل، اماکن بسته و تعطیل، ضمن ارائه اوراق هویت ضابط بودن خود، اصل دستور قضائی را به متصرف محل نشان دهند و مراتب را در صورتمجلس قید نمایند و به امضاء شخص یا اشخاص حاضر برسانند. در صورتی که این اشخاص از رویت امتناع کنند، مراتب در صورتمجلس قید می‌شود و ضابطان بازرسی را انجام می دهند.

ضابطان دادگستری مکلفند اوراق بازجویی و سایر مدارک پرونده را شماره گذاری نمایند، در صورتمجلسی که برای مقام قضائی ارسال می کنند، تعداد کل اوراق پرونده را مشخص کنند.
تبصره- رعایت مفاد این ماده در خصوص شماره گذاری اوراق پرونده توسط مدیر دفتر در دادسرا و دادگاه، الزامی و تخلف از آن موجب محکومیت به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی است.

در بازجویی ها اجبار یا اکراه متهم، استفاده از کلمات موهن، طرح سوالات تلقینی یا اغفال کننده و سوالات خارج از موضوع اتهام ممنوع است و اظهارات متهم در پاسخ به چنین سوالاتی و همچنین اظهاراتی که ناشی از اجبار یا اکراه است، معتبر نیست. تاریخ، زمان و طول مدت بازجویی باید در اوراق صورتمجلس قید شود و به امضاء یا اثر انگشت متهم برسد.

تمام اقدامات ضابطان دادگستری در انجام تحقیقات باید مطابق ترتیبات و قواعدی باشد که برای تحقیقات مقدماتی مقرر است.

تحمیل هزینه های ناشی از انجام وظایف ضابطان نسبت به کشف جرم، حفظ آثار و علائم و جمع آوری ادله وقوع جرم، شناسایی و یافتن و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم، دستگیری وی، حمایت از بزه دیده و خانواده او در برابر تهدیدات، ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضائی تحت هر عنوان بر بزه دیده ممنوع است.

تخلف از مقررات مواد (30)، (34)، (35)، (37)، (38)، (39)، (40)، (41)، (42)، (49)، (51)، (52)، (53)، (55)، (59) و (141) این قانون توسط ضابطان، موجب محکومیت به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی است.

❯ فصل سوم - وظایف و اختیارات دادستان

جهات قانونی شروع به تعقیب به شرح زیر است:
الف - شکایت شاکی یا مدعی خصوصی
ب - اعلام و اخبار ضابطان دادگستری، مقامات رسمی یا اشخاص موثق و مطمئن
پ - وقوع جرم مشهود، در برابر دادستان یا بازپرس
ت - اظهار و اقرار متهم
ث- اطلاع دادستان از وقوع جرم به طرق قانونی دیگر

هرگاه کسی اعلام کند که خود ناظر وقوع جرمی بوده و جرم مذکور از جرائم غیر قابل گذشت باشد، در صورتی که قرائن و اماراتی مبتنی بر نادرستی اظهارات وی وجود نداشته باشد، این اظهار برای شروع به تعقیب کافی است، هر چند قرائن و امارات دیگری برای تعقیب موجود نباشد؛ اما اگر اعلام کننده شاهد قضیه نبوده، به صرف اعلام نمی توان شروع به تعقیب کرد، مگر آنکه دلیلی بر صحت ادعا وجود داشته باشد. یا جرم از جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی باشد.

(اصلاحی 1394/03/24)- سازمان های مردم نهادی که اساسنامه آنها در زمینه حمایت از اطفال و نوجوانان، زنان، اشخاص بیمار و دارای ناتوانی جسمی یا ذهنی، محیط زیست، منابع طبیعی، میراث فرهنگی، بهداشت عمومی و حمایت از حقوق شهروندی است، می‌توانند نسبت به جرائم ارتکابی در زمینه های فوق اعلام جرم کنند و در تمام مراحل دادرسی شرکت کنند.

تبصره 1 (اصلاحی 1394/03/24)- در صورتی که جرم واقع شده دارای بزه دیده خاص باشد، کسب رضایت وی جهت اقدام مطابق این ماده ضروری است. چنانچه بزه دیده طفل، مجنون و یا در جرائم مالی سفیه باشد، رضایت ولی، قیم یا سرپرست قانونی او اخذ می‌شود. اگر ولی، قیم یا سرپرست قانونی، خود مرتکب جرم شده باشد، سازمان های مذکور با اخذ رضایت قیم اتفاقی یا تایید دادستان، اقدامات لازم را انجام می دهند.

تبصره 2- ضابطان دادگستری و مقامات قضائی مکلفند بزه دیدگان جرائم موضوع این ماده را از کمک سازمان های مردم نهاد مربوطه، آگاه کنند.

تبصره 3 (اصلاحی 1395/11/10)- سازمان‌ های مردم ‌نهاد در صورتی می ‌توانند از حق مذکور در ماده (66) قانون آیین ‌دادرسی کیفری مصوب 1392/12/4، استفاده کنند که از مراجع ذی ‌صلاح قانونی ذی‌ ربط مجوز اخذ کنند و اگر سه ‌بار متوالی اعلام جرم یک سازمان مردم ‌نهاد در محاکم صالحه به ‌طور قطعی رد شود، برای یک سال از استفاده از حق مذکور در ماده (66) قانون ذکر شده، محروم می ‌شوند.

تبصره 4 (الحاقی 1394/03/24)- اجرای این ماده با رعایت اصل یکصد و شصت و پنجم (165) قانون اساسی است و در جرائم منافی عفت سازمان های مردم نهاد موضوع این ماده می‌توانند با رعایت ماده (102) این قانون و تبصره های آن تنها اعلام جرم نموده و دلایل خود را به مراجع قضائی ارائه دهند و حق شرکت در جلسات را ندارند.

گزارشها و نامه هایی که هویت گزارش دهندگان و نویسندگان آنها مشخص نیست، نمی‌تواند مبنای شروع به تعقیب قرار گیرد، مگر آنکه دلالت بر وقوع امر مهمی کند که موجب اخلال در نظم و امنیت عمومی است یا همراه با قرائنی باشد که به نظر دادستان برای شروع به تعقیب کفایت می کند.

شاکی یا مدعی خصوصی می‌تواند شخصاً یا توسط وکیل شکایت کند. در شکوائیه موارد زیر باید قید شود:
الف - نام و نام خانوادگی، نام پدر، سن، شغل، میزان تحصیلات، وضعیت تاهل، تابعیت، مذهب، شماره شناسنامه، شماره ملی، نشانی دقیق و در صورت امکان نشانی پیام نگار (ایمیل)، شماره تلفن ثابت و همراه و کد پستی شاکی
ب - موضوع شکایت، تاریخ و محل وقوع جرم
پ - ضرر و زیان وارده به مدعی و مورد مطالبه وی
ت - ادله وقوع جرم، اسامی، مشخصات و نشانی شهود و مطلعان در صورت امکان
ث - مشخصات و نشانی مشتکی عنه یا مظنون در صورت امکان
تبصره - قوه قضائیه مکلف است اوراق متحد الشکل مشتمل بر موارد فوق را تهیه کند و در اختیار مراجعان قرار دهد تا در تنظیم شکوائیه مورد استفاده قرار گیرد. عدم استفاده از اوراق مزبور مانع استماع شکایت نیست.

دادستان مکلف است شکایت کتبی و شفاهی را همه وقت قبول کند. شکایت شفاهی در صورتمجلس قید و به امضاء یا اثر انگشت شاکی می‌رسد. هرگاه شاکی سواد نداشته باشد، مراتب در صورتمجلس قید و انطباق شکایت با مندرجات صورتمجلس تصدیق می شود.

در مواردی که تعقیب کیفری، منوط به شکایت شاکی است و بزه دیده، محجور می‌باشد و ولی یا قیم نداشته یا به آنان دسترسی ندارد و نصب قیم نیز موجب فوت وقت یا توجه ضرر به محجور شود، تا حضور و مداخله ولی یا قیم یا نصب قیم و همچنین در صورتی که ولی یا قیم خود مرتکب جرم شده یا مداخله در آن داشته باشد، دادستان شخصی را به عنوان قیم موقت تعیین و یا خود امر کیفری را تعقیب می کند و اقدامات ضروری را برای حفظ و جمع آوری ادله جرم و جلوگیری از فرار متهم به عمل می آورد. این حکم در مواردی که بزه دیده، ولی و یا قیم او به عللی از قبیل بیهوشی قادر به شکایت نباشد نیز جاری است.
تبصره - در خصوص شخص سفیه فقط در دعاوی کیفری که جنبه مالی دارد رعایت ترتیب مذکور در این ماده الزامی است و در غیر موارد مالی، سفیه می‌تواند شخصاً طرح شکایت نماید.

در مواردی که تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی است، اگر بزه‌دیده طفل یا مجنون باشد و ولی قهری یا سرپرست قانونی او با وجود مصلحت مولّی علیه اقدام به شکایت نکند، دادستان موضوع را تعقیب می کند. همچنین در مورد بزه‌دیدگانی که به عللی از قبیل معلولیت جسمی یا ذهنی یا کهولت سن، ناتوان از اقامه دعوی هستند، دادستان موضوع را با جلب موافقت آنان تعقیب می کند. در این صورت، در خصوص افراد محجور، موقوف شدن تعقیب یا اجرای حکم نیز منوط به موافقت دادستان است.

هرگاه مقامات و اشخاص رسمی از وقوع یکی از جرایم غیر قابل گذشت در حوزه کاری خود مطلع شوند، مکلفند موضوع را فوری به دادستان اطلاع دهند.

دادستان در اموری که به بازپرس ارجاع می‌شود، حق نظارت و ارائه تعلیمات لازم را دارد.

دادستان می‌تواند در تحقیقات مقدماتی حضور یابد و بر نحوه انجام آن نظارت کند؛ اما نمی‌تواند جریان تحقیقات را متوقف سازد.

نظارت بر تحقیقات بر عهده دادستانی است که تحقیقات در حوزه او به عمل می آید، هر چند راجع به امری باشد که خارج از آن حوزه اتفاق افتاده است.

دادستان پیش از آنکه تحقیق در جرمی را از بازپرس بخواهد یا جریان تحقیقات را به طور کلی به بازپرس واگذار کند، می‌تواند اجرای برخی تحقیقات و اقدامات لازم را از بازپرس تقاضا کند. در این صورت، بازپرس مکلف است فقط تحقیق یا اقدام مورد تقاضای دادستان را انجام دهد و نتیجه را نزد وی ارسال کند.

در صورت مشهود بودن جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون، تا پیش از حضور و مداخله بازپرس، دادستان برای حفظ آثار و علائم، جمع آوری ادله وقوع جرم و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم اقدامات لازم را به عمل می آورد.

در مورد جرائم مشهود که رسیدگی به آنها از صلاحیت دادگاه محل خارج است، دادستان مکلف است تمام اقدامات لازم را برای جلوگیری از امحای آثار جرم و فرار و مخفی شدن متهم انجام دهد و هر تحقیقی را که برای کشف جرم لازم بداند، به عمل آورد و نتیجه اقدامات خود را فوری به مرجع قضائی صالح ارسال کند.

در جرائم قابل گذشت، شاکی می‌تواند تا قبل از صدور کیفرخواست درخواست ترک تعقیب کند. در این صورت، دادستان قرار ترک تعقیب صادر می کند. شاکی می‌تواند تعقیب مجدد متهم را فقط برای یک بار تا یک سال از تاریخ صدور قرار ترک تعقیب درخواست کند.

(اصلاحی 1394/03/24)- در جرایم تعزیری درجه هفت و هشت، چنانچه شاکی وجود نداشته یا گذشت کرده باشد، در صورت فقدان سابقه محکومیت موثر کیفری، مقام قضایی می‌تواند پس از تفهیم اتهام با ملاحظه وضع اجتماعی و سوابق متهم و اوضاع و احوالی که موجب وقوع جرم شده است و در صورت ضرورت با اخذ التزام کتبی از متهم برای رعایت مقررات قانونی، فقط یک‌ بار از تعقیب متهم خودداری نماید و قرار بایگانی پرونده را صادر کند. این قرار ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ، قابل اعتراض است.

تبصره (الحاقی 1394/03/24)- مرجع تجدیدنظر قرار موضوع این ماده و سایر قرارهای قابل اعتراض مربوط به تحقیقات مقدماتی جرائمی که به‌طور مستقیم در دادگاه رسیدگی می‌شوند، دادگاه تجدیدنظر است.

در جرائم تعزیری درجه شش، هفت و هشت که مجازات آنها قابل تعلیق است، چنانچه شاکی وجود نداشته، گذشت کرده یا خسارت وارده جبران گردیده باشد و یا با موافقت بزه دیده، ترتیب پرداخت آن در مدت مشخصی داده شود و متهم نیز فاقد سابقه محکومیت موثر کیفری باشد، دادستان می‌تواند پس از اخذ موافقت متهم و در صورت ضرورت با اخذ تامین متناسب، تعقیب وی را از شش ماه تا دو سال معلق کند. در این صورت، دادستان متهم را حسب مورد، مکلف به اجرای برخی از دستورهای زیر می کند:
الف - ارائه خدمات به بزه دیده در جهت رفع یا کاهش آثار زیان بار مادی یا معنوی ناشی از جرم با رضایت بزه دیده
ب - ترک اعتیاد از طریق مراجعه به پزشک، درمانگاه، بیمارستان و یا به هر طریق دیگر، حداکثر ظرف شش ماه
پ - خودداری از اشتغال به کار یا حرفه معین، حداکثر به مدت یک سال
ت - خودداری از رفت و آمد به محل یا مکان معین، حداکثر به مدت یک سال
ث - معرفی خود در زمانهای معین به شخص یا مقامی به تعیین دادستان، حداکثر به مدت یک سال
ج - انجام دادن کار در ایام یا ساعات معین در موسسات عمومی یا عام المنفعه با تعیین دادستان، حداکثر به مدت یک سال
چ - شرکت در کلاسها یا جلسات آموزشی، فرهنگی و حرفه ای در ایام و ساعات معین حداکثر، به مدت یک سال
ح - عدم اقدام به رانندگی با وسایل نقلیه موتوری و تحویل دادن گواهینامه، حداکثر به مدت یک سال
خ - عدم حمل سلاح دارای مجوز یا استفاده از آن، حداکثر به مدت یک سال
د - عدم ارتباط و ملاقات با شرکاء جرم و بزه دیده به تعیین دادستان، برای مدت معین
ذ - ممنوعیت خروج از کشور و تحویل دادن گذرنامه با اعلام مراتب به مراجع مربوط، حداکثر به مدت شش ماه
تبصره 1- در صورتی که متهم در مدت تعلیق به اتهام ارتکاب یکی از جرائم مستوجب حد، قصاص یا تعزیر درجه هفت و بالاتر مورد تعقیب قرار گیرد و تعقیب وی منتهی به صدور کیفرخواست گردد و یا دستورهای مقام قضائی را اجراء نکند، قرار تعلیق، لغو و با رعایت مقررات مربوط به تعدد، تعقیب به عمل می آید و مدتی که تعقیب معلق بوده است، جزء مدت مرور زمان محسوب نمی‌شود. چنانچه متهم از اتهام دوم تبرئه گردد، دادگاه قرار تعلیق را ابقاء می کند. مرجع صادرکننده قرار مکلف است به مفاد این تبصره در قرار صادره تصریح کند.
تبصره 2- قرار تعلیق تعقیب، ظرف ده روز پس از ابلاغ، قابل اعتراض در دادگاه صالح است.
تبصره 3- هرگاه در مدت قرار تعلیق تعقیب معلوم شود که متهم دارای سابقه محکومیت کیفری موثر است، قرار مزبور بلافاصله به وسیله مرجع صادرکننده لغو و تعقیب از سرگرفته می‌شود. مدتی که تعقیب معلق بوده است، جزء مدت مرور زمان محسوب نمی‌شود.
تبصره 4- بازپرس می‌تواند در صورت وجود شرایط قانونی، اعمال مقررات این ماده را از دادستان درخواست کند.
تبصره 5- در مواردی که پرونده به طور مستقیم در دادگاه مطرح می‌شود، دادگاه می‌تواند مقررات این ماده را اعمال کند.
تبصره 6- قرار تعلیق تعقیب در دفتر مخصوصی در واحد سجل کیفری ثبت می شود و در صورتی که متهم در مدت مقرر، ترتیبات مندرج در قرار را رعایت ننماید، تعلیق لغو می گردد.

در جرائم تعزیری درجه شش، هفت و هشت که مجازات آنها قابل تعلیق است، مقام قضائی می‌تواند به درخواست متهم و موافقت بزه دیده یا مدعی خصوصی و با اخذ تامین متناسب، حداکثر دو ماه مهلت به متهم بدهد تا برای تحصیل گذشت شاکی یا جبران خسارت ناشی از جرم اقدام کند. همچنین مقام قضائی می‌تواند برای حصول سازش بین طرفین، موضوع را با توافق آنان به شورای حل اختلاف یا شخص یا موسسه ای برای میانجیگری ارجاع دهد. مدت میانجیگری بیش از سه ماه نیست. مهلتهای مذکور در این ماده در صورت اقتضاء فقط برای یک بار و به میزان مذکور قابل تمدید است. اگر شاکی گذشت کند و موضوع از جرائم قابل گذشت باشد، تعقیب موقوف می‌شود. در سایر موارد، اگر شاکی گذشت کند یا خسارت او جبران شود و یا راجع به پرداخت آن توافق حاصل شود و متهم فاقد سابقه محکومیت موثر کیفری باشد، مقام قضائی می‌تواند پس از اخذ موافقت متهم، تعقیب وی را از شش ماه تا دو سال معلق کند. در این صورت، مقام قضائی متهم را با رعایت تبصره های ماده (81) این قانون حسب مورد، مکلف به اجرای برخی دستورهای موضوع ماده مذکور می کند. همچنین در صورت عدم اجرای تعهدات مورد توافق از سوی متهم بدون عذر موجه، بنا به درخواست شاکی یا مدعی خصوصی، قرار تعلیق تعقیب را لغو و تعقیب را ادامه می دهد.
تبصره- بازپرس می‌تواند تعلیق تعقیب یا ارجاع به میانجیگری را از دادستان تقاضا نماید.

نتیجه میانجیگری به صورت مشروح و با ذکر ادله آن طی صورتمجلسی که به امضای میانجیگر و طرفین می‌رسد، برای بررسی و تایید و اقدامات بعدی حسب مورد نزد مقام قضائی مربوط ارسال می‌شود. در صورت حصول توافق، ذکر تعهدات طرفین و چگونگی انجام آنها در صورتمجلس الزامی است.

چگونگی انجام دادن کار در موسسات عام المنفعه موضوع بند (ج) ماده (81) این قانون و ترتیب میانجیگری و شخص یا اشخاصی که برای میانجیگری انتخاب می‌شوند، موضوع ماده (82) این قانون به موجب آیین نامه ای است که ظرف سه ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری تهیه می‌شود و پس از تایید رئیس قوه قضائیه به تصویب هیات وزیران می‌رسد.

در مواردی که دیه باید از بیت المال پرداخت شود، پس از اتخاذ تصمیم قانونی راجع به سایر جهات، پرونده به دستور دادستان برای صدور حکم مقتضی به دادگاه ارسال می‌شود.
تبصره 1- حکم این ماده در مواردی که پرونده با قرار موقوفی تعقیب یا با هر تصمیم دیگری در دادسرا مختومه می‌شود اما باید نسبت به پرداخت دیه تعیین تکلیف شود نیز جاری است.
تبصره 2- در مواردی که مسئولیت پرداخت دیه متوجه عاقله است، در صورت وجود دلیل کافی و با رعایت مقررات مربوط به احضار، به وی اخطار می‌شود برای دفاع از خود حضور یابد. پس از حضور، موضوع برای وی تبیین و اظهارات او اخذ می‌شود. هیچ‌یک از الزامات و محدودیت‌های مربوط به متهم در مورد عاقله قابل اعمال نیست. عدم حضور عاقله مانع از رسیدگی نیست.

در غیر جرائم موضوع ماده (302) این قانون، چنانچه متهم و شاکی حاضر باشند یا متهم حاضر و شاکی وجود نداشته یا گذشت کرده باشد و تحقیقات مقدماتی هم کامل باشد، دادستان می‌تواند راساً یا به درخواست بازپرس، با اعزام متهم به دادگاه و در صورت حضور شاکی به همراه او، دعوای کیفری را بلافاصله بدون صدور کیفرخواست به صورت شفاهی مطرح کند. در این مورد، دادگاه بدون تاخیر تشکیل جلسه می دهد و به متهم تفهیم می کند که حق دارد برای تعیین وکیل و تدارک دفاع مهلت بخواهد که در صورت درخواست متهم، حداقل سه روز به او مهلت داده می‌شود. تفهیم این موضوع و پاسخ متهم باید در صورتمجلس دادگاه قید شود. هرگاه متهم از این حق استفاده نکند، دادگاه در همان جلسه، رسیدگی و رای صادر می کند و اگر ضمن رسیدگی انجام تحقیقاتی را لازم بداند، آنها را انجام و یا دستور تکمیل تحقیقات را به دادستان یا ضابطان دادگستری می دهد. اخذ تامین متناسب از متهم با دادگاه است. شاکی در صورت مطالبه ضرر و زیان می‌تواند حداکثر ظرف پنج روز دادخواست خود را تقدیم کند و دادگاه می‌تواند فارغ از امر کیفری به دعوای ضرر و زیان رسیدگی و رای مقتضی صادر نماید.

هرگاه ماموران پست بر مبنای قرائن و امارات، احتمال قوی دهند که بسته پستی حاوی مواد مخدر، سمی، میکروبی خطرناک و یا مواد منفجره، اسلحه گرم، اقلام امنیتی مطابق فهرست اعلامی از سوی مراجع ذی صلاح به پست و یا سایر آلات و ادوات جرم است، محموله پستی با تنظیم صورتمجلس توقیف می شود و موضوع فوری به اطلاع دادستان می‌رسد. دادستان پس از اخذ نظر مراجع ذی صلاح و بررسی، در صورت منتفی بودن احتمال، بلافاصله دستور استرداد یا ارسال بسته پستی را صادر می کند.

در اموری که از طرف دادستان به معاون دادستان یا دادیار ارجاع می‌شود، آنان در امور محوله تمام وظایف و اختیارات دادستان را دارند و تحت تعلیمات و نظارت او انجام وظیفه می کنند. در غیاب دادستان و معاون او، دادیاری که سابقه قضائی بیشتری دارد و در صورت تساوی، دادیاری که سن بیشتری دارد، جانشین دادستان می‌شود.

❯ فصل چهارم - وظایف و اختیارات بازپرس
❯ مبحث اول - اختیارات بازپرس و حدود آن

شروع به تحقیقات مقدماتی از سوی بازپرس منوط به ارجاع دادستان است. چنانچه بازپرس، ناظر وقوع جرم باشد تحقیقات را شروع می کند، مراتب را فوری به اطلاع دادستان می رساند و در صورت ارجاع دادستان، تحقیقات را ادامه می دهد.

تحقیقات مقدماتی، مجموعه اقدامات قانونی است که از سوی بازپرس یا دیگر مقامات قضائی، برای حفظ آثار و علائم و جمع آوری ادله وقوع جرم، شناسایی، یافتن و جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم انجام می‌شود.

تحقیقات مقدماتی به صورت محرمانه صورت می‌گیرد مگر در مواردی که قانون به نحو دیگری مقرر نماید. کلیه اشخاصی که در جریان تحقیقات مقدماتی حضور دارند موظف به حفظ این اسرار هستند و در صورت تخلف، به مجازات جرم افشای اسرار شغلی و حرفه ای محکوم می‌شوند.

(اصلاحی 1394/03/24)- تحقیقات مقدماتی تمام جرائم بر عهده بازپرس است. در غیر جرائم مستوجب مجازات های مقرر در ماده (302) این قانون، در صورت کمبود بازپرس، دادستان نیز دارای تمام وظایف و اختیاراتی است که برای بازپرس تعیین شده است. در این حالت، چنانچه دادستان انجام تحقیقات مقدماتی را به دادیار ارجاع دهد، قرارهای نهائی دادیار و همچنین قرار تامین منتهی به بازداشت متهم، باید در همان روز صدور به نظر دادستان برسد و دادستان نیز مکلف است حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت در این باره اظهار نظر کند.

تبصره- در صورت عدم حضور بازپرس یا معذور بودن وی از انجام وظیفه و عدم دسترسی به بازپرس دیگر در آن دادسرا در جرائم موضوع ماده (302) این قانون، دادرس دادگاه به تقاضای دادستان و تعیین رئیس حوزه قضائی، وظیفه بازپرس را فقط تا زمان باقی بودن وضعیت مذکور انجام می دهد.

بازپرس باید در کمال بی طرفی و در حدود اختیارات قانونی، تحقیقات را انجام دهد و در کشف اوضاع و احوالی که به نفع یا ضرر متهم است فرق نگذارد.

تحقیقات مقدماتی باید به سرعت و به نحو مستمر انجام شود و ایام تعطیل مانع انجام آن نیست.

بازپرس مکلف است برای جلوگیری از امحای آثار و علائم جرم، اقدامات فوری را به عمل آورد و در تحصیل و جمع آوری ادله وقوع جرم تاخیر نکند.

انتشار تصویر و سایر مشخصات مربوط به هویت متهم در کلیه مراحل تحقیقات مقدماتی توسط رسانه ها و مراجع انتظامی و قضائی ممنوع است مگر در مورد اشخاص زیر که تنها به درخواست بازپرس و موافقت دادستان شهرستان، انتشار تصویر و یا سایر مشخصات مربوط به هویت آنان مجاز است:
الف- متهمان به ارتکاب جرائم عمدی موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون که متواری بوده و دلایل کافی برای توجه اتهام به آنان وجود داشته باشد و از طریق دیگری امکان دستیابی به آنان موجود نباشد، به منظور شناسایی آنان و یا تکمیل ادله، تصویر اصلی و یا تصویر به دست آمده از طریق چهره نگاری آنان منتشر می‌شود.
ب- متهمان دستگیر شده که به ارتکاب چند فقره جرم نسبت به اشخاص متعدد و نا معلومی نزد بازپرس اقرار کرده اند و تصویر آنان برای آگاهی بزه دیدگان و طرح شکایت و یا اقامه دعوای خصوصی توسط آنان، منتشر می‌شود.

بازپرس به منظور حمایت از بزه دیده، شاهد، مطلع، اعلام کننده جرم یا خانواده آنان و همچنین خانواده متهم در برابر تهدیدات، در صورت ضرورت، انجام برخی از اقدامات احتیاطی را به ضابطان دادگستری دستور می دهد. ضابطان دادگستری مکلف به انجام دستورها و ارائه گزارش به بازپرس هستند.

بازپرس باید شخصاً تحقیقات و اقدامات لازم را به منظور جمع آوری ادله وقوع جرم به عمل آورد، ولی می‌تواند در غیر جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون، تفتیش، تحقیق از شهود و مطلعان، جمع آوری اطلاعات و ادله وقوع جرم و یا هر اقدام قانونی دیگری را که برای کشف جرم لازم بداند، پس از دادن تعلیمات لازم به ضابطان دادگستری ارجاع دهد که در این صورت، ضمن نظارت، چنانچه تکمیل آنها را لازم بداند، تصمیم مقتضی اتخاذ می کند.
تبصره - در بندهای(الف)، (ب)، (پ) و(ت) ماده(302) این قانون نیز بازپرس می‌تواند با همکاری ضابطان دادگستری تحقیقات لازم را انجام دهد.

هرگاه بازپرس ضمن تحقیق، جرم دیگری را کشف کند که با جرم اول مرتبط نباشد و بدون شکایت شاکی نیز قابل تعقیب باشد، اقدامات لازم را طبق قانون برای حفظ آثار و علائم وقوع جرم و جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم به عمل می آورد و همزمان مراتب را به دادستان اطلاع می دهد و در صورت ارجاع دادستان، تحقیقات را ادامه می دهد.
تبصره- چنانچه جرم کشف شده از جرائمی باشد که با شکایت شاکی قابل تعقیب است، مراتب در صورت امکان، توسط دادستان به نحو مقتضی به اطلاع بزه دیده می‌رسد.

شاکی می‌تواند در هنگام تحقیقات، شهود خود را معرفی و ادله اش را اظهار کند و در تحقیقات حضور یابد، صورتمجلس تحقیقات مقدماتی یا سایر اوراق پرونده را که با ضرورت کشف حقیقت منافات ندارد، مطالعه کند و یا به هزینه خود از آنها تصویر یا رونوشت بگیرد.
تبصره 1- در صورت درخواست شاکی، چنانچه بازپرس مطالعه یا دسترسی به تمام یا برخی از اوراق پرونده را منافی با ضرورت کشف حقیقت بداند، با ذکر دلیل، قرار رد درخواست را صادر می کند. این قرار، حضوری به شاکی ابلاغ می‌شود و ظرف سه روز قابل اعتراض در دادگاه صالح است. دادگاه مکلف است در وقت فوق العاده به اعتراض رسیدگی و اتخاذ تصمیم کند. تصمیم دادگاه قطعی است.
تبصره 2- ارائه اسناد و مدارک طبقه بندی شده و اسناد حاوی مطالب مربوط به تحقیقات جرائم منافی عفت و جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی به شاکی ممنوع است.
تبصره 3- شاکی باید از انتشار مطالب و مدارکی که انتشار آنها به موجب شرع یا قانون ممنوع است امتناع کند، مگر در مقام احقاق حق خود در مراجع صالح

بازپرس مکلف است در مواردی که دسترسی به اطلاعات فردی بزه دیده، از قبیل نام و نام خانوادگی، نشانی و شماره تلفن، احتمال خطر و تهدید جدی علیه تمامیت جسمانی و حیثیت بزه دیده را به همراه داشته باشد، تدابیر مقتضی را برای جلوگیری از دسترسی به این اطلاعات اتخاذ کند. این امر در مرحله رسیدگی در دادگاه نیز به تشخیص رئیس دادگاه و با رعایت مصالح بزه دیده اعمال می شود.

(اصلاحی 1394/03/24)- انجام هر گونه تعقیب و تحقیق در جرائم منافی عفت ممنوع است و پرسش از هیچ فردی در این خصوص مجاز نیست، مگر در مواردی که جرم در مرئی و منظر عام واقع شده و یا دارای شاکی یا به عنف یا سازمان یافته باشد که در این صورت، تعقیب و تحقیق فقط در محدوده شکایت و یا اوضاع و احوال مشهود توسط مقام قضائی انجام می‌شود.

تبصره 1(اصلاحی 1394/03/24)- در جرائم منافی عفت هر گاه شاکی وجود نداشته باشد و متهم بدواً قصد اقرار داشته باشد، قاضی وی را توصیه به پوشاندن جرم و عدم اقرار می کند.

تبصره 2- قاضی مکلف است عواقب شهادت فاقد شرایط قانونی را به شاهدان تذکر دهد.

تبصره 3- در جرائم مذکور در این ماده، اگر بزه دیده محجور باشد، ولی یا سرپرست قانونی او حق طرح شکایت دارد. در مورد بزه دیده بالغی که سن او زیر هجده سال است، ولی یا سرپرست قانونی او نیز حق طرح شکایت دارد.

 

هرگاه در برابر مقام قضائی به هنگام انجام وظیفه مقاومتی شود، او می‌تواند از قوای انتظامی و در صورت ضرورت از نیروهای نظامی استفاده کند. این قوا مکلف به انجام دستور مقام قضائی هستند. در صورت عدم اجرای دستور، مستنکف به مجازات مقرر قانونی محکوم می‌شود.

بازپرس نمی‌تواند به عذر آنکه متهم معین نیست، مخفی شده و یا دسترسی به او مشکل است، تحقیقات خود را متوقف کند. در جرائم تعزیری درجه چهار، پنج، شش، هفت و هشت، هرگاه با انجام تحقیقات لازم، مرتکب جرم معلوم نشود و دو سال تمام از وقوع جرم بگذرد، با موافقت دادستان، قرار توقف تحقیقات صادر و پرونده به طور موقت بایگانی و مراتب در مواردی که پرونده شاکی دارد، به شاکی ابلاغ می‌شود. شاکی می‌تواند ظرف مهلت اعتراض به قرارها، به این قرار اعتراض کند. هرگاه شاکی، هویت مرتکب را به دادستان اعلام کند یا مرتکب به نحو دیگری شناخته شود، به دستور دادستان موضوع مجدداً تعقیب می‌شود. در مواردی که پرونده مطابق قانون به طور مستقیم در دادگاه مطرح شود، دادگاه راساً، مطابق مقررات این ماده اقدام می کند.

بازپرس در جریان تحقیقات، تقاضای قانونی دادستان را اجراء و مراتب را در صورتمجلس قید می کند و هرگاه در هنگام اجراء با اشکال مواجه شود، به نحوی که انجام تقاضا مقدور نباشد مراتب را به دادستان اعلام می‌نماید.

بازپرس مکلف است پیش از اخذ مرخصی، عزیمت به ماموریت، انتقال و مانند آن، نسبت به پرونده هایی که متهمان آنها بازداشت می باشند، اقدام قانونی لازم را انجام دهد و در صورتی که امکان آزادی زندانی به هر علت فراهم نشود، مراتب را به طور کتبی به دادستان اعلام کند.
تبصره - تخلف از این ماده و مواد (95)، (102)، (104) و تبصره (1) ماده (102) این قانون موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.

شاکی می‌تواند تامین ضرر و زیان خود را از بازپرس بخواهد. هرگاه این تقاضا مبتنی بر ادله قابل قبول باشد، بازپرس قرار تامین خواسته صادر می کند.
تبصره - چنانچه با صدور قرار تامین خواسته، اموال متهم توقیف شود، بازپرس مکلف است هنگام صدور قرار تامین کیفری این موضوع را مدنظر قرار دهد.

در صورتی که خواسته شاکی، عین معین نبوده یا عین معین بوده، اما توقیف آن ممکن نباشد، بازپرس معادل مبلغ ضرر و زیان شاکی از سایر اموال و دارایی‌های متهم توقیف می‌کند.

قرار تامین خواسته به محض ابلاغ، اجراء می‌شود. در مواردی که ابلاغ فوری ممکن نیست و تاخیر در اجراء موجب تضییع خواسته می‌شود، ابتداء قرار تامین، اجراء و سپس ابلاغ می شود. این موارد، فوراً به اطلاع دادستان می رسد. قرار تامین خواسته مطابق مقررات اجرای احکام مدنی در اجرای احکام کیفری دادسرای مربوط اجراء می‌شود.

رفع ابهام و اجمال از قرار تامین خواسته به عهده بازپرس است و رفع اشکالات ناشی از اجرای آن توسط دادستان یا قاضی اجرای احکام به عمل می آید.

دادگاه حقوقی به اعتراض اشخاص ثالث نسبت به توقیف اموال ناشی از اجرای قرار تامین خواسته، مطابق مقررات اجرای احکام مدنی رسیدگی می کند.

در مواردی که مطالبه خواسته به تقدیم دادخواست نیاز دارد، چنانچه شاکی تا قبل از ختم دادرسی، دادخواست ضرر و زیان خود را به دادگاه کیفری تقدیم نکند، به درخواست متهم، از قرار تامین خواسته رفع اثر می‌شود.

در صورتی که به جهتی از جهات قانونی، تعقیب متهم موقوف یا قرار منع تعقیب صادر و یا پرونده به هر کیفیت مختومه شود، پس از قطعیت رای و اجرای آن، از قرار تامین خواسته رفع اثر می‌شود.

جلوگیری از فعالیت تمام یا بخشی از امور خدماتی یا تولیدی از قبیل امور تجارتی، کشاورزی، فعالیت کارگاه ها، کارخانه ها و شرکتهای تجارتی و تعاونی ها و مانند آن ممنوع است مگر در مواردی که حسب قرائن معقول و ادله مثبته، ادامه این فعالیت متضمن ارتکاب اعمال مجرمانه ای باشد که مضر به سلامت، مخل امنیت جامعه و یا نظم عمومی باشد که در این صورت، بازپرس مکلف است با اطلاع دادستان، حسب مورد از آن بخش از فعالیت مذکور جلوگیری و ادله یاد شده را در تصمیم خود قید کند. این تصمیم ظرف پنج روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه کیفری است.

نوشتن بین سطور، قلم خوردگی و تراشیدن کلمات در اوراق بازجویی و تحقیقات، ممنوع است. اگر یک یا چند کلمه اضافه گردد باید بر روی آن خط نازکی کشیده و این موضوع قید شود و بازپرس و شخصی که تحقیق از او به عمل می آید، آن را امضاء کنند. همچنین اگر یک یا چند کلمه از قلم افتاده و در حاشیه نوشته شود، اشخاص یاد شده باید زیر آن را امضاء کنند. هرگاه این ترتیب رعایت نشود، کلمات و خطوط مزبور فاقد اعتبار است. رعایت مقررات این ماده در تمام مراحل دادرسی از سوی مقامات قضائی و ضابطان دادگستری الزامی است. در صورت قلم خوردگی جزئی موضوع باید در ذیل برگه توضیح داده شده و به امضاء اشخاص فوق برسد.

❯ مبحث دوم - صلاحیت بازپرس

بازپرس در حوزه قضائی محل ماموریت خود با رعایت مفاد این قانون ایفای وظیفه می کند و در صورت وجود جهات قانونی در موارد زیر شروع به تحقیق می‌نماید:
الف- جرم در حوزه قضائی محل ماموریت او واقع شود.
ب - جرم در حوزه قضائی دیگری واقع گردد و در حوزه قضائی محل ماموریت او کشف یا متهم در آن حوزه دستگیر شود.
پ - جرم در حوزه قضائی دیگری واقع شود، اما متهم یا مظنون به ارتکاب جرم در حوزه قضائی محل ماموریت او مقیم باشد.

در مواردی که جرم خارج از حوزه قضائی محل ماموریت بازپرس واقع شده، اما در حوزه او کشف یا مرتکب در آن حوزه دستگیر شود، بازپرس تحقیقات و اقدامات مقتضی را به عمل می آورد و در صورت لزوم، قرار تامین نیز صادر می کند و چنانچه قرار صادره منتهی به بازداشت متهم شود، پس از رسیدگی به اعتراض وی در دادگاه کیفری که بازپرس در معیت آن انجام وظیفه می‌نماید، با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به همراه متهم، حداکثر ظرف چهل و هشت ساعت، به دادسرای محل وقوع جرم می فرستد.

هرگاه آثار و ادله وقوع جرمی در حوزه قضائی محل ماموریت بازپرس کشف شود، اما محل وقوع آن معلوم نباشد، بازپرس ضمن انجام تحقیقات، سعی در کشف محل وقوع جرم می کند و اگر محل وقوع جرم تا ختم تحقیقات مشخص نشود، بازپرس در خصوص موضوع، اظهار عقیده می کند.

هرگاه تحقیق از متهم، استماع شهادت شهود و مطلع، معاینه محل، بازرسی از منازل و اماکن و اشیاء، جمع آوری آلات جرم و به طور کلی هر اقدام دیگری خارج از حوزه قضائی محل ماموریت بازپرس لازم شود، وی با صدور قرار نیابت قضائی مطابق مقررات قانونی و ارسال اصل یا تصویر اوراق مورد نیاز پرونده و تصریح موارد، انجام آنها را از بازپرس محل، تقاضا می کند. این بازپرس در حدود مفاد نیابت اعطائی، موضوع نیابت را انجام می دهد و اوراق تنظیمی را پس از امضاء به همراه سایر مدارک به دست آمده نزد مرجع نیابت دهنده می فرستد و در صورتی که اجرای تمام یا بخشی از مفاد نیابت، مربوط به حوزه قضائی دیگری باشد، اوراق را برای اجرای نیابت به مرجع مزبور ارسال و مراتب را به بازپرس نیابت دهنده اعلام می دارد.
تبصره 1- انجام نیابت قضائی در حوزه قضائی بخش به عهده رئیس یا دادرس علی البدل دادگاه آن محل است.
تبصره 2- در مواردی که اقرار متهم و یا شهادت شاهد و یا شهادت بر شهادت شاهد، مستند رای دادگاه باشد، استماع آن توسط قاضی صادرکننده رای الزامی است.

بازپرس در هنگام صدور قرار نیابت قضائی می‌تواند نوع تامین را معین یا اختیار اخذ تامین و نوع آن را به نظر بازپرسی که تحقیق از او خواسته شده، واگذار کند. چنانچه بازپرسی که تحقیق از او درخواست شده با توجه به دفاع متهم و ادله ابرازی وی احراز کند که تامین خواسته شده نا متناسب است به نظر خود، تامین متناسبی اخذ می کند. همچنین در موردی که تقاضای اخذ تامین نشده باشد، وی می‌تواند در صورت توجه اتهام با نظر خود تامین مناسب اخذ کند.

هرگاه در اجرای نیابت قضائی، قرار تامین صادره منتهی به بازداشت متهم شود، پرونده جهت اظهارنظر نزد دادستان محل اجرای نیابت ارسال می‌شود. به اعتراض متهم نسبت به قرار بازداشت، مطابق مقررات در دادگاه صالح محل اجرای نیابت، رسیدگی می‌شود.

هرگاه به تشخیص بازپرس، مباشرت وی در انجام تحقیقی در خارج از حوزه قضائی محل ماموریتش ضروری باشد، موضوع را به نحو مستدل به دادستان اعلام و پس از کسب نظر موافق وی، ضمن هماهنگی با دادستان محل و تحت نظارت او، نسبت به اجرای ماموریت اقدام می کند. در این صورت، ضابطان دادگستری و مراجع رسمی مکلف به اجرای دستورهای بازپرس هستند.

❯ فصل پنجم - معاینه محل، تحقیق محلی، بازرسی و کارشناسی

هرگاه برای کشف واقع و روشن شدن موضوع، تحقیق محلی یا معاینه محل ضرورت یابد و یا متهم یا شاکی درخواست نمایند، بازپرس اقدام به تحقیقات محلی یا معاینه محل می کند.

معاینه محل و تحقیق محلی جز در مواردی که ضرورت دارد باید در روز انجام شود. مراتب ضرورت در دستور قید می‌شود.

معاینه محل و تحقیق محلی توسط بازپرس و یا به دستور او توسط ضابط دادگستری انجام می‌شود. هنگام معاینه محل، اشخاصی که در امر کیفری شرکت دارند می‌توانند حاضر شوند، اما عدم حضور آنان، مانع از انجام معاینه نیست.
تبصره - هرگاه حضور متهم یا سایر اشخاصی که در امر کیفری شرکت دارند در هنگام معاینه محل ضروری باشد، مکلفند به دستور بازپرس در محل حاضر شوند.

هنگام تحقیق محلی و معاینه محل، چنانچه بازپرس لازم بداند، شخصاً حاضر می‌شود؛ اما در جرائم موضوع بند (الف) ماده (302) این قانون و همچنین هنگام معاینه اجساد، مکلف است شخصاً و در اسرع وقت حضور یابد.

هنگام تحقیق محلی و معاینه محل، شهود و مطلعان نیز دعوت می‌شوند. در موارد ضروری، بازپرس می‌تواند دیگر اشخاصی را که حضور آنان لازم است به محل دعوت کند. چنانچه اثبات حق به اظهارات اشخاص موضوع این ماده منحصر باشد و آنان بدون عذر موجه حاضر نشوند، بازپرس دستور جلب آنان را صادر می کند، مشروط به اینکه به تشخیص بازپرس حضور آنان ضرورت داشته باشد.

کارشناس رسمی یا خبره، از قبیل پزشک، داروساز، مهندس و ارزیاب هنگامی دعوت می‌شوند که اظهارنظر آنان از جهت علمی یا فنی یا معلومات مخصوص لازم باشد.
تبصره - بازپرس می‌تواند در صورت لزوم از پزشک معالج نیز دعوت به عمل آورد.

هنگام تحقیق محلی و معاینه محل، تمام آثار و نشانه های مشهود و مکشوف که به نحوی در قضیه موثر است، به دستور بازپرس توسط کارشناسان جمع آوری و در صورتمجلس قید می‌شود و به امضای اشخاص دخیل در موضوع می‌رسد.

صحنه جرم باید توسط گروه بررسی صحنه جرم که حسب مورد، متشکل از پزشک قانونی، کارشناسان بررسی صحنه جرم و تشخیص هویت، کارآگاهان نیروی انتظامی و عنداللزوم سایر کارشناسان است، تحت نظارت بازپرس و در صورت ضرورت به سرپرستی وی بررسی شود.

تبصره- حدود اختیارات، شرح وظایف و چگونگی بررسی صحنه جرم توسط این گروه به موجب آیین‌نامه اجرایی است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری و وزیر کشور با همکاری نیروی انتظامی و سازمان پزشکی قانونی کشور تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

بازپرس برای حفظ جسد، کشف هویت متوفی و چگونگی فوت وی، نسبت به ترسیم کروکی، عکسبرداری و در صورت امکان، فیلمبرداری از جسد و غیره اقدام و دستورهای لازم را صادر می کند.

هرگاه هویت متوفی معلوم نباشد به دستور بازپرس، علائم و مشخصات جسد به طور دقیق در صورتمجلس قید می‌گردد و اثر انگشتان دست متوفی در پرونده ثبت و برای تشخیص هویت وی به هر نحو که مقتضی بداند، اقدام می‌شود.
تبصره 1- در صورت ضرورت، بازپرس می‌تواند دستور انتشار تصویر متوفی را در پایگاههای اطلاع رسانی نیروی انتظامی یا پزشکی قانونی و یا به هر نحو مناسب دیگر صادر کند.
تبصره 2- اجرای مقررات این ماده و ماده (131) منوط به رعایت موازین شرعی است.

ضابطان دادگستری مکلفند در جرائم منجر به سلب حیات، صحنه جرم و محل کشف جسد را با وسایل مناسب محصور کنند و تا حضور بازپرس یا صدور دستور لازم برای معاینه محل، در صورت ضرورت از ورود افراد و خروج آنان از محل جلوگیری کنند.

از تمام آثار قابل انتقال موجود در صحنه جرم که در کشف جرم موثر است باید به میزان لازم برداشت و به نحوی مهر و موم نمود که در معرض تلف نباشد.

هرگاه ادله وقوع جرم، مواردی از قبیل مایعات ریخته شده و غیر قابل انتقال از محل باشد، تا جمع آوری آنها، بازپرس برای حفظ ادله یاد شده اقدام می کند و اگر لازم بداند محل را قفل یا مهر و موم می کند و حفاظت آنها را به ضابط دادگستری می سپارد.

بازپرس برای معاینه جراحات، آثار و علائم ضرب، صدمات جسمی، آسیبهای روانی و سایر معاینات و آزمایش های پزشکی، نظر پزشک قانونی را اخذ یا حسب مورد، از وی دعوت می‌کند. اگر پزشک قانونی نتواند حضور یابد و یا در جایی پزشک قانونی نباشد، پزشک متخصص معتمد دعوت می‌شود.

تفتیش و بازرسی منازل، اماکن بسته و تعطیل و همچنین تفتیش و بازرسی اشیاء در مواردی که حسب قرائن و امارات، ظن قوی به حضور متهم یا کشف اسباب، آلات و ادله وقوع جرم در آن وجود دارد، با دستور بازپرس و با قید جهات ظن قوی در پرونده، انجام می‌شود.

مجوز تفتیش و بازرسی منزل و محل کار اشخاص و مقامات موضوع مواد (307) و (308) و نیز متهمان جرایم موضوع بند (ث)‍ ماده (302) این قانون، باید به تایید رئیس کل دادگستری استان برسد و با حضور مقام قضائی اجراء شود.

چنانچه تفتیش و بازرسی با حقوق اشخاص در تزاحم باشد، در صورتی مجاز است که از حقوق آنان مهم تر باشد.

تفتیش و بازرسی منزل در روز به عمل می آید و در صورتی هنگام شب انجام می‌شود که ضرورت اقتضاء کند. بازپرس دلایل ضرورت را احراز و در صورتمجلس قید می کند و در صورت امکان، خود در محل حضور می یابد.
تبصره - روز از طلوع آفتاب تا غروب آن است.

دستور مقام قضائی برای ورود به منازل، اماکن بسته و تعطیل، تحت هر عنوان باید موردی باشد و موضوعی که تفتیش برای آن صورت می‌گیرد، زمان، دفعات ورود، اموال، اماکن و نشانی آنها به صراحت مشخص شود. ضابطان مکلفند ضمن رعایت دستورهای مقام قضائی، کیفیت تفتیش و بازرسی و نتیجه را در صورتمجلس تنظیم کرده، آن را به امضاء یا اثر انگشت متصرف برسانند و مراتب را حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت به مقام قضائی اعلام کنند.

تفتیش و بازرسی منزل یا محل سکنای افراد در حضور متصرف یا ارشد حاضران و در صورت ضرورت با حضور شهود تحقیق، ضمن رعایت موازین شرعی و قانونی، حفظ نظم محل مورد بازرسی و مراعات حرمت متصرفان و ساکنان و مجاوران آن به عمل می آید.
تبصره- هرگاه در محل مورد بازرسی کسی نباشد، در صورت فوریت، بازرسی در غیاب متصرفان و ساکنان محل، با حضور دو نفر از اهل محل به عمل می آید و مراتب فوریت در صورتمجلس قید می‌شود.

حضور اشخاصی که در امر کیفری دخیل هستند در هنگام بازرسی منوط به اجازه متصرف است؛ اما چنانچه بازپرس حضور اشخاصی را برای تحقیق ضروری بداند، به دستور وی در محل حاضر می‌شوند.

در صورت ضرورت، بازپرس می‌تواند ورود و خروج به محل بازرسی را تا پایان بازرسی ممنوع کند و برای اجرای این دستور از نیروی انتظامی و حسب ضرورت از نیروی نظامی با هماهنگی مقامات مربوط استفاده کند که در این صورت، نیروی نظامی زیر نظر مقام قضائی و در حکم ضابط دادگستری است.

در صورتی که متصرف منزل و مکان و یا اشیای مورد بازرسی، از بازکردن محلها و اشیای بسته خودداری کند، بازپرس می‌تواند دستور بازگشایی آنها را بدهد، اما تا حد امکان باید از اقداماتی که موجب ورود خسارت می‌گردد، خودداری شود.

تبصره (اصلاحی 1394/03/24)- در صورتی که در اجرای این ماده، خسارت مادی وارد شود و به موجب تصمیم قطعی، قرار منع یا موقوفی تعقیب و یا حکم برائت صادر شود، همچنین مواردی که امتناع کننده شخص مجرم نباشد حتی اگر موضوع به صدور قرار جلب به دادرسی یا محکومیت متهم منجر شود، دولت مسئول جبران خسارت است، مگر آنکه تقصیر بازپرس یا سایر ماموران محرز شود که در این صورت، دولت جبران خسارت می کند و به بازپرس و یا ماموران مقصر مراجعه می‌نماید.

از اوراق، نوشته ها و سایر اشیای متعلق به متهم، فقط آنچه راجع به جرم است تحصیل و در صورت لزوم به شهود تحقیق ارائه می‌شود. بازپرس مکلف است در مورد سایر نوشته ها و اشیای متعلق به متهم با احتیاط رفتار کند، موجب افشای مضمون و محتوای غیر مرتبط آنها با جرم نشود، در غیر این صورت وی به جرم افشای اسرار محکوم می‌شود.

آلات و ادوات جرم، از قبیل اسلحه، اسناد و مدارک ساختگی، سکه تقلبی و تمامی اشیائی که حین بازرسی به دست می‌آید و مرتبط با کشف جرم یا اقرار متهم باشد توقیف می‌شود و هر یک در صورتمجلس توصیف و شماره گذاری می‌گردد. آنگاه در لفاف یا مکان مناسب نگهداری و رسیدی مشتمل بر ذکر مشخصات آن اشیاء به صاحب یا متصرف آنها داده می‌شود. مال توقیف شده با توجه به وضعیت آن در محل مناسبی که از طرف دادگستری برای این منظور تعیین می‌شود، نگهداری می‌گردد.

تبصره- شیوه نگهداری اموال و پرداخت هزینه های مربوط که از محل اعتبارات قوه قضائیه است، به موجب آیین‌نامه ای است که ظرف سه ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری تهیه می‌شود به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

بازپرس در صورت صدور قرار منع، موقوفی یا ترک تعقیب باید درباره استرداد و یا معدوم کردن اشیاء و اموال مکشوفه که دلیل یا وسیله ارتکاب جرم بوده، از جرم تحصیل شده، حین ارتکاب استعمال شده و یا برای استعمال اختصاص داده شده است، تعیین تکلیف کند. در مورد ضبط این اموال یا اشیاء دادگاه تکلیف آنها را تعیین می کند.
بازپرس مکلف است مادام که پرونده نزد او جریان دارد به تقاضای ذی نفع و با رعایت شرایط زیر، دستور رد اموال و اشیای مذکور را صادر کند:
الف - وجود تمام یا قسمتی از آن اشیاء و اموال در بازپرسی یا دادرسی لازم نباشد.
ب - اشیاء و اموال بلا معارض باشد.
پ - از اشیاء و اموالی نباشد که باید ضبط یا معدوم شود.
تبصره 1- در تمام امور کیفری، دادگاه نیز باید ضمن صدور رای، نسبت به استرداد، ضبط و یا معدوم کردن اشیاء و اموال موضوع این ماده تعیین تکلیف کند.
تبصره 2- متضرر از تصمیم بازپرس یا دادگاه در مورد اشیاء و اموال موضوع این ماده، می‌تواند طبق مقررات اعتراض کند، هر چند قرار بازپرس یا حکم دادگاه نسبت به امر کیفری قابل اعتراض نباشد. در این مورد، مرجع رسیدگی به اعتراض نسبت به تصمیم بازپرس، دادگاه و نسبت به تصمیم دادگاه، دادگاه تجدید نظر استان است.

مالی که نگهداری آن مستلزم هزینه نامتناسب است و یا موجب خرابی یا کسر فاحش قیمت آن شود و حفظ مال هم برای دادرسی لازم نباشد و همچنین اموال ضایع شدنی و سریع الفساد، در صورت عدم دسترسی به مالک حسب مورد، به تقاضای بازپرس و موافقت دادستان و یا دستور دادگاه به قیمت روز فروخته می‌شود. وجه حاصل تا تعیین تکلیف نهایی در صندوق دادگستری به عنوان امانت نگهداری می‌شود.
تبصره 1- هرگونه دخالت و تصرف غیر مجاز و استفاده از اموال توقیفی ممنوع است.
تبصره 2- چنانچه مدعی مالکیت، همان قیمت را پرداخت کند در اولویت خرید قرار دارد.

کنترل ارتباطات مخابراتی افراد ممنوع است، مگر در مواردی که به امنیت داخلی و خارجی کشور مربوط باشد یا برای کشف جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون لازم تشخیص داده شود. در این صورت با موافقت رئیس کل دادگستری استان و با تعیین مدت و دفعات کنترل، اقدام می‌شود. کنترل مکالمات تلفنی اشخاص و مقامات موضوع ماده (307) این قانون منوط به تایید رئیس قوه قضائیه است و این اختیار قابل تفویض به سایرین نمی‌باشد.
تبصره 1- شرایط و کیفیات کنترل ارتباطات مخابراتی به موجب مصوبه شورای عالی امنیت ملی تعیین می‌شود.
تبصره 2- کنترل ارتباطات مخابراتی محکومان جز به تشخیص دادگاه نخستین که رای زیر نظر آن اجراء می‌شود یا قاضی اجرای احکام ممنوع است.

(اصلاحی 1394/03/24)- بازپرس می‌تواند در موارد ضروری،‌ برای کشف جرم و یا دستیابی به ادله وقوع جرم، حساب‌های بانکی اشخاص را با تایید رئیس حوزه قضائی کنترل کند.

تفتیش و بازرسی مراسلات پستی مربوط به متهم در مواردی به عمل می آید که ظن قوی به کشف جرم، دستیابی به ادله وقوع جرم و یا شناسایی متهم وجود داشته باشد. در این صورت، بازپرس از مرجع مربوط می خواهد، این مراسلات را توقیف کند و نزد او بفرستد. در صورت عدم امکان توقیف، مرجع مربوط، این امر را به اطلاع بازپرس می رساند و از وی کسب تکلیف می کند. پس از وصول، بازپرس آنها را در حضور متهم یا وکیل او بررسی و مراتب را در صورتمجلس قید می کند و پس از امضای متهم، آن را پیوست پرونده می‌نماید یا در محل مناسب نگهداری می کند. استنکاف متهم از امضا یا عدم حضور متهم یا وکیل او در صورتمجلس قید می‌شود. چنانچه اشیای مزبور حائز اهمیت نباشد و نگهداری آنها ضرورت نداشته باشد، با اخذ رسید به مرجع ارسال کننده یا به صاحبش مسترد می‌شود.
تبصره - موارد ضرورت بازرسی مکاتبات و مراسلات محکومان، به تشخیص دادگاه به وسیله ماموران مورد اعتماد زندان اعمال می‌گردد و پس از تایید، حسب مورد ارسال یا به محکوم تسلیم می‌شود. در صورت عدم تایید، مکاتبات و مراسلات ضبط و مراتب به اطلاع دادگاه می‌رسد.

مقامات و ماموران وزارتخانه ها، سازمان ها، موسسات دولتی، شرکتهای دولتی، موسسات یا نهادهای عمومی غیر دولتی و نهادها و شرکتهای وابسته به آنها، سازمان های نظامی و انتظامی، بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری، دفاتر اسناد رسمی و دستگاههایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است مکلفند اسباب، ادله و اطلاعات راجع به جرم و آن قسمت از اوراق و اسناد و دفاتری را که مراجعه به آنها برای تحقیق امر کیفری لازم است، به درخواست مرجع قضائی در دسترس آنان قرار دهند، مگر در مورد اسناد سری و به کلی سری که این درخواست باید با موافقت رئیس قوه قضائیه باشد. متخلف از این ماده، در صورتی که عمل وی برای خلاصی متهم از محاکمه و محکومیت نباشد، حسب مورد به انفصال موقت از خدمات دولتی یا عمومی از سه ماه تا یک سال محکوم می‌شود.
تبصره- در خصوص اسناد سری و به کلی سری مربوط به نیروهای مسلح رئیس قوه قضائیه می‌تواند اختیار خود را به رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح تفویض کند.

هرگاه متهم، نوشته، اسناد، مدارک، اسباب و ادله موثر در کشف جرم مربوط را به وکیل خود یا شخص دیگری بسپارد، بازپرس می‌تواند آنها را حسب مورد، در حضور وکیل یا آن شخص بررسی کند. در صورت استنکاف اشخاص مذکور از ارائه آنها، مستنکف به مجازات مقرر برای خلاصی متهم از محاکمه محکوم می‌شود، اما در صورتی که این اشخاص عذر موجه داشته باشند، ادله خود را به مقام قضائی رسیدگی کننده ارائه می دهند. نوشته، اسناد و مدارک غیر مرتبط با جرم نباید مطالبه و مورد بررسی قرار گیرد.

هرگاه بازپرس راسا یا به تقاضای یکی از طرفین انجام کارشناسی را ضروری بداند، قرار ارجاع امر به کارشناسی را صادر می کند. بازپرس باید موضوعی را که جلب نظر کارشناس نسبت به آن لازم است به طور دقیق تعیین کند.

بازپرس، کارشناس را به قید قرعه از بین کارشناسان رسمی دادگستری دارای صلاحیت در رشته مربوط انتخاب می کند. در صورت تعدد کارشناسان، عده منتخبان باید فرد باشد تا به هنگام اختلاف نظر، نظر اکثریت ملاک عمل قرار گیرد.
تبصره 1- اعتبار نظر اکثریت در صورتی است که کارشناسان از نظر تخصص با هم مساوی باشند.
تبصره 2- اگر حوزه ای فاقد کارشناس رسمی دادگستری است یا به تعداد کافی کارشناس رسمی دادگستری ندارد و یا در دسترس نیست، بازپرس می‌تواند از میان کارشناسان رسمی آن رشته در حوزه قضائی مجاور یا اهل خبره انتخاب کند.

بازپرس دستمزد کارشناس را با رعایت کمیت، کیفیت و ارزش کار، پیش از ارجاع امر، تعیین می کند. هرگاه پس از اظهار نظر کارشناس معلوم شود که دستمزد تعیین شده متناسب نبوده است، بازپرس میزان آن را به طور قطعی تعیین و دستور وصول آن را می دهد. در هر حال دستمزد مزبور نباید از تعرفه تجاوز نماید.

کارشناس منتخب از سوی بازپرس مکلف به انجام موضوع کارشناسی است، مگر آنکه به تشخیص بازپرس عذر موجه داشته باشد یا موضوع از موارد رد کارشناس محسوب شود که در این صورت، کارشناس باید پیش از اقدام به کارشناسی، مراتب را به طور کتبی به بازپرس اعلام دارد.
تبصره - جهات رد کارشناس همان جهات رد دادرس است.

(اصلاحی 1394/03/24)- بازپرس هنگام ارجاع موضوع به کارشناس، مهلت معین را برای اعلام نظر وی مشخص می کند. در مواردی که اظهار‌نظر مستلزم زمان بیشتر باشد، کارشناس باید ضمن تهیه و ارسال گزارشی از اقدامات انجام شده، با ذکر دلیل، تقاضای تمدید مهلت کند که در این صورت، بازپرس می‌تواند برای یک بار مهلت را تمدید کند. تمدید مهلت به کارشناس و طرفین ابلاغ می‌گردد. هرگاه کارشناس ظرف مدت معین نظر خود را به طور کتبی تقدیم بازپرس ننماید، کارشناس دیگری تعیین می‌شود. چنانچه قبل از انتخاب یا اخطار به کارشناس دیگر نظر کارشناس به بازپرس واصل شود، به آن ترتیب اثر می دهد. در هر حال بازپرس تخلف کارشناس را به مرجع صلاحیتدار اعلام می کند.

بازپرس پرسش‌های لازم را از کارشناس به صورت کتبی یا شفاهی به عمل می آورد و نتیجه را در صورتمجلس قید می کند. در صورتی که بعضی موارد از نظر بازپرس در کشف حقیقت اهمیت داشته باشد، کارشناس مکلف است به درخواست بازپرس در مورد آنها اظهار نظر کند.

جز در موارد فوری، پس از پرداخت دستمزد، به کارشناس اخطار می‌شود که ظرف مهلت تعیین شده در قرار کارشناسی، نظر خود را تقدیم کند. مراتب وصول نظر کارشناس به طرفین ابلاغ می‌شود. طرفین می‌توانند ظرف یک هفته از تاریخ ابلاغ، جهت ملاحظه نظر کارشناس به دفتر بازپرسی مراجعه و نظر خود را به طور کتبی اعلام کنند.

شهود تحقیق و سایر اشخاصی که هنگام اجرای قرار کارشناسی حق حضور دارند، می‌توانند مخالفت خود با نظریه کارشناس را با ذکر دلیل اعلام کنند. این امر در صورتمجلس قید می‌شود.

در صورت نقص نظریه کارشناسی یا ضرورت اخذ توضیح از کارشناس، بازپرس موارد لازم را در صورتمجلس درج و به کارشناس اعلام می‌کند و او را برای ادای توضیح دعوت می‌نماید. در صورتی که کارشناس بدون عذر موجه در بازپرسی حاضر نشود، جلب می‌شود.

تبصره- هرگاه پس از اخذ توضیحات، بازپرس نظریه کارشناسی را ناقص تشخیص دهد، قرار تکمیل آن را صادر و اجرای قرار را به همان کارشناس یا کارشناس دیگر محول می‌کند.

اگر یکی از کارشناسان در موقع رسیدگی و مشاوره حاضر باشد، اما بدون عذر موجه از اظهارنظر یا حضور در جلسه یا امضای نظریه کارشناسی امتناع کند، نظر اکثریت ملاک عمل است. عدم حضور کارشناس یا امتناع وی از اظهار نظر یا امضاء باید از طرف کارشناسان دیگر صورتمجلس شود.

هرگاه نظریه کارشناس به نظر بازپرس، محل تردید باشد یا در صورت تعدد کارشناسان، بین نظر آنان اختلاف باشد، بازپرس می‌تواند تا دو بار دیگر از سایر کارشناسان دعوت به عمل آورد، یا نظریه کارشناس یا کارشناسان مذکور را نزد متخصص علم یا فن مربوط ارسال و نظر او را استعلام کند.

در صورتی که نظر کارشناس با اوضاع و احوال محقق و معلوم مورد کارشناسی مطابقت نداشته باشد، بازپرس نظر کارشناس را به نحو مستدل رد می کند و موضوع را به کارشناس دیگر ارجاع می دهد.

هرگاه یکی از طرفین دعوی از تخلف کارشناس متضرر گردد، می‌تواند مطابق قوانین و مقررات مربوط از کارشناس مطالبه جبران خسارت کند.

❯ فصل ششم - احضار و تحقیق از متهم، شهود و مطلعان
❯ مبحث اول - احضار، جلب و تحقیق از متهم

بازپرس نباید بدون دلیل کافی برای توجه اتهام، کسی را به عنوان متهم احضار و یا جلب کند.
تبصره- تخلف از مقررات این ماده موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.

احضار متهم به وسیله احضاریه به عمل می آید. احضاریه در دو نسخه تنظیم می شود که یک نسخه از آن به متهم ابلاغ می‌گردد و نسخه دیگر پس از امضاء به مامور ابلاغ مسترد می شود.

در احضاریه، نام و نام خانوادگی احضار شونده، تاریخ، ساعت، محل حضور، علت احضار و نتیجه عدم حضور قید می‌شود و به امضاء مقام قضائی می‌رسد.
تبصره- در جرائمی که به تشخیص مرجع قضائی، حیثیت اجتماعی متهم، عفت یا امنیت عمومی اقتضاء کند، علت احضار ذکر نمی‌شود، اما متهم می‌تواند برای اطلاع از علت احضار به دفتر مرجع قضائی مراجعه کند.

فاصله میان ابلاغ اوراق احضاریه و زمان حضور نزد بازپرس نباید کمتر از پنج روز باشد.

ابلاغ احضاریه توسط ماموران ابلاغ بدون استفاده از لباس رسمی و با ارائه کارت شناسایی انجام می‌شود.

هرگاه شخص احضار شده بی سواد باشد، مامور ابلاغ، مفاد احضاریه را به وی تفهیم می کند.

هرگاه ابلاغ احضاریه به لحاظ معلوم نبودن محل اقامت متهم ممکن نباشد و اقدامات برای دستیابی به متهم به نتیجه نرسد و ابلاغ نیز به طریق دیگر میسر نگردد، متهم از طریق انتشار یک نوبت آگهی در یکی از روزنامه های کثیر الانتشار ملی یا محلی و با ذکر عنوان اتهام و مهلت یک ماه از تاریخ نشر آگهی، احضار می شود. در این صورت، بازپرس پس از انقضاء مهلت مقرر به موضوع رسیدگی و اظهار عقیده می کند.
تبصره- در جرائمی که به تشخیص بازپرس، حیثیت اجتماعی متهم، عفت یا امنیت عمومی اقتضاء کند، عنوان اتهام در آگهی موضوع این ماده ذکر نمی‌شود.

استفاده از سامانه های (سیستم های) رایانه ای و مخابراتی، از قبیل پیام نگار (ایمیل)، ارتباط تصویری از راه دور، نمابر و تلفن، برای طرح شکایت یا دعوی، ارجاع پرونده، احضار متهم، ابلاغ اوراق قضائی و همچنین نیابت قضائی با رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی بلامانع است.
تبصره- شرایط و چگونگی استفاده از سامانه های رایانه ای و مخابراتی موضوع این ماده بر اساس آیین نامه ای است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می رسد.

قوه قضائیه می‌تواند ابلاغ اوراق قضائی را به بخش خصوصی واگذار کند. چگونگی اجرای این ماده به موجب آیین نامه ای است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزرای دادگستری و ارتباطات و فناوری اطلاعات تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می رسد.

سایر ترتیبات و قواعد ابلاغ احضاریه و دیگر اوراق قضائی بر اساس قانون آیین دادرسی مدنی صورت می‌گیرد.

متهم مکلف است در موعد مقرر حاضر شود و اگر نتواند باید عذر موجه خود را اعلام کند. جهات زیر عذر موجه محسوب می‌شود:
الف- نرسیدن یا دیر رسیدن احضاریه به گونه ای که مانع از حضور شود.
ب- بیماری متهم و بیماری سخت والدین، همسر یا اولاد وی که مانع از حضور شود.
پ- همسر یا یکی از اقربا تا درجه سوم از طبقه دوم فوت شود.
ت- ابتلاء به حوادث مهم از قبیل بیماریهای واگیردار و بروز حوادث قهری مانند سیل و زلزله که موجب عدم امکان تردد گردد.
ث- متهم در توقیف یا حبس باشد.
ج - سایر مواردی که عرفاً به تشخیص بازپرس عذرموجه محسوب می‌شود.
تبصره - در سایر موارد، متهم می تواند برای یک بار پیش از موعد تعیین شده، بازپرس را از علت عدم حضور خود مطلع سازد و موافقت وی را اخذ نماید که در این مورد، بازپرس می‌تواند در صورت عدم تاخیر در تحقیقات، تا سه روز مهلت را تمدید کند.

متهمی که بدون عذر موجه حضور نیابد یا عذر موجه خود را اعلام نکند، به دستور بازپرس جلب می‌شود.
تبصره- در صورتی که احضاریه، ابلاغ قانونی شده باشد و بازپرس احتمال دهد که متهم از احضاریه مطلع نشده است، وی را فقط برای یک بار دیگر احضار می‌نماید.

در موارد زیر بازپرس می‌تواند بدون آن که ابتداء احضاریه فرستاده باشد، دستور جلب متهم را صادر کند:
الف - در مورد جرائمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، قطع عضو و یا حبس ابد است.
ب - هرگاه محل اقامت، محل کسب و یا شغل متهم معین نباشد و اقدامات بازپرس برای شناسایی نشانی وی به نتیجه نرسد.
پ - در مورد جرائم تعزیری درجه پنج و بالاتر در صورتی که از اوضاع و احوال و قرائن موجود، بیم تبانی یا فرار یا مخفی شدن متهم برود.
ت - در مورد اشخاصی که به جرائم سازمان یافته و جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی متهم باشند.

جلب متهم به موجب برگه جلب به عمل می‌آید. مضمون برگه جلب که حاوی مشخصات متهم و علت جلب است باید توسط بازپرس امضاء و به متهم ابلاغ شود.

مامور جلب پس از ابلاغ برگه جلب، متهم را دعوت می‌کند که با او نزد بازپرس حاضر شود. چنانچه متهم امتناع کند، مامور او را جلب و تحت الحفظ نزد بازپرس حاضر می‌نماید و در صورت نیاز می‌تواند از سایر ماموران کمک بخواهد.

جلب متهم به استثنای موارد ضروری باید در روز به عمل آید و در همان روز به وسیله بازپرس و یا قاضی کشیک تعیین تکلیف شود.
تبصره- تشخیص موارد ضرورت با توجه به اهمیت جرم، وضعیت متهم، کیفیت ارتکاب جرم و احتمال فرار متهم با نظر بازپرس است. بازپرس موارد ضرورت را در پرونده درج می کند.

در صورتی که متواری بودن متهم به نظر بازپرس محرز باشد، برگه جلب با تعیین مدت اعتبار در اختیار ضابطان دادگستری قرار می‌گیرد تا هر جا متهم را یافتند، جلب و نزد بازپرس حاضر کنند.
تبصره 1- چنانچه جلب متهم به هر علت در مدت تعیین شده میسر نشود، ضابطان مکلفند علت عدم جلب متهم را گزارش کنند.
تبصره 2- در صورت ضرورت، بازپرس می‌تواند برگه جلب را برای مدت معین در اختیار شاکی قرار دهد تا با معرفی او، ضابطان حوزه قضائی مربوط، متهم را جلب کنند و تحویل دهند.
تبصره 3- در صورتی که متهم در منزل یا محل کار خود یا دیگری مخفی شده باشد، ضابطان باید حکم ورود به آن محل را از مقام قضائی اخذ کنند.

ضابطان دادگستری مکلفند متهم جلب شده را بلافاصله نزد بازپرس بیآورند و در صورت عدم دسترسی به بازپرس یا مقام قضائی جانشین، در اولین وقت اداری، متهم را نزد او حاضر کنند. در صورت تاخیر از تحویل فوری متهم، باید علت آن و مدت زمان نگهداری در پرونده درج شود. به هر حال مدت نگهداری متهم تا تحویل وی به بازپرس یا قاضی کشیک نباید بیش از بیست و چهار ساعت باشد.
تبصره- رعایت مقررات مواد (49) تا (53) این قانون در خصوص متهمان موضوع این ماده الزامی است.

در ایام تعطیل متوالی، قاضی کشیک، پرونده متهم جلب شده را با تنظیم صورتمجلس از شعبه بازپرسی خارج و تصمیم مقتضی اتخاذ می‌نماید و در نخستین روز پس از تعطیلی، پرونده را با شرح اقدامات به شعبه مزبور اعاده می کند.

هرگاه شخصی که دستور احضار یا جلب او داده شده به علت بیماری، کهولت سن یا معاذیری که بازپرس موجه تشخیص می دهد، نتواند نزد بازپرس حاضر شود، در صورت اهمیت و فوریت امر کیفری و امکان انجام تحقیقات، بازپرس نزد او می رود و تحقیقات لازم را به عمل می آورد.

تا هنگامی که به متهم دسترسی حاصل نشده، بازپرس می‌تواند با توجه به اهمیت و ادله وقوع جرم، دستور منع خروج او را از کشور صادر کند. مدت اعتبار این دستور، شش ماه و قابل تمدید است. در صورت حضور متهم در بازپرسی و یا صدور قرار موقوفی، ترک و یا منع تعقیب، ممنوعیت خروج منتفی و مراتب بلافاصله به مراجع مربوط اطلاع داده می‌شود. در صورتی که مدت مندرج در دستور منع خروج منقضی شود این دستور خود به خود منتفی است و مراجع مربوط نمی توانند مانع از خروج شوند.

بازپرس مکلف است بلافاصله پس از حضور یا جلب متهم، تحقیقات را شروع کند و در صورت عدم امکان، حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت از زمان تحت نظر قرار گرفتن او توسط ضابطان دادگستری، با رعایت ماده (98) این قانون مبادرت به تحقیق نماید. در صورت غیبت یا عذر موجه بازپرس یا امتناع وی از شروع تحقیقات به دلایل قانونی، دادستان انجام تحقیقات را به بازپرس دیگر یا در صورت اقتضاء به دادرس دادگاه محول می کند.
تبصره- تحت نظر قرار دادن متهم بیش از بیست و چهار ساعت، بدون آنکه تحقیق از او شروع یا تعیین تکلیف شود، بازداشت غیر قانونی محسوب و مرتکب به مجازات قانونی محکوم می‌شود.

متهم می‌تواند در مرحله تحقیقات مقدماتی، یک نفر وکیل دادگستری همراه خود داشته باشد. این حق باید پیش از شروع تحقیق توسط بازپرس به متهم ابلاغ و تفهیم شود. چنانچه متهم احضار شود این حق در برگه احضاریه قید و به او ابلاغ می‌شود. وکیل متهم می‌تواند با کسب اطلاع از اتهام و دلایل آن، مطالبی را که برای کشف حقیقت و دفاع از متهم یا اجرای قانون لازم بداند، اظهار کند. اظهارات وکیل در صورتمجلس نوشته می‌شود.

تبصره 1 (اصلاحی 1394/03/24)- سلب حق همراه داشتن وکیل و عدم تفهیم این حق به متهم به ترتیب موجب مجازات انتظامی درجه هشت و سه است.

تبصره 2- در جرائمی که مجازات آن سلب حیات یا حبس ابد است، چنانچه متهم اقدام به معرفی وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی ننماید، بازپرس برای وی وکیل تسخیری انتخاب می کند.

تبصره 3- در مورد این ماده و نیز چنانچه اتهام مطرح مربوط به منافی عفت باشد، مفاد ماده (191) جاری است.

چنانچه بازپرس، مطالعه یا دسترسی به تمام یا برخی از اوراق، اسناد یا مدارک پرونده را با ضرورت کشف حقیقت منافی بداند، یا موضوع از جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور باشد با ذکر دلیل، قرار عدم دسترسی به آنها را صادر می کند. این قرار، حضوری به متهم یا وکیل وی ابلاغ می‌شود و ظرف سه روز قابل اعتراض در دادگاه صالح است. دادگاه مکلف است در وقت فوق العاده به اعتراض رسیدگی و تصمیم گیری کند.

تحقیق از شاکی و متهم غیر علنی و انفرادی است مگر در جرائم قابل گذشت که به آنها در دادسرا حتی الامکان به صورت ترافعی رسیدگی می‌شود و بازپرس مکلف است در صورت امکان، سعی در ایجاد صلح و سازش و یا ارجاع امر به میانجیگری نماید.

بازپرس ابتداء اوراق هویت متهم را ملاحظه می‌نماید و سپس مشخصات متهم، شامل نام، نام خانوادگی، نام پدر، شهرت، سن، شغل، میزان تحصیلات، وضعیت تاهل، تعداد فرزند، تابعیت، مذهب، سابقه کیفری در موارد ضروری و مرتبط، همچنین نشانی محل سکونت و محل کار او، اعم از شهر، بخش، دهستان، روستا، خیابان، کوچه، شماره و کد پستی منزل، شماره ملی، پیام نگار (ایمیل) و شماره تلفن ثابت و همراه او را به طور دقیق پرسش می کند، به نحوی که ابلاغ احضاریه و سایر اوراق قضائی به متهم به آسانی مقدور باشد.

بازپرس در ابتدای تحقیق به متهم تفهیم می کند محلی را که برای اقامت خود اعلام می‌نماید، محل اقامت قانونی او است و چنانچه محل اقامت خود را تغییر دهد، باید محل جدید را به گونه ای که ابلاغ ممکن باشد اعلام کند و در غیر این صورت، احضاریه ها و سایر اوراق قضائی به محل اقامت اعلام شده قبلی فرستاده می‌شود. تغییر محل اقامت به منظور تاخیر و تعلل به گونه ای که ابلاغ اوراق دشوار باشد، پذیرفته نیست و تمام اوراق در همان محل اعلام شده قبلی ابلاغ می‌شود. تشخیص تغییر محل به منظور تاخیر و تعلل، با مقامی است که به اتهام رسیدگی می کند. رعایت مقررات این ماده از نظر تعیین محل اقامت شاکی یا مدعی خصوصی نیز لازم است.

بازپرس پیش از شروع به تحقیق با توجه به حقوق متهم به وی اعلام می کند مراقب اظهارات خود باشد. سپس موضوع اتهام و ادله آن را به شکل صریح به او تفهیم می کند و به او اعلام می‌نماید که اقرار یا همکاری موثر وی می‌تواند موجبات تخفیف مجازات وی را در دادگاه فراهم سازد و آنگاه شروع به پرسش می کند. پرسشها باید مفید، روشن، مرتبط با اتهام و در محدوده آن باشد. پرسش تلقینی یا همراه با اغفال، اکراه و اجبار متهم ممنوع است.
تبصره- وکیل متهم می‌تواند در صورت طرح سوالات تلقینی یا سایر موارد خلاف قانون به بازپرس تذکر دهد.

تخلف از مقررات مواد (193) تا (195) این قانون موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.

متهم می‌تواند سکوت اختیار کند. در این صورت مراتب امتناع وی از دادن پاسخ یا امضای اظهارات، در صورتمجلس قید می‌شود.

بازپرس جز در موارد مواجهه حضوری، از متهمان به نحو انفرادی تحقیق می کند. متهمان نباید با یکدیگر داخل در مذاکره و مواضعه شوند.

پاسخ پرسشها باید بدون تغییر، تبدیل و یا تحریف نوشته شود و پس از قرائت برای متهم به امضاء یا اثر انگشت او برسد. متهم با سواد خودش پاسخ را می نویسد، مگر آنکه نخواهد از این حق استفاده کند.

بازپرس برای شاکی، مدعی خصوصی، متهم، شاهد و مطلعی که قادر به سخن گفتن به زبان فارسی نیست، مترجم مورد وثوق از بین مترجمان رسمی و در صورت عدم دسترسی به مترجم رسمی، مترجم مورد وثوق دیگری تعیین می کند. مترجم باید سوگند یاد کند که راستگویی و امانتداری را رعایت کند. عدم اتیان سوگند سبب عدم پذیرش ترجمه مترجم مورد وثوق نیست.

بازپرس برای شاکی، مدعی خصوصی، متهم، شاهد و مطلعی که نا شنوا است یا قدرت تکلم ندارد، فرد مورد وثوقی که توانایی بیان مقصود را از طریق اشاره یا وسایل فنی دیگر دارد، به عنوان مترجم انتخاب می کند. مترجم باید سوگند یاد کند که راستگویی و امانتداری را رعایت کند. چنانچه افراد مذکور قادر به نوشتن باشند، منشی شعبه سوال را برای آنان می نویسد تا به طور کتبی پاسخ دهند.

هرگاه بازپرس در جریان تحقیقات احتمال دهد متهم هنگام ارتکاب جرم مجنون بوده است، تحقیقات لازم را از نزدیکان او و سایر مطلعان به عمل می آورد، نظریه پزشکی قانونی را تحصیل می کند و با احراز جنون، پرونده را با صدور قرار موقوفی تعقیب نزد دادستان می فرستد. در صورت موافقت دادستان با نظر بازپرس، چنانچه جنون استمرار داشته باشد شخص مجنون بنابر ضرورت، حسب دستور دادستان به مراکز مخصوص نگهداری و درمان سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منتقل می‌شود. مراکز مذکور مکلف به پذیرش می‌باشند و در صورت امتناع از اجرای دستور دادستان، به مجازات امتناع از دستور مقام قضائی مطابق قانون مجازات اسلامی محکوم می‌شوند.

تبصره 1- آیین نامه اجرائی این ماده توسط وزیر دادگستری با همکاری وزرای بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و تعاون، کار و رفاه اجتماعی تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

تبصره 2- چنانچه جرائم مشمول این ماده مستلزم پرداخت دیه باشد، طبق مقررات مربوط اقدام می‌شود.

در جرائمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد و یا تعزیر درجه چهار و بالاتر است و همچنین در جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها ثلث دیه کامل مجنی علیه یا بیش از آن است، بازپرس مکلف است در حین انجام تحقیقات، دستور تشکیل پرونده شخصیت متهم را به واحد مددکاری اجتماعی صادر نماید. این پرونده که به صورت مجزا از پرونده عمل مجرمانه تشکیل می‌گردد، حاوی مطالب زیر است:
الف- گزارش مددکار اجتماعی در خصوص وضع مادی، خانوادگی و اجتماعی متهم
ب- گزارش پزشکی و روان پزشکی

❯ مبحث دوم - احضار و تحقیق از شهود و مطلعان

بازپرس به تشخیص خود یا با معرفی شاکی یا به تقاضای متهم و یا حسب اعلام مقامات ذی ربط، شخصی که حضور یا تحقیق از وی را برای روشن شدن موضوع ضروری تشخیص دهد، برابر مقررات احضار می کند.
تبصره 1- در صورتی که شاهد یا مطلع برای عدم حضور خود عذر موجهی نداشته باشد جلب می‌شود. اما در صورتی که عذر موجهی داشته باشد و بازپرس آن عذر را بپذیرد، مجدداً احضار و در صورت عدم حضور جلب می‌شود.
تبصره 2- در صورتی که دلیل پرونده منحصر به شهادت شهود و مطلعان نباشد، تحقیق از آنان می‌تواند به صورت الکترونیکی و با رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی به عمل آید.

در صورتی که شاهد یا مطلع از نیروهای مسلح باشد، باید حداقل بیست و چهار ساعت پیش از تحقیق یا جلسه محاکمه از طریق فرمانده یا رئیس او دعوت شود. فرمانده یا رئیس مربوط مکلف است پس از وصول دستور مقام قضائی، شخص احضار شده را در موقع مقرر بفرستد.

تحقیق و بازجویی از شهود و مطلعان قبل از رسیدگی در دادگاه، غیر علنی است.

بازپرس از هر یک از شهود و مطلعان جداگانه و بدون حضور متهم تحقیق می کند و منشی اطلاعات ایشان را ثبت می کند و به امضاء یا اثر انگشت آنان می رساند. تحقیق مجدد از شهود و مطلعان در موارد ضرورت یا مواجهه آنان بلامانع است. دلیل ضرورت باید در صورتمجلس قید شود.

پس از حضور شهود و مطلعان، بازپرس ابتداء اسامی حاضران را در صورتمجلس قید می کند و سپس از آنان به ترتیبی که از جهت تقدم و تاخر صلاح بداند تحقیق می‌نماید.

بازپرس پیش از شروع به تحقیق، حرمت و مجازات شهادت دروغ و کتمان شهادت را به شاهد تفهیم می کند و نام، نام خانوادگی، نام پدر، سن، شغل، میزان تحصیلات، مذهب، محل اقامت، پیام نگار (ایمیل)، شماره تلفن ثابت و همراه و سابقه محکومیت کیفری و درجه قرابت سببی یا نسبی و وجود یا عدم رابطه خادم و مخدومی شاهد یا مطلع با طرفین پرونده را سوال می‌نماید و در صورتمجلس قید می کند.

شاهد و مطلع پیش از اظهار اطلاعات خود به این شرح سوگند یاد می کند: «به خداوند متعال سوگند یاد می کنم که جز به راستی چیزی نگویم و تمام واقعیت را بیان کنم».

بازپرس می‌تواند در صورتی که شاهد یا مطلع واجد شرایط شهادت نباشد، بدون یاد کردن سوگند، اظهارات او را برای اطلاع بیشتر استماع کند.

اظهارات شهود و مطلعان در صورتمجلس قید می‌شود، سپس متن آن قرائت می‌گردد و به امضا یا اثر انگشت شاهد یا مطلع می‌رسد و چنانچه از امضا یا اثر انگشت امتناع یا از ادای شهادت خودداری ورزد یا قادر به انجام آن نباشد، مراتب در صورتمجلس قید می‌شود و تمام صفحات صورتمجلس به امضای بازپرس و منشی می‌رسد.

تبصره - بازپرس مکلف است از شاهد یا مطلع علت امتناع از امضا یا اثر انگشت یا ادای شهادت را بپرسد و پاسخ را در صورتمجلس قید کند.

تفهیم اتهام به کسی که به عنوان متهم احضار نشده از قبیل شاهد یا مطلع ممنوع است و چنانچه این شخص پس از تحقیق در مظان اتهام قرار گیرد، باید طبق مقررات و به عنوان متهم برای وقت دیگر احضار شود.

هرگاه بیم خطر جانی یا حیثیتی و یا ضرر مالی برای شاهد یا مطلع و یا خانواده آنان وجود داشته باشد، اما استماع اظهارات آنان ضروری باشد، بازپرس به منظور حمایت از شاهد یا مطلع و با ذکر علت در پرونده، تدابیر زیر را اتخاذ می کند:
الف- عدم مواجهه حضوری بین شاهد یا مطلع با شاکی یا متهم
ب - عدم افشای اطلاعات مربوط به هویت، مشخصات خانوادگی و محل سکونت یا فعالیت شاهد یا مطلع
پ - استماع اظهارات شاهد یا مطلع در خارج از دادسرا با وسایل ارتباط از راه دور

تبصره 1- در صورت شناسایی شاهد یا مطلع حسب مورد توسط متهم یا متهمان یا شاکی و یا وجود قرائن یا شواهد، مبنی بر احتمال شناسایی و وجود بیم خطر برای آنان، بازپرس به درخواست شاهد یا مطلع، تدابیر لازم را از قبیل آموزش برای حفاظت از سلامت جسمی و روحی یا تغییر مکان آنان اتخاذ می‌کند. ترتیبات این امر به موجب آیین‌نامه ای است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزارت دادگستری تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

تبصره 2- ترتیبات فوق باید به نحوی صورت پذیرد که منافی حقوق دفاعی متهم نباشد.

تبصره 3- ترتیبات مقرر در این ماده و تبصره (1) آن در مرحله رسیدگی در دادگاه نیز اجراء می‌شود.

در صورتی که شاهد یا مطلع برای حضور خود درخواست هزینه ایاب و ذهاب کند یا مدعی ضرر و زیانی از حیث ترک شغل خود شود، بازپرس هزینه ایاب و ذهاب را طبق تعرفه ای که قوه قضائیه اعلام می کند و ضرر و زیان ناشی از ترک شغل را در صورت لزوم با استفاده از نظر کارشناس تعیین و شاکی را مکلف به تودیع آن در صندوق دادگستری می‌نماید. هرگاه شاکی، به تشخیص بازپرس توانایی پرداخت هزینه را نداشته یا احضار از طرف بازپرس باشد، هزینه های مذکور از محل اعتبارات مصوب قوه قضائیه پرداخت می‌شود. هرگاه در جرائم قابل گذشت، شاکی با وجود ملائت از پرداخت هزینه های مذکور در این ماده خودداری کند، استماع شهادت یا گواهی مطلعین معرفی شده از جانب وی به عمل نمی آید. اما در جرائم غیر قابل گذشت، هزینه های مذکور به دستور بازپرس از محل اعتبارات مصوب قوه قضائیه پرداخت می‌شود. هرگاه متهم متقاضی احضار شاهد یا مطلع باشد، هزینه های مذکور از محل اعتبارات مصوب قوه قضائیه پرداخت می‌شود.

در صورتی که شاهد یا مطلع به عللی از قبیل بیماری یا کهولت سن نتواند حاضر شود و یا تعداد شهود یا مطلعان، زیاد و در یک یا چند محل باشند و همچنین هرگاه اهمیت و فوریت امر اقتضاء کند، بازپرس در محل حضور می یابد و مبادرت به تحقیق می کند.

❯ فصل هفتم - قرارهای تامین و نظارت قضائی

به منظور دسترسی به متهم و حضور به موقع وی، جلوگیری از فرار یا مخفی شدن او و تضمین حقوق بزه دیده برای جبران ضرر و زیان وی، بازپرس پس از تفهیم اتهام و تحقیق لازم، در صورت وجود دلایل کافی، یکی از قرارهای تامین زیر را صادر می کند:
الف - التزام به حضور با قول شرف
ب - التزام به حضور با تعیین وجه التزام
پ - التزام به عدم خروج از حوزه قضایی با قول شرف
ت - التزام به عدم خروج از حوزه قضایی با تعیین وجه التزام
ث- التزام به معرفی نوبه ای خود به صورت هفتگی یا ماهانه به مرجع قضایی یا انتظامی با تعیین وجه التزام
ج - التزام مستخدمان رسمی کشوری یا نیروهای مسلح به حضور با تعیین وجه التزام، با موافقت متهم و پس از اخذ تعهد پرداخت از محل حقوق آنان از سوی سازمان مربوط
چ- التزام به عدم خروج از منزل یا محل اقامت تعیین شده با موافقت متهم با تعیین وجه التزام از طریق نظارت با تجهیزات الکترونیکی یا بدون نظارت با این تجهیزات
ح - اخذ کفیل با تعیین وجه الکفاله
خ - اخذ وثیقه اعم از وجه نقد، ضمانت نامه بانکی، مال منقول یا غیر منقول
د - بازداشت موقت با رعایت شرایط مقرر قانونی

تبصره 1- در صورت امتناع متهم از پذیرش قرار تامین مندرج در بند (الف)، قرار التزام به حضور با تعیین وجه التزام صادر و در صورت امتناع از پذیرش قرارهای مندرج در بندهای (ب)، (پ)، (ت) و (ث) قرار کفالت صادر می‌شود.

تبصره 2- در مورد بندهای (پ) و (ت)، خروج از حوزه قضایی با اجازه قاضی ممکن است.

تبصره 3- در جرائم غیر عمدی در صورتی که به تشخیص مقام قضایی تضمین حقوق بزه دیده به طریق دیگر امکان پذیر باشد، صدور قرار کفالت و وثیقه جایز نیست.

برای اتهامات متعدد متهم، قرار تامین واحد صادر می‌شود، مگر آن که رسیدگی به جرائم ارتکابی در صلاحیت ذاتی دادگاه‌های مختلف باشد که در این صورت برای اتهامات موضوع صلاحیت هر دادگاه، قرار تامین متناسب و مستقل صادر می‌شود.

مبلغ وجه التزام، وجه الکفاله و وثیقه نباید در هر حال از خسارت وارد به بزه دیده کمتر باشد. در مواردی که دیه یا خسارت زیان‌دیده از طریق بیمه قابل جبران است، بازپرس با لحاظ مبلغ قابل پرداخت از سوی بیمه قرار تامین متناسب صادر می‌کند.

در صورتی که متهم بخواهد به جای معرفی کفیل، وثیقه بسپارد، بازپرس مکلف به قبول آن و تبدیل قرار است. در این صورت متهم می‌تواند در هر زمان با معرفی کفیل، آزادی وثیقه را تقاضا کند.

کفالت شخصی پذیرفته می‌شود که ملائت او به تشخیص بازپرس برای پرداخت وجه الکفاله محل تردید نباشد. چنانچه بازپرس ملائت کفیل را احراز نکند، مراتب را فوری به نظر دادستان می رساند. دادستان موظف است در همان روز، رسیدگی و در این باره اظهار نظر کند. تشخیص دادستان برای بازپرس الزامی است. در صورت تایید نظر بازپرس توسط دادستان مراتب در پرونده درج می‌شود.
تبصره- پذیرش کفالت اشخاص حقوقی با رعایت مقررات این ماده بلامانع است.

در صورت عدم پذیرش تقاضای کتبی وثیقه گذار توسط بازپرس، مراتب با ذکر علت در پرونده منعکس می‌شود. تخلف از مقررات این ماده موجب محکومیت انتظامی از درجه چهار به بالا است.

بازپرس در مورد قبول وثیقه یا کفالت، قرار صادر می‌نماید و پس از امضاء کفیل یا وثیقه گذار، خود نیز آن را امضاء می کند و با درخواست کفیل یا وثیقه گذار، تصویر قرار را به آنان می دهد.

بازپرس مکلف است ضمن صدور قرار قبولی کفالت یا وثیقه، به کفیل یا وثیقه گذار تفهیم کند که در صورت احضار متهم و عدم حضور او بدون عذر موجه و عدم معرفی وی از ناحیه کفیل یا وثیقه گذار، وجه الکفاله وصول یا وثیقه طبق مقررات این قانون ضبط می شود.
تبصره - تفهیم مفاد ماده (194) این قانون نسبت به کفیل و وثیقه گذار نیز الزامی است.

قرار تامین باید فوری به متهم ابلاغ و تصویر آن به وی تحویل شود. در صورتی که قرار تامین منتهی به بازداشت گردد، مفاد قرار در برگه اعزام درج می‌شود.

متهمی که در مورد او قرار کفالت یا وثیقه صادر می‌شود تا معرفی کفیل یا سپردن وثیقه به بازداشتگاه معرفی می‌گردد؛ اما در صورت بازداشت، متهم می‌تواند تا مدت ده روز از تاریخ ابلاغ قرار بازپرس، نسبت به اصل قرار منتهی به بازداشت یا عدم پذیرش کفیل یا وثیقه اعتراض کند.
تبصره- مرجع صادر کننده قرار و رئیس یا معاون زندان مکلفند تمهیدات لازم را به منظور دسترسی متهم به افرادی که وی برای یافتن کفیل یا وثیقه گذار معرفی می کند، فراهم کنند و هر زمان متهم، کفیل یا وثیقه معرفی نماید هرچند خارج از وقت اداری باشد، در صورت وجود شرایط قانونی، مرجع صادر کننده قرار یا قاضی کشیک مکلف به پذیرش آن هستند.

مراتب تحویل متهم توسط مامور رسمی در سوابق بازداشتگاه ثبت و تحویل دهنده، رسیدی حاوی تاریخ و ساعت تحویل متهم اخذ و به بازپرس تسلیم می کند.

کفیل یا وثیقه گذار در هر مرحله از تحقیقات و دادرسی با معرفی و تحویل متهم می‌تواند، حسب مورد، رفع مسئولیت یا آزادی وثیقه خود را از مرجعی که پرونده در آنجا مطرح است درخواست کند. مرجع مزبور مکلف است بلافاصله مراتب رفع مسئولیت یا آزادی وثیقه را فراهم نماید.
تبصره - در مواردی که متهم به علت دیگری از سوی سایر مراجع بازداشت باشد نیز، کفیل یا وثیقه گذار می تواند اعزام وی را درخواست نماید. در این صورت پس از حضور متهم مطابق این ماده اقدام می شود.

خواستن متهم از کفیل یا وثیقه گذار جز در موردی که حضور متهم برای تحقیقات، دادرسی و یا اجرای حکم ضرورت دارد، ممنوع است.
تبصره- تخلف از مقررات این ماده موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.

متهمی که برای او قرار تامین صادر و خود ملتزم شده یا وثیقه گذاشته است، در صورتی که حضورش لازم باشد، احضار می‌شود و هرگاه ثابت شود بدون عذر موجه حاضر نشده است، در صورت ابلاغ واقعی اخطاریه، وجه التزام تعیین شده به دستور دادستان اخذ و یا از وثیقه سپرده شده معادل وجه قرار ضبط می‌شود. چنانچه متهم، کفیل معرفی کرده یا شخص دیگری برای او وثیقه سپرده باشد به کفیل یا وثیقه گذار اخطار می‌شود که ظرف یک ماه متهم را تحویل دهد. در صورت ابلاغ واقعی اخطاریه و عدم تحویل متهم، به دستور دادستان، حسب مورد، وجه الکفاله اخذ و یا از وثیقه، معادل وجه قرار، ضبط می‌شود. دستور دادستان پس از قطعیت، بدون صدور اجرائیه در اجرای احکام کیفری و مطابق مقررات اجرای احکام مدنی اجراء می‌شود.
تبصره - مبلغ مازاد بر وجه قرار وثیقه، پس از کسر هزینه های ضروری مربوط به اجرای دستور، به وثیقه گذار مسترد می‌شود.

هرگاه ثابت شود که متهم، کفیل یا وثیقه گذار به منظور عدم امکان ابلاغ واقعی اخطاریه، نشانی محل اقامت واقعی یا تغییر آن را به مرجع قبول کننده کفالت یا وثیقه اعلام نکرده یا به این منظور از محل خارج شده یا به هر نحو دیگر به این منظور امکان ابلاغ واقعی را دشوار کرده است و این امر از نظر بازپرس محرز شود، ابلاغ قانونی اخطاریه برای ضبط وثیقه، اخذ وجه الکفاله و یا وجه التزام کافی است.

دیه با رعایت مقررات مربوط و ضرر و زیان محکوم له، در صورتی از مبلغ وثیقه یا وجه الکفاله کسر می‌شود که امکان وصول آن از بیمه میسر نباشد و محکوم علیه حاضر نشود و وثیقه گذار یا کفیل هم، وی را طبق مقررات حاضر ننموده و عذر موجهی هم نداشته باشد.

چنانچه قرار تامین صادر شده، متضمن تادیه وجه التزام باشد یا متهم خود ایداع وثیقه کرده باشد، در صورت عدم حضور محکوم علیه و عدم امکان وصول آن از بیمه، علاوه بر اخذ دیه و ضرر و زیان محکوم له از محل تامین، جزای نقدی نیز در صورت محکومیت وصول می‌شود و در مورد قرار وثیقه، در صورت حضور و عجز از پرداخت، محکومیت های فوق، با لحاظ مستثنیات دین از محل تامین اخذ می‌شود.

در صورت فوت کفیل یا وثیقه گذار، قرار قبولی کفالت یا وثیقه منتفی است و متهم حسب مورد، باید نسبت به معرفی کفیل یا ایداع وثیقه جدید اقدام کند، مگر آنکه دستور اخذ وجه الکفاله یا ضبط وثیقه صادر شده باشد.

متهم، کفیل و وثیقه گذار می‌توانند در موارد زیر ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ دستور دادستان، درباره اخذ وجه التزام، وجه الکفاله و یا ضبط وثیقه اعتراض کنند. مرجع رسیدگی به این اعتراض، دادگاه کیفری دو است:
الف- هرگاه مدعی شوند در اخذ وجه التزام و وجه الکفاله و یا ضبط وثیقه مقررات مربوط رعایت نشده است.
ب - هرگاه مدعی شوند متهم در موعد مقرر حاضر شده یا او را حاضر کرده اند یا شخص ثالثی متهم را حاضر کرده است.
پ - هرگاه مدعی شوند به جهات مذکور در ماده (178) این قانون، متهم نتوانسته حاضر شود یا کفیل و وثیقه گذار به یکی از آن جهات نتوانسته اند متهم را حاضر کنند.
ت - هرگاه مدعی شوند پس از صدور قرار قبولی کفالت یا التزام معسر شده اند.
ث - هرگاه کفیل یا وثیقه گذار مدعی شوند تسلیم متهم، به علت فوت او در مهلت مقرر ممکن نبوده است.

تبصره 1- دادگاه در تمام موارد فوق، خارج از نوبت و بدون رعایت تشریفات دادرسی به شکایت رسیدگی می کند. رای دادگاه قطعی است.

تبصره 2- مرجع رسیدگی به اعتراض نسبت به دستور رئیس یا دادرس دادگاه عمومی بخش، دادگاه کیفری دو نزدیکترین شهرستان آن استان است.

تبصره 3- در خصوص بند (ت)، دادگاه به ادعای اعسار متهم یا کفیل رسیدگی و در صورت احراز اعسار آنان، به معافیت آنان از پرداخت وجه التزام یا وجه الکفاله حکم می کند.

در صورتی که متهم پس از صدور دستور دادستان مبنی بر اخذ وجه التزام یا وجه الکفاله و یا ضبط وثیقه و پیش از اتمام عملیات اجرائی، در مرجع قضائی حاضر شود یا کفیل یا وثیقه گذار او را حاضر کند، دادستان با رفع اثر از دستور صادره، دستور اخذ یا ضبط حداکثر تا یک چهارم از وجه قرار را صادر می کند. در این صورت، اعتبار قرار تامین صادره به قوت خود باقی است. هرگاه متهم خود ایداع وثیقه کرده باشد، مکلف است، نسبت به تکمیل وجه قرار اقدام کند و چنانچه شخص ثالث از متهم کفالت نموده و یا ایداع وثیقه کرده باشد و رفع مسئولیت خود را درخواست نکند، مکلف است نسبت به تکمیل وجه قرار اقدام کند. در صورتی که شخص ثالث، رفع مسئولیت خود را درخواست کند، متهم حسب مورد، نسبت به معرفی کفیل یا وثیقه گذار جدید اقدام می کند.

تبصره 1 (اصلاحی 1394/03/24)- هر گاه متهم یا وثیقه گذار یا کفیل، ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ دستور ضبط بخشی از وجه قرار، معادل وجه مقرر را به صندوق دولت واریز کند، ضبط انجام نمی‌شود و اعتبار قرار تامین صادره به‌ صورت کامل به قوت خود باقی است.

تبصره 2 (الحاقی 1394/03/24)- در صورت تحت تعقیب قرار گرفتن اتباع بیگانه و تقاضای آنان بازپرس مکلف است مشخصات و نوع اتهام آنها را بلافاصله جهت اقدام لازم به دادستانی کل کشور اعلام نماید، تا از آن طریق وفق مقررات به مراجع ذی ربط اعلام شود. چنانچه تعقیب این افراد منجر به محکومیت قطعی شود، قاضی اجرای احکام خلاصه ای از دادنامه را جهت اجرای این تبصره به دادستانی کل اعلام می کند. در صورت تقاضای ملاقات از سوی کنسولگری مربوط، مراتب به دادستانی کل اعلام می شود تا بر اساس تصمیم آن مرجع، مطابق مقررات اقدام شود.

(اصلاحی 1394/03/24)- صدور قرار بازداشت موقت جایز نیست، مگر در مورد جرایم زیر، که دلایل، قرائن و امارات کافی بر توجه اتهام به متهم دلالت کند:
الف- جرائمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، حبس ابد یا قطع عضو و جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها ثلث دیه کامل یا بیش از آن است.
ب- جرایم تعزیری که درجه چهار و بالاتر است.
پ - جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور که مجازات قانونی آنها درجه پنج و بالاتر است.
ت – ایجاد مزاحمت و آزار و اذیت بانوان و اطفال و تظاهر، قدرت‌نمایی و ایجاد مزاحمت برای اشخاص که به‌وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه انجام شود.
ث - سرقت، کلاهبرداری، ارتشاء، اختلاس، خیانت در امانت، جعل یا استفاده از سند مجعول در صورتی‌که مشمول بند (ب) این ماده نباشد و متهم دارای یک فقره سابقه محکومیت قطعی به ‌علت ارتکاب هر یک از جرایم مذکور باشد.

تبصره - موارد بازداشت موقت الزامی، موضوع قوانین خاص، به جز قوانین ناظر بر جرائم نیروهای مسلح از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون ملغی است.

صدور قرار بازداشت موقت در موارد مذکور در ماده قبل، منوط به وجود یکی از شرایط زیر است:
الف - آزاد بودن متهم موجب از بین رفتن آثار و ادله جرم یا باعث تبانی با متهمان دیگر یا شهود و مطلعان واقعه گردد و یا سبب شود شهود از اداء شهادت امتناع کنند.
ب - بیم فرار یا مخفی شدن متهم باشد و به طریق دیگر نتوان از آن جلوگیری کرد.
پ - آزاد بودن متهم مخل نظم عمومی، موجب به خطر افتادن جان شاکی، شهود یا خانواده آنان و خود متهم باشد.

قرار بازداشت موقت باید مستدل و موجه باشد و مستند قانونی و ادله آن و حق اعتراض متهم در متن قرار ذکر شود. با صدور قرار بازداشت موقت، متهم به بازداشتگاه معرفی می‌شود. چنانچه متهم به منظور جلوگیری از تبانی، بازداشت شود، دلیل آن در برگه اعزام قید می‌شود.

قرار بازداشت متهم باید فوری نزد دادستان ارسال شود. دادستان مکلف است حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت نظر خود را به طور کتبی به بازپرس اعلام کند. هرگاه دادستان با قرار بازداشت متهم موافق نباشد، حل اختلاف با دادگاه صالح است و متهم تا صدور رای دادگاه در این مورد که حداکثر از ده روز تجاوز نمی کند، بازداشت می‌شود.

هرگاه علت بازداشت مرتفع شود و موجب دیگری برای ادامه آن نباشد، بازپرس با موافقت دادستان فوری از متهم رفع بازداشت می کند. در صورت مخالفت دادستان با تصمیم بازپرس، حل اختلاف با دادگاه صالح است. اگر متهم نیز موجبات بازداشت را مرتفع بداند، می‌تواند فک قرار بازداشت یا تبدیل آن را از بازپرس تقاضا کند. بازپرس به‌طور فوری و حداکثر ظرف پنج روز به طور مستدل راجع به درخواست متهم اظهار نظر می کند. در صورت رد درخواست، مراتب در پرونده ثبت و قرار رد به متهم ابلاغ می‌شود و متهم می‌تواند ظرف ده روز به آن اعتراض کند. متهم در هر ماه فقط یک بار می‌تواند این درخواست را مطرح کند.

هرگاه در جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون تا دو ماه و در سایر جرائم تا یک ماه به علت صدور قرار تامین، متهم در بازداشت بماند و پرونده اتهامی او منتهی به تصمیم نهائی در دادسرا نشود، بازپرس مکلف به فک یا تخفیف قرار تامین است. اگر علل موجهی برای بقای قرار وجود داشته باشد، با ذکر علل مزبور، قرار، ابقاء و مراتب به متهم ابلاغ می‌شود. متهم می‌تواند از این تصمیم ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ به دادگاه صالح اعتراض کند. فک یا تخفیف قرار بدون نیاز به موافقت دادستان انجام می‌شود و ابقای تامین باید به تایید دادستان برسد و در صورت مخالفت دادستان، حل اختلاف با دادگاه صالح است. فک، تخفیف، یا ابقای بازداشت موقت، باید به تایید دادستان برسد و در صورت مخالفت دادستان، حل اختلاف با دادگاه صالح است. هرگاه بازداشت متهم ادامه یابد مقررات این ماده، حسب مورد، هر دو ماه یا هر یک ماه اعمال می‌شود. به هرحال، مدت بازداشت متهم نباید از حداقل مجازات حبس مقرر در قانون برای آن جرم تجاوز کند و در هر صورت در جرائم موجب مجازات سلب حیات مدت بازداشت موقت از دو سال و در سایر جرائم از یک سال تجاوز نمی کند.

تبصره ١- نصاب حداکثر مدت بازداشت، شامل مجموع قرارهای صادره در دادسرا و دادگاه است و سایر قرارهای منتهی به بازداشت متهم را نیز شامل می‌شود.

تبصره ٢- تکلیف بازپرس به اظهارنظر درباره درخواست متهم، موضوع ماده (241) این قانون، در صورتی است که وفق این ماده، نسبت به قرار اظهار نظر نشده باشد.

بازپرس می‌تواند در تمام مراحل تحقیقات با رعایت مقررات این قانون، قرار تامین صادره را تشدید کند یا تخفیف دهد.
تبصره- تشدید یا تخفیف قرار تامین، اعم از تبدیل نوع قرار یا تغییر مبلغ آن است.

دادستان در جریان تحقیقات مقدماتی تا پیش از تنظیم کیفرخواست می‌تواند تشدید یا تخفیف تامین را از بازپرس درخواست کند. هرگاه بین بازپرس و دادستان موافقت حاصل نشود، پرونده برای رفع اختلاف به دادگاه ارسال می شود و بازپرس طبق نظر دادگاه اقدام می کند. پس از تنظیم کیفرخواست نیز دادستان می‌تواند حسب مورد، از دادگاهی که پرونده در آن مطرح است، درخواست تشدید یا تخفیف تامین کند. متهم نیز می‌تواند تخفیف تامین را درخواست کند. تقاضای فرجام خواهی نسبت به حکم، مانع از آن نیست که دادگاه صادر کننده حکم، به این درخواست رسیدگی کند. در صورت رد درخواست، مراتب رد در پرونده ثبت می‌شود. تصمیم دادگاه در این موارد قطعی است.
تبصره 1- تقاضای دادستان یا متهم به شرح مقرر در این ماده، در مورد تشدید یا تخفیف نمی‌تواند بیش از یک ‌بار مطرح شود.
تبصره 2- چنانچه به نظر دادگاه، قرار تامین صادره متناسب نباشد، نسبت به تخفیف یا تشدید آن اتخاذ تصمیم می‌نماید.

دادگاه صالح موضوع مواد (240)، (242) و (244) این قانون مکلف است در وقت فوق العاده به اختلاف دادستان و بازپرس یا اعتراض متهم رسیدگی نماید. تصمیم دادگاه قطعی است.

در مواردی که پرونده متهم در دادگاه مطرح شده و از متهم قبلاً تامین اخذ نشده یا تامین قبلی منتفی شده باشد، دادگاه، خود یا به تقاضای دادستان و با رعایت مقررات این قانون، قرار تامین یا نظارت قضائی صادر می کند. چنانچه تصمیم دادگاه منتهی به صدور قرار بازداشت موقت شود، این قرار، طبق مقررات این قانون، قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر استان است.

بازپرس می‌تواند متناسب با جرم ارتکابی، علاوه بر صدور قرار تامین، قرار نظارت قضائی را که شامل یک یا چند مورد از دستورهای زیر است، برای مدت معین صادر کند:
الف- معرفی نوبه ای خود به مراکز یا نهادهای تعیین شده توسط بازپرس
ب - منع رانندگی با وسایل نقلیه موتوری
پ- منع اشتغال به فعالیت های مرتبط با جرم ارتکابی
ت - ممنوعیت از نگهداری سلاح دارای مجوز
ث - ممنوعیت خروج از کشور
تبصره 1- در جرائم تعزیری درجه هفت و هشت، در صورت ارائه تضمین لازم برای جبران خسارات وارده، مقام قضائی می‌تواند فقط به صدور قرار نظارت قضائی اکتفاء کند.
تبصره 2- قرارهای موضوع این ماده ظرف ده روز قابل اعتراض در دادگاه صالح است. چنانچه این قرار توسط دادگاه صادر شود، ظرف ده روز، قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر استان می‌باشد.

مدت اعتبار قرار منع خروج از کشور شش ماه و قابل تمدید است.
در صورتی که مدت مندرج در دستور منع خروج منقضی شود، این دستور خود به خود منتفی است و مراجع مربوط نمی توانند مانع از خروج شوند.

در صورت صدور قرار ممنوعیت از نگهداری سلاح دارای مجوز، سلاح و پروانه مربوط اخذ و به یکی از محلهای مجاز نگهداری سلاح تحویل می‌شود و بازپرس مراتب را به مرجع صادر کننده پروانه اعلام می کند.

قرار تامین و نظارت قضائی باید مستدل و موجه و با نوع و اهمیت جرم، شدت مجازات، ادله و اسباب اتهام، احتمال فرار یا مخفی شدن متهم و از بین رفتن آثار جرم، سابقه متهم، وضعیت روحی و جسمی، سن، جنس، شخصیت و حیثیت او متناسب باشد.
تبصره- اخذ تامین نا متناسب موجب محکومیت انتظامی از درجه چهار به بالا است.

هرگاه متهم یا محکوم علیه در مواعد مقرر حاضر شود، یا پس از آن حاضر و عذر موجه خود را اثبات کند، با شروع به اجرای حبس و تبعید یا اقامت اجباری و با اجرای کامل سایر مجازات ها و یا صدور قرارهای منع و موقوفی و تعلیق تعقیب، تعلیق اجرای مجازات و مختومه شدن پرونده به هر کیفیت، قرار تامین و نظارت قضائی لغو می‌شود.
تبصره- در صورت الغاء قرار تامین یا نظارت قضائی، این امر بلافاصله به مراجع مربوط اعلام می‌شود.

شیوه اجرای قرارهای نظارت و بندهای (ج) و (چ) ماده (217) این قانون، به موجب آیین نامه ای است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزرای دادگستری و کشور تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

در صورتی که متهم دستورهای مندرج در قرار نظارت قضائی را رعایت نماید، بنا به درخواست وی که باید به تایید دادستان برسد و یا پیشنهاد دادستان، دادگاه می‌تواند با رعایت مقررات قانونی در مجازات وی تخفیف دهد.

هرگاه متهم از اجرای قرار نظارت قضائی که توام با قرار تامین صادر شده است، تخلف کند، قرار نظارت لغو و قرار تامین، تشدید می‌شود و در صورت تخلف متهم از اجرای قرار نظارت مستقل، قرار صادره به قرار تامین متناسب تبدیل می گردد. مفاد این ماده در حین صدور قرار نظارت قضائی به متهم، تفهیم می‌شود.
تبصره- در اجرای این ماده نمی توان قرار صادره را به قرار بازداشت موقت تبدیل کرد.

اشخاصی که در جریان تحقیقات مقدماتی و دادرسی به هر علت بازداشت می‌شوند و از سوی مراجع قضائی، حکم برائت یا قرار منع تعقیب در مورد آنان صادر شود، می‌توانند با رعایت ماده (14) این قانون خسارت ایام بازداشت را از دولت مطالبه کنند.

در موارد زیر شخص بازداشت شده مستحق جبران خسارت نیست:
الف- بازداشت شخص، ناشی از خودداری در ارائه اسناد، مدارک و ادله بی گناهی خود باشد.
ب- به منظور فراری دادن مرتکب جرم، خود را در مظان اتهام و بازداشت قرار داده باشد.
پ- به هر جهتی به ناحق موجبات بازداشت خود را فراهم آورده باشد.
ت- همزمان به علت قانونی دیگر بازداشت باشد.

شخص بازداشت شده باید ظرف شش ماه از تاریخ ابلاغ رای قطعی حاکی از بی‌گناهی خود، درخواست جبران خسارت را به کمیسیون استانی، متشکل از سه نفر از قضات دادگاه تجدید نظر استان به انتخاب رئیس قوه قضائیه تقدیم کند. کمیسیون در صورت احراز شرایط مقرر در این قانون، حکم به پرداخت خسارت صادر می‌کند. در صورت رد درخواست، این شخص می‌تواند ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ، اعتراض خود را به کمیسیون موضوع ماده (258) این قانون اعلام کند.

رسیدگی به اعتراض شخص بازداشت شده، در کمیسیون ملی جبران خسارت متشکل از رئیس دیوان عالی کشور یا یکی از معاونان وی و دو نفر از قضات دیوان عالی کشور به انتخاب رئیس قوه قضائیه به عمل می آید. رای کمیسیون قطعی است.

جبران خسارت موضوع ماده (255) این قانون بر عهده دولت است و در صورتی که بازداشت بر اثر اعلام مغرضانه جرم، شهادت کذب و یا تقصیر مقامات قضائی باشد، دولت پس از جبران خسارت می‌تواند به مسئول اصلی مراجعه کند.

به منظور پرداخت خسارت موضوع ماده (255) این قانون، صندوقی در وزارت دادگستری تاسیس می‌شود که بودجه آن هر سال از محل بودجه کل کشور تامین می‌گردد. این صندوق زیر نظر وزیر دادگستری اداره می‌شود و اجرای آراء صادره از کمیسیون بر عهده وی است.

شیوه رسیدگی و اجرای آراء کمیسیون های موضوع مواد (257) و (258) این قانون، به موجب آیین نامه ای است که ظرف سه ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

❯ فصل هشتم - اقدامات بازپرس و دادستان پس از ختم تحقیقات

بازپرس پس از پایان تحقیقات و در صورت وجود دلایل کافی بر وقوع جرم، به متهم یا وکیل وی اعلام می کند که برای برائت یا کشف حقیقت هر اظهاری دارد به عنوان آخرین دفاع بیان کند. هرگاه متهم یا وکیل وی در آخرین دفاع، مطلبی اظهار کند یا مدرکی ابراز نماید که در کشف حقیقت یا برائت موثر باشد، بازپرس مکلف به رسیدگی است.

در صورتی که متهم یا وکیل وی برای اخذ آخرین دفاع احضار شود و هیچ یک از آنان بدون اعلام عذر موجه، حضور نیابد، بدون اخذ آخرین دفاع، اتخاذ تصمیم می‌شود.

پس از انجام تحقیقات لازم و اعلام کفایت و ختم تحقیقات، بازپرس مکلف است به صورت مستدل و مستند، عقیده خود را حداکثر ظرف پنج روز در قالب قرار مناسب، اعلام کند.

بازپرس در صورت جرم بودن عمل ارتکابی و وجود ادله کافی برای انتساب جرم به متهم، قرار جلب به دادرسی و در صورت جرم نبودن عمل ارتکابی و یا فقدان ادله کافی برای انتساب جرم به متهم، قرار منع تعقیب صادر و پرونده را فوری نزد دادستان ارسال می کند. دادستان باید ظرف سه روز از تاریخ وصول، پرونده تحقیقات را ملاحظه و نظر خود را به طور کتبی اعلام کند و پرونده را نزد بازپرس برگرداند. چنانچه مورد از موارد موقوفی تعقیب باشد، قرار موقوفی تعقیب صادر و وفق مقررات فوق اقدام می‌شود.

چنانچه دادستان تحقیقات بازپرس را کامل نداند، صرفاً مواردی را که برای کشف حقیقت لازم است به تفصیل و بدون هرگونه ابهام در پرونده درج می کند و تکمیل آن را می خواهد. در این صورت، بازپرس مکلف به انجام این تحقیقات است.
تبصره - هرگونه درخواست تکمیل تحقیقات که برای کشف حقیقت لازم نباشد، موجب محکومیت انتظامی تا درجه سه است.

در صورت موافقت دادستان با قرار بازپرس، در خصوص عدم صلاحیت، پرونده به مرجع صالح ارسال می‌شود و در موارد موقوفی یا منع تعقیب، بازپرس مراتب را به طرفین ابلاغ می کند. در این صورت، قرار تامین و قرار نظارت قضائی ملغی می‌گردد و چنانچه متهم بازداشت باشد، بلافاصله آزاد می‌شود. قاضی مربوط مکلف است از قرار تامین ماخوذه رفع اثر نماید.

در صورتی که عقیده دادستان و بازپرس بر جلب متهم به دادرسی باشد، دادستان ظرف دو روز با صدور کیفرخواست، از طریق شعبه بازپرسی بلافاصله پرونده را به دادگاه صالح ارسال می‌کند.

در هر مورد که دادستان با عقیده بازپرس مخالف باشد و بازپرس بر عقیده خود اصرار کند، پرونده برای حل اختلاف، به دادگاه صالح ارسال و طبق تصمیم دادگاه عمل می‌شود.

علاوه بر موارد مقرر در این قانون، قرارهای بازپرس در موارد زیر قابل اعتراض است:
الف - قرار منع و موقوفی تعقیب و اناطه به تقاضای شاکی
ب - قرار بازداشت موقت، ابقاء و تشدید تامین به تقاضای متهم
پ - قرار تامین خواسته به تقاضای متهم
تبصره - مهلت اعتراض به قرارهای قابل اعتراض برای اشخاص مقیم ایران ده روز و برای افراد مقیم خارج از کشور یک ماه از تاریخ ابلاغ است.

مرجع حل اختلاف بین دادستان و بازپرس و رسیدگی به اعتراض شاکی یا متهم نسبت به قرارهای قابل اعتراض، با دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به آن اتهام را دارد. چنانچه دادگاه انقلاب یا دادگاه کیفری یک در حوزه قضائی دادسرا تشکیل نشده باشد، دادگاه کیفری دو محل، صالح به رسیدگی است.

در صورت اختلاف دادستان و بازپرس در صلاحیت، نوع جرم یا مصادیق قانونی آن، حل اختلاف با دادگاه کیفری دویی است که دادسرا در معیت آن انجام وظیفه می کند.

حل اختلاف بین بازپرس و دادستان و رسیدگی به اعتراض شاکی یا متهم نسبت به قرارهای قابل اعتراض، در جلسه فوق العاده دادگاه صورت می گیرد. تصمیم دادگاه در این خصوص قطعی است، مگر در مورد قرارهای منع یا موقوفی تعقیب در جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون که در صورت تایید، این قرارها مطابق مقررات قابل تجدید نظر است.

دادگاه در صورتی که اعتراض شاکی به قرار منع یا موقوفی تعقیب را موجه بداند، آن را نقض و قرار جلب به دادرسی صادر می کند. در مواردی که به نظر دادگاه، تحقیقات دادسرا کامل نباشد، بدون نقض قرار می‌تواند تکمیل تحقیقات را از دادسرا بخواهد یا خود اقدام به تکمیل تحقیقات کند. موارد نقص تحقیق باید به تفصیل و بدون هرگونه ابهام در تصمیم دادگاه قید شود.
در صورت نقض قرار اناطه توسط دادگاه، بازپرس تحقیقات خود را ادامه می دهد.

هرگاه پرونده برای تکمیل تحقیقات به دادسرا اعاده شود، دادسرای مربوط با انجام تحقیقات مورد نظر دادگاه، بدون صدور قرار، مجدداً پرونده را به دادگاه ارسال می کند و اگر در تحقیقات مورد نظر دادگاه ابهامی بیابد، مراتب را برای رفع ابهام از دادگاه استعلام می کند.

در صورت نقض قرار منع تعقیب و صدور قرار جلب به دادرسی توسط دادگاه، بازپرس مکلف است متهم را احضار و موضوع اتهام را به او تفهیم کند و با اخذ آخرین دفاع و تامین مناسب از وی، پرونده را به دادگاه ارسال نماید.

در صورت نقض قرار موقوفی تعقیب، بازپرس مطابق مقررات و صرف نظر از جهتی که علت نقض قرار موقوفی تعقیب است، به پرونده رسیدگی و با انجام تحقیقات لازم، تصمیم مقتضی اتخاذ می کند.

هرگاه به علت جرم نبودن عمل ارتکابی، قرار منع تعقیب صادر و به هر دلیل قطعی شود، نمی‌توان بار دیگر متهم را به همان اتهام تعقیب کرد. هرگاه به علت فقدان یا عدم کفایت دلیل، قرار منع تعقیب صادر و در دادسرا قطعی شود، نمی‌توان بار دیگر متهم را به همان اتهام تعقیب کرد، مگر پس از کشف دلیل جدید که در این صورت، با نظر دادستان برای یک بار قابل تعقیب است و اگر این قرار در دادگاه قطعی شود، پس از کشف دلیل جدید به درخواست دادستان می توان او را برای یک بار با اجازه دادگاه صالح برای رسیدگی به اتهام، تعقیب کرد. در صورتی که دادگاه، تعقیب مجدد را تجویز کند، بازپرس مطابق مقررات رسیدگی می‌کند.

در کیفرخواست موارد زیر قید می‌شود:
الف - مشخصات متهم، شامل نام، نام خانوادگی، نام پدر، شهرت، سن، شغل، شماره ملی، شماره شناسنامه، تابعیت، مذهب، محل اقامت و وضعیت تاهل او
ب - آزاد، تحت قرار تامین یا نظارت قضائی بودن متهم و نوع آن و یا بازداشت بودن وی با قید علت و تاریخ شروع بازداشت
پ - نوع اتهام، تاریخ و محل وقوع جرم اعم از بخش، دهستان، روستا، شهر، ناحیه، منطقه، خیابان و کوچه
ت - ادله انتساب اتهام
ث - مستند قانونی اتهام
ج - سابقه محکومیت موثر کیفری متهم
چ - خلاصه پرونده شخصیت یا وضعیت روانی متهم
تبصره - هرگاه در صدور کیفرخواست، سهو قلم یا اشتباه بیّن صورت گیرد، تا پیش از ارسال به دادگاه، دادستان آن را اصلاح و پس از ارسال کیفرخواست به دادگاه، موارد اصلاحی آن را به دادگاه اعلام می کند.

عنوان اتهامی که در کیفرخواست ذکر می‌شود، مانع از تعیین عنوان صحیح قانونی توسط دادگاه نیست. در صورتی که مجموع اعمال ارتکابی متهم در نتیجه تحقیقات دادسرا روشن باشد و دادگاه فقط عنوان اتهام را نادرست تشخیص دهد، مکلف است اتهام جدید را به متهم تفهیم، تا از اتهام انتسابی مطابق مقررات دفاع کند و سپس مبادرت به صدور رای نماید.

هر گاه قبل از ارسال پرونده به دادگاه، موجبی برای آزادی متهم یا تبدیل قرار تامین به وجود آید، دادسرا با رعایت مقررات قانونی اقدام می کند.

دادستان نمی‌تواند پس از ارسال پرونده به دادگاه از اصل اتهام یا ادله آن عدول و بر این اساس کیفرخواست را مسترد یا اصلاح کند و فقط می‌تواند دلایل جدید له یا علیه متهم را که کشف یا حادث می‌شود به دادگاه اعلام کند.

پس از صدور کیفرخواست و قبل از ارسال به دادگاه، هرگاه شاکی در جرائم قابل گذشت، رضایت قطعی خود را به دادستان اعلام کند، در صورت وجود پرونده در دادسرا، دادستان از کیفرخواست عدول می کند. در این صورت، قرار موقوفی تعقیب توسط بازپرس صادر می‌شود. در جرائم غیر قابل گذشت، هرگاه شاکی رضایت قطعی خود را اعلام کند، دادستان در صورت فراهم بودن شرایط صدور قرار تعلیق تعقیب، می‌تواند از کیفرخواست عدول و تعقیب را معلق کند و در صورتی که در نتیجه رضایت شاکی نوع مجازات تغییر کند، دادستان از کیفرخواست قبلی عدول و بر این اساس کیفرخواست جدید صادر می کند.

در صورت انتساب اتهامات متعدد به متهم که رسیدگی به آنها در صلاحیت ذاتی دادگاه‌های مختلف است، کیفرخواست جداگانه خطاب به هر یک از دادگاه‌های صالح صادر می‌شود.

❯ فصل نهم - تحقیقات مقدماتی جرایم اطفال و نوجوانان

در معیت دادگاه اطفال و نوجوانان و در محل آن، شعبه ای از دادسرای عمومی و انقلاب با عنوان دادسرای ویژه نوجوانان به سرپرستی یکی از معاونان دادستان و با حضور یک یا چند بازپرس، تشکیل می‌شود. تحقیقات مقدماتی جرائم افراد پانزده تا هجده سال به جز جرائم موضوع مواد (306) و (340) این قانون که به طور مستقیم از سوی دادگاه صورت می‌گیرد، در این دادسرا به عمل می آید.

تبصره 1- تحقیقات مقدماتی تمامی جرائم افراد زیر پانزده سال به طور مستقیم در دادگاه اطفال و نوجوانان به عمل می آید و دادگاه مذکور کلیه وظایفی را که طبق قانون بر عهده ضابطان دادگستری و دادسرا است انجام می دهد.

تبصره 2- در جرائم مشهود، هرگاه مرتکب، طفل یا نوجوان باشد، ضابطان دادگستری مکلفند نسبت به حفظ آلات، ادوات، آثار، علائم و دلایل جرم اقدام نمایند، لکن اجازه تحقیقات مقدماتی از طفل یا نوجوان را ندارند و در صورت دستگیری وی، موظفند متهم را حسب مورد، فوری به دادسرا یا دادگاه اطفال و نوجوانان تحویل دهند. انقضاء وقت اداری و نیز ایام تعطیل مانع از رجوع به دادسرا یا دادگاه اطفال و نوجوانان نیست.

(اصلاحی 1394/03/24)- علاوه بر موارد مذکور در ماده (203) این قانون، در جرایم تعزیری درجه پنج و شش نیز، تشکیل پرونده شخصیت در مورد اطفال و نوجوانان توسط دادسرا یا دادگاه اطفال و نوجوانان الزامی است.

در جریان تحقیقات مقدماتی، مرجع قضائی حسب مورد، اطفال و نوجوانان موضوع این قانون را به والدین، اولیاء، یا سرپرست قانونی یا در صورت فقدان یا عدم دسترسی و یا امتناع از پذیرش آنان، به هر شخص حقیقی یا حقوقی که مصلحت بداند، می سپارد. اشخاص مذکور ملتزمند هرگاه حضور طفل یا نوجوان لازم باشد او را به مرجع قضائی معرفی نمایند. افراد پانزده تا هجده سال نیز شخصاً ملزم به معرفی خود به دادگاه می‌باشند.
در صورت ضرورت، اخذ کفیل یا وثیقه تنها از متهمان بالای پانزده سال امکان پذیر است. در صورت عجز از معرفی کفیل یا ایداع وثیقه و یا در مورد جرائم پیش بینی شده در ماده (237) این قانون، دادسرا یا دادگاه می‌تواند با رعایت ماده (238) این قانون، قرار نگهداری موقت آنان را در کانون اصلاح و تربیت صادر کند.
تبصره - قرار نگهداری موقت، تابع کلیه آثار و احکام قرار بازداشت موقت است.

❯ فصل دهم - وظایف و اختیارات دادستان کل کشور

دادستان کل کشور بر کلیه دادسراهای عمومی و انقلاب و نظامی نظارت دارد و به منظور حسن اجرای قوانین و ایجاد هماهنگی بین دادسراها می‌تواند اقدام به بازرسی کند و تذکرات و دستورهای لازم را خطاب به مراجع قضائی مذکور صادر نماید. همچنین وی پیشنهادهای لازم را به رئیس قوه قضائیه و سایر مراجع قضائی و اجرائی ذی ربط ارائه می کند.
تبصره 1- چنانچه دادستان کل کشور در اجرای وظایف مقرر در این فصل و سایر وظایف قانونی خود، به موارد تخلف یا جرم برخورد نماید حسب مورد مراتب را برای تعقیب قانونی به دادسرای انتظامی قضات، مراجع قضائی یا اداری صالح اعلام می کند.
تبصره 2- کلیه مراجع قضائی و قضات مکلفند همکاری های لازم را در اعمال نظارت دادستان کل کشور انجام دهند.

دادستان کل کشور می‌تواند انتصاب، جا به جایی و تغییر شغل و محل خدمت مقامات قضائی دادسراها را به رئیس قوه قضائیه پیشنهاد دهد.
تبصره ١- پیشنهاد انتصاب، جا به جایی و تغییر شغل و محل خدمت دادستانهای عمومی سراسر کشور پس از کسب نظر موافق از رئیس کل دادگستری استان ذی ربط با دادستان کل کشور است.
تبصره ٢- پیشنهاد انتصاب، جا به جایی و تغییر شغل و محل خدمت دادستانهای نظامی پس از کسب نظر موافق از رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح با دادستان کل کشور است.

دادستان کل کشور مکلف است در جرائم راجع به اموال، منافع و مصالح ملی و خسارت وارده به حقوق عمومی که نیاز به طرح دعوی دارد از طریق مراجع ذی صلاح داخلی، خارجی و یا بین‌المللی پیگیری و نظارت نماید.

در مواردی که مطابق قانون، تعقیب و رسیدگی به تخلفات مقامات و مسئولان کشوری به عهده دیوان عالی کشور است، اقدامات مقدماتی و انجام تحقیقات لازم توسط دادسرای دیوان عالی کشور صورت می‌گیرد.

کلیه مراجع قضائی مکلفند در موارد قانونی پس از اتخاذ تصمیم بر ممنوعیت خروج اشخاص از کشور، مراتب را به دادستانی کل کشور ارسال دارند تا از آن طریق به مراجع ذی ربط اعلام گردد.
تبصره - دادستان کل کشور در موارد انقضاء مدت قانونی ممنوعیت خروج از کشور اشخاص و عدم تمدید آن توسط مراجع مربوطه، نسبت به رفع ممنوعیت خروج اقدام می کند.

(اصلاحی 1394/03/24)- هرگاه در موارد حقوق عامه و دعاوی راجع به دولت، امور خیریه و اوقاف عامه و امور محجورین و غائب مفقود الاثر بی سرپرست حکم قطعی صادر شود و دادستان کل کشور حکم مذکور را خلاف شرع بیّن و یا قانون تشخیص دهد به طور مستدل مراتب را جهت اعمال ماده (477) به رئیس قوه قضائیه اعلام می کند.

❯ بخش سوم - دادگاههای کیفری، رسیدگی و صدور رای
❯ فصل اول - تشکیلات و صلاحیت دادگاههای کیفری

دادگاه‌های کیفری به دادگاه کیفری یک، دادگاه کیفری دو، دادگاه انقلاب، دادگاه اطفال و نوجوانان و دادگاه‌های نظامی تقسیم می‌شود.

دادگاه کیفری دو با حضور رئیس یا دادرس علی البدل در حوزه قضائی هر شهرستان تشکیل می‌شود.

دادگاه کیفری یک دارای رئیس و دو مستشار است که با حضور دو عضو نیز رسمیت می‌یابد. در صورت عدم حضور رئیس، ریاست دادگاه به عهده عضو مستشاری است که سابقه قضائی بیشتری دارد.
تبصره 1- دادگاه کیفری یک در مرکز استان و به تشخیص رئیس قوه قضائیه در حوزه قضائی شهرستان ها تشکیل می‌شود. در حوزه هایی که این دادگاه تشکیل نشده است، به جرائم موضوع صلاحیت آن در نزدیکترین دادگاه کیفری یک در حوزه قضائی آن استان رسیدگی می‌شود.
تبصره 2- دادرس علی البدل حسب مورد می‌تواند به جای رئیس یا مستشار انجام وظیفه کند. همچنین با انتخاب رئیس کل دادگستری استان، عضویت مستشاران دادگاه‌های تجدید نظر در دادگاه کیفری یک و دادگاه انقلاب در مواردی که با تعدد قاضی رسیدگی می کند بلامانع است.
تبصره 3- دادگاه‌های کیفری استان و عمومی جزائی موجود به ترتیب به دادگاه‌های کیفری یک و دو تبدیل می‌شوند. جرائمی که تا تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون در دادگاه ثبت شده است، از نظر صلاحیت رسیدگی تابع مقررات زمان ثبت است و سایر مقررات رسیدگی طبق این قانون در همان شعب مرتبط انجام می‌شود. این تبصره در مورد دادگاه انقلاب و دادگاه‌های نظامی نیز جاری است.

(اصلاحی 1394/03/24)- دادگاه انقلاب در مرکز هر استان و به تشخیص رئیس قوه قضائیه در حوزه قضائی شهرستان ها تشکیل می‌شود. این دادگاه برای رسیدگی به جرائم موجب مجازات مندرج در بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون دارای رئیس و دو مستشار است که با دو عضو نیز رسمیت دارد. دادگاه برای رسیدگی به سایر موضوعات با حضور رئیس یا دادرس علی البدل یا یک مستشار تشکیل می‌شود.

 

تبصره- مقررات دادرسی دادگاه کیفری یک به شرح مندرج در این قانون در دادگاه انقلاب، در مواردی که با تعدد قاضی رسیدگی می کند جاری است.

(اصلاحی 1394/03/24)- دادگاه اطفال و نوجوانان با حضور یک قاضی و یک مشاور تشکیل می‌شود. نظر مشاور، مشورتی است.

 

تبصره - در هر حوزه قضایی شهرستان یک یا چند شعبه دادگاه اطفال و نوجوانان بر حسب نیاز تشکیل می‌شود. تا زمانی که دادگاه اطفال و نوجوانان در محلی تشکیل نشده است، به کلیه جرایم اطفال و نوجوانان به جز جرایم مشمول ماده (315) این قانون، در شعبه دادگاه کیفری دو یا دادگاهی که وظایف آن را انجام می‌دهد رسیدگی می‌شود.

در صورت ضرورت به تشخیص رئیس قوه قضائیه در حوزه بخش، دادگاه عمومی بخش تشکیل می‌شود. این دادگاه به تمامی جرائم در صلاحیت دادگاه کیفری دو رسیدگی می کند.
تبصره 1- به تشخیص رئیس قوه قضائیه، تشکیل دادگاه عمومی بخش در شهرستان های جدید که به لحاظ قلّت میزان دعاوی حقوقی و کیفری، ضرورتی به تشکیل دادگستری نباشد بلامانع است.
تبصره 2- به تشخیص رئیس قوه قضائیه، در حوزه قضائی بخشهایی که به لحاظ کثرت میزان دعاوی حقوقی و کیفری، ضرورت ایجاب می کند، تشکیل دادگستری با همان صلاحیت و تشکیلات دادگستری شهرستان بلامانع است.

در تمامی جلسات دادگاه‌های کیفری دو، دادستان یا معاون او یا یکی از دادیاران به تعیین دادستان می‌توانند برای دفاع از کیفرخواست حضور یابند، مگر اینکه دادگاه حضور این اشخاص را ضروری تشخیص دهد که در این مورد و در تمامی جلسات دادگاه کیفری یک، حضور دادستان یا نماینده او الزامی است، لکن عدم حضور این اشخاص موجب توقف رسیدگی نمی‌شود مگر آنکه دادگاه حضور آنان را الزامی بداند.

دادگاه کیفری دو صلاحیت رسیدگی به تمام جرائم را دارد، مگر آنچه به موجب قانون در صلاحیت مرجع دیگری باشد.

(اصلاحی 1394/03/24)- به جرایم زیر در دادگاه کیفری یک رسیدگی می‌شود:
الف- جرایم موجب مجازات سلب حیات
ب- جرایم موجب حبس ابد
پ- جرائم موجب مجازات قطع عضو یا جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی با میزان نصف دیه کامل یا بیش از آن
ت- جرائم موجب مجازات تعزیری درجه سه و بالاتر
ث- جرایم سیاسی و مطبوعاتی

به جرائم زیر در دادگاه انقلاب رسیدگی می‌شود:

الف - جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی، محاربه و افساد فی‌الارض، بغی، تبانی و اجتماع علیه جمهوری اسلامی ایران یا اقدام مسلحانه یا احراق، تخریب و اتلاف اموال به منظور مقابله با نظام

ب - توهین به مقام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مقام رهبری

پ- تمام جرائم مربوط به مواد مخدر، روان گردان و پیش‌سازهای آن و قاچاق اسلحه، مهمات و اقلام و مواد تحت کنترل

ت- سایر مواردی که به موجب قوانین خاص در صلاحیت این دادگاه است.

به کلیه جرائم اطفال و افراد کمتر از هجده سال تمام شمسی در دادگاه اطفال و نوجوانان رسیدگی می‌شود. در هر صورت محکومان بالای سن هجده سال تمام موضوع این ماده، در بخش نگهداری جوانان که در کانون اصلاح و تربیت ایجاد می‌شود، نگهداری می‌شوند.

تبصره 1- طفل، کسی است که به حد بلوغ شرعی نرسیده است.

تبصره 2- هرگاه در حین رسیدگی سن متهم از هجده سال تمام تجاوز نماید، رسیدگی به اتهام وی مطابق این قانون در دادگاه اطفال و نوجوانان ادامه می یابد. چنانچه قبل از شروع به رسیدگی سن متهم از هجده سال تمام تجاوز کند، رسیدگی به اتهام وی حسب مورد در دادگاه کیفری صالح صورت می‌گیرد. در این صورت متهم از کلیه امتیازاتی که در دادگاه اطفال و نوجوانان اعمال می‌شود، بهره مند می‌گردد.

به جرائم سیاسی و مطبوعاتی با رعایت ماده (352) این قانون به طور علنی در دادگاه کیفری یک مرکز استان محل وقوع جرم با حضور هیات منصفه رسیدگی می‌شود.

تبصره - احکام و ترتیبات هیات منصفه، مطابق قانون مطبوعات و آیین‌نامه اجرایی آن است.

(اصلاحی 1394/03/24)- به جرائم منافی عفت به  طور مستقیم، در دادگاه صالح رسیدگی می‌شود.

تبصره (الحاقی 1394/03/24)- منظور از جرائم منافی عفت در این قانون، جرائم جنسی حدی، همچنین جرائم رابطه نامشروع تعزیری مانند تقبیل و مضاجعه است.

(اصلاحی 1394/03/24)- رسیدگی به اتهامات روسای قوای سه گانه و معاونان و مشاوران آنان، رئیس و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، اعضای شورای نگهبان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، وزیران و معاونان وزیران، دارندگان پایه قضائی، رئیس و دادستان دیوان محاسبات، سفیران، استانداران، فرمانداران مراکز استان و جرائم عمومی افسران نظامی و انتظامی از درجه سرتیپ و بالاتر و یا دارای درجه سرتیپ دومی شاغل در محلهای سرلشکری و یا فرماندهی تیپ مستقل، مدیران کل اطلاعات استانها حسب مورد، در صلاحیت دادگاه‌های کیفری تهران است، مگر آنکه رسیدگی به این جرائم به موجب قوانین خاص در صلاحیت مراجع دیگری باشد.

تبصره 1- شمول این ماده بر دارندگان پایه قضائی و افسران نظامی و انتظامی در صورتی است که حسب مورد، در قوه قضائیه یا نیروهای مسلح انجام وظیفه کنند.

تبصره 2- رسیدگی به اتهامات افسران نظامی و انتظامی موضوع این ماده که در صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح می‌باشد، حسب مورد در صلاحیت دادگاه نظامی یک یا دو تهران است.

رسیدگی به اتهامات مشاوران وزیران، بالاترین مقام سازمان ها، شرکتها و موسسه های دولتی و نهادها و موسسه های عمومی غیر دولتی، مدیران کل، فرمانداران، مدیران موسسه ها، سازمان ها، ادارات دولتی و نهادها و موسسه های عمومی غیر دولتی استان ها و شهرستان ها، روسای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، شهرداران مراکز شهرستان ها و بخشداران، حسب مورد، در صلاحیت دادگاه‌های کیفری مرکز استان محل وقوع جرم است، مگر آنکه رسیدگی به این اتهامات به موجب قوانین خاص در صلاحیت مراجع دیگری باشد.

صلاحیت دادگاه برای رسیدگی به جرائم اشخاص موضوع مواد (307) و (308) این قانون، اعم از آن است که در زمان تصدی سمتهای مذکور یا قبل از آن مرتکب جرم شده باشند.

متهم در دادگاهی محاکمه می‌شود که جرم در حوزه آن واقع شود. اگر شخصی مرتکب چند جرم در حوزه های قضائی مختلف گردد، رسیدگی در دادگاهی صورت می‌گیرد که مهمترین جرم در حوزه آن واقع شده باشد. چنانچه جرائم ارتکابی از حیث مجازات مساوی باشد، دادگاهی که مرتکب در حوزه آن دستگیر شود، به همه آنها رسیدگی می کند. در صورتی که متهم دستگیر نشده باشد، دادگاهی که ابتداء تعقیب در حوزه آن شروع شده است، صلاحیت رسیدگی به تمام جرائم را دارد.

شرکا و معاونان جرم در دادگاهی محاکمه می شوند که صلاحیت رسیدگی به اتهام متهم اصلی را دارد، مگر اینکه در قوانین خاص ترتیب دیگری مقرر شده باشد.
تبصره - هرگاه دو یا چند نفر متهم به مشارکت یا معاونت در ارتکاب جرم باشند و یکی از آنان جزء مقامات مذکور در مواد (307) و (308) این قانون باشد، به اتهام همه آنان، حسب مورد، در دادگاه‌های کیفری تهران و یا مراکز استان رسیدگی می‌شود و چنانچه افراد مذکور در مواد (307) و (308) این قانون در ارتکاب یک جرم مشارکت یا معاونت نمایند به اتهام افراد مذکور در ماده (308) نیز حسب مورد در دادگاه کیفری تهران رسیدگی می‌شود.

هرگاه یک یا چند طفل یا نوجوان با مشارکت یا معاونت اشخاص بزرگسال مرتکب جرم شوند و یا در ارتکاب جرم با اشخاص بزرگسال معاونت نمایند، فقط به جرائم اطفال و نوجوانان در دادگاه اطفال و نوجوانان رسیدگی می‌شود.
تبصره- در جرائمی که تحقق آن منوط به فعل دو یا چند نفر است، در صورتی که رسیدگی به اتهام یکی از متهمان در صلاحیت دادگاه اطفال و نوجوانان باشد، رسیدگی به اتهام کلیه متهمان در دادگاه اطفال و نوجوانان به عمل می آید. در این صورت اصول حاکم بر رسیدگی به جرائم اشخاص بالاتر از هجده سال تابع قواعد عمومی است.

به اتهامات متعدد متهم باید با رعایت صلاحیت ذاتی، توامان و یکجا در دادگاهی رسیدگی شود که صلاحیت رسیدگی به جرم مهمتر را دارد.

هر کس متهم به ارتکاب جرائم متعدد باشد که رسیدگی به بعضی از آنها در صلاحیت دادگاه کیفری یک و دو و بعضی دیگر در صلاحیت دادگاه انقلاب یا نظامی باشد، متهم ابتداء در دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به مهمترین اتهام را دارد، محاکمه می‌شود و پس از آن برای رسیدگی به اتهام دیگر به دادگاه مربوط اعزام می‌شود. در صورتی که اتهامات از حیث مجازات مساوی باشد، متهم حسب مورد، به ترتیب در دادگاه انقلاب، نظامی، کیفری یک یا کیفری دو محاکمه می‌شود.
تبصره 1- هرگاه شخصی متهم به ارتکاب جرائم متعددی باشد که رسیدگی به بعضی از آنها در صلاحیت دادگاه کیفری یک و رسیدگی به بعضی دیگر در صلاحیت دادگاه کیفری دو و یا اطفال و نوجوانان است، به تمام جرائم او در دادگاه کیفری یک رسیدگی می‌شود.
تبصره 2- چنانچه جرمی به اعتبار یکی از بندهای ماده (302) این قانون در دادگاه کیفری یک مطرح گردد و دادگاه پس از رسیدگی و تحقیقات کافی و ختم دادرسی تشخیص دهد عمل ارتکابی عنوان مجرمانه دیگری دارد که رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه کیفری دو است، دادگاه کیفری یک به این جرم رسیدگی و حکم مقتضی صادر می‌نماید.

(اصلاحی 1394/03/24)- جرائم مشمول صلاحیت دادگاه کیفری یک و همچنین انقلاب در مواردی که با تعدد قاضی رسیدگی می‌شود اگر توسط افراد بالغ زیر هجده سال تمام شمسی ارتکاب یابد در دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرائم نوجوانان رسیدگی و متهم از کلیه امتیازاتی که در دادگاه اطفال و نوجوانان اعمال می‌شود، بهره مند می‌گردد.

تبصره 1 (اصلاحی 1394/03/24)- در هر شهرستان به تعداد مورد نیاز، شعبه یا شعبی از دادگاه کیفری یک به عنوان «دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرائم نوجوانان» برای رسیدگی به جرائم موضوع این ماده اختصاص می یابد. تخصصی بودن این شعب، مانع از ارجاع سایر پرونده ها به آنها نیست.

تبصره 2 (اصلاحی 1394/03/24)- حضور مشاوران با رعایت شرایط مقرر در این قانون، برای رسیدگی به جرائم نوجوانان در دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرائم آنان الزامی است.

به اتهامات اشخاصی که در خارج از قلمرو حاکمیت جمهوری اسلامی ایران مرتکب جرم می‌شوند و مطابق قانون، دادگاه‌های ایران صلاحیت رسیدگی به آنها را دارند، چنانچه از اتباع ایران باشند، حسب مورد در دادگاه محل دستگیری و چنانچه از اتباع بیگانه باشند حسب مورد، در دادگاه تهران رسیدگی می‌شود.

حل اختلاف در صلاحیت در امور کیفری، مطابق مقررات آیین دادرسی مدنی است و حل اختلاف بین دادسراها مطابق قواعد حل اختلاف دادگاه‌هایی است که دادسرا در معیت آن قرار دارد.

❯ فصل دوم - رسیدگی به ادله اثبات

ادله اثبات در امور کیفری شامل مواردی می‌شود که در قانون مجازات اسلامی مقرر گردیده است. تشریفات رسیدگی به ادله به شرح مواد این فصل است.

عین اظهارات مفید اقرار در صورتمجلس درج می‌شود و متن آن قرائت می‌شود، به امضاء یا اثر انگشت اقرار کننده می‌رسد و هر گاه اقرار کننده از امضاء یا اثر انگشت امتناع ورزد، تاثیری در اعتبار اقرار ندارد، مراتب امتناع یا عجز از امضاء یا اثر انگشت، باید در صورتمجلس قید شود و به امضاء و مهر قاضی و منشی برسد.

شاهد یا مطلع برای حضور در دادگاه احضار می‌شود. چنانچه شاهد یا مطلع بدون عذر موجه در جلسه دادگاه حاضر نشود و کشف حقیقت و احقاق حق، متوقف بر شهادت شاهد یا کسب اطلاع از مطلع باشد و یا جرم با امنیت و نظم عمومی مرتبط باشد، به دستور دادگاه در صورت وجود ضرورت حضور جلب می‌شود.
تبصره- در احضاریه شاهد یا مطلع باید موضوع شهادت یا کسب اطلاع و نتیجه عدم حضور ذکر شود.

هرگاه به علت بیماری که برای مدت طولانی یا نامعلوم، غیر قابل رفع است، حضور شاهد و یا مطلع در جلسه دادگاه مقدور نباشد، رئیس دادگاه یا یکی دیگر از قضات عضو شعبه، با حضور نزد شاهد و یا مطلع، اظهارات وی را استماع می‌کند.

دادگاه پیش از شروع به تحقیق از شاهد، حرمت و مجازات شهادت دروغ را به او تفهیم می‌نماید و سپس نام، نام خانوادگی، نام پدر، سن، شغل، شماره شناسنامه و شماره ملی، میزان تحصیلات، مذهب، محل اقامت، شماره تلفن ثابت و همراه و سابقه محکومیت کیفری شاهد و درجه قرابت سببی یا نسبی و وجود یا عدم رابطه خادم و مخدومی او با طرفین را سوال و در صورتمجلس قید می کند.
تبصره - رابطه خادم و مخدومی و قرابت نسبی یا سببی مانع از پذیرش شهادت شرعی نیست.

شاهد پیش از ادای شهادت باید به شرح زیر سوگند یاد کند:
«به خداوند متعال سوگند یاد می کنم که جز به راستی چیزی نگویم و تمام واقعیت را بیان کنم»
تبصره - در مواردی که احقاق حق متوقف بر شهادت باشد و شاهد از اتیان سوگند خودداری کند، بدون سوگند، شهادت وی استماع می‌شود و در مورد مطلع، اظهارات وی برای اطلاع بیشتر استماع می‌شود.

دادگاه آن دسته از ویژگی های ظاهری جسمی و روانی شاهد را که ممکن است در ارزیابی شهادت موثر باشد، در صورتمجلس قید می کند.

دادگاه پرسش‌هایی را که برای روشن شدن موضوع و رفع اختلاف یا ابهام لازم است، از شهود و مطلعان مطرح می‌کند.

هنگامی که دادگاه، شهادت شاهد یک طرف دعوی را استماع نمود، به طرف دیگر اعلام می کند چنانچه پرسشهایی از شاهد دارد، می‌تواند مطرح کند.

دادگاه می‌تواند از شهود به طور انفرادی تحقیق نماید و برای عدم ارتباط شهود با یکدیگر و یا با متهم اقدام لازم را انجام دهد و بعد از تحقیقات انفرادی برحسب درخواست متهم یا مدعی خصوصی یا با نظر خود مجدداً به صورت انفرادی یا جمعی از شهود تحقیق نماید.

قطع کلام شهود در هنگام ادای شهادت ممنوع است. هر یک از اصحاب دعوی و دادستان می‌توانند سوالات خود را با اذن دادگاه مطرح کنند.

شهود نباید پس از ادای شهادت بدون اذن دادگاه متفرق شوند.

وقت جلسه ای که برای استماع شهادت تعیین می‌شود، باید از قبل به اطلاع دادستان و طرفین یا وکلای آنان برسد. حضور این اشخاص در هنگام استماع شهادت ضروری نیست، ولی می‌توانند صورتمجلس ادای شهادت را ملاحظه کنند.

تقاضای سوگند قابل توکیل است و وکیل در دعوی می‌تواند در صورتی که در وکالتنامه تصریح شده باشد، طرف را سوگند دهد، اما سوگند یاد کردن قابل توکیل نیست و وکیل نمی‌تواند به جای موکل سوگند یاد کند.

در مواردی که مطابق قانون فصل خصومت یا اثبات دعوی با سوگند محقق می‌شود، هر یک از اصحاب دعوی می‌تواند از حق سوگند خود استفاده کند. در حق الناس، سوگند متهم منوط به مطالبه صاحب حق است و دادگاه بدون مطالبه صاحب حق نمی‌تواند متهم را سوگند دهد.

سوگند به درخواست اصحاب دعوی، مطابق قرار دادگاه و نزد قاضی به عمل می آید. در قرار دادگاه، موضوع سوگند و شخصی که باید سوگند یاد کند، تعیین می‌شود. صورتمجلس ادای سوگند به امضای قاضی و طرفین دعوی می‌رسد.

هرگاه شخصی که باید سوگند یاد کند، به دلیل عذر موجه، نتواند در دادگاه حاضر شود، قاضی می‌تواند وقت دیگری برای سوگند معین کند یا خود نزد وی حاضر شود و در آن محل، سوگند را استماع کند و یا استماع آن را به قاضی دیگری نیابت دهد.

❯ فصل سوم - رسیدگی در دادگاههای کیفری
❯ مبحث اول - کیفیت شروع به رسیدگی

دادگاه‌های کیفری در موارد زیر شروع به رسیدگی می کنند:
الف - کیفرخواست دادستان
ب - قرار جلب به دادرسی توسط دادگاه
پ - ادعای شفاهی دادستان در دادگاه

در دادگاه بخش، رئیس یا دادرس علی البدل در جرائم موضوع صلاحیت این دادگاه راساً رسیدگی و رای صادر می کند. در این دادگاه وظیفه دادستان از حیث تجدید نظر خواهی از آراء بر عهده رئیس دادگاه است و در مورد آرائی که توسط وی صادر می‌شود بر عهده دادرس علی البدل است.

در جرائم موضوع ماده (302) این قانون، رئیس دادگاه بخش به جانشینی از بازپرس و تحت نظارت و تعلیمات دادستان شهرستان مربوط، انجام وظیفه می‌نماید. در صورت تعدد شعب با ارجاع رئیس حوزه قضائی، روسای شعب عهده دار این وظیفه هستند. هرگاه دادگاه بخش فاقد رئیس باشد، دادرس علی البدل به عنوان جانشین بازپرس اقدام می کند و در هر حال، صدور کیفرخواست بر عهده دادستان است.

در حوزه هایی که شعب متعدد دادگاه تشکیل می‌شود، ارجاع پرونده با رئیس حوزه قضائی است. رئیس حوزه قضائی می‌تواند این وظیفه را به یکی از معاونان خود تفویض کند و در صورت عدم حضور آنان، ارجاع با رئیس شعبه ای است که دارای سابقه قضائی بیشتر است.

پس از ارجاع پرونده نمی توان آن را از شعبه مرجوعٌ الیه، اخذ و به شعبه دیگر مگر به تجویز قانون ارجاع داد.
تبصره 1- رعایت مفاد این ماده در مورد شعب بازپرسی، دادگاه تجدید نظر استان و شعب دیوان عالی کشور نیز الزامی است.
تبصره 2- تخلف از مقررات این ماده، موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.

جرائم تعزیری درجه هفت و هشت، به طور مستقیم در دادگاه مطرح می‌شود. در این مورد و سایر مواردی که پرونده به طور مستقیم در دادگاه مطرح می‌شود، دادگاه پس از انجام تحقیقات به ترتیب زیر اقدام می کند:
الف- چنانچه دادگاه خود را صالح به رسیدگی نداند، قرار عدم صلاحیت صادر می کند و اگر مورد را از موارد منع یا موقوفی تعقیب بداند، حسب مورد، اتخاذ تصمیم می کند.
ب - در غیر موارد مذکور در بند (الف)، چنانچه اصحاب دعوی حاضر باشند و درخواست مهلت نکنند، دادگاه با تشکیل جلسه رسمی، مبادرت به رسیدگی می کند. در صورتی که اصحاب دعوی حاضر نباشند یا برای تدارک دفاع یا تقدیم دادخواست ضرر و زیان، درخواست مهلت کنند، دادگاه با اخذ تامین متناسب از متهم، وقت رسیدگی را تعیین و مراتب را به اصحاب دعوی و سایر اشخاصی که باید در دادگاه حاضر شوند، ابلاغ می کند.

هرگاه پرونده با کیفرخواست به دادگاه ارجاع شود، دادگاه مکلف است بدون تعیین وقت رسیدگی حداکثر ظرف یک ماه، پرونده را بررسی و چنانچه خود را صالح به رسیدگی نداند یا مورد را از موارد منع یا موقوفی تعقیب تشخیص دهد، حسب مورد، اتخاذ تصمیم کند. همچنین در صورتی که دادگاه تحقیقات را ناقص بداند یا موارد جدیدی پس از پایان تحقیقات کشف شود که مستلزم انجام تحقیق باشد، دادگاه با ذکر دقیق موارد، تکمیل تحقیقات را از دادسرای مربوط درخواست یا خود اقدام به تکمیل تحقیقات می کند. در مورد اخیر و همچنین در مواردی که پرونده به طور مستقیم در دادگاه مطرح می‌شود، انجام تحقیقات مقدماتی توسط دادگاه باید طبق مقررات مربوط صورت گیرد.

در غیر موارد مذکور در مواد (340) و (341) این قانون، دادگاه با تعیین وقت رسیدگی و ابلاغ آن به شاکی یا مدعی خصوصی، متهم، وکیل یا وکلای آنان، دادستان و سایر اشخاصی که باید در دادگاه حاضر شوند، آنان را برای شرکت در جلسه رسیدگی احضار می کند. تصویر کیفرخواست برای متهم فرستاده می‌شود.

تبصره - در دعاوی مربوط به مطالبه خسارت موضوع ماده (260) این قانون و ماده (30) قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب 1390/7/17 و مواردی که دیه از بیت‌المال مطالبه می‌شود، دادگاه موظف است از دستگاه پرداخت‌کننده دیه یا خسارت به منظور دفاع از حقوق بیت‌المال برای جلسه رسیدگی‌ دعوت نماید. دستگاه مذکور حق تجدیدنظرخواهی از رای را دارد.

فاصله بین ابلاغ احضاریه تا جلسه رسیدگی نباید کمتر از یک هفته باشد. هرگاه متهم عذر موجهی داشته باشد، جلسه رسیدگی به وقت مناسبی موکول می‌شود.

هرگاه ابلاغ احضاریه به علت معلوم نبودن محل اقامت متهم ممکن نباشد و به طریق دیگر نیز ابلاغ احضاریه مقدور نشود، وقت رسیدگی تعیین و مفاد احضاریه یک نوبت در یکی از روزنامه های کثیر الانتشار ملی یا محلی آگهی می‌شود. تاریخ انتشار آگهی تا روز رسیدگی نباید کمتر از یک ماه باشد. چنانچه نوع اتهام با حیثیت اجتماعی متهم یا عفت عمومی منافی باشد در آگهی قید نمی‌شود.

هرگاه متهم بدون عذر موجه حاضر نشود و دادگاه حضور وی را لازم بداند، علت ضرورت حضور در احضاریه ذکر می‌گردد و با قید اینکه نتیجه عدم حضور جلب است، احضار می‌شود. هرگاه متهم بدون عذر موجه حاضر نشود و دادگاه همچنان حضور وی را ضروری بداند، برای روز و ساعت معین جلب می‌شود. چنانچه حضور متهم در دادگاه لازم نباشد و موضوع، جنبه حق اللهی نداشته باشد، بدون حضور وی رسیدگی و رای مقتضی صادر می‌شود.
تبصره - چنانچه متهم دارای کفیل یا وثیقه گذار بوده و یا خود متهم وثیقه گذار باشد، مطابق ماده (230) این قانون، اقدام می‌شود.

در تمام امور کیفری، طرفین می‌توانند وکیل یا وکلای مدافع خود را معرفی کنند. در صورت تعدد وکیل، حضور یکی از آنان برای تشکیل دادگاه و رسیدگی کافی است.
تبصره - در غیر جرائم موضوع صلاحیت دادگاه کیفری یک، هر یک از طرفین می‌توانند حداکثر دو وکیل به دادگاه معرفی کنند.

متهم می‌تواند تا پایان اولین جلسه رسیدگی از دادگاه تقاضا کند وکیلی برای او تعیین شود. دادگاه در صورت احراز عدم تمکن متقاضی، از بین وکلای حوزه قضائی و در صورت عدم امکان از نزدیکترین حوزه قضائی، برای متهم، وکیل تعیین می‌نماید. در صورتی که وکیل درخواست حق الوکاله کند، دادگاه حق الوکاله او را متناسب با اقدامات انجام شده، تعیین می کند که در هر حال میزان حق الوکاله نباید از تعرفه قانونی تجاوز کند. حق الوکاله از محل اعتبارات قوه قضائیه پرداخت می‌شود.
تبصره - هرگاه دادگاه حضور و دفاع وکیل را برای شخص بزه دیده فاقد تمکن مالی ضروری بداند، طبق مفاد این ماده اقدام می کند.

در جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون، جلسه رسیدگی بدون حضور وکیل متهم تشکیل نمی‌شود. چنانچه متهم، خود وکیل معرفی نکند یا وکیل او بدون اعلام عذر موجه در دادگاه حاضر نشود، تعیین وکیل تسخیری الزامی است و چنانچه وکیل تسخیری بدون اعلام عذر موجه در جلسه رسیدگی حاضر نشود، دادگاه ضمن عزل او، وکیل تسخیری دیگری تعیین می کند. حق الوکاله وکیل تسخیری از محل اعتبارات قوه قضائیه پرداخت می‌شود.

تبصره 1- هرگاه وکیل بدون عذر موجه از حضور در دادرسی امتناع کند، دادگاه مراتب را به مرجع صالح به منظور تعقیب وکیل متخلف اعلام می دارد.

تبصره 2- هرگاه پس از تعیین وکیل تسخیری، متهم، وکیل تعیینی به دادگاه معرفی کند، وکالت تسخیری منتفی می‌شود.

تبصره 3- تقاضای تغییر وکیل تسخیری از سوی متهم فقط برای یک بار قابل پذیرش است.

وجود یکی از جهات رد دادرس بین وکیل تسخیری با طرف مقابل، شرکا و معاونان جرم یا وکلای آنان موجب ممنوعیت از انجام وکالت در آن پرونده است.

در صورتی که متهم دارای وکیل باشد، جز در جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون و نیز در مواردی که دادگاه حضور متهم را لازم تشخیص دهد، عدم حضور متهم در جلسه دادگاه مانع از رسیدگی نیست.

شاکی یا مدعی خصوصی و متهم یا وکلای آنان می‌توانند با مراجعه به دادگاه و مطالعه پرونده، اطلاعات لازم را تحصیل نمایند و با اطلاع رئیس دادگاه به هزینه خود از اوراق مورد نیاز، تصویر تهیه کنند.
تبصره- دادن تصویر از اسناد طبقه بندی شده و اسناد حاوی مطالب مربوط به تحقیقات جرائم منافی عفت و جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی ممنوع است.

محاکمات دادگاه علنی است، مگر در جرائم قابل گذشت که طرفین یا شاکی، غیر علنی بودن محاکمه را درخواست کنند. همچنین دادگاه پس از اظهار عقیده دادستان، قرار غیر علنی بودن محاکم را در موارد زیر صادر می کند:
الف - امور خانوادگی و جرائمی که منافی عفت یا خلاف اخلاق حسنه است.
ب - علنی بودن، مخل امنیت عمومی یا احساسات مذهبی یا قومی باشد.

تبصره - منظور از علنی بودن محاکمه، عدم ایجاد مانع برای حضور افراد در جلسات رسیدگی است.

انتشار جریان رسیدگی و گزارش پرونده که متضمن بیان مشخصات شاکی و متهم و هویت فردی یا موقعیت اداری و اجتماعی آنان نباشد، در رسانه ها مجاز است. بیان مفاد حکم قطعی و مشخصات محکوم علیه فقط در موارد مقرر در قانون امکان پذیر است. تخلف از مفاد این ماده در حکم افتراء است.
تبصره 1- هرگونه عکسبرداری یا تصویربرداری یا ضبط صدا از جلسه دادگاه ممنوع است. اما رئیس دادگاه می‌تواند دستور دهد تمام یا بخشی از محاکمات تحت نظارت او به صورت صوتی یا تصویری ضبط شود.
تبصره 2- انتشار جریان رسیدگی و گزارش پرونده در محاکمات علنی که متضمن بیان مشخصات شاکی و متهم است، در صورتی که به عللی از قبیل خدشه دارشدن وجدان جمعی و یا حفظ نظم عمومی جامعه، ضرورت یابد، به درخواست دادستان کل کشور و موافقت رئیس قوه قضائیه امکان پذیر است.

اخلال در نظم دادگاه از طرف متهم یا سایر اشخاص، موجب غیر علنی شدن محاکمه نمی‌شود، بلکه باید به گونه مقتضی نظم برقرار شود. رئیس دادگاه می‌تواند دستور اخراج کسانی را که باعث اخلال در نظم دادگاه می شوند، صادر کند، مگر اینکه اخلال کننده از اصحاب دعوی باشد که در این صورت رئیس دادگاه دستور حبس او را از یک تا پنج روز صادر می کند. این دستور پس از جلسه رسیدگی، فوری اجراء می‌شود. اگر اخلال کننده از وکلای اصحاب دعوی باشد، دادگاه به وی در خصوص رعایت نظم دادگاه تذکر می دهد و در صورت عدم تاثیر، وی را اخراج و به دادسرای انتظامی وکلا معرفی می کند. چنانچه اعمال ارتکابی، واجد وصف کیفری باشد، اجرای مفاد این ماده، مانع از اعمال مجازات قانونی نیست. دادگاه پیش از شروع به رسیدگی، مفاد این ماده را به اشخاصی که در جلسه دادگاه حضور دارند، تذکر می دهد.

حضور افراد کمتر از هجده سال تمام شمسی به عنوان تماشاگر در محاکمات کیفری جز به تشخیص دادگاه ممنوع است.

در صورتی که متهم بازداشت باشد آزادانه و تحت مراقبت لازم در جلسه دادگاه حضور می یابد.

در همه دادگاه‌هایی که با تعدد قضات تشکیل می‌شوند، در صورت غیبت یا معذور بودن رئیس دادگاه، عضو ارشد دادگاه از حیث سابقه خدمت قضائی و در صورت یکسان بودن سابقه خدمت قضائی، عضوی که سن او بیشتر است، وظیفه رئیس دادگاه را برعهده می‌گیرد.

❯ مبحث دوم - ترتیب رسیدگی

دادگاه پس از تشکیل جلسه و اعلام رسمیت آن، ابتداء در مورد شخص متهم به شرح مواد (193) و (194) این قانون اقدام و سپس به دیگر اشخاصی که در دادرسی شرکت دارند، اخطار می‌نماید در موقع محاکمه برخلاف حقیقت، وجدان، قوانین، ادب و نزاکت سخن نگویند، آنگاه رسیدگی را شروع می‌کند.

رسیدگی در دادگاه به صورت ترافعی و به ترتیب زیر انجام می‌شود:
الف- قرائت کیفرخواست توسط منشی دادگاه یا استماع عقیده دادستان یا نماینده وی در مواردی که طبق قانون، پرونده با بیان ادعای شفاهی در دادگاه مطرح شده است.
ب - استماع اظهارات و دلایل دادستان یا نماینده وی که برای اثبات اتهام انتسابی ارائه می‌شود.
پ - استماع اظهارات شاکی یا مدعی خصوصی که شخصاً یا از سوی وکلای آنان بیان می‌شود.
ت - پرسش از متهم راجع به قبول یا رد اتهام انتسابی و استماع دفاعیات متهم و وکیل او، که عیناً توسط منشی در صورتمجلس قید می‌شود.
ث - در صورت انکار یا سکوت متهم یا وجود تردید در صحت اقرار، دادگاه شروع به تحقیقات از متهم می کند و اظهارات شهود، کارشناس و اهل خبره ای که دادستان یا شاکی، مدعی خصوصی، متهم و یا وکیل آنان معرفی می کنند، استماع می‌نماید.
ج - بررسی وسایل ارتکاب جرم و رسیدگی به سایر ادله ابرازی از سوی طرفین و انجام هر نوع تحقیق و اقدامی که دادگاه برای کشف واقع، ضروری تشخیص می دهد.

هرگاه متهم به طور صریح اقرار به ارتکاب جرم کند، به طوری که هیچ گونه شک و شبهه ای در اقرار و نیز تردیدی در صحت و اختیاری بودن آن نباشد، دادگاه به استناد اقرار، رای صادر می کند.

دادگاه باید خلاصه اظهارات دادستان یا نماینده وی و عین اظهارات طرفین، شهود، کارشناس و اهل خبره را در صورتمجلس درج کند.

دادگاه علاوه بر رسیدگی به ادله مندرج در کیفرخواست یا ادله مورد استناد طرفین، هرگونه تحقیق یا اقدامی که برای کشف حقیقت لازم است را با قید جهت ضرورت آن انجام می دهد.

هرگاه در حین رسیدگی، جرم دیگری کشف شود که بدون شکایت شاکی قابل تعقیب باشد، دادگاه بدون ایجاد وقفه در جریان رسیدگی، حسب مورد، موضوع را به دادستان یا رئیس حوزه قضائی مربوط اعلام می کند.

در پرونده ای که دارای متهم اصلی، شریک و معاون است و همه در دادگاه حاضرند، تحقیقات از متهم اصلی شروع می‌شود.

هرگاه در پرونده ای، متهمان متعدد باشند و یا متهم اصلی، شریک و معاون داشته باشد، حتی اگر به یک یا چند نفر از آنان دسترسی نباشد، دادگاه مکلف به رسیدگی و صدور رای است، مگر اینکه رسیدگی غیابی جایز نباشد و یا نسبت به برخی از متهمان به هر دلیل نتوان رای صادر کرد. در این صورت، دادگاه پرونده را نسبت به این متهمان مفتوح نگه می دارد.

هرگاه رسیدگی به اتهامات متعدد متهم موجب طولانی شدن جریان دادرسی شود، دادگاه در مورد اتهاماتی که تحقیقات آنها کامل است مبادرت به صدور رای می‌نماید.

دادگاه برای شاکی، مدعی خصوصی، متهم و شاهدی که قادر به سخن گفتن به زبان فارسی نیست، مترجم مورد وثوق از بین مترجمان رسمی و در صورت عدم دسترسی به او، مترجم مورد وثوق دیگری تعیین می کند. مترجم باید سوگند یاد کند که راستگویی و امانتداری را رعایت کند. عدم اتیان سوگند سبب عدم پذیرش ترجمه مترجم مورد وثوق نیست.

دادگاه برای شاکی، مدعی خصوصی، متهم و شاهدی که ناشنوا است یا قدرت تکلم ندارد، فرد مورد وثوقی که توانایی بیان مقصود او را از طریق اشاره یا وسایل فنی دیگر دارد، به عنوان مترجم انتخاب می کند. مترجم باید سوگند یاد کند که راستگویی و امانتداری را رعایت کند. چنانچه افراد مذکور قادر به نوشتن باشند، منشی دادگاه سوال را برای آنان می نویسد تا به طور کتبی پاسخ دهند.

پس از شروع محاکمه توسط دادگاه، محاکمه تا صدور حکم استمرار دارد و چنانچه محاکمه به طول انجامد، به قدر لزوم تنفس داده می‌شود.

چنانچه دادگاه در جریان رسیدگی، احتمال دهد متهم حین ارتکاب جرم مجنون بوده است، تحقیقات لازم را از نزدیکان او و سایر مطلعان به عمل می آورد، نظریه پزشکی قانونی را تحصیل می کند و با احراز جنون، نسبت به اصل اتهام به صدور قرار موقوفی تعقیب مبادرت می کند و با رعایت اقدامات تامینی برای متهم تصمیم می‌گیرد.
تبصره- چنانچه جرایم مشمول این ماده مستلزم پرداخت دیه باشد، طبق مقررات مربوط اقدام می‌شود.

قبل از ختم دادرسی، چنانچه شاکی یا مدعی خصوصی راجع به موضوع شکایت، مطلب جدیدی داشته باشد، استماع می‌شود و دادستان یا نماینده وی نیز می‌تواند عقیده خود را اظهار کند. دادگاه مکلف است پیش از اعلام ختم دادرسی، به متهم یا وکیل او اجازه دهد که آخرین دفاع خود را بیان کند. هرگاه متهم یا وکیل وی در آخرین دفاع مطلبی اظهار کند که در کشف حقیقت موثر باشد، دادگاه مکلف به رسیدگی است.

قاضی دادگاه نباید پیش از اتمام رسیدگی و اعلام رای، در خصوص برائت یا مجرمیت متهم اظهار عقیده کند.

دادگاه پس از اعلام ختم رسیدگی، نمی‌تواند لوایح، اسناد و مدارک جدید را دریافت کند.

❯ مبحث سوم - صدور رای

دادگاه پس از اعلام ختم دادرسی با استعانت از خداوند متعال، با تکیه بر شرف و وجدان و با توجه به محتویات پرونده و ادله موجود، در همان جلسه و در صورت عدم امکان در اولین فرصت و حداکثر ظرف یک هفته به انشای رای مبادرت می کند. رای دادگاه باید مستدل، موجه و مستند به مواد قانون و اصولی باشد که براساس آن صادر شده است. تخلف از صدور رای در مهلت مقرر موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.

دادگاه باید در رای، حضوری یا غیابی بودن و قابلیت واخواهی، تجدید نظر و یا فرجام و مهلت و مرجع آن را قید کند. اگر رای قابل واخواهی، تجدید نظر یا فرجام باشد و دادگاه آن را غیرقابل واخواهی، تجدید نظر یا فرجام اعلام کند این امر، مانع واخواهی، تجدید نظر یا فرجام خواهی نیست.

هرگاه رای بر برائت، منع یا موقوفی تعقیب و یا تعلیق اجرای مجازات صادر شود و متهم در بازداشت باشد، بلافاصله به دستور دادگاه آزاد می‌شود.

هرگاه متهم با صدور قرار تامین در بازداشت باشد و به موجب حکم غیر قطعی به حبس، شلاق تعزیری و یا جزای نقدی محکوم شود، مقام قضائی که پرونده تحت نظر او است باید با احتساب ایام بازداشت قبلی، مراتب را به زندان اعلام کند تا وی بیش از میزان محکومیت در زندان نماند.

رای دادگاه باید حداکثر ظرف سه روز از تاریخ انشاء، پاک نویس یا تایپ شود. این رای که «دادنامه» خوانده می‌شود با نام خداوند متعال شروع و موارد زیر در آن درج می‌شود و به امضای دادرس یا دادرسان می‌رسد و به مهر شعبه ممهور می‌شود:
الف- شماره پرونده، شماره و تاریخ دادنامه و تاریخ صدور رای
ب - مشخصات دادگاه و قاضی یا قضات صادرکننده رای و سمت ایشان
پ - مشخصات طرفین دعوی و وکلای آنان
ت - گردش کار و متن کامل رای

پیش از امضای دادنامه، اعلام مفاد و تسلیم رونوشت یا تصویر آن ممنوع است. متخلف از این امر، حسب مورد، به موجب حکم دادگاه انتظامی قضات یا هیات رسیدگی به تخلفات اداری به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی محکوم می‌شود.

دادنامه به طرفین یا وکیل آنان و دادستان ابلاغ می‌شود و در صورتی که رای دادگاه حضوری به طرفین ابلاغ شود، دادن نسخه ای از رای یا تصویر مصدق آن به طرفین الزامی است. در این صورت، ابلاغ مجدد ضرورت ندارد.
تبصره 1- مدیر دفتر دادگاه مکلف است حداکثر ظرف سه روز پس از امضای دادنامه، آن را برای ابلاغ ارسال نماید.
تبصره 2- در جرائم منافی عفت، چنانچه دادنامه حاوی مطالبی باشد که اطلاع شاکی از آن حرام است و همچنین در جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور، ابلاغ دادنامه حضوری بوده و ذی نفع می‌تواند از مفاد کامل رای اطلاع یافته و از آن استنساخ نماید.

هرگاه در تنظیم و نوشتن رای دادگاه، سهو قلمی مانند کم یا زیاد شدن کلمه ای رخ دهد و یا اشتباهی در محاسبه صورت گیرد، چنانچه رای قطعی باشد یا به علت عدم تجدید نظر خواهی و انقضای مواعد قانونی، قطعی شود یا هنوز از آن تجدید نظر خواهی نشده باشد، دادگاه خود یا به درخواست ذی نفع یا دادستان، رای تصحیحی صادر می کند. رای تصحیحی نیز ابلاغ می‌شود. تسلیم رونوشت یا تصویر هریک از آراء، جداگانه ممنوع است. رای دادگاه در قسمتی که مورد اشتباه نیست، در صورت قطعیت اجراء می‌شود.
تبصره 1- در مواردی که اصل رای دادگاه قابل واخواهی، تجدید نظر یا فرجام است، تصحیح آن نیز در مدت قانونی، قابل واخواهی، تجدید نظر یا فرجام می‌باشد.
تبصره 2- هرگاه رای اصلی به واسطه واخواهی، تجدید نظر یا فرجام نقض شود، رای تصحیحی نیز بی اعتبار می‌شود.

❯ فصل چهارم - رسیدگی در دادگاه کیفری یک
❯ مبحث اول - مقدمات رسیدگی

دادگاه کیفری یک فقط در صورت صدور کیفرخواست و در حدود آن مبادرت به رسیدگی و صدور رای می‌کند، مگر در جرائمی که مطابق قانون لزوماً به طور مستقیم در دادگاه کیفری یک مورد رسیدگی واقع می‌شود. در این صورت، انجام تحقیقات مقدماتی مطابق مقررات برعهده دادگاه کیفری یک است.

در مواردی که پرونده به طور مستقیم در دادگاه کیفری یک رسیدگی می‌شود، پس از پایان تحقیقات مقدماتی، چنانچه عمل انتسابی جرم محسوب نشود یا ادله کافی برای انتساب جرم به متهم وجود نداشته باشد و یا به جهات قانونی دیگر متهم قابل تعقیب نباشد، دادگاه حسب مورد، قرار منع یا موقوفی تعقیب و در غیر این صورت قرار رسیدگی صادر می کند.

پس از ارجاع پرونده به دادگاه کیفری یک، در جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون و یا پس از صدور قرار رسیدگی در مواردی که پرونده به طور مستقیم در دادگاه کیفری یک رسیدگی می‌شود، هرگاه متهم وکیل معرفی نکرده باشد، مدیر دفتر دادگاه ظرف پنج روز به او اخطار می کند که وکیل خود را حداکثر تا ده روز پس از ابلاغ به دادگاه معرفی کند. چنانچه متهم وکیل خود را معرفی نکند، مدیر دفتر، پرونده را نزد رئیس دادگاه ارسال می کند تا طبق مقررات برای متهم وکیل تسخیری تعیین شود.

هر یک از طرفین می‌تواند حداکثر سه وکیل به دادگاه معرفی کند. استعفای وکیل تعیینی یا عزل وکیل پس از تشکیل جلسه رسیدگی پذیرفته نمی‌شود.

در صورتی که هریک از اصحاب دعوی وکلای متعدد داشته باشد، حضور یکی از آنان برای تشکیل جلسه دادگاه کافی است.

پس از تعیین وکیل، مدیر دفتر بلافاصله به متهم و وکیل او و حسب مورد، به شاکی یا مدعی خصوصی یا وکیل آنان اخطار می کند تا تمام ایرادها و اعتراض های خود را ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ تسلیم کنند. تجدید مهلت به تقاضای متهم یا وکیل او برای یک نوبت و به مدت ده روز از تاریخ اتمام مهلت قبلی، به تشخیص دادگاه بلامانع است.

متهم و شاکی یا مدعی خصوصی یا وکلای آنان باید تمام ایرادها و اعتراض های خود از قبیل مرور زمان، عدم صلاحیت، رد دادرس یا قابل تعقیب نبودن عمل انتسابی، نقص تحقیقات و لزوم رسیدگی به ادله دیگر یا ادله جدید و کافی نبودن ادله را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه تسلیم کنند. پس از اتمام مدت مذکور، هیچ ایرادی از طرف اشخاص مزبور پذیرفته نمی‌شود، مگر آنکه جهت ایراد پس از مهلت، کشف و یا حادث شود. در هر حال، طرح پرونده در جلسه مقدماتی دادگاه، پیش از اتمام مهلت ممنوع است.

پس از اتمام مهلت اعم از آنکه ایراد و اعتراضی واصل شده یا نشده باشد، مدیر دفتر، پرونده را به دادگاه ارسال می کند. رئیس دادگاه، پرونده را شخصاً بررسی و گزارش جامع آن را تنظیم و یا به نوبت به یکی از اعضای دادگاه ارجاع می کند. عضو مذکور حداکثر ظرف ده روز، گزارش مبسوط راجع به اتهام و ادله و جریان پرونده را تهیه و تقدیم رئیس می کند. دادگاه به محض وصول گزارش، جلسه مقدماتی اداری را تشکیل می دهد و با توجه به مفاد گزارش و اوراق پرونده و ایرادها و اعتراض های اصحاب دعوی به شرح زیر اقدام می کند:
الف- در صورتی که تحقیقات ناقص باشد، قرار رفع نقص صادر می کند و پرونده را نزد دادسرای صادر کننده کیفرخواست می فرستد تا پس از انجام دستور دادگاه، آن را بدون اظهار نظر اعاده کند.
ب- هرگاه موضوع، خارج از صلاحیت دادگاه باشد، قرار عدم صلاحیت صادر می کند.
پ- در صورتی که به دلیل شمول مرور زمان، گذشت شاکی یا مدعی خصوصی و یا جهات قانونی دیگر، متهم قابل تعقیب نباشد، قرار موقوفی تعقیب صادر می کند. در این صورت چنانچه متهم زندانی باشد به دستور دادگاه، فوری آزاد می‌شود.
تبصره- دادگاه می‌تواند در صورت ضرورت، دادستان یا نماینده او، شاکی یا مدعی خصوصی یا متهم و یا وکلای آنان را برای حضور در جلسه مقدماتی دعوت کند.

قرار عدم صلاحیت از طرف دادستان و قرارهای مذکور در بند (پ) ماده قبل از طرف دادستان و شاکی یا مدعی خصوصی قابل تجدید نظر است. در صورت نقض این قرار، پرونده برای طرح مجدد در جلسه مقدماتی و انجام سایر وظایف به دادگاه کیفری یک اعاده می‌شود.

هرگاه دادگاه در جلسه مقدماتی، پرونده را کامل و قابل طرح برای دادرسی تشخیص دهد، بلافاصله دستور تعیین وقت رسیدگی و احضار تمام اشخاصی را که حضورشان ضروری است، صادر می کند.
تبصره - چنانچه در جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون، دادگاه جلب بدون احضار متهم را برای محاکمه لازم بداند، دستور جلب وی را برای روز محاکمه صادر می کند.

مدیر دفتر دادگاه مکلف است پس از وصول پرونده به دفتر، حداکثر ظرف دو روز، وقت رسیدگی تعیین و مطابق دستور دادگاه اقدام کند.

در هر مورد که دادگاه باید با حضور هیات منصفه تشکیل شود، اعضای هیات منصفه نیز طبق مقررات دعوت می‌شوند.

هرگاه متهم متواری باشد یا دسترسی به وی امکان نداشته باشد و احضار و جلب او برای تعیین وکیل یا انجام تشریفات راجع به تشکیل جلسه مقدماتی یا دادرسی مقدور نباشد و دادگاه حضور متهم را برای دادرسی ضروری تشخیص ندهد، به تشکیل جلسه مقدماتی مبادرت می ورزد و در غیاب متهم، اقدام به رسیدگی می کند، مگر آنکه دادستان احضار متهم را ممکن بداند که در این صورت دادگاه پس از تقاضای دادستان، مهلت مناسبی برای احضار یا جلب متهم به وی می دهد. مهلت مذکور نباید بیشتر از پانزده روز باشد.
تبصره 1- در هر مورد که دادگاه بخواهد رسیدگی غیابی کند، باید از قبل قرار رسیدگی غیابی صادر کند. در این قرار، موضوع اتهام و وقت دادرسی و نتیجه عدم حضور قید و مراتب دو نوبت به فاصله ده روز در یکی از روزنامه های کثیر الانتشار ملی یا محلی آگهی می‌شود. فاصله بین تاریخ آخرین آگهی و وقت دادرسی نباید کمتر از یک ماه باشد.
تبصره 2- هرگاه متهمان متعدد و بعضی از آنان متواری باشند، دادگاه نسبت به متهمان حاضر شروع به رسیدگی می‌نماید و در مورد غایبان به ترتیب فوق رسیدگی می کند.

❯ مبحث دوم - ترتیب رسیدگی

در دادگاه کیفری یک و نیز در تمام مواردی که رسیدگی مرجع قضائی با قضات متعدد پیش بینی شده باشد، رای اکثریت تمام اعضاء ملاک است. نظر اقلیت باید به طور مستدل در پرونده درج شود. اگر نظر اکثریت به شرح فوق حاصل نشود، یک عضو مستشار دیگر توسط مقام ارجاع اضافه می‌شود.

رئیس دادگاه پس از تشکیل جلسه و اعلام رسمیت آن، ابتداء در مورد متهم به شرح مواد (193) و (194) این قانون اقدام و سپس به وی اخطار می کند در موقع محاکمه مواظب گفتار خود باشد و پس از آن به دیگر اشخاصی که در محاکمه شرکت دارند نیز اخطار می کند مطلبی برخلاف حقیقت، وجدان، قوانین، ادب و نزاکت اظهار نکنند. پس از آن دادستان یا نماینده او کیفرخواست و منشی دادگاه، دادخواست مدعی خصوصی را قرائت می کند. سپس رئیس دادگاه موضوع اتهام و تمام ادله آن را به متهم تفهیم و شروع به رسیدگی می‌نماید.

قضات دادگاه کیفری یک می‌توانند با اجازه رئیس دادگاه از طرفین و وکلای آنان، شهود، اهل خبره و دادستان پرسش کنند.

هرگاه دادستان، متهم، شاکی، مدعی خصوصی یا وکلای آنان تحقیق از اشخاص حاضر در دادگاه را درخواست کنند، دادگاه در صورت ضرورت از آنان تحقیق می کند، هرچند از قبل احضار نشده باشند.

پس از رعایت ترتیب مقرر در ماده (359) این قانون، هرگاه دادستان بار دیگر اجازه صحبت بخواهد، به متهم، شاکی، مدعی خصوصی یا وکلای آنان نیز اجازه صحبت داده می‌شود. پیش از اعلام ختم رسیدگی، رئیس دادگاه یک بار دیگر به متهم یا وکیل او اجازه صحبت می دهد، آخرین دفاع را از متهم یا وکیل وی اخذ و سپس رسیدگی را ختم می کند. هرگاه متهم یا وکیل وی در آخرین دفاع، مطلبی اظهار کند که در کشف حقیقت موثر باشد، دادگاه مکلف به رسیدگی است.

محاکمات دادگاه کیفری یک، ضبط صوتی و در صورت تشخیص دادگاه، ضبط تصویری نیز می‌شود. انتشار آنها ممنوع و استفاده از آنها نیز منوط به اجازه دادگاه است.

در مواردی که به جرائم موضوع صلاحیت دادگاه کیفری یک در خارج از حوزه قضائی محل وقوع جرم رسیدگی می‌شود، تمام وظایف و اختیارات دادسرا، از جمله شرکت در جلسه محاکمه و دفاع از کیفرخواست بر عهده دادسرای محل وقوع جرم است.

در مواردی که دادگاه کیفری یک حسب مقررات این قانون صلاحیت رسیدگی به جرائم موضوع صلاحیت دادگاه اطفال و نوجوانان را دارد رعایت مقررات مربوط به رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان الزامی است.

❯ مبحث سوم - صدور رای

دادگاه کیفری یک با رعایت صلاحیت ذاتی، پس از شروع به رسیدگی نمی‌تواند قرار عدم صلاحیت صادر کند و به هر حال باید رای مقتضی را صادر نماید.

(اصلاحی 1394/03/24)- اعضای دادگاه پس از اعلام ختم رسیدگی با استعانت از خداوند متعال، تکیه بر شرف و وجدان و با توجه به محتویات پرونده، مشاوره می نمایند و در همان جلسه و در صورت عدم امکان، در اولین فرصت و حداکثر ظرف مدت یک هفته مبادرت به صدور رای می کنند. در صورتی که بین اعضای دادگاه اتفاق نظر حاصل نشود رای اکثریت معتبر است. انشای رای به عهده رئیس دادگاه است، مگر آنکه وی جزء اکثریت نباشد که در این صورت، عضوی که جزء اکثریت است و سابقه قضائی بیشتر دارد، رای را انشاء می کند. در صورت صدور رای در همان جلسه، بلافاصله جلسه علنی دادگاه با حضور متهم یا وکیل او و دادستان یا نماینده او و شاکی تشکیل و رای توسط منشی دادگاه با صدای رسا قرائت و مفاد آن توسط رئیس دادگاه به متهم تفهیم می‌شود. هرگاه رای بر برائت یا تعلیق اجرای مجازات باشد، متهم به دستور دادگاه، فوری آزاد می‌شود.

تبصره (اصلاحی 1394/03/24)- پس از ختم رسیدگی، چنانچه نظر به صدور رای در همان جلسه باشد، اعضای دادگاه تا صدور رای و اعلام آن در جلسه علنی نباید متفرق شوند. این حکم در مورد اعضای هیات منصفه نیز جاری است.

سایر ترتیبات رسیدگی در دادگاه کیفری یک همان است که برای سایر دادگاه‌های کیفری مقرر گردیده است.

❯ فصل پنجم - رای غیابی و واخواهی

در تمام جرائم، به استثنای جرائمی که فقط جنبه حق اللهی دارند، هرگاه متهم یا وکیل او در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشود یا لایحه دفاعیه نفرستاده باشد، دادگاه پس از رسیدگی، رای غیابی صادر می کند. در این صورت، چنانچه رای دادگاه مبنی بر محکومیت متهم باشد، ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ واقعی، قابل واخواهی در همان دادگاه است و پس از انقضای مهلت واخواهی برابر مقررات حسب مورد قابل تجدید نظر یا فرجام است. مهلت واخواهی برای اشخاص مقیم خارج از کشور، دو ماه است.

تبصره 1- هرگاه متهم در جلسه رسیدگی حاضر و در فاصله تنفس یا هنگام دادرسی بدون عذر موجه غائب شود، دادگاه رسیدگی را ادامه می دهد. در این صورت حکمی که صادر می‌شود، حضوری است.

تبصره 2- حکم غیابی که ظرف مهلت مقرر از آن واخواهی نشود، پس از انقضای مهلت‌های واخواهی و تجدید نظر یا فرجام به اجراء گذاشته می‌شود. هرگاه حکم دادگاه ابلاغ واقعی نشده باشد، محکوم علیه می‌تواند ظرف بیست روز از تاریخ اطلاع، واخواهی کند که در این صورت، اجرای رای، متوقف و متهم تحت الحفظ به همراه پرونده به دادگاه صادر کننده حکم اعزام می‌شود. این دادگاه در صورت اقتضاء نسبت به اخذ تامین یا تجدید نظر در تامین قبلی اقدام می کند.

تبصره 3- در جرائمی که فقط جنبه حق اللهی دارند، هرگاه محتویات پرونده، مجرمیت متهم را اثبات نکند و تحقیق از متهم ضروری نباشد، دادگاه می‌تواند بدون حضور متهم، رای بر برائت او صادر کند.

دادگاه پس از واخواهی، با تعیین وقت رسیدگی طرفین را دعوت می کند و پس از بررسی ادله و دفاعیات واخواه، تصمیم مقتضی اتخاذ می‌نماید. عدم حضور طرفین یا هر یک از آنان مانع رسیدگی نیست.

❯ فصل ششم - رسیدگی در دادگاه اطفال و نوجوانان
❯ مبحث اول - تشکیلات

رئیس دادگستری یا رئیس کل دادگاه‌های شهرستان مرکز استان هر حوزه حسب مورد ریاست دادگاه‌های اطفال و نوجوانان را نیز برعهده دارد.

قضات دادگاه و دادسرای اطفال و نوجوانان را رئیس قوه قضائیه از بین قضاتی که حداقل پنج سال سابقه خدمت قضائی دارند و شایستگی آنان را برای این امر با رعایت سن و جهات دیگر از قبیل تاهل، گذراندن دوره آموزشی و ترجیحاً داشتن فرزند محرز بداند، انتخاب می کند.

مشاوران دادگاه اطفال و نوجوانان از بین متخصصان علوم تربیتی، روانشناسی، جرم شناسی، مددکاری اجتماعی، دانشگاهیان و فرهنگیان آشنا به مسائل روانشناختی و تربیتی کودکان و نوجوانان اعم از شاغل و بازنشسته انتخاب می‌شوند.
تبصره 1- برای انتخاب مشاوران، رییس حوزه قضائی هر محل برای هر شعبه حداقل هشت نفر مرد و زن را که واجد شرایط مندرج در این ماده بداند به رئیس کل دادگستری استان پیشنهاد می کند. رئیس کل دادگستری استان از بین آنان حداقل چهار نفر را برای مدت دو سال به این سمت منصوب می‌نماید. انتخاب مجدد آنان بلامانع است.
تبصره 2 - در صورت مونث بودن متهم، حداقل یکی از مشاوران باید زن باشد.

هرگاه قاضی دادگاه اطفال و نوجوانان به جهتی از جهات قانونی از انجام وظیفه باز بماند، رئیس دادگستری می‌تواند شخصاً به جای او انجام وظیفه کند یا یکی از قضات واجد شرایط را به جای قاضی دادگاه اطفال و نوجوانان به طور موقت مامور رسیدگی نماید.

❯ مبحث دوم - ترتیب رسیدگی

دادگاه اطفال و نوجوانان وقت جلسه رسیدگی را تعیین و به والدین، اولیاء یا سرپرست قانونی طفل یا نوجوان، وکیل وی و دادستان و شاکی ابلاغ می کند.
تبصره 1- هرگاه در موقع رسیدگی سن متهم هجده سال و یا بیشتر باشد، وقت دادرسی به متهم یا وکیل او ابلاغ می‌شود.
تبصره 2- در جرائم تعزیری درجه شش، هفت و هشت و همچنین در جرائم تعزیری که مجازات قانونی آنها غیر از حبس است، هرگاه متهم و والدین یا سرپرست قانونی او و همچنین در صورت داشتن وکیل، وکیل او حاضر باشند و درخواست رسیدگی نمایند و موجبات رسیدگی نیز فراهم باشد، دادگاه می‌تواند بدون تعیین وقت، رسیدگی و اتخاذ تصمیم نماید.

در دادگاه اطفال و نوجوانان، والدین، اولیاء یا سرپرست طفل و نوجوان، وکیل مدافع، شاکی، اشخاصی که نظر آنان در تحقیقات مقدماتی جلب شده، شهود، مطلعان و مددکار اجتماعی سازمان بهزیستی حاضر می‌شوند. حضور اشخاص دیگر در جلسه رسیدگی با موافقت دادگاه بلامانع است.

هرگاه مصلحت طفل موضوع تبصره (1) ماده (304) این قانون، اقتضاء کند، ممکن است تمام یا قسمتی از دادرسی در غیاب او به عمل آید. رای دادگاه در هر صورت حضوری محسوب می‌شود.

در جرائمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادگاه کیفری یک است یا جرائمی که مستلزم پرداخت دیه یا ارش بیش از خمس دیه کامل است و در جرائم تعزیری درجه شش و بالاتر، دادسرا و یا دادگاه اطفال و نوجوانان به ولی یا سرپرست قانونی متهم ابلاغ می‌نماید که برای او وکیل تعیین کند. در صورت عدم تعیین وکیل یا عدم حضور وکیل بدون اعلام عذر موجه، در مرجع قضائی برای متهم وکیل تعیین می‌شود. در جرائم تعزیری درجه هفت و هشت، ولی یا سرپرست قانونی طفل یا نوجوان می‌تواند خود از وی دفاع و یا وکیل تعیین نماید. نوجوان نیز می‌تواند از خود دفاع کند.

به دادخواست ضرر و زیان ناشی از جرم که در دادگاه اطفال و نوجوانان مطرح می‌گردد، طبق مقررات قانونی رسیدگی و حکم مقتضی صادر می‌شود. در هنگام رسیدگی به دعوای ضرر و زیان، حضور طفل لازم نیست، مگر در صورتی که توضیحات وی برای صدور رای ضروری باشد.

آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان علاوه بر شاکی، متهم و محکوم علیه، به ولی یا سرپرست قانونی متهم و محکوم علیه و در صورت داشتن وکیل به وکیل ایشان نیز ابلاغ می‌شود.

❯ فصل هفتم - احاله

در هر مرحله از رسیدگی کیفری، احاله پرونده از یک حوزه قضائی به حوزه قضائی دیگر یک استان، حسب مورد، به درخواست دادستان یا رئیس حوزه قضائی مبدا و موافقت شعبه اول دادگاه تجدید نظر استان و از حوزه قضائی یک استان به استان دیگر به تقاضای همان اشخاص و موافقت دیوان عالی کشور صورت می‌گیرد.
تبصره- در مورد جرائم در صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح، احاله حسب مورد به درخواست دادستان نظامی یا رئیس سازمان قضائی استان با موافقت رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح انجام می‌شود.

احاله در موارد زیر صورت می گیرد:
الف- متهم یا بیشتر متهمان در حوزه دادگاه دیگری اقامت داشته باشند.
ب - محل وقوع جرم از دادگاه صالح دور باشد، به نحوی که دادگاه دیگر به علت نزدیک بودن به محل وقوع آن، آسان تر بتواند به موضوع رسیدگی کند.
تبصره- احاله پرونده نباید به کیفیتی باشد که موجب عسر و حرج شاکی و یا مدعی خصوصی شود.

علاوه بر موارد مذکور در ماده قبل، به منظور حفظ نظم و امنیت عمومی، بنا به پیشنهاد رئیس قوه قضائیه یا دادستان کل کشور و تجویز دیوان عالی کشور، رسیدگی به حوزه قضائی دیگر احاله می‌شود.
تبصره- در جرائم در صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح، رئیس این سازمان می‌تواند به منظور حفظ نظم و امنیت عمومی و رعایت مصالح نیروهای مسلح، پرونده را به حوزه قضائی دیگر احاله کند.

❯ فصل هشتم - رد دادرس

دادرس در موارد زیر باید از رسیدگی امتناع کند و طرفین دعوی نیز می‌توانند در این موارد ایراد رد دادرس کنند:
الف- قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین دادرس و یکی از طرفین دعوی یا شریک یا معاون جرم؛ وجود داشته باشد.
ب - دادرس، قیم یا مخدوم یکی از طرفین دعوی باشد یا یکی از طرفین، مباشر امور دادرس یا امور همسر وی باشد.
پ - دادرس، همسر و یا فرزند او، وارث یکی از طرفین دعوی یا شریک یا معاون جرم باشند.
ت - دادرس در همان امر کیفری قبلاً تحت هر عنوان یا سمتی اظهار نظر ماهوی کرده یا شاهد یکی از طرفین بوده باشد.
ث - بین دادرس، پدر و مادر، همسر و یا فرزند او و یکی از طرفین دعوی یا پدر و مادر، همسر و یا فرزند او، دعوای حقوقی یا کیفری مطرح باشد یا در سابق مطرح بوده و از تاریخ صدور رای قطعی، بیش از دو سال نگذشته باشد.
ج - دادرس، همسر و یا فرزند او نفع شخصی در موضوع مطروحه داشته باشند.
تبصره - شکایت انتظامی از جهات رد دادرس محسوب نمی‌شود.

ایراد رد باید تا قبل از صدور رای به عمل آید. هرگاه دادرس آن را بپذیرد، از رسیدگی امتناع می کند و رسیدگی به دادرس علی البدل یا شعبه دیگر ارجاع می‌شود. در صورت نبودن دادرس علی البدل یا شعبه دیگر، پرونده برای رسیدگی به نزدیکترین مرجع قضائی هم عرض فرستاده می‌شود.

هرگاه دادرس ایراد رد را قبول نکند، مکلف است ظرف سه روز قرار رد ایراد را صادر کند و به رسیدگی ادامه دهد. قرار مذکور ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ، قابل اعتراض در مرجع صالح است. به این اعتراض خارج از نوبت رسیدگی می‌شود.

مقامات قضائی دادسرا نیز باید در صورت وجود جهات رد دادرس، از رسیدگی امتناع کنند. شاکی، مدعی خصوصی یا متهم نیز می‌توانند دادستان یا بازپرس را رد و مراتب را به صورت کتبی به او اعلام کنند. در صورت قبول ایراد، دادستان یا بازپرس از رسیدگی و مداخله در موضوع امتناع می‌نماید و رسیدگی حسب مورد، به جانشین دادستان یا بازپرس دیگر محول می‌شود و در غیر این صورت، باید قرار رد ایراد صادر و به مدعی رد، ابلاغ شود. مدعی رد می‌تواند در مهلتی که برای اعتراض به سایر قرارها مقرر شده است، به دادگاه صالح برای رسیدگی به جرم اعتراض کند. رای دادگاه در این مورد قطعی است.
تبصره - صدور قرار رد ایراد، مانع انجام تحقیقات مقدماتی نیست.

(اصلاحی 1394/03/24)- در مواردی که دادگاه با تعدد قاضی تشکیل می‌شود، هر گاه نسبت به یکی از اعضاء ایراد رد شود و آن عضو از رسیدگی امتناع کند، دادگاه با حضور عضو دیگر تکمیل می‌شود و مبادرت به رسیدگی می کند. چنانچه ایراد رد مورد پذیرش قرار نگیرد، همان دادگاه بدون حضور عضو مورد ایراد در وقت اداری به اعتراض رسیدگی و قرار رد یا قبول ایراد را صادر می کند. هرگاه تعداد باقیمانده اعضای شعبه در اکثریت نباشند و امکان انتخاب اعضای علی البدل نیز برای رسیدگی به ایراد وجود نداشته باشد، رسیدگی به ایراد در شعبه دیوان عالی کشور به عمل می آید. هر گاه شعبه دیوان درخواست رد را وارد بداند، پرونده جهت رسیدگی به دادگاه هم عرض ارجاع می‌شود.

❯ بخش چهارم - اعتراض به آراء
❯ فصل اول - کلیات

(اصلاحی 1394/03/24)- دادگاه تجدیدنظر استان مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست تجدیدنظر از کلیه آرای غیرقطعی کیفری است، جز در مواردی که در صلاحیت دیوان عالی کشور باشد. دادگاه تجدیدنظر استان در مرکز هر استان تشکیل می‌شود. این دادگاه دارای رئیس و دو مستشار است، دادگاه تجدیدنظر و شعب دیوان عالی کشور با دو عضو نیز رسمیت دارند.

آرای دادگاه‌های کیفری جز در موارد زیر که قطعی محسوب می‌شود، حسب مورد در دادگاه تجدیدنظر استان همان حوزه قضائی قابل تجدیدنظر و یا در دیوان عالی کشور قابل فرجام است:
الف- جرائم تعزیری درجه هشت باشد.
ب- جرائم مستلزم پرداخت دیه یا ارش، در صورتی که میزان یا جمع آنها کمتر از یک دهم دیه کامل باشد.
تبصره 1- در مورد مجازات های جایگزین حبس، معیار قابلیت تجدید نظر، همان مجازات قانونی اولیه است.
تبصره 2- آراء قابل تجدیدنظر، اعم از محکومیت، برائت، یا قرارهای منع و موقوفی تعقیب، اناطه و تعویق صدور حکم است. قرار رد درخواست واخواهی یا تجدیدنظرخواهی، در صورتی مشمول این حکم است که رای راجع به اصل دعوی، قابل تجدیدنظرخواهی باشد.

(اصلاحی 1394/03/24)- آرای صادره درباره جرائمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد و یا تعزیر درجه سه و بالاتر است و جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها نصف دیه کامل یا بیش از آن است و آرای صادره درباره جرائم سیاسی و مطبوعاتی، قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است.

تبصره (الحاقی 1394/03/24)- اجرای این ماده مانع از انجام سایر وظایف نظارتی دیوان عالی کشور به شرح مقرر در اصل یکصد و شصت و یکم (161) قانون اساسی نمی‌باشد.

در مواردی که رای دادگاه توام با محکومیت به پرداخت دیه، ارش یا ضرر و زیان است، هرگاه یکی از جنبه های مزبور قابل تجدید نظر یا فرجام باشد، جنبه های دیگر رای نیز به تبع آن، حسب مورد قابل تجدید نظر یا فرجام است.

در صورتی که طرفین دعوی با توافق کتبی حق تجدید نظر یا فرجام خواهی خود را ساقط کنند، تجدید نظر یا فرجام خواهی آنان جز در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادر کننده رای، مسموع نیست.

مهلت درخواست یا دادخواست تجدید نظر و فرجام برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ رای یا انقضای مهلت واخواهی است.

هرگاه تقاضای تجدید نظر یا فرجام، خارج از مهلت مقرر تقدیم شود و درخواست کننده عذر موجهی عنوان کند، دادگاه صادر کننده رای ابتدا به عذر او رسیدگی می‌نماید و در صورت موجه شناختن آن، قرار قبولی درخواست و در غیر این صورت قرار رد آن را صادر می کند. جهات عذر موجه همان است که در ماده (178) این قانون مقرر شده است.

اشخاص زیر حق درخواست تجدید نظر یا فرجام دارند:
الف - محکوم علیه، وکیل یا نماینده قانونی او
ب - شاکی یا مدعی خصوصی و یا وکیل یا نماینده قانونی آنان
پ - دادستان از جهت برائت متهم، عدم انطباق رای با قانون و یا عدم تناسب مجازات

جهات تجدید نظرخواهی به شرح زیر است:
الف- ادعای عدم اعتبار ادله یا مدارک استنادی دادگاه
ب- ادعای مخالف بودن رای با قانون
پ- ادعای عدم صلاحیت دادگاه صادر کننده رای یا وجود یکی از جهات رد دادرس
ت- ادعای عدم توجه دادگاه به ادله ابرازی
تبصره- اگر تجدید نظرخواهی به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آید، در صورت وجود جهت دیگر، به آن هم رسیدگی می‌شود.

دادگاه تجدید نظر استان و دیوان عالی کشور فقط نسبت به آنچه مورد تجدید نظر خواهی یا فرجام خواهی واقع و نسبت به آن رای صادر شده است، رسیدگی می کند.

تجدید نظرخواهی یا فرجام خواهی طرفین راجع به جنبه کیفری رای با درخواست کتبی و پرداخت هزینه دادرسی مقرر صورت می‌گیرد و نسبت به ضرر و زیان ناشی از جرم، مستلزم تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی مطابق قانون آیین دادرسی مدنی است.
تبصره- تجدید نظرخواهی یا فرجام خواهی محکوم علیه نسبت به محکومیت کیفری و ضرر و زیان ناشی از جرم به صورت توامان، مستلزم پرداخت هزینه دادرسی در امر حقوقی و رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی نیست.

هرگاه تجدید نظر خواه یا فرجام خواه، مدعی اعسار از پرداخت هزینه دادرسی دعوای ضرر و زیان ناشی از جرم شود، دادگاه صادر کننده رای نخستین به این ادعاء خارج از نوبت رسیدگی می‌کند.

هرگاه تجدید نظر خواه یا فرجام خواه زندانی باشد، حسب مورد از پرداخت هزینه دادرسی مرحله تجدید نظر یا فرجام در امری که به موجب آن زندانی است، معاف می‌گردد.

تجدید نظر خواه یا فرجام خواه باید حسب مورد، درخواست یا دادخواست خود را به دفتر دادگاه صادر کننده رای نخستین یا تجدید نظر و یا دفتر زندان تسلیم کند. دفتر دادگاه یا زندان باید بلافاصله آن را ثبت کند و رسیدی مشتمل بر نام تجدید نظر خواه یا فرجام خواه و طرف دعوای او، تاریخ تسلیم و شماره ثبت به تقدیم کننده بدهد و همان شماره و تاریخ را در دادخواست یا درخواست تجدید نظر و فرجام درج کند. تاریخ مزبور تاریخ تجدید نظر یا فرجام خواهی محسوب می‌شود. دفتر دادگاه تجدید نظر استان یا زندان مکلف است پس از ثبت تقاضای تجدید نظر یا فرجام، بلافاصله آن را به دادگاه صادرکننده رای نخستین ارسال کند.
تبصره- در صورتی که تجدید نظر خواهی یا فرجام خواهی در مهلت مقرر صورت گیرد، دفتر دادگاه صادرکننده رای نخستین، بلافاصله یا پس از رفع نقص، پرونده را حسب مورد، به دادگاه تجدید نظر استان یا دیوان عالی کشور ارسال می کند.

هرگاه درخواست یا دادخواست تجدید نظر خواهی یا فرجام خواهی فاقد یکی از شرایط قانونی باشد، مدیر دفتر دادگاه نخستین، ظرف دو روز، نقایص آن را به درخواست کننده یا دادخواست دهنده اعلام و اخطار می کند تا ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ، نقایص مذکور را رفع کند. چنانچه در مهلت مقرر، رفع نقص صورت نگیرد و در صورتی که درخواست یا دادخواست تجدید نظر یا فرجام خارج از مهلت قانونی تقدیم شود، مدیر دفتر، پرونده را به نظر رئیس دادگاه می رساند تا قرار مقتضی را صادر کند. این قرار حسب مورد قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر استان و یا دیوان عالی کشور است.

هرگاه تجدید نظرخواه یا فرجام خواه درخواست یا دادخواست تجدید نظر یا فرجام را مسترد کند، دادگاه صادر کننده رای نخستین، قرار رد درخواست یا ابطال دادخواست تجدید نظر یا فرجام را صادر می کند. چنانچه پرونده به مرجع تجدید نظر یا فرجام ارسال شده باشد، قرار رد درخواست یا ابطال دادخواست تجدید نظر یا فرجام توسط دادگاه تجدید نظر استان یا دیوان عالی کشور صادر می‌شود. درهرحال، درخواست یا دادخواست تجدید نظر یا فرجام مجدد، پذیرفته نیست.

در تمام محکومیت های تعزیری در صورتی که دادستان از حکم صادره درخواست تجدیدنظر نکرده باشد، محکوم علیه می‌تواند پیش از پایان مهلت تجدیدنظرخواهی با رجوع به دادگاه صادر کننده حکم، حق تجدیدنظرخواهی خود را اسقاط یا درخواست تجدیدنظر را مسترد نماید و تقاضای تخفیف مجازات کند. در این صورت، دادگاه در وقت فوق العاده با حضور دادستان به موضوع رسیدگی و تا یک چهارم مجازات تعیین شده را کسر می‌کند. این حکم دادگاه قطعی است.

آرائی که در مرحله تجدیدنظر صادر می‌شود، قطعی است.

مرجع رسیدگی به درخواست تجدیدنظر از آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان، شعبه ای از دادگاه تجدیدنظر استان است که مطابق با شرایط مقرر در این قانون و با ابلاغ رئیس قوه قضائیه تعیین می‌گردد. مرجع فرجام خواهی از آراء و تصمیمات دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان، دیوان عالی کشور است.

آراء دادگاه اطفال و نوجوانان در تمامی موارد قابل تجدید نظرخواهی است.

درخواست تجدید نظر از آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان را می توان به دفتر دادگاه صادر کننده حکم یا دفتر دادگاه تجدید نظر استان یا چنانچه طفل یا نوجوان در کانون اصلاح و تربیت نگهداری می‌شود به دفتر کانون اصلاح و تربیت تسلیم نمود.

درخواست تجدید نظر از آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان می‌تواند توسط نوجوان یا ولی یا سرپرست قانونی طفل یا نوجوان و یا وکیل آنان به عمل آید. دادستان نیز هرگاه آراء و تصمیمات دادگاه را مخالف قانون بداند می‌تواند درخواست تجدید نظر نماید. مدعی خصوصی می‌تواند فقط از حکم مربوط به ضرر و زیان یا برائت یا قرار منع یا موقوفی یا تعلیق تعقیب و یا قرار بایگانی کردن پرونده تجدید نظرخواهی کند.

❯ فصل دوم - کیفیت رسیدگی دادگاه تجدید نظر استان

پرونده ها پس از وصول به دادگاه تجدید نظر استان به ترتیب در دفتر کل یا در صورت تاسیس واحد رایانه و رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی در این واحد ثبت می‌شود و با رعایت ترتیب شعب دادگاه، به وسیله رئیس کل دادگستری استان یا معاون او و یا یکی از روسای شعب به انتخاب وی با رعایت تخصص شعب و ترتیب وصول از طریق سامانه رایانه ای در حوزه های قضائی که سامانه رایانه ای دارند، ارجاع می‌شود.

دادگاه به ترتیب وصول پرونده ها به نوبت رسیدگی می‌کند، مگر در مواردی که به موجب قانون، رسیدگی خارج از نوبت ضروری باشد.
تبصره - به جرائمی که موجب جریحه دار شدن احساسات عمومی‌شود، با درخواست دادستان صادر کننده کیفرخواست و موافقت دادگاه تجدید نظر استان، خارج از نوبت رسیدگی می‌شود.

رئیس شعبه، پرونده های ارجاعی را بررسی و گزارش جامع آن را تهیه می کند و یا به نوبت به یکی از اعضای دادگاه تجدیدنظر استان ارجاع می دهد. این عضو، گزارش پرونده را که متضمن جریان آن و بررسی کامل در خصوص تجدیدنظرخواهی و جهات قانونی آن است، تهیه و در جلسه دادگاه قرائت می کند. خلاصه این گزارش در پرونده درج می‌شود و سپس دادگاه به شرح زیر اتخاذ تصمیم می‌نماید:

الف- در صورتی که تحقیقات ناقص باشد، قرار رفع نقص صادر می کند و پرونده را نزد دادسرای صادر کننده کیفرخواست یا دادگاه صادر کننده رای می فرستد تا پس از انجام دستور دادگاه تجدید نظر استان، آن را بدون اظهار نظر اعاده کند و یا دادگاه تجدیدنظر می‌تواند خود مبادرت به انجام تحقیقات نماید.

ب- هرگاه رای صادره از نوع قرار باشد و تحقیقات یا اقدامات دیگر ضروری نباشد و قرار مطابق مقررات صادر شده باشد، آن را تایید و پرونده به دادگاه صادر کننده قرار اعاده می‌شود و چنانچه به هر علت دادگاه تجدیدنظر عقیده به نقض داشته باشد، پرونده برای رسیدگی به دادگاه صادر کننده قرار اعاده می‌شود و آن دادگاه، مکلف است خارج از نوبت رسیدگی کند.

پ- هرگاه رای توسط دادگاهی که صلاحیت ذاتی یا محلی ندارد صادر شود، دادگاه تجدید نظر استان، رای را نقض و پرونده را به مرجع صالح ارسال و مراتب را به دادگاه صادر کننده رای اعلام می کند.

ت- اگر عملی که محکومٌ علیه به اتهام ارتکاب آن محکوم شده به فرض ثبوت، جرم نبوده یا به لحاظ شمول عفو عمومی و یا سایر جهات قانونی متهم قابل تعقیب نباشد، رای مقتضی صادر می کند.

ث (اصلاحی 1394/03/24)- در غیر از موارد مذکور در بندهای فوق، هر گاه جرم از جرائم مستوجب مجازات های حدود، قصاص و جرائم غیر عمدی مستوجب بیش از نصف دیه و یا جرائم تعزیری درجه چهار و پنج باشد به طور مطلق و در جرائم تعزیری درجه شش و هفت در صورت محکومیت به حبس و در سایر جرائم در صورت اقتضاء، دادگاه تجدیدنظر با صدور دستور تعیین وقت رسیدگی، طرفین و اشخاصی را که حضورشان ضروری است احضار می کند. طرفین می‌توانند شخصاً حاضر شوند یا وکیل معرفی کنند. در هر حال عدم حضور یا عدم معرفی وکیل مانع از رسیدگی نیست.

در مواردی که رسیدگی در دادگاه تجدید نظر استان، مستلزم تعیین وقت و احضار طرفین است، رسیدگی با حضور دادستان شهرستان مرکز استان یا یکی از معاونان یا دادیاران وی و با رعایت ماده (300) این قانون به ترتیب زیر انجام می‌شود:
الف- قرائت گزارش پرونده و تحقیقات و اقدامات انجام شده توسط یکی از اعضای دادگاه
ب- طرح سوالات لازم و تحقیق از طرفین توسط رئیس یا مستشار و استماع دفاعیات آنان
پ - کسب اطلاع از شهود و مطلعان در صورت لزوم
ت- اظهار عقیده دادستان یا نماینده او و استماع اظهارات شاکی یا مدعی خصوصی و آخرین دفاعیات متهم یا وکلای آنان

قرار معاینه محل و تحقیق محلی توسط رئیس دادگاه یا با تعیین او توسط یکی از مستشاران شعبه اجراء می‌شود. چنانچه محل اجرای قرار، خارج از حوزه قضائی مرکز استان باشد، دادگاه تجدید نظر استان می‌تواند اجرای قرار را از دادگاه محل مربوط درخواست کند و در صورتی که محل اجرای قرار در حوزه قضائی استان دیگری باشد، با اعطای نیابت قضائی به دادگاه نخستین محل، درخواست اجرای قرار نماید.

هرگاه دادگاه تجدیدنظر استان، حضور شخصی را که زندانی است لازم بداند، دستور اعزام او را به مسئول زندان یا بازداشتگاه صادر می کند. چنانچه زندان یا بازداشتگاه در محل دیگری باشد، دادگاه می‌تواند با کسب موافقت مرجع قضائی که متهم تحت نظر وی زندانی است، دستور دهد که متهم زندانی به طور موقت تا پایان رسیدگی در زندان نزدیک محل دادگاه نگهداری شود.

احضار، جلب، رسیدگی به ادله، صدور رای و سایر ترتیبات در دادگاه تجدید نظر استان مطابق قواعد و مقررات مرحله نخستین است.

دادگاه تجدید نظر استان پس از تشکیل جلسه رسیدگی و اعلام ختم دادرسی به شرح زیر اتخاذ تصمیم می کند:
الف- هرگاه رای مورد تجدیدنظرخواهی مطابق ادله موجود در پرونده و طبق قانون صادر شده باشد رای را تایید و پرونده را به دادگاه صادر کننده رای اعاده می کند.
ب - هرگاه متهم به جهات قانونی قابل تعقیب نباشد یا دادگاه تجدید نظر استان، به هر دلیل، برائت متهم را احراز کند، رای تجدید نظرخواسته را نقض و رای مقتضی صادر می کند، هرچند محکوم علیه درخواست تجدید نظر نکرده باشد و چنانچه محکوم علیه زندانی باشد، به دستور دادگاه فوری آزاد می‌شود.
پ - چنانچه رای تجدید نظرخواسته را مخالف قانون تشخیص دهد با استدلال و ذکر مبانی و مستند قانونی، آن را نقض و در ماهیت، انشای رای می کند.
تبصره - عدم رعایت تشریفات دادرسی، موجب نقض رای نیست، مگر آنکه تشریفات مذکور به درجه ای از اهمیت باشد که موجب بی اعتباری رای شود.

هرگاه از رای صادره درخواست تجدید نظر شود و از متهم تامین اخذ نشده باشد یا قرار تامین با جرم و ضرر و زیان مدعی خصوصی متناسب نباشد، دادگاه تجدید نظر استان در صورت اقتضاء راساً یا به درخواست دادستان، شاکی یا مدعی خصوصی و یا متهم، تامین متناسب اخذ می کند و این تصمیم قطعی است.

اگر رای تجدید نظرخواسته از نظر تعیین مشخصات طرفین یا تعیین نوع و میزان مجازات، تطبیق عمل با قانون، احتساب محکوم به یا خسارت و یا مواردی نظیر آن، متضمن اشتباهی باشد که به اساس رای، لطمه وارد نسازد، دادگاه تجدید نظر استان، رای را اصلاح و آن را تایید می کند و تذکر لازم را به دادگاه نخستین می دهد.

دادگاه تجدید نظر استان نمی‌تواند مجازات تعزیری یا اقدامات تامینی و تربیتی مقرر در حکم تجدید نظر خواسته را تشدید کند، مگر در مواردی که مجازات مقرر در حکم نخستین برخلاف جهات قانونی، کمتر از حداقل میزانی باشد که قانون مقرر داشته و این امر مورد تجدید نظر خواهی شاکی و یا دادستان قرار گرفته باشد. در این موارد، دادگاه تجدید نظر استان با تصحیح حکم، نسبت به تعیین حداقل مجازاتی که قانون مقرر داشته است، اقدام می کند.

هرگاه دادگاه تجدید نظر استان، محکوم علیه را مستحق تخفیف مجازات بداند، ضمن تایید اساس حکم می‌تواند به نحو مستدل مجازات او را در حدود قانون تخفیف دهد، هرچند محکوم علیه تقاضای تجدید نظر نکرده باشد.

دادگاه تجدید نظر استان مکلف است پس از ختم رسیدگی، در همان جلسه و در صورت عدم امکان در اولین فرصت و حداکثر ظرف یک هفته، انشای رای کند. تخلف از صدور رای در مهلت مقرر موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.

در مواردی که رای دادگاه تجدید نظر استان بر محکومیت متهم باشد و متهم و یا وکیل او در هیچ یک از مراحل دادرسی نخستین و تجدیدنظر حاضر نبوده و لایحه دفاعیه یا اعتراضیه هم نداده باشد، رای دادگاه تجدیدنظر استان ظرف بیست روز پس از ابلاغ واقعی به متهم یا وکیل او، قابل واخواهی و رسیدگی در همان دادگاه است. رایی که در این مرحله صادر می‌شود، قطعی است.

❯ فصل سوم - کیفیت رسیدگی دیوان عالی کشور

دیوان عالی کشور در تهران مستقر است و شعب آن از رئیس و دو مستشار تشکیل می‌شود و مرجع فرجام خواهی در جرائم موضوع ماده (428) این قانون است.

(اصلاحی 1394/03/24)- دیوان عالی کشور به تعداد لازم، عضو معاون دارد که می‌توانند وظایف مستشار یا رئیس را بر عهده گیرند.

جهات فرجام خواهی به قرار زیر است:
الف - ادعای عدم رعایت قوانین مربوط به تقصیر متهم و مجازات قانونی او
ب - ادعای عدم رعایت اصول دادرسی با درجه ای از اهمیت منجر به بی اعتباری رای دادگاه
پ - عدم انطباق مستندات با مدارک موجود در پرونده

پرونده ها به ترتیب وصول، در دفتر کل یا در صورت تاسیس واحد رایانه در این واحد با رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی ثبت می‌شود و توسط رئیس دیوان یا معاون او و در غیاب آنان، توسط یکی از روسای شعب دیوان به انتخاب رئیس دیوان عالی کشور و از طریق سامانه رایانه ای با رعایت تخصص شعب و ترتیب وصول، به یکی از شعب دیوان ارجاع می‌شود.

شعب دیوان عالی کشور به نوبت به پرونده ها رسیدگی می‌کنند، مگر در مواردی که به موجب قانون، رسیدگی خارج از نوبت مقرر باشد یا در جرائمی که به تشخیص رئیس دیوان عالی کشور موجب جریحه‌دار شدن احساسات عمومی شود و رسیدگی خارج از نوبت ضرورت داشته باشد.

رئیس شعبه، پرونده های ارجاعی را خود بررسی و گزارش جامع آنها را تنظیم می کند و یا به نوبت به یکی از اعضای شعبه به عنوان عضو ممیز ارجاع می دهد. عضو ممیز، گزارش پرونده را که متضمن جریان آن و بررسی کامل درباره فرجام خواهی و جهات قانونی آن است به صورت مستدل تهیه و به رئیس شعبه تسلیم می کند.
تبصره - هرگاه رئیس یا عضو ممیز در حین تنظیم گزارش از هر یک از قضاتی که در آن پرونده دخالت داشته اند، تخلف از مواد قانونی، یا عدم رعایت مبانی قضائی و یا اعمال غرض مشاهده کند، آن را به طور مشروح و با استدلال در گزارش خود متذکر می‌شود. به دستور رئیس شعبه، رونوشتی از این گزارش برای دادستان انتظامی قضات ارسال می‌گردد.

رسیدگی فرجامی در دیوان عالی کشور بدون احضار طرفین دعوی یا وکلای آنان انجام می‌شود، مگر آنکه شعبه رسیدگی کننده حضور آنان را لازم بداند. عدم حضور احضارشوندگان موجب تاخیر در رسیدگی و اتخاذ تصمیم نیست.

در موقع رسیدگی، عضو ممیز، گزارش پرونده و مفاد اوراقی را که لازم است قرائت می کند و طرفین یا وکلای آنان، در صورت حضور، می‌توانند با اجازه رئیس شعبه، مطالب خود را اظهار دارند. همچنین دادستان کل یا نماینده وی با حضور در شعبه به طور مستدل، مستند و مکتوب نسبت به نقض یا ابرام رای معترضٌ عنه یا فرجام خواسته، نظر خود را اعلام می کند. سپس اعضای شعبه با توجه به محتویات پرونده و مفاد گزارش و مطالب اظهار شده، با درج نظر دادستان کل کشور یا نماینده وی در متن دادنامه، به شرح زیر اتخاذ تصمیم می کنند:
الف- اگر رای مطابق قانون و ادله موجود در پرونده باشد با ابرام آن، پرونده را به دادگاه صادر کننده رای اعاده می نمایند.
ب - هرگاه رای مخالف قانون، یا بدون توجه به ادله و مدافعات طرفین صادر شده باشد یا رعایت تشریفات قانونی نشده و آن تشریفات به درجه ای از اهمیت باشد که موجب بی اعتباری رای شود، شعبه دیوان عالی کشور، رای را نقض و به شرح زیر اقدام می کند:
1- اگر عملی که محکوم علیه به اتهام ارتکاب آن محکوم شده به فرض ثبوت، جرم نبوده یا به لحاظ شمول عفو عمومی و یا سایر جهات قانونی متهم قابل تعقیب نباشد، رای صادره نقض بلا ارجاع می‌شود.
2- اگر رای صادره از نوع قرار و یا حکمی باشد که به علت ناقص بودن تحقیقات نقض شده است، برای رسیدگی مجدد به دادگاه صادر کننده رای ارجاع می‌شود.
3- اگر رای به علت عدم صلاحیت ذاتی دادگاه نقض شود، پرونده به مرجعی که دیوان عالی کشور، صالح تشخیص می دهد، ارسال می‌شود و مرجع مذکور مکلف به رسیدگی است.
4- در سایر موارد، پس از نقض رای، پرونده به دادگاه هم عرض ارجاع می‌شود.
تبصره- در مواردی که دیوان عالی کشور رای را به علت نقص تحقیقات نقض می کند، مکلف است تمام موارد نقص تحقیقات را به تفصیل ذکر کند.

مرجع رسیدگی پس از نقض رای در دیوان عالی کشور به شرح زیر اقدام می کند:

الف- در صورت نقض رای به علت ناقص بودن تحقیقات، باید تحقیقات مورد نظر دیوان عالی کشور را انجام دهد و سپس مبادرت به صدور رای کند.

ب - در صورت نقض قرار و ضرورت رسیدگی ماهوی، باید از نظر دیوان عالی کشور متابعت نماید و در ماهیت، رسیدگی و انشای حکم کند، مگر آنکه پس از نقض، جهت تازه ای برای صدور قرار حادث شود.

پ (اصلاحی 1394/03/24) - در صورت نقض حکم در غیر موارد مذکور، دادگاه می‌تواند بر مفاد رای دادگاه قبلی اصرار کند. چنانچه این حکم مورد فرجام خواهی واقع شود و شعبه دیوان عالی کشور پس از بررسی، استدلال دادگاه را بپذیرد، حکم را ابرام می کند و در غیر این صورت، پرونده در هیات عمومی شعب کیفری مطرح می‌شود. هرگاه نظر دادگاه صادر کننده رای مورد تایید قرار گیرد، رای ابرام می‌شود و در صورتی که نظر شعبه دیوان عالی کشور را تایید کند، حکم صادره نقض و پرونده به شعبه دیگر دادگاه ارجاع می‌شود. دادگاه مزبور بر اساس استدلال هیات عمومی دیوان عالی کشور، حکم صادر می کند. این حکم قطعی و غیر قابل فرجام است. در صورتی‌که هیات عمومی پرونده را به علت نقص تحقیقات قابل رسیدگی نداند با ذکر موارد نقص، پرونده را به شعبه دیوان‌‌عالی کشور اعاده می‌‌نماید. شعبه دیوان مطابق قسمت (2) بند (ب) ماده (469) اقدام می‌‌کند.

هرگاه از شعب مختلف دیوان عالی کشور یا دادگاه‌ها نسبت به موارد مشابه، اعم از حقوقی، کیفری و امور حسبی، با استنباط متفاوت از قوانین، آراء مختلفی صادر شود، رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور، به هر طریق که آگاه شوند، مکلفند نظر هیات عمومی دیوان عالی کشور را به منظور ایجاد وحدت رویه درخواست کنند. هر یک از قضات شعب دیوان عالی کشور یا دادگاه‌ها یا دادستانها یا وکلای دادگستری نیز می‌توانند با ذکر دلیل از طریق رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور، نظر هیات عمومی را درباره موضوع درخواست کنند. هیات عمومی دیوان عالی کشور به ریاست رئیس دیوان عالی یا معاون وی و با حضور دادستان کل کشور یا نماینده او و حداقل سه چهارم روسا و مستشاران و اعضای معاون تمام شعب تشکیل می‌شود تا موضوع مورد اختلاف را بررسی و نسبت به آن اتخاذ تصمیم کنند. رای اکثریت در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاه‌ها و سایر مراجع، اعم از قضائی و غیر آن لازم الاتباع است؛ اما نسبت به رای قطعی شده بی اثر است.
در صورتی که رای، اجراء نشده یا در حال اجراء باشد و مطابق رای وحدت رویه هیات عمومی دیوان عالی کشور، عمل انتسابی جرم شناخته نشود یا رای به جهاتی مساعد به حال محکوم علیه باشد، رای هیات عمومی نسبت به آراء مذکور قابل تسری است و مطابق مقررات قانون مجازات اسلامی عمل می‌شود.

در کلیه مواردی که هیات عمومی دیوان عالی کشور به منظور ایجاد وحدت رویه قضائی و یا رسیدگی به آراء اصراری و یا انجام سایر وظایف قانونی تشکیل می‌گردد، باید با حضور دادستان کل یا نماینده وی باشد. قبل از اتخاذ تصمیم، دادستان کل یا نماینده وی اظهار نظر می کند.

آراء وحدت رویه هیات عمومی دیوان عالی کشور، فقط به موجب قانون یا رای وحدت رویه موخری که مطابق ماده (471) این قانون صادر می‌شود، قابل تغییر است.

❯ فصل چهارم - اعاده دادرسی

درخواست اعاده دادرسی در مورد احکام محکومیت قطعی دادگاه‌ها اعم از آنکه حکم مذکور به اجراء گذاشته شده یا نشده باشد در موارد زیر پذیرفته می‌شود:
الف- کسی به اتهام قتل شخصی محکوم شود و سپس زنده بودن وی محرز گردد.
ب- چند نفر به اتهام ارتکاب جرمی محکوم شوند و ارتکاب آن جرم به گونه ای باشد که نتوان بیش از یک مرتکب برای آن قائل شد.
پ - شخصی به علت انتساب جرمی محکوم شود و فرد دیگری نیز به موجب حکمی از مرجع قضائی به علت انتساب همان جرم محکوم شده باشد، به طوری که از تعارض و تضاد مفاد دو حکم، بی گناهی یکی از آنان احراز گردد.
ت- درباره شخصی به اتهام واحد، احکام متفاوتی صادر شود.
ث- در دادگاه صالح ثابت شود که اسناد جعلی یا شهادت خلاف واقع گواهان، مبنای حکم بوده است.
ج - پس از صدور حکم قطعی، واقعه جدیدی حادث و یا ظاهر یا ادله جدیدی ارائه شود که موجب اثبات بی گناهی محکوم علیه یا عدم تقصیر وی باشد.
چ- عمل ارتکابی جرم نباشد و یا مجازات مورد حکم بیش از مجازات مقرر قانونی باشد.

اشخاص زیر حق درخواست اعاده دادرسی دارند:
الف- محکوم علیه یا وکیل یا نماینده قانونی او و در صورت فوت یا غیبت محکوم علیه، همسر و وراث قانونی و وصی او
ب- دادستان کل کشور
پ- دادستان مجری حکم

درخواست اعاده دادرسی به دیوان عالی کشور تسلیم می‌شود. این مرجع پس از احراز انطباق موضوع درخواست با یکی از موارد موضوع ماده (474) این قانون، با تجویز اعاده دادرسی، رسیدگی مجدد را به دادگاه هم عرض دادگاه صادر کننده حکم قطعی، ارجاع می دهد و در غیر این صورت قرار رد اعاده دادرسی صادر می‌نماید.

در صورتی که رئیس قوه قضائیه رای قطعی صادره از هر یک از مراجع قضایی را خلاف شرع بیّن تشخیص دهد، با تجویز اعاده دادرسی، پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال تا در شعبی خاص که توسط رئیس قوه قضائیه برای این امر تخصیص می یابد رسیدگی و رای قطعی صادر نماید. شعب خاص مذکور مبنیاً بر خلاف شرع بیّن اعلام شده، رای قطعی قبلی را نقض و رسیدگی مجدد اعم از شکلی و ماهوی به عمل می آورند و رای مقتضی صادر می‌نمایند.

تبصره 1- آراء قطعی مراجع قضایی (اعم از حقوقی و کیفری) شامل احکام و قرارهای دیوان عالی کشور، سازمان قضایی نیروهای مسلح، دادگاه‌های تجدیدنظر و بدوی، دادسراها و شوراهای حل اختلاف می‌باشند.

تبصره 2- آراء شعب دیوان عالی کشور در باب تجویز اعاده دادرسی و نیز دستورهای موقت دادگاه‌ها، اگر توسط رئیس قوه قضائیه خلاف شرع بیّن تشخیص داده شود، مشمول احکام این ماده خواهد بود.

تبصره 3- در صورتی که رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح و یا رئیس کل دادگستری استان در انجام وظایف قانونی خود، رای قطعی اعم از حقوقی یا کیفری را خلاف شرع بیّن تشخیص دهند، می‌توانند با ذکر مستندات از رئیس قوه قضائیه درخواست تجویز اعاده دادرسی نمایند. مفاد این تبصره فقط برای یک بار قابل اعمال است؛ مگر اینکه خلاف شرع بیّن آن به جهت دیگری باشد.

هرگاه رای دیوان عالی کشور مبنی بر تجویز اعاده دادرسی باشد یا طبق ماده(477) اعاده دادرسی پذیرفته شده باشد اجرای حکم تا صدور حکم مجدد به تعویق می افتد و چنانچه از متهم تامین اخذ نشده و یا تامین منتفی شده باشد یا متناسب نباشد، دادگاهی که پس از تجویز اعاده دادرسی به موضوع رسیدگی می کند، تامین لازم را اخذ می‌نماید.

تبصره (اصلاحی 1394/03/24)- در صورتی که مجازات مندرج در حکم، از نوع مجازات سالب حیات یا سایر مجازات‌های بدنی یا قلع و قمع بنا باشد، شعبه دیوان‌ عالی کشور با وصول تقاضای اعاده دادرسی قبل از اتخاذ تصمیم درباره تقاضا، دستور توقف اجرای حکم را می‌دهد.

پس از شروع به محاکمه جدید، هرگاه ادله ای که اقامه شده قوی باشد، قرار توقف آثار و تبعات حکم اولی، فوری صادر می‌شود و دادرسی مطابق مواد این قانون انجام می گیرد.

هرگاه دادگاه پس از رسیدگی ماهوی، درخواست اعاده دادرسی را وارد تشخیص دهد، حکم مورد اعاده دادرسی را نقض و حکم مقتضی صادر می کند. در صورتی که درخواست اعاده دادرسی راجع به قسمتی از حکم باشد، فقط همان قسمت نقض یا اصلاح می‌شود. حکم دادگاه از حیث تجدید نظر یا فرجام خواهی تابع مقررات مربوط است.

اگر جهت اعاده دادرسی، مغایرت دو حکم باشد، دادگاه پس از قبول اعاده دادرسی، هر یک را که صحیح تشخیص دهد، تایید و رای دیگر را نقض می کند و چنانچه هر دو رای را غیر صحیح تشخیص دهد پس از نقض آنها وفق مقررات رسیدگی می کند.

نسبت به حکمی که پس از اعاده دادرسی صادر می‌شود، دیگر اعاده دادرسی از همان جهت پذیرفته نمی‌شود. مگر این که اعاده دادرسی از مصادیق ماده (477) بوده و مغایرت رای صادره با مسلمات فقهی به جهات دیگری غیر از جهت قبلی باشد و یا رای جدید مجدداً همانند رای قبلی مغایر با مسلمات فقهی صادر شده باشد.

هرگاه شاکی یا مدعی خصوصی در جرائم غیر قابل گذشت، پس از قطعی شدن حکم از شکایت خود صرفنظر کند، محکوم علیه می‌تواند از دادگاه صادر کننده حکم قطعی، درخواست کند در میزان مجازات او تجدیدنظر شود. در این صورت، دادگاه به درخواست محکوم علیه در وقت فوق العاده و با حضور دادستان یا نماینده او با رعایت مقررات ماده (300) این قانون، رسیدگی می‌کند و مجازات را در صورت اقتضاء در حدود قانون تخفیف می‌دهد یا به مجازاتی که مناسب تر به حال محکوم علیه باشد، تبدیل می‌کند. این رای قطعی است.

❯ بخش پنجم - اجرای احکام کیفری و اقدامات تامینی و تربیتی
❯ فصل اول - کلیات

(اصلاحی 1394/03/24)- اجرای احکام کیفری برعهده دادستان است و «معاونت اجرای احکام کیفری» تحت ریاست و نظارت وی در مناطقی که رئیس قوه قضائیه تشخیص می دهد، در دادسرا عهده دار این وظیفه است.

تبصره 1- معاونت اجرای احکام کیفری، می‌تواند در صورت ضرورت دارای واحد یا واحدهای تخصصی برای اجرای احکام باشد.

تبصره 2- معاونت اجرای احکام کیفری یا واحدی از آن می‌تواند با تصویب رئیس قوه قضائیه در زندان ها و یا موسسات کیفری مستقر شود. شیوه استقرار و اجرای وظایف آنها به موجب آیین نامه ای است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری با همکاری رئیس سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

تبصره 3- در حوزه قضائی بخش، اجرای احکام کیفری به عهده رئیس دادگاه و در غیاب وی با دادرس علی البدل است.

معاونت اجرای احکام کیفری به تعداد لازم قاضی اجرای احکام کیفری، مددکار اجتماعی، مامور اجراء و مامور مراقبتی در اختیار دارد.
تبصره- قاضی اجرای احکام کیفری باید حداقل سه سال سابقه خدمت قضائی داشته باشد.

قوه قضائیه به منظور انجام وظایف مددکاران اجتماعی، تشکیلات مناسبی تحت عنوان «مددکاری اجتماعی» را در حوزه قضائی هر شهرستان ایجاد می‌نماید.

مددکاران اجتماعی از بین فارغ التحصیلان رشته های مددکاری اجتماعی، علوم تربیتی، روانشناسی، جامعه شناسی، جرم شناسی و حقوق استخدام می‌شوند.
تبصره- در رشته های مذکور، اولویت با فارغ التحصیلان رشته مددکاری اجتماعی است.

در هر معاونت اجرای احکام کیفری، واحد سجل کیفری و عفو و بخشودگی برای انجام وظایف زیر تشکیل می‌شود:
الف- ایجاد بانک اطلاعاتی مجرمان خطرناک، متهمان تحت تعقیب و متواری و محکومان فراری
ب- تنظیم برگ سجل کیفری محکوم علیه در محکومیت های موثر کیفری با ثبت و درج مشخصات دقیق و اثر انگشت و تصویر وی به صورت الکترونیکی
پ- ثبت و ارسال درخواست عفو محکوم علیه و نیز پیشنهاد عفو یا تخفیف مجازات محکومان طبق مقررات

تبصره 1- ترتیب ثبت و تنظیم این مشخصات، امکان دسترسی به این اطلاعات و چگونگی تشکیل و راه اندازی شبکه الکترونیکی سجل کیفری با رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی و به موجب آیین‌نامه ای است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری با همکاری رئیس سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

تبصره 2- اقدامات موضوع بندهای (الف) و (ب) این ماده با همکاری نیروی انتظامی و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی صورت می‌گیرد.

وظایف قاضی اجرای احکام کیفری عبارت است از:
الف- صدور دستور اجرای احکام لازم الاجرای کیفری و نظارت بر شیوه اجرای آنها
ب- نظارت بر زندان ها در امور راجع به زندانیان
پ- اعلام نظر درباره زندانیان واجد شرایط عفو و آزادی مشروط مطابق قوانین و مقررات
ت - اعطای مرخصی به محکومان براساس قوانین و مقررات
ث - اتخاذ تصمیم درباره محکومان سالمند، مبتلایان به بیماری های روانی و بیماریهای جسمی صعب العلاج و سایر افراد محکوم نیازمند به مراقبت و توجه ویژه، از قبیل صدور اجازه بستری برای آنها در مراکز درمانی بر اساس ضوابط و مقررات
ج- اجرای سایر وظایفی که به موجب قوانین و مقررات برای اجرای مجازات ها وضع شده یا بر عهده قاضی اجرای احکام کیفری یا ناظر زندان قرار گرفته است.

آراء کیفری در موارد زیر پس از ابلاغ به موقع اجراء گذاشته می شود:
الف- رای قطعی که دادگاه نخستین صادر می کند.
ب- رایی که در مهلت قانونی نسبت به آن واخواهی یا درخواست تجدید نظر یا فرجام نشده باشد یا درخواست تجدید نظر یا فرجام آن رد شده باشد.
پ- رایی که مرجع تجدید نظر آن را تایید یا پس از نقض رای نخستین صادر کرده باشد.
ت- رایی که به تایید مرجع فرجام رسیده باشد.

هرگاه قاضی اجرای احکام کیفری، رای صادره را از لحاظ قانونی لازم الاجراء نداند، مراتب را با اطلاع دادستان به دادگاه صادر کننده رای قطعی اعلام و مطابق تصمیم دادگاه اقدام می کند.

هرگاه رای، در خصوص اشخاص متعدد صادر شده باشد و در موعد مقرر بعضی از آنان اعتراض و یا درخواست تجدید نظر یا فرجام کرده باشند، پس از گذشت مهلت اعتراض و یا تجدید نظر یا فرجام در مورد بقیه لازم الاجراء است.

اعتراض و یا درخواست تجدید نظر یا فرجام درباره یک قسمت از رای، مانع از اجرای سایر قسمت های لازم الاجرای آن نیست.

عملیات اجرای رای با دستور قاضی اجرای احکام کیفری شروع می‌شود و به هیچ وجه متوقف نمی‌شود، مگر در مواردی که قانون مقرر نماید.

آراء کیفری به دستور و تحت نظارت قاضی اجرای احکام کیفری اجراء می‌شود و در مواردی که طبق قانون، اجرای رای باید توسط وزارتخانه ها، موسسات و شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیر دولتی و سازمانها و نهادهایی که شمول قانون بر آنان مستلزم ذکر یا تصریح نام است به عمل آید، قاضی اجرای احکام کیفری، ضمن صدور دستور اجراء و ارائه تعلیمات لازم، بر چگونگی اجراء و اقدامات آنها نظارت دارد.

تمام ضابطان دادگستری، نیروهای انتظامی و نظامی، مقامات و مستخدمان وزارتخانه ها، موسسات و شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیر دولتی و سازمان ها و نهادهایی که شمول قانون بر آنان مستلزم ذکر یا تصریح نام است، در حدود وظایف خود مکلفند دستور قاضی اجرای احکام کیفری را در مقام اجرای رای که مرتبط با اجرای آن است رعایت کنند. متخلف از مقررات این ماده، علاوه بر تعقیب انتظامی و اداری، به مجازات مقرر قانونی نیز محکوم می‌شود.

رفع ابهام و اجمال از رای با دادگاه صادر کننده رای قطعی است، اما رفع اشکالات مربوط به اجرای رای با رعایت موازین شرعی و قانونی، با قاضی اجرای احکام کیفری است که رای زیر نظر او اجراء می شود.

هرگاه شیوه اجرای رای در دادنامه تعیین گردد، به همان ترتیب اجراء می‌شود و در صورت عدم تعیین شیوه اجراء، قاضی اجرای احکام کیفری مطابق مقررات قانونی، رای را اجراء می کند.

اجرای علنی مجازات ممنوع است، مگر در موارد الزام قانونی یا در صورتی که به لحاظ آثار و تبعات اجتماعی بزه ارتکابی، نحوه ارتکاب جرم و سوابق مرتکب و بیم تجری او یا دیگران، دادگاه خود یا به پیشنهاد دادستان اجرای علنی مجازات را ضروری تشخیص دهد و اجرای علنی مجازات را در رای تصریح کند.

محکوم علیه برای اجرای رای احضار می‌شود و در صورت عدم حضور، به کفیل یا وثیقه گذار اخطار می‌شود تا محکوم علیه را برای اجرای رای تسلیم کند. در این صورت، قاضی اجرای احکام کیفری می‌تواند به طور همزمان دستور جلب محکوم علیه را صادر کند.
تبصره- در صورتی که بیم فرار یا مخفی شدن محکوم علیه باشد، قاضی اجرای احکام کیفری می تواند با ذکر دلیل در پرونده، از ابتداء دستور جلب محکوم علیه را صادر کند.

اجرای مجازات در موارد زیر به تشخیص و دستور قاضی اجرای احکام به تعویق می افتد:
الف - دوران بارداری
ب - پس از زایمان حداکثر تا شش ماه
پ - دوران شیردهی حداکثر تا رسیدن طفل به سن دو سالگی
ت - اجرای مجازات شلاق در ایام حیض یا استحاضه

هرگاه محکوم علیه به بیماری جسمی یا روانی مبتلا باشد و اجرای مجازات موجب تشدید بیماری و یا تاخیر در بهبودی وی شود، قاضی اجرای احکام کیفری با کسب نظر پزشکی قانونی تا زمان بهبودی، اجرای مجازات را به تعویق می اندازد. چنانچه در جرائم تعزیری امیدی به بهبودی بیمار نباشد، قاضی اجرای احکام کیفری، پس از احراز بیماری محکوم علیه و مانع بودن آن برای اعمال مجازات، با ذکر دلیل، پرونده را برای تبدیل به مجازات مناسب دیگر با در نظر گرفتن نوع بیماری و مجازات به مرجع صادر کننده رای قطعی ارسال می کند.
تبصره - هرگاه حین اجرای مجازات، بیماری حادث شود و تعویق اجرای مجازات فوریت داشته باشد، قاضی اجرای احکام کیفری، ضمن صدور دستور توقف اجرای آن، طبق مقررات این ماده اقدام می کند.

هرگاه محکوم علیه در جرائم تعزیری، پس از صدور حکم قطعی، مبتلا به جنون شود، تا زمان افاقه، اجرای حکم به تعویق می افتد؛ مگر در مورد مجازات های مالی که از اموال محکوم علیه وصول می‌شود.
تبصره - محکوم به حبس یا کسی که به علت عدم پرداخت جزای نقدی در حبس به سر می برد، در صورت جنون تا بهبودی در بیمارستان روانی یا مکان مناسب دیگری نگهداری می‌شود. این ایام جزء مدت محکومیت وی محاسبه می‌شود.

در غیر مجازات حبس، هرگاه رئیس قوه قضائیه با عفو یا تخفیف مجازات محکوم علیه برای پیشنهاد به مقام رهبری موافقت کند و دستور توقف اجرای حکم دهد، اجرای حکم متوقف می شود.

در مواردی که مطابق مقررات، اجرای رای موقوف می‌شود، قاضی اجرای احکام کیفری قرار موقوفی اجراء صادر می کند.

موقوف شدن اجرای مجازات در حقوق شاکی یا مدعی خصوصی و اجرای احکام ضبط اشیاء و اموالی که وسیله ارتکاب جرم بوده و یا از ارتکاب جرم تحصیل شده است، تاثیری نخواهد داشت، مگر اینکه علت موقوف شدن اجرای مجازات، نسخ مجازات قانونی باشد.

چنانچه اجرای مجازات مستلزم دسترسی به محکوم علیه به دفعات باشد و محکوم علیه در پرونده فاقد قرار تامین بوده و یا قرار صادره متناسب نباشد، قاضی اجرای احکام کیفری مطابق مقررات، قرار تامین متناسب صادر می کند.

قاضی اجرای احکام کیفری درباره درخواست محکوم علیه، کفیل یا وثیقه گذار مبنی بر تبدیل قرار تامین، تغییر کفیل یا وثیقه گذار و یا جایگزینی وثیقه، تصمیم می‌گیرد.

هرگاه اقدامات قاضی اجرای احکام کیفری منتهی به دسترسی به محکوم علیه نشود و بیم فرار وی از کشور باشد، می‌تواند دستور منع خروج او را از کشور صادر و به مراجع قانونی اعلام کند؛ اما به محض حضور یا دستگیری محکوم علیه نسبت به لغو این دستور اقدام می کند.

هرگاه پس از صدور حکم معلوم شود محکوم علیه دارای محکومیت های قطعی دیگری است و اعمال مقررات تعدد، در میزان مجازات قابل اجراء موثر است، قاضی اجرای احکام کیفری به شرح زیر اقدام می‌کند:
الف- اگر احکام به طور قطعی صادر یا به لحاظ عدم تجدید نظر خواهی قطعی شده باشند، در صورت تساوی دادگاه‌ها پرونده ها را به دادگاه صادر کننده آخرین حکم و در غیر این صورت به دادگاه دارای صلاحیت بالاتر ارسال می کند، تا پس از نقض تمام احکام، با رعایت مقررات مربوط به تعدد جرم، حکم واحد صادر شود.
ب- اگر حداقل یکی از احکام در دادگاه تجدید نظر استان صادر شده باشد، پرونده ها را به این دادگاه ارسال می کند تا پس از نقض تمام احکام با رعایت مقررات مربوط به تعدد جرم، حکم واحد صادر شود. چنانچه احکام از شعب مختلف دادگاه تجدید نظر استان صادر شده باشد، شعبه صادر کننده آخرین حکم تجدید نظر خواسته صلاحیت رسیدگی دارد.
پ- در سایر موارد و همچنین در صورتی که حداقل یکی از احکام در دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفته باشد یا احکام متعدد در حوزه های قضایی استان های مختلف یا در دادگاه‌های با صلاحیت ذاتی متفاوت صادر شده باشد، پرونده ها را به دیوان عالی کشور ارسال می کند تا پس از نقض احکام، حسب مورد، مطابق بندهای (الف) یا (ب) اقدام شود.
تبصره - در موارد فوق، دادگاه در وقت فوق العاده بدون حضور طرفین به موضوع، رسیدگی و بدون ورود در شرایط و ماهیت محکومیت با رعایت مقررات تعدد جرم، حکم واحد صادر می‌کند.

هر گاه هنگام اجرای حکم معلوم شود محکوم علیه محکومیت های قطعی دیگری داشته است که در اعمال مقررات تکرار جرم موثر است، قاضی اجرای احکام کیفری، پرونده را نزد دادگاه صادر کننده حکم قطعی ارسال می کند. در این صورت، چنانچه دادگاه، محکومیت های سابق را محرز دانست، مطابق مقررات اقدام می‌نماید.
تبصره - هرگاه حکم در دیوان عالی کشور تایید شده باشد، پرونده به آن مرجع ارسال می‌شود تا چنانچه محکومیت های سابق را محرز دانست، حکم را نقض و پرونده را جهت صدور حکم به دادگاه صادر کننده آن ارسال کند.

شخصی که به موجب حکم قطعی، برائت حاصل کند، می‌تواند حداکثر ظرف شش ماه از تاریخ ابلاغ رای، از دادگاه صادر کننده حکم نخستین درخواست نماید که حکم برائت از محل اعتبارات مربوط به قوه قضائیه در یکی از روزنامه های کثیر الانتشار منتشر شود.

❯ فصل دوم - اجرای مجازات حبس

اشخاص محکوم به حبس با ذکر مشخصات کامل، نوع جرم، میزان محکومیت، ایام بازداشت قبلی و مرجع صادر کننده حکم در برگه مخصوص، برای تحمل کیفر به زندان همان حوزه قضایی یا نزدیک ترین حوزه قضایی آن استان، حسب مورد، به همراه مامور بدرقه زن و یا مرد و با رعایت موازین مراقبتی، اعزام و معرفی می‌شوند.

تبصره 1- زندان ها به زندان بسته، نیمه باز، مراکز حرفه آموزی و اشتغال و مراکز اقدامات تامینی و تربیتی از جمله کانون اصلاح و تربیت برای اطفال و نوجوانان تقسیم می‌شود.

تبصره 2- به جز مواردی که در قانون یا در حکم دادگاه تصریح شده است، محکومان با توجه به نوع و مدت محکومیت، پیشینه و شخصیتشان، بر اساس تصمیم شورای طبقه بندی و تایید قاضی اجرای احکام در یکی از بخشهای فوق نگهداری می‌شوند.

تبصره 3- در صورتی که محل اقامت محکوم به حبس، خارج از حوزه دادگاه صادر کننده حکم باشد، نامبرده برای تحمل ادامه حبس به زندان محل اقامت خود منتقل می‌شود؛ مگر اینکه این امر موجب مفسده باشد که در این صورت با تشخیص قاضی صادر کننده رای قطعی به نزدیک ترین زندان به محل اقامت خود منتقل می‌شود. هزینه انتقال از محل اعتبارات قوه قضائیه پرداخت می‌شود.

نگهداری محکومان و متهمان در یک مکان ممنوع است. نگهداری متهمان در بازداشتگاهها و زیر نظر سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور صورت می‌گیرد.

مدت تمام کیفرهای حبس از روزی شروع می‌شود که محکوم علیه به موجب حکم قطعی لازم الاجراء، حبس شود. چنانچه محکوم علیه پیش از صدور حکم به علت اتهام یا اتهاماتی که در همان پرونده مطرح بوده تحت نظر یا بازداشت شده باشد، مدت بازداشت قبلی از میزان حبس او کسر می شود.
تبصره - اگر مدت زمان تحت نظر یا بازداشت شدن متهم کمتر از بیست وچهار ساعت باشد، در احتساب ایام بازداشت، یک روز محاسبه می‌شود.

در مورد محکومیت به مجازات های جایگزین حبس، شلاق و جزای نقدی، ایام بازداشت قبلی موضوع ماده (515) به شرح زیر محاسبه می‌شود:
الف- به ازای هر روز بازداشت قبلی، یک روز جزای نقدی روزانه، هشت ساعت خدمات عمومی و پنج روز از دوره مراقبت کسر می‌شود.
ب- در مورد محکومیت به شلاق به عنوان مجازات تعزیری به ازای هر روز بازداشت قبلی، سه ضربه از شلاق کسر می‌شود.
پ- در مورد محکومیت به جزای نقدی، مطابق مقررات فصل مربوط به نحوه اجرای محکومیت های مالی اقدام می شود.

چنانچه قاضی صادر کننده حکم، ایام بازداشت قبلی را محاسبه نکرده باشد، قاضی اجرای احکام کیفری به احتساب این ایام، حسب ملاک های موضوع مواد فوق اقدام می کند.

قاضی اجرای احکام کیفری مکلف است دستور تعیین وقت پرونده محکوم به حبس را به گونه ای صادر کند که حداقل ده روز پیش از اتمام مدت حبس، پرونده تحت نظر قرار گیرد تا با تعیین تاریخ اتمام مدت حبس محکوم علیه، دستور آزادی وی را در تاریخ یاد شده صادر و به زندان اعلام کند. رئیس زندان نیز مکلف است پس از اتمام مدت حبس چنانچه محکوم علیه به اتهام دیگری در بازداشت نباشد، فوری برای آزادی زندانی اقدام نماید و نتیجه اقدامات را بلافاصله به قاضی اجرای احکام کیفری اعلام کند.
تبصره- در صورتی که تخلف از این ماده منجر به حبس بیش از مدت مقرر در رای گردد، قاضی اجرای احکام کیفری علاوه بر محکومیت انتظامی تا درجه چهار، طبق مواد (14) و (255) این قانون مسئول پرداخت خسارت حبس اضافی به محکوم علیه است.

رئیس زندان مکلف است هرگونه انتقال یا اعزام زندانی به زندان یا حوزه های قضائی دیگر و نیز بازگشت وی را بلافاصله و حسب مورد، به قاضی اجرای احکام کیفری یا مرجع قضائی مربوط به طور کتبی و با ذکر ادله و سوابق اطلاع دهد.

محکومان می‌توانند در صورت رعایت ضوابط و مقررات زندان و مشارکت در برنامه های اصلاحی و تربیتی و کسب امتیازات لازم پس از سپردن تامین مناسب، ماهانه حداکثر سه روز از مرخصی برخوردار شوند. در موارد بیماری حاد یا فوت بستگان نسبی و سببی درجه یک از طبقه اول یا همسر و یا ازدواج فرزندان، زندانی می‌تواند به تشخیص دادستان حداکثر تا پنج روز از مرخصی استفاده نماید. تعیین مقررات موضوع این ماده و امتیاز هر یک از برنامه های اصلاحی و تربیتی، چگونگی انطباق وضعیت زندانیان با شرایط تعیین شده و نحوه اعطای مرخصی به آنان به موجب آیین‌نامه ای خواهد بود که ظرف سه ماه از تاریخ تصویب این قانون توسط سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

تبصره 1- در موارد شمول قسمت دوم این ماده، در صورت عجز از فراهم نمودن تامین، اعزام محکوم تحت مراقبت ماموران، یک روز در ماه و به مدت ده ساعت بلامانع است.

تبصره 2- اعزام متهمان بازداشت شده به مرخصی تنها به مدت و به شرح مقرر در تبصره فوق و با نظر مرجع صدور قرار جایز است.

تبصره 3- در مواردی که زندانی دارای شاکی خصوصی است و بنا به تشخیص دادستان یا قاضی اجرای احکام، اعطای مرخصی می‌تواند در جلب رضایت شاکی موثر باشد، زندانی می‌تواند علاوه بر مرخصی مذکور در این ماده پس از سپردن تامین مناسب، در طول مدت حبس یک نوبت دیگر و حداکثر به مدت هفت روز از مرخصی استفاده نماید. در صورتی که محکوم بتواند بخشی از خسارت شاکی را پرداخت یا رضایت او را جلب کند، این مرخصی فقط برای یک بار دیگر به مدت هفت روز تمدید می‌شود.

تبصره 4- محکومانی که به موجب قانون مشمول مقررات تعلیق اجرای مجازات نمی‌شوند، پس از تحمل یک سوم از میزان مجازات با رعایت شرایط مندرج در صدر ماده و به تشخیص دادستان می‌توانند در هر چهار ماه حداکثر پنج روز از مرخصی برخوردار شوند.

تبصره 5- رئیس قوه قضائیه می‌تواند به مناسبت های ملی و مذهبی علاوه بر سقف تعیین شده در این قانون، حداکثر دو بار در سال به زندانیان واجد شرایط، مرخصی اعطاء کند.

تبصره 6- مواردی که شخص باید به موجب مقررات شرعی به طور دائم در زندان باشد از شمول مقررات این ماده و تبصره های آن خارج است.

در صورتی که مجازات حبس با انفصال موقت از خدمت توام باشد، اجرای مجازات انفصال موقت از زمان پایان یافتن مجازات حبس شروع می‌شود.
تبصره - مدت زمانی که محکوم علیه پیش از صدور حکم قطعی به موجب الزامات قانونی از خدمت معلق شده است، از میزان محکومیت وی به انفصال موقت کسر می‌شود.

در صورتی که مداوای محکوم به حبس در خارج از زندان ضروری باشد، قاضی اجرای احکام کیفری، مدت زمان مورد نیاز برای مداوا را با توجه به نظر پزشکی قانونی تعیین می کند و با اخذ تامین متناسب، اجرای حبس را به تعویق می اندازد و هرگاه محکوم علیه تامین متناسب ندهد، معالجه وی در بیمارستان تحت نظر ضابطان صورت می‌گیرد و مدت معالجه جزء محکومیت وی محسوب می‌شود.
تبصره - مفاد این ماده از جهت اعزام برای مداوای سایر افرادی که در حبس به سر می برند، نیز اجراء می‌شود.

اطفال تا سن دو سال تمام را نباید از مادری که محکوم به حبس یا تبعید شده است جدا کرد، مگر آنکه مصلحت طفل اقتضاء کند. در این صورت کودک به پدر و در صورت فقدان یا عدم صلاحیت وی به ترتیب به جد پدری یا وصی آنها و یا نزدیکان وی با رعایت مراتب ارث و در صورت فقدان یا عدم صلاحیت آنان، به موسسات ذی صلاح سپرده می‌شود.

در صورت ارتکاب تخلف انضباطی توسط زندانی، یکی از تنبیهات زیر با رعایت تناسب از سوی شورای انضباطی تعیین و پس از تایید قاضی اجرای احکام اجراء می‌شود:
الف- انتقال از مراکز حرفه آموزی و اشتغال به زندان بسته یا نیمه باز
ب- محرومیت از ملاقات حداکثر تا سه نوبت
پ- محرومیت از مرخصی حداکثر تا سه ماه
ت- محرومیت از پیشنهاد عفو و آزادی مشروط حداکثر تا شش ماه

کانون های اصلاح و تربیت، اماکنی هستند که برای نگهداری و تربیت اطفال و نوجوانان موضوع این قانون توسط سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، در مراکز استان ها و به تناسب نیاز و ضرورت با تشخیص رئیس قوه قضائیه در سایر مناطق کشور ایجاد شده اند و یا ایجاد می‌شوند.

قضات دادگاه اطفال و نوجوانان مکلفند برای بررسی وضعیت قضائی مددجویان و طرز تعلیم و تربیت و پیشرفت اخلاقی آنان، حداقل هر ماه یک بار از کانون اصلاح و تربیت حوزه محل خدمت خود بازدید به عمل آورند. این امر مانع اجرای وظایف قانونی دادستان نیست.

هرگاه حسب گزارش مدیران کانون، رفتار و اخلاق طفل یا نوجوانی، موجب فساد اخلاق اطفال و یا نوجوانان دیگر گردد، در صورت احراز موضوع توسط قاضی دادگاه اطفال و نوجوانان و به دستور وی، طفل یا نوجوان مذکور در محل دیگری در همان قسمت نگهداری می‌شود و پس از اصلاح اخلاق و رفتارش با دستور دادگاه به محل قبلی بازگردانده می‌شود.

آیین نامه اجرائی مربوط به نحوه نگهداری و طبقه بندی محکومان و متهمان، اشتغال و حرفه آموزی آنان، برنامه های بازپروری، نحوه ملاقات زندانیان، نحوه اداره کانون های اصلاح و تربیت و کیفیت اصلاح و تربیت اطفال و نوجوانان در آنجا، طبقه بندی اطفال و نوجوانان از حیث جنس، سن، نوع جرایم و امور اجرائی این کانون ها و نحوه اجرای مجازات حبس ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزارت دادگستری با همکاری سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

❯ فصل سوم - اجرای محکومیت های مالی

(اصلاحی 1401/12/10)- هر کس به موجب حکم قطعی دادگاه به پرداخت جزای نقدی محکوم گردد و آن را نپردازد، اموال وی به وسیله مرجع اجرای حکم، شناسایی، توقیف و با رعایت مقررات راجع به مستثنیات دین از محل فروش آنها نسبت به اجرای حکم اقدام می‌شود. در صورت فقدان مال یا عدم شناسایی آن، مرجع اجرای حکم می‌تواند با توقیف بخشی از حقوق طبق قانون اجرای احکام مدنی و یا تمام یا بخشی از سایر درآمد های محکومٌ علیه برای وصول جزای نقدی اقدام مقتضی به عمل آورد. در صورت تقاضای تقسیط از جانب محکومٌ علیه و احراز قدرت وی به پرداخت اقساط، دادگاه نخستین که رای زیر نظر آن اجراء می‌شود می‌تواند با اخذ تضمین مناسب امر به تقسیط نماید.
هرگاه اجرای حکم به طرق مذکور ممکن نگردد با رعایت مقررات مربوط به مجازات های جایگزین حبس به ترتیب زیر عمل می‌شود:
الف- در جزای نقدی تا پانزده میلیون ریال، هر سی هزار ریال به یک ساعت انجام خدمات عمومی رایگان تبدیل می‌شود.
ب- در جزای نقدی بالای پانزده میلیون ریال، همچنین در صورت عدم شرایط اجرای بند (الف) این ماده، هر دو میلیون و پانصد هزار (2/500/000) ریال به یک روز حبس تبدیل می‌شود.

تبصره 1(اصلاحی 1401/12/10)- چنانچه محکومٌ علیه قبل از صدور حکم محکومیت قطعی به جزای نقدی، به دلیل اتهام یا اتهامات مطرح در پرونده در بازداشت بوده باشد، دادگاه پس از تعیین مجازات، ایام بازداشت قبلی را در ازای هر دو میلیون و پانصد هزار (2/500/000) ریال یک روز از مجازات تعیین شده کسر می کند.
قضات اجرای احکام موظفند رعایت مراتب فوق را به هنگام اجرای حکم، مراقبت نمایند و در صورت عدم رعایت خود اقدام کنند.

تبصره 2- صدور حکم تقسیط جزای نقدی یا تبدیل آن به مجازات دیگر مانع استیفای مابه ازای بخش اجراء نشده آن از اموالی که بعداً از محکومٌ علیه به دست می آید، نیست.

تبصره 3- هرگاه محکومٌ علیه ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ احضاریه قاضی اجرای احکام کیفری برای پرداخت جزای نقدی حاضر شود، قاضی اجرای احکام می‌تواند او را از پرداخت بیست درصد (20%) جزای نقدی معاف کند. دفتر قاضی اجرای احکام کیفری مکلف است در برگه احضاریه محکومٌ علیه معافیت موضوع این تبصره را قید کند.

در صورت محکومیت اشخاص به جزای نقدی در مرحله بدوی، محکوم علیه می‌تواند قبل از قطعیت حکم از دادگاه صادر کننده تقاضای تقسیط کند. درخواست مذکور به منزله اسقاط حق تجدید نظرخواهی نیست.
تبصره- دعوای تقسیط جزای نقدی در هر مورد باید به صورت مستقل مطرح شود.

هرگاه محکوم علیه در زمان صدور حکم نخستین مبنی بر تقسیط از بابت مجازات بدل از جزای نقدی در حبس باشد بلافاصله به وسیله دادگاه صادر کننده رای آزاد می‌شود. در هر صورت، قابلیت تجدید نظر خواهی از رای صادره درباره تقسیط مانع از اجرای رای بدوی دایر بر تقسیط نیست.

در صورت صدور حکم مبنی بر تقسیط جزای نقدی و عدم پرداخت به موقع اقساط از سوی محکوم علیه، با اعلام قاضی اجرای احکام، حکم تقسیط به وسیله دادگاه صادر کننده حکم قطعی لغو می‌شود و برای اجرای حکم اقدام قانونی مقتضی انجام می‌گیرد.

پس از صدور حکم تقسیط، در صورت حصول تمکن مالی، محکوم علیه مکلف است مراتب را حداکثر ظرف سه ماه به قاضی مجری حکم اعلام نماید تا نسبت به وصول محکوم به اقدام شود. در غیر این صورت با اعلام قاضی اجرای احکام، دادگاه صادر کننده حکم قطعی نسبت به لغو حکم تقسیط اقدام می‌نماید.

هرگاه محکوم علیه پیش از اتمام مهلت قانونی پرداخت دیه، به پرداخت تمام یا بخشی از آن اقدام کند، قاضی اجرای احکام کیفری ضمن پذیرش، مراتب را به محکوم له اعلام می کند.
تبصره- مهلت‌های پیش بینی شده برای پرداخت دیه جرائم شبه عمد و خطای محض مانع از پذیرش تقاضای اعسار و یا تقسیط نیست.

هرگاه محکوم به پرداخت دیه فوت کند، قاضی اجرای احکام در صورت تقاضای محکوم له مطابق مقررات مربوط، دیه را از ماترک محکوم علیه استیفاء می کند.

چنانچه حکم صادره متضمن بازگرداندن مال به شخص باشد و وی پس از شش ماه از تاریخ اخطاریه قاضی اجرای احکام کیفری، بدون عذر موجه برای دریافت مال منقول مراجعه نکند، قاضی اجرای احکام کیفری در صورت احتمال عقلایی فساد مال، می‌تواند دستور فروش مال را صادر کند. در این صورت مال به فروش می‌رسد و پس از کسر هزینه های مربوط، در صندوق دادگستری تودیع می‌گردد.

اجرای دستورهای دادستان و آراء لازم الاجرای دادگاه های کیفری در مورد ضبط و مصادره اموال، اخذ وجه التزام، وجه الکفاله یا وثیقه و نیز جزای نقدی، وصول دیه، رد مال و یا ضرر و زیان ناشی از جرم برعهده معاونت اجرای احکام کیفری است.
تبصره- چنانچه اجرای دستور یا رای در موارد فوق مستلزم توقیف و یا فروش اموال باشد، انجام عملیات مذکور مطابق مقررات اجرای احکام مدنی است.

در اجرای مواد (232) و (233) این قانون، دیه و یا ضرر و زیان ناشی از جرم در ابتداء از محل تامین اخذ شده پرداخت و مازاد بر آن به نفع دولت ضبط می شود.

دادخواست تقسیط جزای نقدی از تاجر پذیرفته نمی‌شود. تاجری که متقاضی تقسیط محکوم به است باید مطابق مقررات قانون تجارت، دادخواست ورشکستگی دهد. کسبه جزء، مشمول این ماده نیستند.

سایر مقررات و ترتیبات راجع به اجرای محکومیت های مالی تابع قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی است.

❯ فصل چهارم - اجرای سایر احکام کیفری

هرگاه اجرای مجازات منوط به درخواست محکوم له باشد و در تقاضای اجرای آن، بدون داشتن عذر موجه، تاخیر کند، به دستور قاضی اجرای احکام کیفری به وی ابلاغ می‌شود تا ظرف سه ماه تصمیم خود را درباره اجرای حکم اعلام کند. در صورت سپری شدن این مدت و عدم وصول درخواست اجرای حکم بدون عذر موجه، قاضی اجرای احکام کیفری قرار تامین صادره را لغو می کند. در این صورت، چنانچه محکوم علیه به علت دیگری در حبس نباشد، آزاد و پرونده به طور موقت بایگانی می‌شود.

هرگاه محکوم به سلب حیات، در غیر جرائم مستوجب حد که قابل عفو نیستند و قصاص پس از لازم الاجراء شدن حکم و پیش از اجرای آن درخواست عفو کند، به دستور دادگاه صادرکننده حکم، اجرای آن فقط برای یک بار تا اعلام نتیجه از سوی کمیسیون عفو و تخفیف مجازات محکومان به تاخیر می افتد. کمیسیون مزبور مکلف است حداکثر ظرف دوماه به این تقاضا رسیدگی و نتیجه را به دادگاه اعلام کند.
تبصره- قاضی اجرای احکام کیفری مکلف است، حداقل یک هفته پیش از اجرای حکم سلب حیات موضوع این ماده، مراتب را به محکوم علیه اعلام کند.

پیش از اجرای حکم سلب حیات، مراسم مذهبی توسط اشخاص واجد صلاحیت اجراء می‌شود. هنگام اجرای حکم باید دادستان یا نماینده او، قاضی اجرای احکام کیفری، فرمانده نیروی انتظامی محل یا نماینده وی، پزشک قانونی یا پزشک معتمد و منشی دادگاه حضور داشته باشند. هرگاه اجرای حکم در محوطه زندان صورت گیرد، رئیس زندان یا نماینده وی نیز حضور می یابد. وکیل محکوم علیه نیز می‌تواند برای اجرای حکم حاضر شود. پس از حاضر کردن محکوم علیه در محل اجرای حکم، منشی دادگاه، حکم را با صدای رسا قرائت می کند. سپس به دستور قاضی اجرای احکام کیفری، حکم اجراء شده، صورتمجلس تنظیم می‌شود و به امضای حاضران می‌رسد.

احکام حدود و سایر احکام راجع به قصاص و دیات طبق مقررات مربوط اجراء می‌شود.

شخصی که به تبعید یا اقامت اجباری محکوم شده است، به دادسرای محل اجرای حکم اعزام می‌شود.

نظارت بر حضور و فعالیت محکومان در محل تبعید یا اقامت اجباری برعهده قاضی اجرای احکام کیفری محل اجرای حکم است.

قاضی اجرای احکام کیفری محل اجرای حکم تبعید یا اقامت اجباری، در صورت ضرورت و با اخذ تامین مناسب به محکومان به تبعید یا اقامت اجباری با رعایت مفاد ماده (520) این قانون مرخصی اعطاء می کند.

اشخاصی که به منع از اقامت در نقطه ای معین محکوم می‌شوند، از محل تعیین شده اخراج می‌شوند و مراتب به نیروی انتظامی محل و سایر نهادها و مراجع مرتبط ابلاغ می‌شود.

آیین نامه اجرائی نحوه اجرای مجازات های سلب حیات، قطع عضو، قصاص عضو و جرح، شلاق، تبعید، اقامت اجباری و منع از اقامت در محل یا محلهای معین ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری با همکاری وزیر کشور تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

اجرای احکام رفع تصرف عدوانی، مزاحمت و ممانعت از حق، مطابق مقررات اجرای احکام مدنی است.

❯ فصل پنجم - اجرای قرار تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط، قرار تعویق صدور حکم، نظام نیمه آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه‌های الکترونیکی

در صورت تعلیق اجرای مجازات، قاضی اجرای احکام کیفری، محکوم علیه را احضار و در صورت عدم حضور بدون عذر موجه، جلب می کند و با حضور محکوم علیه، دستور یا دستورهای دادگاه، چگونگی اجراء و ضمانت عدم رعایت آنها را به وی تفهیم و ابلاغ می‌نماید.

هرگاه محکوم علیه پس از سپری شدن حداقل شش ماه از مدت تعلیق اجرای مجازات، به طور مستمر حسن اخلاق و رفتار نشان دهد، قاضی اجرای احکام کیفری، مراتب را با پیشنهاد کاهش مدت تعلیق یا لغو تمام یا برخی از دستورهای تعیین شده به دادگاه صادر کننده حکم اعلام می کند. دادگاه در وقت فوق العاده در مورد پیشنهاد قاضی اجرای احکام کیفری تصمیم می‌گیرد.

(اصلاحی 1394/03/24)- در صورت عدم پذیرش پیشنهاد از سوی دادگاه، قاضی اجرای احکام کیفری می‌تواند هر دو ماه یک بار مجدداً اجرای این ماده را به دادگاه پیشنهاد نماید.

در جرائم مشمول نظام نیمه آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه های الکترونیکی، قاضی اجرای احکام کیفری می‌تواند پس از وصول گزارش شورای طبقه بندی زندان و نظریه مددکاران اجتماعی معاونت اجرای احکام کیفری، مبنی بر آنکه اجرای یک فعالیت شغلی یا حرفه ای، آموزشی، حرفه آموزی، مشارکت در تداوم زندگی خانوادگی و یا درمان پزشکی، از سوی محکوم علیه در خارج از محیط زندان، در فرآیند اصلاح وی و یا جبران ضرر و زیان بزه دیده موثر است، به دادگاه صادر کننده حکم، پیشنهاد اجرای نظام نیمه آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه های الکترونیکی را طبق مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی دهد و مطابق تصمیم این دادگاه اقدام کند.

قاضی اجرای احکام کیفری، پس از موافقت دادگاه با پیشنهاد موضوع ماده فوق، با اخذ تامین متناسب از محکوم علیه، دستور اجرای تصمیم دادگاه را صادر و مراتب را به زندان اعلام می کند.

صدور قرار تعلیق اجرای مجازات، حکم آزادی مشروط، قرار تعویق صدور حکم، نظام نیمه آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه های الکترونیکی طبق مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی و دستور یا دستورهای قاضی اجرای احکام کیفری، آثار عدم تبعیت محکوم علیه یا متهم از آنها و نیز آثار ارتکاب جرم جدید به شاکی یا مدعی خصوصی ابلاغ می‌شود. چنانچه محکوم علیه یا متهم در مدت مزبور بدون عذر موجه از دستور یا دستورهای قاضی اجرای احکام کیفری تبعیت نکند، یا مرتکب جرم عمدی شود، شاکی یا مدعی خصوصی می‌تواند مراتب را به قاضی اجرای احکام کیفری برای اجرای مقررات مربوط اعلام کند.

محکوم علیه یا متهم مکلف است حسب مورد در طول دوره تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط، تعویق صدور حکم و نظام نیمه آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه های الکترونیکی، امکان نظارت مامور مراقبتی را به شیوه ای که قاضی اجرای احکام کیفری مشخص می‌نماید، فراهم آورد و هرگونه اقدامی از قبیل تغییر شغل یا محل اقامت، که اجرای کامل نظارت را با دشواری مواجه می‌سازد از قبل به اطلاع قاضی اجرای احکام کیفری برساند.

نحوه اجرای قرار تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط، قرار تعویق صدور حکم، نظام نیمه آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه های الکترونیکی مطابق مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی و نیز نحوه اجرای مجازات های جایگزین حبس به موجب آیین نامه ای است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری با همکاری وزیر کشور و رئیس سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
تبصره- آیین نامه این ماده در مورد جرایم در صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح، توسط رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح و با همکاری مراجع مذکور در صدر این ماده تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

چنانچه اقامتگاه اشخاص مشمول تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط، تعویق صدور حکم، نظام نیمه آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه های الکترونیکی، درحوزه قضائی دیگری غیر از حوزه قضائی دادگاه صادر کننده رای باشد، اشخاص مذکور می‌توانند اجرای تصمیم مذکور را در محل اقامت خود تقاضا نمایند. در این صورت قاضی مجری حکم با اعطای نیابت به قاضی اجرای احکام حوزه اقامت آنان، تمامی دستورهای دادگاه و واحد اجرای احکام و شرایط مقرر در رای را به قاضی مجری نیابت اعلام می‌نماید و موارد مذکور، تحت نظارت قاضی مرجوعٌ الیه اجراء می‌شود.

❯ بخش ششم - هزینه دادرسی

(اصلاحی 1394/03/24)- شاکی باید هزینه شکایت کیفری را برابر قانون در هنگام طرح شکایت تادیه کند. مدعی خصوصی هم که به تبع امر کیفری مطالبه ضرر‌ و زیان می‌کند، باید هزینه دادرسی را مطابق مقررات مربوط به امور مدنی بپردازد. چنانچه شاکی توانایی پرداخت هزینه شکایت را نداشته باشد، به تشخیص دادستان یا دادگاهی که به موضوع رسیدگی می‌کند از پرداخت هزینه شکایت معاف می‌شود و هرگاه مدعی خصوصی توانایی پرداخت هزینه دادرسی را نداشته باشد، دادگاه می‌تواند او را از پرداخت هزینه دادرسی برای همان موضوعی که مورد ادعا است، به طور موقت معاف نماید. رسیدگی به امر کیفری را نمی‌توان به علت عدم تادیه هزینه دادرسی از سوی مدعی خصوصی به تاخیر انداخت.

تبصره (اصلاحی 1394/03/24)- پس از صدور حکم و هنگام اجرای آن، قاضی اجرای احکام کیفری مکلف است هزینه دادرسی را از محل محکومٌ‌ به استیفاء کند مگر آنکه محکومٌ‌ به از مستثنیات دین بوده و یا به‌ میزانی نباشد که موجب خروج محکومٌ‌ له از اعسار گردد.

شاکی و متهم بابت هزینه انتشار آگهی، ایاب و ذهاب گواهان، حق الزحمه کارشناسان، مترجمان و پزشکان و سایر اشخاصی که به تشخیص مقام قضائی احضار می‌شوند، وجهی نمی پردازند و هزینه های مذکور از اعتبارات مربوط به قوه قضائیه پرداخت می‌شود، اما هرگاه اقدامات مذکور بنا به درخواست شاکی صورت گیرد، شاکی باید هزینه مقرر را مطابق قوانین و مقررات و تعرفه های مربوط، در مهلت تعیین شده، پرداخت کند. در صورتی که شاکی ملزم به پرداخت هزینه مذکور باشد و از پرداخت آن امتناع کند، هزینه مذکور از اعتبارات مربوط به قوه قضائیه پرداخت می‌شود و مراتب به اطلاع دادستان می‌رسد تا به دستور وی و از طریق اجرای احکام مدنی، با توقیف و فروش اموال شاکی، با رعایت مستثنیات دین، معادل هزینه پرداخت شده اخذ و به حساب مربوط در خزانه داری کل واریز شود. در هر صورت از متهم هیچ هزینه ای اخذ نمی‌شود.
تبصره 1- در صورتی که به تشخیص مقام قضائی، شاکی قادر به پرداخت هزینه های فوق نباشد، هزینه از اعتبارات قوه قضائیه پرداخت می‌شود.
تبصره 2- در موارد فوری به دستور مقام قضائی، اقدامات موضوع این ماده، پیش از پرداخت هزینه مربوط انجام می‌شود.
تبصره 3- میزان هزینه ایاب و ذهاب گواهان مطابق تعرفه ای است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می رسد.

هزینه تطبیق رونوشت یا تصویر اسناد و تهیه آنها برابر مقررات قانونی است.

دادگاه مکلف است هنگام صدور حکم، تمامی هزینه هایی را که در جریان تحقیقات و محاکمه صورت گرفته است، به تفصیل تعیین و مسئول پرداخت آن را معین کند.

شاکی یا مدعی خصوصی می‌تواند در هر مرحله از دادرسی تمام هزینه های پرداخت شده دادرسی را از مدعی علیه طبق مقررات مطالبه کند. دادگاه پس از ذی حق شناختن وی، مکلف است هنگام صدور حکم، مدعی علیه را به پرداخت هزینه های مزبور ملزم کند.

در صورت محکومیت متهم، پرداخت هزینه های دادرسی به عهده او است.

هرگاه شخصی که به موجب حکم دادگاه مسئول پرداخت هزینه دادرسی است، فوت کند، هزینه مذکور از ماترک وی وصول می‌شود.

❯ بخش هفتم - سایر مقررات

تمام مراجع قضائی موضوع این قانون مکلفند با توجه به نوع دعاوی به تخصیص شعبه یا شعبی از مراجع قضائی برای رسیدگی تخصصی اقدام کنند.
تبصره- شیوه تشکیل شعب تخصصی مراجع قضائی اعم از حقوقی و کیفری موضوع این ماده به موجب آیین نامه ای است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

در اجرای تکالیف مقرر در تبصره ماده (145)، تبصره ماده (147)، مواد (215)، (347) و (348) این قانون و در تمام مواردی که به موجب مقررات این قانون، انجام تحقیقات و یا هر اقدام دیگری، مستلزم پرداخت هزینه از سوی دولت است، اعتبار آن هر سال در ردیف مستقلی در بودجه کل کشور پیش بینی و منظور می‌شود.

مواردی که مقررات ویژه ای برای دادرسی جرائم اطفال و نوجوانان و نیروهای مسلح مقرر نگردیده تابع مقررات عمومی آئین دادرسی کیفری است.

این قانون شش ماه پس از انتشار در روزنامه رسمی لازم الاجراء می‌شود.

از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون، قوانین موقتی محاکمات جزایی (آیین دادرسی کیفری) مصوب 1291/5/30، قانون راجع به محاکمه و مجازات ماموران به خدمات عمومی مصوب 1315/2/6، لایحه مربوط به تشکیل دیوان کیفر کارکنان دولت و طرز تعقیب ماموران دولتی در محل خدمت مصوب 1334/2/19، مواد (6)، (15)، (17)، (18)، (21)، (22)، (23)، (24) و (25) از قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری مصوب 1356/3/25، لایحه قانونی تشکیل دادگاه‌های عمومی مصوب 1358/7/10 شورای انقلاب، لایحه قانونی راجع به ماموران سازمان قند و شکر که مامور کشف و تعقیب جرایم مربوط به اخلال کنندگان در امر عرضه، توزیع و یا فروش قند و شکر می‌شوند مصوب 1359/4/21 شورای انقلاب، قانون تشکیل دادگاه‌های سیار مصوب 1366/6/1، مواد (1)، (7)، (8)، (9)، (16)، (17)، (22) و (26) و تبصره (1) از ماده (28) در رابطه با امور کیفری و مواد (3)، (5) و بند (ج) و تبصره های (1) و (2) از ماده (14) و ماده (18) و تبصره (1) تا (6) از ماده (20) از قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوب 1373/4/15، ماده (1) از قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب 1377/8/10، قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب (در امور کیفری) مصوب 1378/6/28، ماده (21) قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث مصوب 31 /2 /1387، ماده (32) قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و الحاق موادی به آن مصوب 1376/8/17 مجمع تشخیص مصلحت نظام، قانون تفسیر ماده (18) قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوب 1378/9/10 و اصلاحات و الحاقات بعدی آنها و سایر قوانین در موارد مغایر، نسخ می‌شود.
قانون فوق مشتمل بر پانصد و هفتاد ماده و دویست و سی تبصره در جلسه مورخ چهارم اسفند ماه یکهزار و سیصد و نود و دو کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی طبق اصل هشتاد و پنجم (85) قانون اساسی تصویب گردید و مجلس با اجرای آزمایشی آن به مدت سه سال در جلسه علنی مورخ نوزدهم بهمن ماه یکهزار و سیصد و نود موافقت نمود و در تاریخ 1392/12/26 به تایید شورای نگهبان رسید.
رئیس مجلس شورای اسلامی - علی لاریجانی

❯ بخش هشتم - آیین دادرسی جرایم نیروهای مسلح
❯ فصل اول - کلیات

سازمان قضائی نیروهای مسلح که در این قانون به اختصار سازمان قضائی نامیده می‌شود، شامل دادسرا و دادگاه‌ها‌ی نظامی ‌به شرح مواد آتی است.

رئیس سازمان قضائی از بین قضاتی که حداقل پانزده سال سابقه خدمت قضائی داشته باشند، توسط رئیس قوه قضائیه منصوب می‌شود.

رئیس سازمان قضایی علاوه بر ریاست اداری و نظارت بر کلیه سازمان‌های قضایی استانها، ریاست شعبه اول دادگاه تجدیدنظر نظامی استان تهران را نیز برعهده دارد و می‌تواند یک نفر قائم ‌ مقام و به تعداد لازم معاون داشته باشد.
تبصره‌- ایجاد تشکیلات قضایی و اداری در سازمان قضایی و انتصاب قضات سازمان همچنین تغییر سمت یا محل خدمت آنان با رعایت اصل یکصد و شصت و چهارم (164) قانون اساسی به تشخیص رئیس قوه قضائیه است. رئیس سازمان قضایی می‌تواند پیشنهادهای خود را در موارد مزبور به رئیس قوه قضائیه ارائه نماید.

معاونان و مدیران کل سازمان قضائی می‌توانند با ابلاغ رئیس قوه‌قضائیه، عضو دادگاه‌های نظامی یک و یا تجدیدنظر نظامی تهران نیز باشند.
تبصره‌- مقررات این ماده فقط درباره دارندگان پایه قضائی و یا قضات نظامی قابل اجرا ء است.

هرگاه در اثر وقوع جرم، ضرر و زیان مادی به نیروهای مسلح وارد شود، یگان مربوط مکلف است تمام ادله و مدارک خود را به مرجع تعقیب تسلیم کند و نیز تا قبل از اعلام ختم دادرسی، دادخواست ضرر و زیان خود را تسلیم دادگاه کند. مطالبه ضرر و زیان و رسیدگی به آن، مستلزم رعایت تشریفات آیین‌دادرسی مدنی است اما نیازی به پرداخت هزینه دادرسی ندارد.
تبصره 1- دعوای اعسار از پرداخت محکوم‌به موضوع این ماده، باید به طرفیت یگان محکوم‌له دعوای اصلی اقامه شود.
تبصره 2- یگان متضرر از جرم، حق طرح دعوی، دفاع و پیگیری دعوی، اعتراض و تجدیدنظرخواهی را مطابق مقررات مربوط دارد و گذشت یگان مذکور مسموع نیست.

رسیدگی به دعوای خصوصی اشخاص حقیقی و حقوقی ‌که به تبع امر کیفری در دادگاه‌های نظامی مطرح‌ می‌شود، مستلزم تقدیم دادخواست و رعایت تشریفات آیین‌دادرسی‌مدنی است.

تخلف از مقررات مواد (575)، (606)، (607)، (613) و تبصره (3) ماده (603) این قانون، به حکم دادگاه نظامی، موجب محکومیت به انفصال از شغل از سه ماه تا یکسال می‌شود.

❯ فصل دوم - تشکیلات دادسرا و دادگاههای نظامی

در مرکز هر استان، سازمان قضائی استان متشکل از دادسرا و دادگاه‌های نظامی است. در شهرستان ها در صورت نیاز، دادسرای نظامی ‌ناحیه تشکیل می‌شود. حوزه قضائی دادسرای نظامی نواحی به تشخیص رئیس قوه قضائیه تعیین می‌شود.
تبصره 1- دادستان نظامی استان بر اقدامات قضات دادسرای نظامی ناحیه از حیث وظایفی که برعهده دارند، نظارت دارد و تعلیمات لازم را ارائه می‌نماید.
تبصره 2- رئیس دادسرای نظامی ناحیه که معاون دادستان نظامی مرکز استان است، علاوه بر نظارت قضائی، بر امور اداری نیز ریاست دارد.
تبصره 3- حوزه قضائی هر استان به تعداد لازم شعب دادگاه و دادسرا و نیز تشکیلات مورد نیاز از قبیل واحد ابلاغ، اجرای احکام و واحد ارشاد و معاضدت قضائی دارد و در صورت تعدد شعب دادگاه و دادسرا، هر یک دارای دفتر کل نیز می‌باشد.

رئیس سازمان قضائی استان، رئیس شعبه اول دادگاه تجدیدنظر نظامی است و بر کلیه شعب دادگاه و دادسرای نظامی استان نظارت و ریاست اداری دارد. تصدی امور اداری در غیاب رئیس سازمان با معاون وی و در غیاب آنها با دادستان نظامی‌استان است.

در صورت نیاز به تشخیص رئیس قوه قضائیه، یک یا چند شعبه از دادگاه‌های نظامی ‌استان در دادسرای نواحی موضوع ماده (578) این قانون مستقر می‌شود.

اختیارات و وظایف رئیس، دادستان و دیگر مقامات قضایی سازمان قضایی استان با رعایت مقررات این بخش، همان اختیارات و وظایفی است که حسب مورد برای روسای کل دادگستری‌ها، دادستان‌های عمومی و انقلاب و سایر مقامات قضایی دادگستری مقرر شده است.

تبصره‌- گروه شغلی، حقوق و مزایای قضات شاغل در سازمان قضایی همان است که برای همتراز آنان در دادگستری پیش‌بینی شده است. ولیکن با توجه به معافیت قضات نظامی ‌از پرداخت مالیات، همترازی آنان با محاسبه کسر مالیات می‌باشد.

دادگاه‌های نظامی ‌که به موجب این قانون تشکیل می‌شوند، عبارتند از:
الف - دادگاه نظامی دو‌
ب - دادگاه نظامی ‌یک
پ - دادگاه تجدیدنظر نظامی‌
ت - دادگاه نظامی دو زمان جنگ
ث - دادگاه نظامی یک ‌زمان جنگ
ج - دادگاه تجدیدنظر نظامی ‌زمان جنگ

وظایف، اختیارات، صلاحیت و تعداد اعضای دادگاه‌های نظامی دو، نظامی یک و تجدیدنظر نظامی همان است که در مورد دادگاه‌های کیفری دو، کیفری یک و تجدیدنظر استان مقرر شده است مگر مواردی که در این بخش به نحو دیگری درباره آن تعیین تکلیف شود.

دادگاه نظامی یک در مرکز هر استان تشکیل می‌شود.

به جرائم نظامیان زیر در دادگاه و دادسرای نظامی مرکز استان رسیدگی می‌شود:
الف - نظامیان دارای درجه سرهنگی که در محل سرتیپ دومی و بالاتر شاغل می‌باشند.
ب - نظامیان دارای درجه سرتیپ دومی در صورتی که مشمول مقررات ماده (307) قانون آیین‌دادرسی کیفری مصوب 1392/12/4 نباشند.

با انتخاب رئیس سازمان قضائی استان عضویت مستشاران دادگاه تجدیدنظر نظامی در دادگاه نظامی یک استان بلامانع است.

هرگاه در محلی دادگاه نظامی دو تشکیل نشده یا بلاتصدی باشد و یا تشکیل شده ولی با تراکم پرونده روبرو باشد، دادگاه نظامی یک حسب ارجاع، به پرونده‌هایی که در صلاحیت دادگاه نظامی دو است نیز رسیدگی می‌نماید. در این صورت دادگاه مزبور با تصدی یکی از اعضاء تشکیل می‌شود.

تبصره‌- هرگاه در استانی دادگاه نظامی یک یا تجدیدنظر نظامی ‌تشکیل نشده یا بلاتصدی باشد یا به جهاتی از قبیل ردّ دادرس، امکان رسیدگی در استان فراهم نبوده و اعزام قاضی مامور نیز مقدور نباشد، رسیدگی به پرونده‌های مربوط، حسب مورد در نزدیک‌ترین حوزه قضایی به عمل می‌آید.

دادگاه نظامی یک، پس از شروع به رسیدگی نمی‌تواند به اعتبار صلاحیت دادگاه نظامی دو، قرار عدم صلاحیت صادر کند و به هرحال باید رای مقتضی را صادر نماید.

در صورت ضرورت، برای رسیدگی به جرائم ارتکابی نظامیان که در صلاحیت سازمان قضائی است، با تصویب رئیس قوه قضائیه، شعبه یا شعبی از دادسرای نظامی ‌در محل استقرار تیپهای مستقل رزمی ‌و بالاتر و یا رده همتراز آنها در سایر نیروها برای مدت معین تشکیل می‌شود. تامین محل مناسب و امکانات مورد نیاز به‌عهده یگان مربوطه است.

در زمان جنگ دادگاه‌های نظامی زمان جنگ با تصویب رئیس قوه ‌ قضائیه، به تعداد مورد نیاز و به منظور رسیدگی به جرائم مربوط به جنگ با رعایت ماده (591) این قانون در محل قرارگاههای عملیاتی، مراکز استانها یا سایر مناطق مورد نیاز تشکیل می‌شود.
تبصره 1- حوزه قضائی دادگاه‌های نظامی زمان جنگ، حسب مقتضیات و شرایط جنگی با تصویب رئیس قوه قضائیه تعیین می‌شود.
تبصره 2- دادگاه‌های نظامی دو، نظامی یک و تجدیدنظر نظامی تا هنگام تشکیل دادگاه‌های نظامی زمان جنگ، حسب مورد برابر مقررات دادرسی زمان جنگ، به جرائم مربوط به جنگ رسیدگی می‌کنند.

جرائم مربوط به جنگ که توسط نظامیان ارتکاب می‌یابد و در دادگاه زمان جنگ رسیدگی می‌شود، عبارتند از:
الف - کلیه جرائم ارتکابی در مناطق عملیاتی در حدود صلاحیت سازمان قضائی
ب - جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی در حدود صلاحیت سازمان قضائی
پ - جرائم مربوط به امور جنگی مرتبط با اقدامات عملیاتی، گرچه محل وقوع آن خارج از مناطق عملیاتی باشد.

ترکیب، صلاحیت و آیین دادرسی دادسرا و دادگاه‌های نظامی ‌زمان جنگ به ترتیب تعیین شده برای سایر دادگاه‌های نظامی ‌است مگر آنکه در این قانون به نحو دیگری مقرر شود.

دادسرای نظامی زمان جنگ در معیت دادگاه‌های نظامی‌ زمان جنگ تشکیل می‌شود و در صورت عدم تشکیل، دادسرای نظامی مرکز ‌استان محل وقوع جرم، وظایف آن ‌را انجام می‌دهد.
تبصره‌- قضات سازمان قضائی ‌با ابلاغ رئیس قوه قضائیه می‌توانند با حفظ سمت، حسب مورد به عنوان قضات دادسرا یا دادگاه نظامی ‌زمان جنگ نیز انجام وظیفه نمایند.

رئیس شعبه اول دادگاه تجدیدنظر نظامی زمان جنگ، بر کلیه شعب دادگاه‌ها و دادسرای نظامی زمان جنگ، نظارت و ریاست اداری دارد و در غیاب وی ریاست اداری به عهده معاون وی و در غیاب آنان با دادستان نظامی زمان جنگ حوزه قضایی مربوط است.

پس از انحلال دادسرا و دادگاه‌های نظامی ‌زمان جنگ، پرونده‌ها‌ی مربوط حسب مورد در دادسرا و دادگاه‌های نظامی ‌صالح برابر مقررات دادرسی زمان صلح رسیدگی می‌شود.
تبصره‌- دادگاه‌های نظامی ‌زمان جنگ، با تصویب رئیس قوه قضائیه منحل می‌شوند.

پشتیبانی و تامین کلیه امکانات مورد نیاز دادگاه‌های نظامی ‌زمان جنگ بر عهده قرارگاه عملیاتی محل تشکیل دادگاه‌های مزبور است.

❯ فصل سوم - صلاحیت

به جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی اعضای نیروهای مسلح به‌جز جرائم در مقام ضابط دادگستری در سازمان قضائی رسیدگی می‌شود.
تبصره 1- رسیدگی به جرائمی که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری اجازه فرموده‌اند در دادگاه‌ها و دادسراهای سازمان قضائی نیروهای مسلح رسیدگی شود، مادامی که از آن عدول نشده در صلاحیت این سازمان است.
تبصره 2- منظور از جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی، جرائمی است که اعضای نیروهای مسلح در ارتباط با وظایف و مسئولیت‌های نظامی و انتظامی که طبق قانون و مقررات به عهده آنان است مرتکب گردند.
تبصره 3- رهایی از خدمت مانع ‌رسیدگی به‌جرائم زمان اشتغال در دادگاه‌ نظامی نمی‌شود.
تبصره 4- جرم در مقام ضابط دادگستری، جرمی است که ضابطان در حین انجام وظایف قانونی خود در ارتباط با جرائم مشهود و یا در راستای اجرای دستور مقام قضائی دادگستری مرتکب می‌شوند.

به اتهامات نظامیانی که در خارج از قلمرو حاکمیت جمهوری اسلامی ایران مرتکب جرم شوند و مطابق قانون، دادگاه‌های ایران صلاحیت رسیدگی به آنها را داشته باشند، چنانچه از جرائمی باشد که در صلاحیت سازمان قضایی است، در دادسرا و دادگاه نظامی تهران رسیدگی می‌شود.

به جرائم نظامیان کمتر از هجده سال تمام شمسی که در صلاحیت سازمان قضائی است با رعایت مقررات مربوط به رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان در دادسرا و دادگاه‌های نظامی ‌رسیدگی می‌شود.

در صورت اختلاف در صلاحیت بین دادگاه نظامی یک و دادگاه نظامی دو در حوزه قضائی یک ‌استان، نظر دادگاه نظامی یک متّبع است. در صورت اختلاف در صلاحیت بین دادگاه نظامی یک زمان جنگ و دادگاه نظامی دو زمان جنگ در حوزه قضائی یک ‌استان، نظر دادگاه نظامی یک زمان جنگ لازم‌الاتباع است.

در صورت اختلاف در صلاحیت بین دادگاه‌ نظامی زمان جنگ با سایر مراجع قضائی نظامی در یک حوزه قضائی، نظر دادگاه نظامی زمان جنگ متّبع است.

❯ فصل چهارم - کشف جرم و تحقیقات مقدماتی
❯ مبحث اول - ضابطان نظامی و تکالیف آنان

ضابطان نظامی مامورانی هستند که تحت نظارت و تعلیمات دادستان نظامی و دیگر مقامات قضائی مربوط در کشف جرم، حفظ آثار و علائم و جمع‌آوری ادله وقوع جرم، شناسایی، یافتن متهم و جلوگیری از فرار و یا مخفی‌شدن او، تحقیقات مقدماتی، ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضائی به موجب قانون اقدام می‌کنند.

ماموران زیر پس از کسب مهارت‌های لازم و اخذ کارت مربوط ضابط نظامی می‌باشند:
الف - ماموران دژبان نیروهای مسلح
ب - ماموران حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح در چهارچوب ماموریت‌ها و وظایف قانونی
پ - ماموران بازرسی و قضایی نیروهای مسلح
ت - فرماندهان، افسران و درجه‌داران آموزش‌دیده نیروی انتظامی
ث - افسران و درجه‌داران نیروهای مسلح در جرائم مشهود در صورت عدم حضور سایر ضابطان نظامی
ج - مقامات و مامورانی که به‌موجب قوانین خاص در حدود وظایف محوله ضابط نظامی محسوب می‌شوند.

تبصره 1- روسا، معاونان و ماموران زندان ‌ ها و بازداشتگاههای نظامی در امور مربوط به زندانیان نظامی و همچنین ماموران حفاظت‌اطلاعات وزارت اطلاعات نسبت به جرائم کارکنان وزارت مزبور که در صلاحیت رسیدگی سازمان قضایی است، ضابط نظامی محسوب می‌شوند.

تبصره 2- کارکنان وظیفه، ضابط نظامی محسوب نمی‌شوند، اما تحت نظارت ضابطان مربوط در این مورد انجام وظیفه می‌کنند و مسئولیت اقدامات انجام‌شده در این رابطه با ضابطان نظامی است و این مسئولیت نافی مسئولیت کارکنان وظیفه نیست.

تبصره 3- اجرای تصمیمات و دستورهای مراجع قضایی عمومی در یگانهای نظامی و انتظامی به‌عهده ضابطان نظامی مربوط است.

سازمان قضایی مکلف است به‌طور مستمر دوره‌های آموزشی حین خدمت را جهت کسب مهارت‌های لازم و ایفای وظایف قانونی برای ضابطان نظامی برگزار نماید.

تبصره‌- آیین‌نامه اجرایی این ماده ظرف سه ماه از تاریخ لازم‌الاجراء شدن این قانون توسط رئیس سازمان قضایی و با هماهنگی ستاد کل نیروهای مسلح تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

در غیاب ضابطان نظامی در محل وقوع جرم، وظایف آنان به‌وسیله ضابطان دادگستری انجام می‌شود و پس از حضور ضابطان نظامی، ادامه تحقیقات به آنان محول می‌شود، مگر اینکه مقام قضائی ترتیب دیگری اتخاذ نماید. در این مورد ریاست و نظارت بر ضابطان به‌عهده دادستان نظامی است.

در موارد ضروری که به تشخیص قاضی رسیدگی‌کننده، انجام تحقیقات مقدماتی، جمع‌آوری دلایل، بررسی صحنه جرم یا انجام کارشناسی به ضابطان یا کارشناسان خارج از یگان محول می‌شود، فرمانده یگان محل وقوع جرم، مکلف به همکاری با آنان است. همچنین وی می‌تواند به‌منظور رعایت مقررات و نظامات راجع به اسرار نظامی، یک نفر نماینده برای همراهی با ماموران یا کارشناسان معرفی نماید.

دادستان نظامی به‌منظور نظارت بر حسن اجرای وظایف ضابطان، واحدهای مربوط را حداقل هر دوماه یک‌بار مورد بازرسی قرار می‌دهد و در هر مورد، مراتب را در دفتر مخصوصی که به این منظور تهیه می‌شود، قید و دستورهای لازم را صادر می‌کند. مسئولان یگان مربوط مکلف به همکاری هستند.

فرماندهان و مسئولان نظامی و انتظامی مکلفند به‌محض اطلاع از وقوع جرم در حوزه مسئولیت خود، مراتب را به مرجع قضائی صالح گزارش کنند. متخلف از مقررات این ماده به مجازات جرم کتمان حقیقت مقرر در قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح محکوم می‌شود.
تبصره‌- تعرفه خدمتی متهمان مانند سوابق کیفری، انضباطی، تشویقات، آموزش‌های طی شده، سوابق پزشکی و سایر اموری که می‌تواند در تصمیم مقام قضائی موثر باشد به مراجع قضائی ارسال می‌شود.

ریاست و نظارت بر ضابطان نظامی ‌از حیث وظایفی که به‌عنوان ضابط برعهده دارند، با دادستان نظامی است. سایر قضات دادسرا و دادگاه نظامی ‌نیز در اموری که به ضابطان ارجاع می‌دهند، حق نظارت و ارائه تعلیمات لازم را دارند.
تبصره‌- ارجاع امر از سوی مقام قضایی به ماموران یا مقاماتی که حسب قانون، ضابط تلقی نمی‌شوند، موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.

نقل و انتقال متهمان و محکومان دادسرا و دادگاه‌های نظامی ‌به‌عهده دژبان یگانهای نیروهای مسلح ذی‌ربط است و در صورتی‌که یگان مربوط در محل، دژبان نداشته باشد، توسط نیروی انتظامی ‌صورت می‌گیرد، مگر اینکه مرجع قضائی دستور خاصی صادر نماید که در این‌صورت برابر دستور انجام می‌شود. در هرصورت هزینه نقل و انتقال به‌عهده یگان بدرقه کننده است.

یگانهای نظامی و انتظامی مکلفند گزارش فرار کارکنان وظیفه تحت امر خود را بلافاصله به حوزه وظیفه عمومی اعزام‌کننده، دژبان مربوط و فرماندهی انتظامی محل سکونت افراد مزبور اعلام نمایند.
تبصره‌- ماموران انتظامی و دژبان نظامی مربوط موظفند کارکنان وظیفه فراری موضوع این ماده را پس از شناسایی، برابر مقررات دستگیر و به دادسرای نظامی محل دستگیری تحویل دهند.

سایر وظایف، اختیارات و مسئولیت‌های ضابطان نظامی در محدوده صلاحیت دادسرا و دادگاه‌های نظامی ‌به شرحی است که برای ضابطان دادگستری مقرر شده است.

قضات سازمان قضائی می‌توانند در یگانهای نظامی ‌و انتظامی ‌با اطلاع فرمانده یگان یا رئیس یا مسئول قسمت مربوط، تحقیقات و اقدامات لازم را درباره جرائمی ‌که در صلاحیت آنان است خود یا از طریق ضابطان نظامی ‌انجام دهند. مسئولان و فرماندهان نظامی ‌و انتظامی در این رابطه ‌مکلف به همکاری می‌باشند.

❯ مبحث دوم - کارشناسی

در مواردی‌ که رسیدگی به امری از نظر علمی، فنی، مالی، نظامی ‌و یا سایر جهات نیاز به کارشناسی داشته باشد، مرجع رسیدگی‌کننده از کارشناس یا هیات کارشناسی کسب نظر می‌نماید.

تبصره 1- در مواردی ‌که موضوع کارشناسی از امور نظامی ‌باشد یا به تشخیص مرجع قضائی، اظهارنظر کارشناسان نیروهای مسلح ضروری باشد، نیروهای مسلح مکلفند نسبت به تامین کارشناسان مورد نیاز و پرداخت هزینه کارشناسی اقدام نمایند.

تبصره 2- شرایط و نحوه تعیین کارشناس در موارد مربوط به امور نظامی، تعداد و ترکیب هیاتهای کارشناسی، نحوه رسیدگی به تخلفات و پرداخت هزینه آنان به موجب آیین‌نامه‌ای است که ظرف سه‌ماه از تاریخ لازم‌الاجراء شدن این قانون توسط ستادکل نیروهای مسلح با همکاری سازمان قضایی تهیه می‌شود و به تصویب فرماندهی کل قوا می‌رسد.

❯ مبحث سوم - احضار

احضار متهمان نظامی و متهمان وزارت اطلاعات‌ از طریق فرمانده یا مسئول مافوق انجام می‌گیرد، اما در موارد ضروری یا در صورتی ‌که به متهم در یگان مربوطه دسترسی نباشد، احضار از محل اقامت صورت می‌گیرد و مراتب به اطلاع فرمانده یا مسئول مافوق می ‌ رسد.
تبصره 1- نحوه احضار و جلب فرماندهان و مسئولان نیروهای مسلح براساس دستورالعملی است که به تصویب فرماندهی کل قوا می‌رسد.
تبصره 2- ابلاغ احضاریه توسط ماموران ابلاغ در محل اقامت، بدون استفاده از لباس رسمی و با ارائه کارت شناسایی انجام می‌شود.

هرگاه ابلاغ احضاریه به‌علت معلوم نبودن محل اقامت متهم ممکن نباشد و این امر به ‌طریق دیگری هم مقدور نباشد با موافقت رئیس سازمان قضائی استان یا معاون وی، متهم یک نوبت به‌وسیله یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار کشوری یا محلی و با درج مهلت یک ‌ماه از تاریخ نشر آگهی، احضار می‌شود، چنانچه متهم پس از انقضای مهلت مقرر حضور نیابد، رسیدگی طبق مقررات ادامه می‌یابد.
تبصره‌- در جرم فرار از خدمت، ابلاغ احضاریه به آخرین نشانی محل اقامت متهم که در پرونده کارگزینی وی موجود است، ابلاغ قانونی محسوب می‌شود و رسیدگی بر طبق مقررات و بدون رعایت تشریفات نشر آگهی ادامه می‌یابد.

در صورتی‌که به تشخیص قاضی پرونده به لحاظ مصالح نیروهای مسلح، حیثیت اجتماعی متهم، عفت و یا امنیت عمومی، ذکر درجه یا موضوع اتهام و یا نتیجه عدم حضور در احضارنامه و یا روزنامه به مصلحت نباشد، درجه یا موضوع اتهام و یا نتیجه عدم حضور ذکر نمی‌شود.

❯ مبحث چهارم - قرار بازداشت موقت

در زمان جنگ، صدور قرار بازداشت موقت با رعایت مقررات مندرج در این قانون در موارد زیر الزامی است:
الف - جرائم موجب مجازات محارب یا مفسد فی‌الارض
ب - جرائم عمدی علیه امنیت داخلی و خارجی موجب مجازات تعزیری درجه پنج و بالاتر
پ - شورش مسلحانه
ت - لغو دستور حرکت به طرف دشمن یا محاربان و مفسدان یا در ناحیه‌ای با شرایط جنگی و یا محدودیت ‌ های ضروری اعلام شده
ث - ایراد ضرب و یا جرح عمدی با سلاح، نسبت به مافوق
ج - قتل عمدی
چ - فرار از جبهه
ح - فرار از محل ماموریت یا منطقه درگیری در جریان عملیات علیه عوامل خرابکار، ضد انقلاب، اشرار و قاچاقچیان مسلح
خ - فرار همراه با سلاح گرم یا توسط هواپیما، بالگرد، کشتی، ناوچه، تانک و وسایل موتوری جنگی یا مجهز به سلاح جنگی
د- فرار به سوی دشمن
ذ- فرار با تبانی یا توطئه
ر- سرقت سلاح و مهمات و وسایل نظامی در هنگام اردوکشی یا ماموریت آماده‌باش یا عملیات رزمی یا در منطقه جنگی در صورت اخلال در ماموریت یگان و یا حمل سلاح ظاهر یا مخفی توسط یک یا چند نفر از مرتکبان در حین سرقت
ز- تخریب، آتش‌زدن، از بین بردن و اتلاف عمدی تاسیسات، ساختمان ‌ ها، استحکامات نظامی، کشتی، هواپیما و امثال آنها، انبارها، راهها، وسایل دیگر ارتباطی و مخابراتی یا الکترونیکی، مراکز نگهداری اسناد طبقه‌بندی شده مورد استفاده نیروهای مسلح، وسایل دفاعی، تمام یا قسمتی از ملزومات جنگی، مهمات و مواد منفجره اعم از اینکه مرتکب شخصاً اقدام نماید یا دیگری را وادار به آن کند.
تبصره‌- در مواردی ‌که مجازات قانونی جرم حبس باشد، مدت بازداشت موقت نباید از حداقل مجازات قانونی آن جرم تجاوز کند.

در خصوص قرار بازداشت موقت و سایر قرارهای تامین که منتهی به بازداشت متهم می‌شود، مرجع قضائی نظامی رسیدگی‌کننده مکلف است مراتب را در اسرع وقت به یگان مربوط اعلام نماید.
تبصره‌- مفاد این ماده نسبت به سایر موارد سالب آزادی که در اجرای آراء دادگاه‌ها صورت می‌گیرد نیز لازم‌الاجراء است.

❯ مبحث پنجم - مرور زمان

کارکنان فراری نیروهای مسلح تا به‌طور رسمی خود را برای ادامه خدمت به یگان مربوط معرفی ننمایند، فرار آنان مستمر محسوب می‌شود و مشمول مقررات مرور زمان تعقیب نمی‌شود.

مقررات مرور زمان تعقیب نسبت به جرم فرار از خدمت کارکنان پایور (کادر) نیروهای مسلح در مواردی ‌که ارتکاب این جرم برابر مقررات استخدامی مربوط، مستلزم اخراج آنان از خدمت باشد، قابل اعمال نیست.

صدور قرار موقوفی تعقیب به لحاظ فوت یا عفو متهمان فراری یا شمول مرور زمان نسبت به جرم فرار از خدمت کارکنان پایور نیروهای مسلح که به طور رسمی خود را برای ادامه خدمت به یگان مربوط معرفی می‌نمایند یا دستگیر می‌شوند، موجب تبدیل ایام فرار به انتساب نمی‌شود و از این جهت حقوق و مزایایی به آنان تعلق نمی‌گیرد.

در خصوص جرائمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادسرا و دادگاه نظامی است، ایامی که متهم یا محکوم‌علیه برخلاف قوانین و مقررات در کشور حضور نداشته است، جزء مدت مرور زمان محسوب نمی‌شود.

ابتدای مرور زمان نسبت به جرائم در صلاحیت دادگاه نظامی دو ‌زمان جنگ، یک سال پس از اعلام پایان جنگ و در مورد جرائم در صلاحیت دادگاه نظامی یک ‌زمان جنگ، سه سال پس از اعلام ‌پایان آن است.

❯ فصل پنجم - وکالت در دادسرا و دادگاه نظامی

در جرائم علیه امنیت کشور یا در مواردی‌ که پرونده مشتمل بر اسناد و اطلاعات سری و به‌کلی سری است و رسیدگی به آنها در صلاحیت سازمان قضایی نیروهای مسلح است، طرفین دعوی، وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید سازمان قضایی نیروهای مسلح باشد، انتخاب می‌نمایند.
تبصره‌- تعیین وکیل در دادگاه ‌نظامی ‌زمان جنگ تابع مقررات مذکور در این ماده است.

وکلای دارای تابعیت خارجی نمی‌توانند برای دفاع در دادگاه نظامی حاضر شوند، مگر اینکه در تعهدات بین‌المللی به این موضوع تصریح شده باشد.

❯ فصل ششم - ترتیب رسیدگی، صدور و ابلاغ رای

رئیس سازمان قضائی می‌تواند ارجاع پرونده‌ها‌ را به رئیس شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر نظامی ‌استان تهران تفویض کند. ارجاع پرونده‌ها‌ در غیاب رئیس شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر نظامی‌استان تهران بر عهده روسای دادگاه‌های تجدیدنظر نظامی به ترتیب شماره شعبه ‌است.

ارجاع پرونده‌ها‌ در دادگاه نظامی ‌در غیاب رئیس سازمان قضائی استان، به‌عهده معاون و در غیاب وی به‌عهده روسای دادگاه‌های تجدیدنظر و نظامی یک و دو به‌ترتیب شماره شعبه‌ ‌است.

هرگاه پس از صدور کیفرخواست معلوم شود که متهم مرتکب جرم دیگری از همان نوع شده است، دادگاه می‌تواند به جرم مزبور نیز رسیدگی کند یا پرونده را جهت تکمیل تحقیقات به دادسرا ارسال نماید.

در جرم فرار از خدمت تا زمانی که استمرار آن قطع نشده است، رسیدگی غیابی صورت نمی‌گیرد.

چنانچه در اجرای ماموریت‌های نیروهای مسلح در اثر تیراندازی یا غیر آن، شخص یا اشخاص بی‌گناهی مقتول یا مجروح شوند یا خسارت مالی به آنان وارد شود و درباره اتهام ماموران قرار منع تعقیب صادرشود، بنا به تقاضای اولیای دم یا متضرر بدون تقدیم دادخواست، پرونده جهت تعیین تکلیف در خصوص پرداخت دیه و خسارت توسط سازمان متبوع به دادگاه نظامی ‌ارسال می‌شود. دادگاه نماینده یگان مربوط را برای شرکت در جلسه رسیدگی دعوت می‌نماید. عدم حضور نماینده مانع رسیدگی و صدور رای نیست.

دادگاه نظامی ‌زمان جنگ پس از وصول پرونده برابر مقررات رسیدگی را آغاز و پس از اعلام ختم دادرسی با استعانت از خداوند متعال، با تکیه بر شرف و وجدان و توجه به محتویات پرونده و ادله موجود، در همان جلسه و در صورت عدم امکان در اولین فرصت و حداکثر ظرف سه روز مبادرت به انشاء رای می‌کند.

انتشار اطلاعات مربوط به آراء دادگاه‌های نظامی ممنوع است. اما رئیس سازمان قضایی در موارد ضروری و در صورت اقتضای مصلحت، می‌تواند اطلاعات مربوط به آراء قطعی دادگاه‌های نظامی را جهت انتشار در اختیار پایگاه اطلاع‌رسانی قوه قضائیه و سازمان قضایی قرار دهد.
تبصره‌- در مواردی که به تشخیص دادستان نظامی یا رئیس سازمان قضائی، جهت پیشگیری از جرم آموزش ضروری باشد، به میزان لازم اطلاعات مربوط به احکام و فرآیند رسیدگی به جرم در اختیار یگان‌ها قرار می‌گیرد.

❯ فصل هفتم - تجدیدنظر و اعاده دادرسی

آراء دادگاه‌های نظامی جز در مواردی که قطعی محسوب می‌شود حسب مورد در دادگاه تجدیدنظر نظامی همان استان و یا دیوان‌عالی‌کشور قابل تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی است.

آراء دادگاه‌های نظامی از حیث قطعیت یا قابلیت تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی مانند آراء سایر دادگاه‌های کیفری است، مگر آنکه در این بخش ترتیب دیگری مقرر شده باشد.

آراء قابل تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی دادگاه‌های نظامی ‌زمان جنگ، ظرف هفتاد و دو ساعت از زمان ابلاغ، قابل تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی است و دادگاه تجدیدنظر یا دیوان‌عالی‌کشور باید حداکثر ظرف هفت روز پس از وصول پرونده، رسیدگی و رای مقتضی را صادر نماید، مگر آنکه صدور رای در مدت مزبور به دلایل قانونی از قبیل نقص تحقیقات مقدور نباشد که در این‌صورت باید علت تاخیر به‌طور مستدل در پرونده قید شود.

علاوه بر اشخاص مندرج در ماده (475) قانون آیین دادرسی کیفری رئیس سازمان قضایی نیز نسبت به احکام قطعی دادگاه‌های نظامی حق درخواست اعاده دادرسی را دارد.

در صورتی که مجازات مندرج در حکم دادگاه به لحاظ وضعیت خاص خدمتی ‌محکوم‌علیه مانند محرومیت از ترفیع کارکنان بازنشسته، قابل اجراء نباشد، دادستان نظامی‌ مطابق ضوابط، حسب مورد حق درخواست تجدیدنظر یا فرجام را دارد. در این‌صورت مرجع تجدیدنظر یا فرجام جهت تعیین مجازات قانونی دیگر اقدام می‌کند.

❯ فصل هشتم - اجرای احکام

اجرای احکام دادگاه‌های نظامی مطابق مقررات قانون آیین‌دادرسی کیفری به عهده دادسرای نظامی صادرکننده کیفرخواست است. در موارد احاله و عدم صلاحیت، اجرای احکام دادگاه‌ها، به ترتیب برعهده دادسرای مرجع محال‌الیه و مرجع صالح به رسیدگی است.

پس از قطعیت آراء دادگاه‌ها، قاضی اجرای احکام مکلف است خلاصه‌ای از رای را به یگان مربوط ابلاغ نماید.
تبصره‌- مفاد این ماده در مورد قرارهای نهائی دادسرا نیز توسط بازپرس لازم‌الاجراء است.

علاوه بر موارد پیش‌بینی شده در قانون، در مورد محکومیت به مجازات‌های زیر، ایام بازداشت قبلی به شرح زیر محاسبه می ‌ شود:
الف - کسر سه روز از مدت اضافه خدمت به ازای هر روز بازداشت قبلی
ب - کسر چهار روز از مدت انفصال موقت از خدمت به ازای هر روز بازداشت قبلی
پ - کسر پنج روز از مدت محرومیت از ترفیع به ازای هر روز بازداشت قبلی
تبصره‌- در مورد محکومیت به کسر حقوق، احتساب ایام بازداشت قبلی، برابر مقررات مربوط به محکومیت به جزای نقدی است.

اجرای دستورها و آراء لازم‌الاجرای دادگاه‌های نظامی در مورد اخذ وجه التزام، وجه‌الکفاله یا وثیقه و نیز جزای نقدی، وصول دیه، رد مال و یا ضرر و زیان ناشی از جرم و سایر عملیات مربوط از قبیل توقیف یا فروش اموال، در سازمان قضائی برعهده قاضی اجرای احکام است.

متهمان و محکومان دادسرا و دادگاه‌های نظامی با رعایت مقررات اجرائی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور در بازداشتگاههای رسمی و زندان‌های مستقل از سایر متهمان و زندانیان نگهداری می‌شوند. نگهداری محکومان و متهمان در یک مکان ممنوع است.

در صورت تقاضای متهمان و محکومان نظامی سایر مراجع قضایی و موافقت دادستان مربوط و دادستان نظامی‌استان، ‌این افراد مدت بازداشت یا محکومیت حبس خود را در بازداشتگاه‌ها ‌و زندان‌های نظامی ‌سپری می‌نمایند.
تبصره‌- محکومان غیرنظامی‌ دادگاه‌های نظامی ‌و محکومان نظامی که محکومیت آنان منجر به اخراج می‌شود، با رعایت مقررات فوق جهت تحمل محکومیت حبس به زندان‌های عمومی ‌معرفی می‌شوند.

تا زمانی که بازداشتگاهها‌ و زندان‌های نظامی ‌احداث نگردیده است و یا ظرفیت پذیرش آنها متناسب با تعداد متهمان و محکومان نظامی ‌نباشد، سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی مکلف است افراد مزبور را در بند اختصاصی نظامیان نگهداری نماید.

نحوه نگهداری محکومان و متهمان دادسراها و دادگاه‌های نظامی با رعایت آیین‌نامه اجرائی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور برابر آیین‌نامه‌ای است که ظرف سه‌ماه از تاریخ لازم‌الاجراء شدن این قانون توسط سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور با همکاری سازمان قضائی تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

دادستان نظامی ‌بر امور بازداشتگاه‌ها و زندان‌های نظامی حوزه قضایی خود نظارت کامل دارد. اجرای این ماده نافی اختیارات قانونی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور نیست.

مواردی که مقررات ویژه‌ای برای دادرسی جرائم ‌نیروهای مسلح ‌مقرر نگردیده است، تابع مقررات عمومی آیین دادرسی کیفری است.

❯ بخش نهم - دادرسی الکترونیکی

به منظور سیاستگذاری و تدوین راهبردهای ملی، برنامه‌ریزی میان‌مدت و بلندمدت و تدوین آیین‌نامه‌های لازم برای توسعه و ارتقای دادرسی الکترونیکی و نظارت بر حسن اجرای آنها، «شورای راهبری دادرسی الکترونیکی» که در این بخش به اختصار شورا نامیده می‌شود به ریاست رئیس قوه قضائیه و عضویت افراد زیر تشکیل می‌شود:
الف - رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه (دبیر شورا)
ب - معاون حقوقی قوه قضائیه
پ - رئیس دیوان عالی کشور
ت - دادستان کل کشور
ث - رئیس دیوان عدالت اداری
ج - رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح
چ - رئیس سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور
ح - رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور
خ - رئیس سازمان بازرسی کل کشور
د- رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور
ذ- معاون آموزش و تحقیقات قوه قضائیه
ر- معاون راهبردی قوه قضائیه
ز- مسئول حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه
ژ- وزیر دادگستری
س - وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
ش - فرمانده نیروی انتظامی کشور
ص - یک‌نفر نماینده عضو کمیسیون قضائی و حقوقی به انتخاب مجلس شورای اسلامی به عنوان عضو ناظر
ض - سه نفر به انتخاب رئیس قوه قضائیه
تبصره 1- شورا با اکثریت اعضاء رسمیت می‌یابد و مصوبات آن با اکثریت آراء حاضران و پس از تصویب رئیس قوه قضائیه قابل اجراء است و نافی اختیارات رئیس قوه قضائیه نیست.
تبصره 2- دبیر شورا می‌تواند حسب مورد از مسئولان مرتبط و کارشناسان برای حضور در جلسه دعوت به عمل آورد.
تبصره 3- دبیرخانه شورا در مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه تشکیل می‌شود.

به منظور ساماندهی پرونده‌ها و اسناد قضایی و ارائه بهتر خدمات قضایی و دستیابی روزآمد به آمار و گردش کار قضایی در سراسر کشور و همچنین ارائه آمار و اطلاعات دقیق و تفصیلی در خصوص جرائم، متهمان، بزه‌دیدگان و مجرمان و سایر اطلاعات قضائی، «مرکز ملی داده‌های قوه قضائیه» در مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه با استفاده از افراد موثق راه‌اندازی می‌شود.

تبصره 1- نحوه و میزان دسترسی مراجع ذی‌صلاح قضایی به اطلاعات این مرکز به موجب آیین‌نامه‌ای است که ظرف سه‌ماه از تاریخ لازم‌الاجراء شدن این قانون توسط شورا تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

تبصره 2- اسناد، مدارک و اطلاعات این مرکز با رعایت قوانین و مقررات به موجب آیین‌نامه‌ای که ظرف سه‌ماه از تاریخ تصویب این قانون توسط شورا تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد، در اختیار مراکز علمی، پژوهشکده‌ها و پژوهشگران قرار می‌گیرد. استفاده از اسناد، مدارک و اطلاعات مزبور نباید موجب هتک حرمت و حیثیت اشخاص شود. انتشار اطلاعات مربوط به هویت افراد مرتبط با دادرسی از قبیل نام، نام خانوادگی، شماره‌پستی و شماره‌ملی آنان جز در مواردی که قانون تجویز کند، ممنوع است.

کلیه دستگاههای تابعه قوه قضائیه، نظیر دیوان عدالت اداری، سازمان بازرسی کل کشور، سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، سازمان پزشکی قانونی، سازمان قضایی نیروهای مسلح و مراجع ذی‌ربط در عفو و بخشودگی و سجل کیفری، و روزنامه رسمی جمهوری اسلامی، موظفند کلیه اطلاعات خود را در مرکز ملی داده‌های قوه قضائیه قرار دهند و آنها را روزآمد نگه دارند.

تبصره 1- آیین‌نامه اجرایی نحوه دسترسی به اطلاعات محرمانه و سری در مرکز ملی داده‌های قوه قضائیه توسط آن قوه تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

تبصره 2- مراجع انتظامی و سایر ضابطان و دستگاه‌ها، هیات‌ها و کمیسیون‌های ذی‌ربط موظفند اطلاعات مرتبط با امورقضایی خود را در مرکز ملی داده‌های قوه قضائیه قرار دهند و آن‌ها را روزآمد نگه دارند.

قوه قضائیه موظف است به منظور ساماندهی ارتباطات الکترونیکی بین محاکم، ضابطان و دستگاههای تابعه خود و نیز سایر اشخاص حقیقی و حقوقی که در جریان دادرسی به اطلاعات آنها نیاز است، «شبکه ملی عدالت» را با به‌کارگیری تمهیدات امنیتی مطمئن از قبیل امضای الکترونیکی راه‌اندازی کند.

تبصره (اصلاحی 1395/11/10)- مراجع قضائی می‌توانند استعلامات قضائی و کسب اطلاعات لازم را از طریق شبکه ملی عدالت به‌ عمل آورند. در این صورت دستگاههای دولتی، نهادهای عمومی غیردولتی و شخصیت‌های حقوقی موظفند پاسخ لازم را از طریق شبکه مزبور اعلام کنند. مستنکف از مفاد این تبصره مشمول ماده (576) قانون مجازات اسلامی - کتاب پنجم تعزیرات مصوب 1375/3/2 - است.

قوه‌قضائیه موظف است اطلاعات زیر را از طریق «درگاه ملی قوه‌قضائیه» ارائه کند و آنها را روزآمد نگه دارد.
الف - اهداف، وظایف، سیاست‌ها، خط‌مشی‌ها و ساختار کلان مدیریتی و اجرایی قوه‌قضائیه به همراه معرفی مسئولان و شرح وظایف و نحوه ارتباط با آنان
ب - نشانی، شماره تماس و پیوند به تارنمای (وب‌سایت) تمامی معاونت‌ها و دادگستری‌های استانها، دستگاههای تابعه قوه قضائیه، وزارت دادگستری، کانون‌های وکلای دادگستری و کارشناسان رسمی دادگستری
پ - کلیه قوانین لازم ‌ الاجراء، آراء وحدت رویه هیات عمومی دیوان عالی کشور و آراء هیات عمومی دیوان عدالت اداری، بخشنامه‌های رئیس قوه قضائیه و نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه
ت - آراء صادره از سوی محاکم در صورتی که به تشخیص قاضی اجرای احکام خلاف عفت عمومی یا امنیت ملی نباشد به صورت برخط (آنلاین) برای تحلیل و نقد صاحب‌نظران و متخصصان با حفظ حریم خصوصی اشخاص
ث - خدمات معاضدت قضایی به مقامات ذی‌صلاح سایر کشورها بر پایه اسناد و معاهده‌های همکاری حقوقی بین‌المللی و اطلاعات راجع به خدمات حقوقی و قضایی به‌اتباع سایر کشورها
ج - آموزش آسان و قابل‌درک عمومی چگونگی اقامه دعوی برای شهروندان
چ - اطلاعات پژوهشی و علمی حقوقی - قضائی

قوه قضائیه موظف است برای دادگستری‌ استانهای سراسر کشور، و دستگاههای تابعه قوه قضائیه، تارنمای(وب‌سایت) اختصاصی راه‌اندازی کند و مراجع مزبور موظفند اطلاعات ذیل را در آن ارائه کنند و آنها را روزآمد نگه‌دارند:
الف - نمودار تشکیلاتی دادگاه‌ها، به تفکیک تخصص و سلسله مراتب قضائی، به‌همراه معرفی مسئولان و شرح وظایف و نحوه ارتباط با آنان
ب - نشانی و شماره تماس دادگاه‌ها، سایر دستگاههای تابعه قوه قضائیه و مراجع انتظامی در سطح استان
پ - پیوند به تارنماهای سایر مراجع قضائی و دستگاههای ذی‌ربط
ت - کلیه اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه هزینه دادرسی، مانند بهای منطقه‌ای املاک
ث - آموزش آسان و قابل‌درک عمومی چگونگی اقامه دعوی برای شهروندان
ج - سمینارها یا نشستهای الکترونیکی استانی قضائی زنده یا ضبط شده
چ - اطلاعات پژوهشی و علمی حقوقی - قضائی

در هر مورد که به موجب قوانین آیین دادرسی و سایر قوانین و مقررات موضوعه اعم از حقوقی و کیفری، سند، مدرک، نوشته، برگه اجراییه، اوراق رای، امضاء، اثر انگشت، ابلاغ اوراق قضائی، نشانی و مانند آن لازم باشد صورت الکترونیکی یا محتوای الکترونیکی آن حسب مورد با رعایت سازوکارهای امنیتی مذکور در مواد این قانون و تبصره‌های آن کافی و معتبر است.

تبصره 1- در کلیه مراحل تحقیق و رسیدگی حقوقی و کیفری و ارائه خدمات الکترونیک قضائی، نمی‌توان صرفاً به لحاظ شکل یا نحوه تبادل اطلاعات الکترونیکی از اعتبار بخشیدن به محتوا و آثار قانونی آن خودداری نمود. قوه قضائیه موظف است سامانه‌های امنیتی لازم را جهت تبادل امن اطلاعات و ارتباطات بین اصحاب دعوی، کارشناسان، دفاتر خدمات الکترونیک قضائی، ضابطان و مراجع قضایی و سازمان‌های وابسته به قوه قضائیه ایجاد نماید.

تبصره 2- قوه قضائیه می‌تواند جهت طرح و پیگیری امور قضایی مراجعان موضوع این قانون در فضای مجازی نسبت به ایجاد دفاتر خدمات الکترونیک قضایی و جهت هماهنگی فعالیت دفاتر، نسبت به ایجاد کانون دفاتر خدمات الکترونیک قضائی، با استفاده از ظرفیت بخش خصوصی اقدام نماید. دفاتر خدمات الکترونیک قضایی می‌توانند از بین دفاتر اسناد رسمی و غیر آن انتخاب یا تاسیس شوند. آیین‌نامه اجرایی این ماده ظرف سه ماه از تاریخ لازم‌الاجراء شدن این قانون توسط شورا تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

تبصره 3- مراجعان به قوه قضائیه موظفند پست الکترونیکی و شماره تلفن همراه خود را در اختیار قوه قضائیه قرار دهند، و در صورت عدم دسترسی به پست الکترونیک، مرکز آمار موظف است برای شهروندان و متقاضیان امکانات لازم برای دسترسی به پست الکترونیکی ملی قضایی جهت امور قضایی ایجاد کند.

به منظور حفظ صحت و تمامیت، اعتبار و انکارناپذیری اطلاعات مبادله‌شده میان شهروندان و محاکم قضائی، قوه قضائیه موظف است تمهیدات امنیتی مطمئن برای امضای الکترونیکی، احراز هویت و احراز اصالت را فراهم آورد.
تبصره‌- قوه قضائیه موظف است مرکز صدور گواهی ریشه برای امضای الکترونیکی را جهت ایجاد ارتباطات و مبادله اطلاعات امن راه ‌ اندازی نماید.

مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه موظف است به منظور اجراء و توسعه خدمات پرداخت الکترونیکی هزینه‌های دادرسی و سایر پرداخت‌های مربوط به‌دادرسی و اجرای حکم توسط شهروندان، اقدام و راهنمایی لازم را به عمل آورد.
تبصره‌- در راستای ترغیب شهروندان به بهره‌برداری از دادرسی الکترونیکی، در مرحله بدوی هزینه دادرسی آنان پنج درصد(5%) و حداکثر تا سقف ده میلیون ریال کمتر خواهد بود.

قوه قضائیه موظف است تمهیدات فنی و قانونی لازم را برای حفظ حریم خصوصی افراد و تامین امنیت داده‌های شخصی آنان، در چهارچوب اقدامات این بخش فراهم آورد.

به‌کارگیری سامانه‌های ویدئو کنفرانس و سایر سامانه‌های ارتباطات الکترونیکی به منظور تحقیق از اصحاب دعوی، اخذ شهادت از شهود یا نظرات کارشناسی در صورتی مجاز است که احراز هویت، اعتبار اظهارات فرد مورد نظر و ثبت مطمئن سوابق صورت پذیرد.

(اصلاحی جزای نقدی 1403/3/30)- چنانچه اشخاصی که داده‌های موضوع این بخش را در اختیار دارند، موجبات نقض حریم خصوصی افراد یا محرمانگی اطلاعات را فراهم آورند یا به طور غیرمجاز آنها را افشاء کرده یا در دسترس اشخاص فاقد صلاحیت قرار دهند، به حبس از دو تا پنج سال یا جزای نقدی از صد میلیون تا یک میلیارد ریال و انفصال از خدمت از دو تا ده سال محکوم خواهند شد.

(اصلاحی جزای نقدی 1403/3/30)- چنانچه اشخاصی که مسئول حفظ امنیت مراکز، سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی و اطلاعات موضوع این بخش هستند یا داده‌ها یا سامانه(سیستم)های مذکور در اختیار آنان قرار گرفته است بر اثر بی‌احتیاطی یا بی‌مبالاتی یا عدم مهارت یا عدم رعایت تدابیر متعارف امنیتی موجبات ارتکاب جرائم رایانه‌ای به‌وسیله یا علیه داده‌ها و سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی را فراهم آورند، به حبس از شش ماه تا دو سال یا انفصال از خدمت تا پنج سال یا جزای نقدی از پنجاه میلیون تا پانصد میلیون ریال محکوم خواهند شد.

قوه قضائیه موظف است برای آموزش دادرسی الکترونیکی به قضات، کارکنان قضائی، دستگاههای تابعه قضائی و مراجع انتظامی اقدام کند.

آیین‌نامه‌های اجرائی این بخش، ظرف سه ماه از تاریخ تصویب این قانون توسط شورا تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه میرسد.

❯ بخش دهم - آیین دادرسی جرایم رایانه‌ای

علاوه بر موارد پیش‌بینی شده در دیگر قوانین، دادگاه‌های ایران صلاحیت رسیدگی به موارد زیر را دارند:
الف - داده‌های مجرمانه یا داده‌هایی که برای ارتکاب جرم ‌به‌کار رفته‌اند که به هر نحو در سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی یا حامل‌های داده موجود در قلمرو حاکمیت زمینی، دریایی و هوایی جمهوری اسلامی ایران ذخیره شود.
ب - جرم از طریق تارنماهای دارای دامنه‌ مرتبه بالای کد کشوری ایران (ir.) ارتکاب یابد.
پ - جرم توسط تبعه ایران یا غیرآن در خارج از ایران علیه سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی و تارنماهای مورد استفاده یا تحت کنترل قوای سه‌گانه یا نهاد رهبری یا نمایندگی‌های رسمی دولت یا هر نهاد یا موسسه‌ای که خدمات عمومی ارائه می‌دهد یا علیه تارنماهای دارای دامنه مرتبه بالای کد کشوری ایران در سطح گسترده ارتکاب یابد.
ت - جرائم رایانه‌ای متضمن سوء‌استفاده از اشخاص کمتر از هجده سال، اعم از اینکه بزه‌دیده یا مرتکب ایرانی یا غیرایرانی باشد و مرتکب در ایران یافت شود.

چنانچه جرم رایانه‌ای در صلاحیت دادگاه‌های ایران در محلی کشف یا گزارش شود، ‌ولی محل وقوع آن معلوم نباشد، دادسرای محل کشف مکلف است تحقیقات مقدماتی را انجام دهد. در صورتی که محل وقوع جرم مشخص نشود،‌ دادسرا پس از اتمام تحقیقات مبادرت به صدور قرار و در صورت اقتضاء صدور کیفرخواست می‌کند و دادگاه مربوط نیز رای مقتضی را صادر می‌کند.

قوه قضائیه موظف است به تناسب ضرورت، شعبه یا شعبی از دادسراها، دادگاه‌های کیفری یک، کیفری دو، اطفال و نوجوانان، نظامی و تجدیدنظر را برای رسیدگی به جرائم رایانه‌ای اختصاص دهد.
تبصره‌- مقامات قضایی دادسراها و دادگاه‌های مذکور از میان قضاتی که آشنایی لازم به امور رایانه دارند انتخاب می‌شوند.

ارائه دهندگان خدمات دسترسی موظفند داده های ترافیک را حداقل تا شش‌ماه پس از ایجاد حفظ نمایند و اطلاعات کاربران را حداقل تا شش‌ماه پس از خاتمه اشتراک نگهداری کنند.
تبصره 1- داده ترافیک، هرگونه داده ای است که سامانه های رایانه ای در زنجیره ارتباطات رایانه ای و مخابراتی تولید می‌کنند تا امکان ردیابی آنها از مبدا تا مقصد وجود داشته باشد. این داده ها شامل اطلاعاتی از قبیل مبدا، مسیر، تاریخ، زمان، مدت و حجم ارتباط و نوع خدمات مربوطه می‌شود.
تبصره 2- اطلاعات کاربر، هرگونه اطلاعات راجع به کاربر خدمات دسترسی از قبیل نوع خدمات، امکانات فنی مورد استفاده و مدت زمان آن، هویت، ‌نشانی جغرافیایی یا پستی یا قرارداد اینترنت (IP)، شماره تلفن و سایر مشخصات فردی را شامل می‌شود.

ارائه‌ دهندگان خدمات میزبانی داخلی موظفند اطلاعات کاربران خود را حداقل تا شش‌ماه پس از خاتمه اشتراک و محتوای ذخیره شده و داده ترافیک حاصل از تغییرات ایجادشده را حداقل تا پانزده روز نگهداری کنند.

(اصلاحی جزای نقدی 1403/3/30)- هرگاه حفظ داده های رایانه ای ذخیره‌شده برای تحقیق یا دادرسی لازم باشد، مقام‌قضایی می‌تواند دستور حفاظت از آنها را برای اشخاصی که به نحوی تحت تصرف یا کنترل دارند صادر کند. در شرایط فوری، نظیر خطر آسیب دیدن یا تغییر یا از بین رفتن داده ها، ضابطان قضایی می‌توانند دستور حفاظت را صادر کنند و مراتب را حداکثر تا بیست و چهار ساعت به اطلاع مقام قضایی برسانند. چنانچه هر یک از کارکنان دولت یا ضابطان قضایی یا سایر اشخاص از اجرای این دستور خودداری یا داده های حفاظت شده را افشاء کنند یا اشخاصی که داده های مزبور به آنها مربوط می‌شود را از مفاد دستور صادره آگاه کنند، ضابطان قضایی و کارکنان دولت به مجازات امتناع از دستور مقام قضایی و سایر اشخاص به حبس از نود و یک روز تا شش‌ماه یا جزای نقدی از سی و سه میلیون تا شصت و شش میلیون ریال یا هر دو مجازات محکوم می‌شوند.

تبصره 1- حفظ داده ها به منزله ارائه یا افشاء آنها نیست و مستلزم رعایت مقررات مربوط است.

تبصره 2- مدت زمان حفاظت از داده‌ها حداکثر سه‌ماه است و در صورت لزوم با دستور مقام قضایی قابل تمدید است.

مقام قضایی می‌تواند دستور ارائه داده های حفاظت شده مذکور در مواد (667)، (668) و (669) این قانون را به اشخاص یاد شده بدهد تا در اختیار ضابطان قرار گیرد. خودداری از اجرای این دستور و همچنین عدم نگهداری وعدم مواظبت از این داده‌ها موجب مجازات مقرر در ماده (669) این قانون می‌شود.

تفتیش و توقیف داده‌ها یا سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی به موجب دستور قضائی و در مواردی به عمل می آید که ظن قوی به کشف جرم یا شناسایی متهم یا ادله جرم وجود دارد.

تفتیش و توقیف داده ها یا سامانه های رایانه ای و مخابراتی در حضور متصرفان قانونی یا اشخاصی که به نحوی آنها را تحت کنترل قانونی دارند، نظیر متصدیان سامانه ها انجام می‌شود. در صورت عدم حضور یا امتناع از حضور آنان چنانچه تفتیش یا توقیف ضرورت داشته باشدیا فوریت امر اقتضاء کند، قاضی با ذکر دلایل دستور تفتیش و توقیف بدون حضور اشخاص مذکور را صادر می‌کند.

دستور تفتیش و توقیف باید شامل اطلاعاتی از جمله اجرای دستور در محل یا خارج از آن، مشخصات مکان و محدوده تفتیش و توقیف، نوع و میزان داده های مورد نظر، نوع و تعداد سخت افزارها و نرم افزارها، ‌نحوه دستیابی به داده های رمزنگاری یا حذف شده و زمان تقریبی انجام تفتیش و توقیف باشد که به اجرای صحیح آن کمک می کند.

تفتیش داده‌ها یا سامانه‌های رایانه ای و مخابراتی شامل اقدامات ذیل می‌شود:
الف - دسترسی به تمام یا بخشی از سامانه های رایانه ای یا مخابراتی
ب - دسترسی به حاملهای داده از قبیل دیسکت ‌ ها یا لوحهای فشرده یا کارتهای حافظه
پ - دستیابی به داده های حذف یا رمزنگاری شده

در توقیف داده‌ها، با رعایت تناسب، نوع، اهمیت و نقش آنها در ارتکاب جرم، به روشهایی از قبیل چاپ داده ها، تصویربرداری از تمام یا بخشی از داده ها، غیرقابل دسترس کردن داده ها با روشهایی از قبیل تغییر گذرواژه یا رمزنگاری و ضبط حامل‌های داده عمل می‌شود.

در شرایط زیر سامانه های رایانه ای یا مخابراتی توقیف می‌شوند:
الف - داده های ذخیره شده به سهولت در دسترس نباشد یا حجم زیادی داشته باشد.
ب - تفتیش و تجزیه و تحلیل داده ها بدون سامانه سخت افزاری امکان پذیر نباشد.
پ - متصرف قانونی سامانه رضایت داده باشد.
ت - تصویربرداری از داده ها به لحاظ فنی امکان پذیر نباشد.
ث - تفتیش در محل باعث آسیب داده‌ها شود.

توقیف سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی متناسب با نوع و اهمیت و نقش آنها در ارتکاب جرم با روشهایی از قبیل تغییر گذرواژه به منظور عدم دسترسی به سامانه، مهر و موم (پلمب) سامانه در محل استقرار و ضبط سامانه صورت می‌گیرد.

چنانچه در حین اجرای دستور تفتیش و توقیف، تفتیش داده‌های مرتبط با جرم ارتکابی در سایر سامانه‌‌های رایانه‌ای یا مخابراتی که تحت کنترل یا تصرف متهم قرار دارند ضروری باشد، ضابطان با دستور مقام قضائی دامنه تفتیش و توقیف را به‌سامانه‌‌های دیگر گسترش می‌دهند و داده‌‌های مورد نظر را تفتیش یا توقیف می‌کنند.

توقیف داده ها یا سامانه های رایانه ای یا مخابراتی که موجب ایراد لطمه جانی یا خسارات مالی شدید به اشخاص یا اخلال در ارائه خدمات عمومی‌ شود، ممنوع است مگر اینکه توقیف برای اجرای موضوع اهم نظیر حفظ امنیت کشور ضرورت داشته باشد.

در جایی که اصل داده ها توقیف می شود، ‌ذی نفع حق دارد پس از پرداخت هزینه از آنها کپی دریافت کند، مشروط به اینکه ارائه داده های توقیف‌شده منافی با ضرورت کشف حقیقت نباشد و به روند تحقیقات لطمه ای وارد نسازد و داده ها مجرمانه نباشد.

در مواردی که اصل داده ها یا سامانه های رایانه ای یا مخابراتی توقیف می‌شود، قاضی موظف است با لحاظ نوع و میزان داده ها و نوع و تعداد سخت افزارها و نرم افزارهای مورد نظر و نقش آنها درجرم ارتکابی، در مهلت متناسب و متعارف برای آنها تعیین تکلیف کند.

متضرر می‌تواند در مورد عملیات و اقدامات ماموران در توقیف داده‌ها و سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی، اعتراض کتبی خود را همراه با دلایل ظرف ده روز به مرجع قضائی دستوردهنده تسلیم نماید. به درخواست یادشده خارج از نوبت رسیدگی می‌شود و قرار صادره قابل اعتراض است.

کنترل محتوای در حال انتقال ارتباطات غیرعمومی در سامانه های رایانه ای یا مخابراتی مطابق مقررات راجع به کنترل ارتباطات مخابراتی مقرر در آیین دادرسی کیفری است.
تبصره‌- دسترسی به محتوای ارتباطات غیرعمومی ذخیره شده، نظیر پیام‌نگار (ایمیل) یا پیامک در حکم کنترل و مستلزم رعایت مقررات مربوط است.

آیین‌نامه اجرائی نحوه نگهداری و مراقبت از ادله الکترونیکی جمع‌آوری‌شده ظرف شش‌ماه از تاریخ لازم‌الاجراء شدن این قانون توسط وزیر دادگستری با همکاری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.

چنانچه داده‌های رایانه‌ای توسط طرف دعوی یا شخص ثالثی که از دعوی آگاهی ندارد، ایجاد یا پردازش یا ذخیره یا منتقل شود‌ و سامانه رایانه‌ای یا مخابراتی مربوط به نحوی درست عمل کند که به صحت و تمامیت، اعتبار و انکارناپذیری داده‌ها خدشه وارد نشود، قابل استناد است.

کلیه مقررات مندرج در این بخش، ‌علاوه بر جرائم رایانه‌ای شامل سایر جرائمی که ادله الکترونیکی در آنها مورد استناد قرار می‌گیرند نیز می‌شود.

در مواردی که در این بخش برای رسیدگی به جرائم رایانه‌ای مقررات خاصی از جهت آیین‌دادرسی پیش‌بینی‌ نشده است، تابع مقررات‌ عمومی آیین ‌دادرسی کیفری است.

❯ بخش یازدهم - آیین دادرسی جرایم اشخاص حقوقی

هرگاه دلیل کافی برای توجه اتهام به اشخاص حقوقی وجود داشته باشد، علاوه بر احضار شخص حقیقی که اتهام متوجه او می‌باشد، با رعایت مقررات مربوط به احضار، به شخص حقوقی اخطار می‌شود تا مطابق مقررات نماینده قانونی یا وکیل خود را معرفی نماید. عدم معرفی وکیل یا نماینده مانع رسیدگی نیست.
تبصره‌ - فردی که رفتار وی موجب توجه اتهام به شخص حقوقی شده است، نمی‌تواند نمایندگی آن را عهده‌دار شود.

پس از حضور نماینده شخص حقوقی، اتهام وفق مقررات برای وی تبیین می‌شود. حضور نماینده شخص حقوقی تنها جهت انجام تحقیق و یا دفاع از اتهام انتسابی به شخص حقوقی است و هیچ یک از الزامات و محدودیت‌های مقرر در قانون برای متهم، در مورد وی اعمال نمی‌شود.

در صورت وجود دلیل کافی دایر بر توجه اتهام به شخص حقوقی و در صورت اقتضاء منحصراً صدور قرارهای تامینی زیر امکانپذیر است. این قرارها ظرف ده روز پس از ابلاغ، قابل اعتراض در دادگاه صالح است.
الف - قرار ممنوعیت انجام بعضی از فعالیت‌های شغلی که زمینه ارتکاب مجدد جرم را فراهم می‌کند.
ب - قرار منع تغییر ارادی در وضعیت شخص حقوقی از قبیل انحلال، ادغام و تبدیل که باعث دگرگونی یا از دست دادن شخصیت حقوقی آن شود. تخلف از این ممنوعیت موجب یک یا دو نوع از مجازات‌های تعزیری درجه هفت یا هشت برای مرتکب است.

در صورت توجه اتهام به شخص حقوقی صدور قرار تامین خواسته طبق مقررات این قانون بلامانع است.

در صورت انحلال غیر ارادی شخص حقوقی حسب مورد قرار موقوفی تعقیب یا موقوفی اجراء صادر می‌شود. مقررات مربوط به قرار موقوفی تابع مقررات آیین دادرسی کیفری است. در مورد دیه و خسارت ناشی از جرم وفق مقررات مربوط اقدام می ‌ شود.

اجرای احکام مربوط به اشخاص حقوقی تابع مقررات آیین دادرسی کیفری است.

در صورتی که شخص حقوقی دارای شعب یا واحدهای زیرمجموعه متعدد باشد، مسئولیت کیفری تنها متوجه شعبه یا واحدی است که جرم منتسب به آن است. در صورتی که شعبه یا واحد زیرمجموعه بر اساس تصمیم مرکزیت اصلی شخص حقوقی اقدام کند، مسئولیت کیفری متوجه مرکزیت اصلی شخص حقوقی نیز می‌باشد.

اظهارات نماینده قانونی شخص حقوقی علیه شخص حقوقی اقرار محسوب نمی‌شود و اتیان سوگند نیز متوجه او نیست.

در مواردی که مقررات ویژه‌ای برای دادرسی جرائم اشخاص حقوقی مقرر نشده است مطابق مقررات عمومی آیین‌دادرسی کیفری که در مورد این اشخاص قابل اجراء است اقدام می‌شود.

❯ بخش دوازدهم - سایر مقررات

دولت موظف است به تکالیف مقرر در اجرای احکام مواد (650)، (652) و (654) تا (656) این قانون با توجه به بندهای (ح) و (ف) ماده (211) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران در مدت باقی‌مانده اجرای آن عمل نماید. بار مالی اضافی ناشی از اجرای این‌قانون از محل افزایش درآمدهای قانون آیین‌دادرسی کیفری تامین می‌گردد.

از تاریخ لازم‌الاجراء شدن این قانون، ماده واحده قانون راجع به تجویز دادرسی غیابی در امور جنایی مصوب 1339/3/2، قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مصوب 1364/2/22 به‌جز مواد (4)، (8) و (9) آن قانون، قانون تشکیل دادگاه‌های کیفری (یک و دو) و شعب دیوان عالی کشور مصوب 1368/4/20، قانون تجدیدنظر آرای دادگاه‌ها مصوب 1372/5/16، مواد (756) الی (779) الحاقی مورخ 1388/3/5 به قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) و ماده (569) قانون آیین‌دادرسی کیفری مصوب 1392/12/4 و اصلاحات و الحاقات بعدی آنها ملغی است.

این قانون با رعایت ترتیب شماره مواد به عنوان بخش‌های هشتم، نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم قانون آیین‌دادرسی کیفری مصوب 1392/12/4 الحاق و مقررات هر دو قانون از تاریخ 1394/4/1 لازم‌الاجراء است.

قانون فوق مشتمل بر 129 ماده و 56 تبصره در جلسه مورخ هشتم مهرماه یکهزار و سیصد و نود و سه کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی طبق اصل هشتاد و پنجم (85) قانون اساسی تصویب گردید و پس از موافقت مجلس با اجرای آزمایشی آن به مدت سه سال در تاریخ 1393/7/30 به تایید شورای نگهبان رسید.

عنوانتوضیح
تاریخ تصویب / صدور۱۳۹۲/۱۲/۰۳
تاریخ آخرین اصلاحیه
شماره ماده/رای/نظریه/نشست
پیام
شماره پرونده/جلسه
گروه رای
نوع رای
نوع مرجع
شعبه
قاضی / قضات
تاریخ دادخواست
رای قطعی

بخش اول - کلیات
فصل اول - تعریف آیین دادرسی کیفری و اصول حاکم بر آن
تعریف آیین دادرسی کیفری
  • آیین دادرسی کیفری مجموعه‌ای از مقررات و قواعد است که برای موارد زیر وضع می‌شود:
    • کشف جرم.
    • تعقیب متهم.
    • تحقیقات مقدماتی.
    • میانجیگری و صلح بین طرفین.
    • نحوه رسیدگی.
    • صدور رأی.
    • اعتراض به آراء.
    • اجرای آراء.
    • تعیین وظایف و اختیارات مقامات قضائی و ضابطان دادگستری.
    • رعایت حقوق متهم، بزه‌دیده و جامعه.
اصول دادرسی کیفری
  • دادرسی کیفری باید:
    • مستند به قانون باشد.
    • حقوق طرفین دعوی را تضمین کند.
    • به صورت یکسان نسبت به اشخاصی که در شرایط مساوی به سبب ارتکاب جرائم مشابه تحت تعقیب قرار می‌گیرند، اعمال شود.
بی‌طرفی و سرعت در رسیدگی قضایی
  • مراجع قضائی باید با بی‌طرفی و استقلال کامل به اتهام انتسابی به اشخاص رسیدگی کنند.
  • رسیدگی باید در کوتاه‌ترین مهلت ممکن انجام شود.
  • از هر اقدامی که باعث اختلال یا طولانی شدن فرآیند دادرسی کیفری می‌شود، باید جلوگیری شود.
اصل برائت و محدودیت‌های قانونی
  • اصل بر برائت است.
  • هرگونه اقدام محدودکننده یا سالب آزادی و ورود به حریم خصوصی اشخاص تنها به حکم قانون و با رعایت مقررات و تحت نظارت مقام قضائی مجاز است.
  • این اقدامات نباید به کرامت و حیثیت اشخاص آسیب وارد کند.
آگاهی متهم از اتهام و حقوق دفاعی
  • متهم باید در اسرع وقت از موضوع و ادله اتهام انتسابی آگاه شود.
  • متهم باید از حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق دفاعی مذکور در این قانون بهره‌مند شود.
آگاهی از حقوق و تضمین آن در دادرسی:
  • متهم، بزه دیده، شاهد و سایر افراد ذی‌ربط باید از حقوق خود در فرآیند دادرسی آگاه شوند.
  • ساز و کارهای رعایت و تضمین این حقوق باید در فرآیند دادرسی فراهم شود.
رعایت حقوق شهروندی در دادرسی کیفری
  • در تمام مراحل دادرسی کیفری، رعایت حقوق شهروندی مقرر در "قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی" الزامی است.
  • تخلف از این حقوق علاوه بر جبران خسارات وارده، به مجازات مقرر در ماده (570) قانون مجازات اسلامی منجر می‌شود؛ مگر اینکه در قوانین دیگر مجازات شدیدتری مقرر شده باشد.
فصل دوم - دعوای عمومی و دعوای خصوصی
تعریف محکومیت به کیفر و حیثیت‌های جرم:
  • محکومیت به کیفر:

    • محکومیت به کیفر فقط به دلیل ارتکاب جرم است.
  • جنبه الهی جرم:

    • جرم، که دارای جنبه الهی است، می‌تواند دو حیثیت داشته باشد:

      1. حیثیت عمومی:
        • از جهت تجاوز به حدود و مقررات الهی یا تعدی به حقوق جامعه و اخلال در نظم عمومی.
      2. حیثیت خصوصی:
        • از جهت تعدی به حقوق شخص یا اشخاص معین.
طرح دعاوی ناشی از ارتکاب جرم:
  • ارتکاب جرم می‌تواند موجب طرح دو دعوی شود:

    1. دعوای عمومی:

      • برای حفظ حدود و مقررات الهی یا حقوق جامعه و نظم عمومی.
    2. دعوای خصوصی:

      • برای مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم.
      • یا مطالبه کیفرهایی که به موجب قانون حق خصوصی بزه دیده است، مانند حد قذف و قصاص.
تعریف بزه دیده و اصطلاحات مرتبط:
  • بزه دیده:

    • شخصی است که از وقوع جرم متضرر می‌شود.
  • شاکی:

    • اگر بزه دیده تعقیب مرتکب را درخواست کند، به او شاکی گفته می‌شود.
  • مدعی خصوصی:

    • اگر بزه دیده جبران ضرر و زیان وارده را مطالبه کند، به او مدعی خصوصی گفته می‌شود.
تعقیب متهم و اقامه دعوی:
  • تعقیب متهم از جهت حیثیت عمومی بر عهده دادستان است.
  • اقامه دعوی و درخواست تعقیب متهم از جهت حیثیت خصوصی بر عهده شاکی یا مدعی خصوصی است.
تعقیب متهم در جرائم قابل گذشت
  • تعقیب متهم در جرائم قابل گذشت، تنها با شکایت شاکی شروع می‌شود و در صورت گذشت او، تعقیب موقوف می‌گردد.
تبصره - تعیین جرائم قابل گذشت
  • تعیین جرائم قابل گذشت بر اساس قانون انجام می‌شود.
موارد موقوفی تعقیب یا اجرای مجازات
  • تعقیب امر کیفری که طبق قانون شروع شده و همچنین اجرای مجازات، فقط در موارد زیر موقوف می‌شود:
    • الف - فوت متهم یا محکوم‌علیه.
    • ب - گذشت شاکی یا مدعی خصوصی در جرائم قابل گذشت.
    • پ - شمول عفو.
    • ت - نسخ مجازات قانونی.
    • ث - شمول مرور زمان در موارد پیش‌بینی شده در قانون.
    • ج - توبه متهم در موارد پیش‌بینی شده در قانون.
    • چ - اعتبار امر مختوم.
تبصره 1 - دیه
  • در مورد دیه مطابق قانون مجازات اسلامی عمل می‌شود.
تبصره 2 - توقف تعقیب در صورت جنون
  • در صورتی که متهم پیش از صدور حکم قطعی به جنون مبتلا شود، تعقیب و دادرسی تا زمان افاقه متوقف می‌شود.
    • مگر اینکه در جرائم حق‌الناسی، شرایط اثبات جرم به گونه‌ای باشد که فرد در فرض افاقه نیز نتواند از خود رفع اتهام کند.
    • در این صورت، به ولی، قیم یا سرپرست قانونی وی ابلاغ می‌شود تا وکیلی معرفی کند.
    • همچنین در صورت عدم معرفی وکیل، برای وی وکیل تسخیری تعیین شده و تعقیب و دادرسی ادامه می‌یابد.
مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم
  • شاکی می‌تواند جبران ضرر و زیان‌های مادی، معنوی و منافع ممکن‌الحصول ناشی از جرم را مطالبه کند.
تبصره 1 - زیان معنوی
  • زیان معنوی شامل صدمات روحی یا هتک حیثیت و اعتبار شخصی، خانوادگی یا اجتماعی است.
  • دادگاه می‌تواند علاوه بر جبران خسارت مالی، به رفع زیان از طرق دیگر مانند عذرخواهی یا درج حکم در جراید حکم دهد.
تبصره 2 - منافع ممکن‌الحصول
  • منافع ممکن‌الحصول به مواردی محدود است که صدق اتلاف نماید. این مقررات شامل جرائم تعزیرات منصوص شرعی و دیه نمی‌شود.
ارائه ادله و مدارک ضرر و زیان توسط بزه دیده:
  • پس از آنکه متهم تحت تعقیب قرار گرفت، بزه دیده از جرم می‌تواند تصویر یا رونوشت مصدق تمام ادله و مدارک خود را جهت پیوست به پرونده به مرجع تعقیب تسلیم کند.
  • بزه دیده تا قبل از اعلام ختم دادرسی می‌تواند دادخواست ضرر و زیان خود را تسلیم دادگاه کند.
  • مطالبه ضرر و زیان و رسیدگی به آن مستلزم رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی است.
طرح دعوای ضرر و زیان در دادگاه‌های حقوقی و کیفری:
  • اصل:

    • هرگاه دعوای ضرر و زیان ابتدا در دادگاه حقوقی اقامه شود، این دعوی قابل طرح در دادگاه کیفری نیست.
  • استثنا:

    • اگر مدعی خصوصی پس از اقامه دعوی در دادگاه حقوقی متوجه شود که موضوع دارای جنبه کیفری نیز بوده است، می‌تواند با استرداد دعوی به دادگاه کیفری مراجعه کند.
    • اگر دعوای ضرر و زیان ابتدا در دادگاه کیفری مطرح شود و صدور حکم کیفری به دلیلی قانونی با تاخیر مواجه گردد، مدعی خصوصی می‌تواند با استرداد دعوی برای مطالبه ضرر و زیان به دادگاه حقوقی مراجعه کند.
هزینه دادرسی:
  • اگر مدعی خصوصی قبلاً هزینه دادرسی را پرداخت کرده باشد، نیازی به پرداخت مجدد آن نیست.
وظیفه دادگاه در صدور رای کیفری و ضرر و زیان:
  • صدور رای در خصوص ضرر و زیان:

    • دادگاه مکلف است ضمن صدور رای کیفری، در خصوص ضرر و زیان مدعی خصوصی نیز بر اساس ادله و مدارک موجود، رای مقتضی صادر کند.
  • استثنا - نیاز به تحقیقات بیشتر:

    • اگر رسیدگی به ضرر و زیان مستلزم تحقیقات بیشتر باشد، دادگاه ابتدا رای کیفری را صادر کرده و پس از آن به دعوای ضرر و زیان رسیدگی می‌کند.
الزام تبعیت از رای قطعی کیفری:
  • اثر رای قطعی کیفری بر دعوای حقوقی:
    • هرگاه رای قطعی کیفری در ماهیت امر حقوقی موثر باشد، این رای برای دادگاهی که به امر حقوقی یا ضرر و زیان رسیدگی می‌کند، لازم‌الاتباع است.
صدور حکم در خصوص رد عین، مثل یا قیمت مال:
  • وظیفه دادگاه:
    • دادگاه در صورتی که حکم به رد عین، مثل یا قیمت مال صادر کند، مکلف است:
      • میزان و مشخصات مال را قید کند.
      • در صورت تعدد محکوم‌علیه، حدود مسئولیت هر یک را مطابق مقررات مشخص کند.
تبصره - ملاک تعیین قیمت مال:
  • در صورتی که حکم به پرداخت قیمت مال صادر شود، قیمت زمان اجرای حکم، ملاک است.
سقوط دعوای عمومی و تاثیر آن بر دعوای خصوصی
  • سقوط دعوای عمومی موجب سقوط دعوای خصوصی نمی‌شود.
تعقیب امر کیفری و توقف آن:
  • هرگاه تعقیب امر کیفری به یکی از جهات قانونی زیر منجر شود:
    • موقوف شدن
    • صدور قرار منع تعقیب
    • صدور حکم برائت
  • دادگاه کیفری مکلف است، در صورتی که دعوای خصوصی در آن دادگاه مطرح شده باشد، مبادرت به رسیدگی و صدور رای نماید.
صدور قرار اناطه
  • هرگاه احراز مجرمیت متهم منوط به اثبات مسائلی باشد که رسیدگی به آنها در صلاحیت مرجع کیفری نیست، و در صلاحیت دادگاه حقوقی است،
  • در این صورت:

    • ذی نفع تعیین می‌شود.
    • قرار اناطه صادر می‌گردد.
    • تعقیب متهم تا صدور رای قطعی از مرجع صالح معلق می‌شود.
    • پرونده به صورت موقت بایگانی می‌گردد.
وظایف و تکالیف ذی نفع:
  • هرگاه ذی نفع ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ قرار اناطه بدون عذر موجه به دادگاه صالح رجوع نکند و گواهی آن را ارائه ندهد،
  • در این صورت مرجع کیفری به رسیدگی ادامه داده و تصمیم مقتضی اتخاذ می‌کند.
تبصره 1 - رسیدگی به قرار اناطه توسط بازپرس:
  • در مواردی که قرار اناطه توسط بازپرس صادر می‌شود باید ظرف سه روز به نظر دادستان برسد.
  • در صورت مخالفت دادستان با این قرار، حل اختلاف طبق ماده (271) قانون به عمل می‌آید.
تبصره 2 - استثنا بودن اموال منقول:
  • اموال منقول از شمول این ماده مستثنی هستند.
تبصره 3 - مرور زمان:
  • مدت زمانی که پرونده به صورت موقت بایگانی می‌شود، جزء مواعد مرور زمان محسوب نمی‌شود.
بخش دوم - کشف جرم و تحقیقات مقدماتی
فصل اول - دادسرا و حدود صلاحیت آن
تشکیل دادسرا
  • به منظور انجام موارد زیر:
    • کشف جرم
    • تعقیب متهم
    • انجام تحقیقات
    • حفظ حقوق عمومی
    • اقامه دعوای لازم
    • اجرای احکام کیفری
    • انجام امور حسبی
    • سایر وظایف قانونی
  • در حوزه قضائی هر شهرستان و در معیت دادگاه‌های آن حوزه، دادسرای عمومی و انقلاب تشکیل می‌شود.
  • همچنین، در معیت دادگاه‌های نظامی استان، دادسرای نظامی تشکیل می‌شود.
ساختار دادسرا
  • دادسرا به ریاست دادستان تشکیل می‌شود.
  • دادسرا به تعداد لازم معاون، دادیار، بازپرس و کارمند اداری دارد.
وظایف دادستان در حوزه قضائی بخش
  • در حوزه قضائی بخش، وظایف دادستان بر عهده رئیس حوزه قضائی است.
  • در صورت غیبت رئیس حوزه قضائی، این وظایف بر عهده دادرس علی‌البدل دادگاه قرار می‌گیرد.
تشکیل دادسراهای تخصصی
  • به تشخیص رئیس قوه قضائیه، دادسراهای تخصصی زیر نظر دادسرای شهرستان تشکیل می‌شوند.
  • این دادسراهای تخصصی از قبیل موارد زیر هستند:
    • دادسرای جرائم کارکنان دولت
    • دادسرای جرائم امنیتی
    • دادسرای جرائم مربوط به امور پزشکی و دارویی
    • دادسرای جرائم رایانه‌ای
    • دادسرای جرائم اقتصادی
    • دادسرای حقوق شهروندی
وظایف دادسرا در جرائم با صلاحیت دادگاهی غیر از محل وقوع جرم
  • انجام وظایف دادسرا در خصوص جرائمی که رسیدگی به آن‌ها در صلاحیت دادگاهی غیر از دادگاه محل وقوع جرم است، به عهده دادسرایی است که در معیت دادگاه صالح انجام وظیفه می‌کند.
  • مگر اینکه قانون به نحو دیگری مقرر نماید.
وظایف دادستان شهرستان مرکز استان
  • دادستان شهرستان مرکز استان بر اقدامات زیر نظارت می‌کند:
    • دادستان‌ها
    • مقامات قضائی دادسرای شهرستان‌های آن استان
    • افرادی که وظایف دادستان را در دادگاه بخش برعهده دارند
  • از حیث این وظایف و نیز حسن اجرای آراء کیفری، نظارت کرده و تعلیمات لازم را ارائه می‌نماید.
فصل دوم - ضابطان دادگستری و تکالیف آن
وظایف ضابطان دادگستری
  • ضابطان دادگستری مأمورانی هستند که تحت نظارت و تعلیمات دادستان فعالیت می‌کنند.
  • وظایف آن‌ها به موجب قانون شامل:
    • کشف جرم
    • حفظ آثار و علائم جرم
    • جمع‌آوری ادله وقوع جرم
    • شناسایی و یافتن متهم
    • جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم
    • تحقیقات مقدماتی
    • ابلاغ اوراق قضائی
    • اجرای تصمیمات قضائی
انواع ضابطان دادگستری
  • الف - ضابطان عام:

    • شامل فرماندهان، افسران و درجه‌داران نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران که آموزش‌های مربوطه را دیده باشند.
  • ب - ضابطان خاص:

    • شامل مقامات و مأمورانی که به موجب قوانین خاص و در حدود وظایف محول شده، ضابط دادگستری محسوب می‌شوند. از جمله:
      • رؤسا، معاونان و مأموران زندان نسبت به امور مربوط به زندانیان.
      • مأموران وزارت اطلاعات.
      • سازمان اطلاعات سپاه.
      • مأموران نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
    • همچنین، سایر نیروهای مسلح در مواردی که به موجب قانون تمام یا برخی از وظایف ضابطان به آنان محول شود، ضابط محسوب می‌شوند.
تبصره
  • کارکنان وظیفه، ضابط دادگستری محسوب نمی‌شوند، اما:
    • تحت نظارت ضابطان مربوط در این موارد وظایف خود را انجام می‌دهند.
    • مسئولیت اقدامات انجام شده بر عهده ضابطان است.
    • این مسئولیت، مسئولیت قانونی کارکنان وظیفه را نفی نمی‌کند.
احراز عنوان ضابط دادگستری
  • احراز عنوان ضابط دادگستری منوط به موارد زیر است:
    • وثاقت و مورد اعتماد بودن.
    • فراگیری مهارت‌های لازم از طریق گذراندن دوره‌های آموزشی زیر نظر مرجع قضائی مربوط.
    • تحصیل کارت ویژه ضابطان دادگستری.
  • تحقیقات و اقدامات انجام‌شده توسط افراد فاقد این کارت:
    • ممنوع است.
    • و از نظر قانونی بدون اعتبار می‌باشد.
تبصره 1 - آموزش حین خدمت
  • دادستان مکلف است به طور مستمر:
    • دوره‌های آموزشی حین خدمت را برای کسب مهارت‌های لازم و ایفای وظایف قانونی جهت ضابطان دادگستری برگزار نماید.
تبصره 2 - آیین‌نامه اجرایی
  • آیین‌نامه اجرائی این ماده باید ظرف سه ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون:
    • توسط وزیر دادگستری با همکاری وزرای اطلاعات، دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، کشور و فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران تهیه شود.
    • به تصویب رئیس قوه قضائیه برسد.
تشکیل پلیس ویژه اطفال و نوجوانان
  • به منظور حسن اجرای وظایف ضابطان در خصوص اطفال و نوجوانان، پلیس ویژه اطفال و نوجوانان در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران تشکیل می‌شود.
  • وظایف و حدود اختیارات این پلیس به موجب لایحه‌ای تعیین می‌شود که توسط رئیس قوه قضائیه تهیه می‌گردد.
ریاست و نظارت بر ضابطان دادگستری
  • ریاست و نظارت بر ضابطان دادگستری از حیث وظایفی که به عنوان ضابط به عهده دارند، بر عهده دادستان است.
  • سایر مقامات قضائی نیز در اموری که به ضابطان ارجاع می‌دهند، حق نظارت دارند.
تبصره
  • ارجاع امر از سوی مقام قضائی به مأموران یا مقاماتی که طبق قانون ضابط محسوب نمی‌شوند، موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.
نظارت دادستان بر حسن اجرای وظایف ضابطان
  • دادستان به منظور نظارت بر حسن اجرای وظایف ضابطان، واحدهای مربوطه را حداقل هر دو ماه یک‌بار بازرسی می‌کند.
  • در هر بازرسی:
    • مراتب در دفتر مخصوص که به این منظور تهیه می‌شود، قید می‌گردد.
    • دستورهای لازم صادر می‌شود.
صدور دستورهای مقام قضائی به ضابطان دادگستری
  • دستورهای مقام قضائی به ضابطان دادگستری به صورت:

    • کتبی
    • صریح
    • با قید مهلت صادر می‌شود.
  • در موارد فوری که صدور دستور کتبی مقدور نیست:

    • دستور به صورت شفاهی صادر می‌شود.
    • ضابط دادگستری باید:
      • ضمن انجام دستورها
      • مراتب و اقدامات را در صورتمجلس درج نماید.
      • در اسرع وقت و حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت، آن را به امضای مقام قضائی برساند.
تکالیف ضابطان دادگستری در انجام دستورها
  • ضابطان دادگستری مکلفند:
    • در اسرع وقت و در مدتی که دادستان یا مقام قضائی تعیین می‌کند، نسبت به:
      • انجام دستورها
      • تکمیل پرونده
    • اقدام نمایند.
تبصره - گزارش عدم امکان اجرای دستور
  • چنانچه اجرای دستور یا تکمیل پرونده میسر نشود، ضابطان باید در پایان مهلت تعیین‌شده، گزارش آن را با ذکر علت برای دادستان یا مقام قضائی مربوط ارسال کنند.
اعتبار گزارش ضابطان
  • گزارش ضابطان در صورتی معتبر است که:
    • بر خلاف اوضاع و احوال و قرائن مسلم قضیه نباشد.
    • بر اساس ضوابط و مقررات قانونی تهیه و تنظیم شده باشد.
 
وظایف ضابطان دادگستری در قبول شکایت
  • ضابطان دادگستری موظفند شکایت کتبی یا شفاهی را در هر زمان قبول نمایند.
  • شکایت شفاهی باید:
    • در صورتمجلس قید شود.
    • به امضای شاکی برسد.
    • اگر شاکی نتواند امضاء کند یا سواد نداشته باشد، مراتب در صورتمجلس قید شده و انطباق شکایت شفاهی با مندرجات صورتمجلس تصدیق می‌شود.
  • ضابطان دادگستری مکلفند:
    • پس از دریافت شکایت، به شاکی رسید تحویل دهند.
    • به فوریت پرونده را نزد دادستان ارسال کنند.
تکلیف ضابطان دادگستری در آگاهی دادن به شاکی
  • ضابطان دادگستری مکلفند شاکی را از موارد زیر آگاه سازند:
    • حق درخواست جبران خسارت
    • بهره‌مندی از خدمات مشاوره‌ای موجود
    • سایر معاضدت‌های حقوقی
تکلیف ضابطان دادگستری در ثبت اظهارات شاکی
  • ضابطان دادگستری مکلفند اظهارات شاکی در مورد ضرر و زیان وارده را در گزارش خود به مراجع قضائی ذکر کنند.
ممنوعیت افشای اطلاعات توسط ضابطان دادگستری
  • افشای اطلاعات مربوط به:
    • هویت و محل اقامت بزه‌دیده
    • شهود و مطلعان
    • سایر اشخاص مرتبط با پرونده
  • توسط ضابطان دادگستری ممنوع است، مگر در مواردی که قانون معین می‌کند.
ممنوعیت اخذ تأمین توسط ضابطان دادگستری
  • ضابطان دادگستری اختیار اخذ تأمین از متهم را ندارند.
  • مقامات قضائی نیز نمی‌توانند اخذ تأمین را به ضابطان محول کنند.
  • در صورت ضرورت اخذ تأمین از متهم، تنها مقام قضائی طبق مقررات این قانون می‌تواند اقدام کند.
بازجویی و تحقیقات از زنان و افراد نابالغ
  • بازجویی و تحقیقات از زنان و افراد نابالغ باید در صورت امکان:
    • توسط ضابطان آموزش‌دیده زن انجام شود.
    • با رعایت موازین شرعی صورت گیرد.
انجام تحقیقات در صورت تردید در وقوع جرم
  • هرگاه قرائن و امارات مربوط به وقوع جرم مورد تردید باشد یا اطلاعات ضابطان از منابع موثق نباشد، ضابطان دادگستری موظفند:

    • پیش از اطلاع به دادستان، بدون داشتن حق تفتیش، بازرسی، احضار یا جلب اشخاص، تحقیقات لازم را انجام دهند.
    • نتیجه این تحقیقات را به دادستان گزارش دهند.
  • دادستان بر اساس این گزارش:

    • دستور تکمیل تحقیقات را صادر می‌کند.
    • یا تصمیم قضائی مناسب را اتخاذ می‌نماید.
وظایف ضابطان دادگستری در جرایم مشهود و غیرمشهود
  • در جرایم غیر مشهود:

    • ضابطان دادگستری به محض اطلاع از وقوع جرم، مراتب را به دادستان اعلام می‌کنند تا کسب تکلیف و اخذ دستورهای لازم صورت گیرد.
    • دادستان پس از بررسی لازم، دستور ادامه تحقیقات را صادر می‌کند یا تصمیم قضائی مناسب اتخاذ می‌نماید.
  • در جرایم مشهود:

    • ضابطان دادگستری تمامی اقدامات لازم را برای:
      • حفظ آلات، ادوات، آثار، علائم و ادله وقوع جرم.
      • جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم.
      • جلوگیری از تبانی
    • به عمل می آورند.
    • تحقیقات لازم را انجام داده و بلافاصله نتایج و مدارک به دست آمده را به اطلاع دادستان می‌رسانند.
    • اگر شاهد یا مطلعی در صحنه جرم حضور داشته باشد، ضابطان اسم، نشانی، شماره تلفن و سایر مشخصات ایشان را اخذ و در پرونده درج می‌کنند.
شرایط بازداشت متهم
  • ضابطان دادگستری طبق این ماده و ماده (46) این قانون، فقط در صورتی می‌توانند متهم را بازداشت کنند که قرائن و امارات قوی بر ارتکاب جرم مشهود توسط وی وجود داشته باشد.
موارد جرم مشهود
  • الف - جرم در مرئی و منظر ضابطان دادگستری واقع شود یا مأموران بلافاصله در محل وقوع جرم حضور یابند و یا آثار جرم را بلافاصله پس از وقوع مشاهده کنند.
  • ب - بزه‌دیده یا دو نفر یا بیشتر که ناظر وقوع جرم بوده‌اند، حین وقوع جرم یا بلافاصله پس از آن، شخص معینی را به عنوان مرتکب معرفی کنند.
  • پ - بلافاصله پس از وقوع جرم، علائم و آثار واضح یا اسباب و ادله جرم در تصرف متهم یافت شود و یا تعلق اسباب و ادله به متهم محرز گردد.
  • ت - متهم بلافاصله پس از وقوع جرم، قصد فرار داشته یا در حال فرار باشد یا بلافاصله پس از وقوع جرم دستگیر شود.
  • ث - جرم در منزل یا محل سکنای افراد اتفاق افتاده یا در حال وقوع باشد و شخص ساکن در همان حال یا بلافاصله پس از وقوع جرم، ورود مأموران را به منزل یا محل سکنا درخواست کند.
  • ج - متهم بلافاصله پس از وقوع جرم، خود را معرفی کند و وقوع آن را خبر دهد.
  • چ - متهم ولگرد باشد و در آن محل نیز سوء شهرت داشته باشد.
تبصره 1 - اقدامات شهروندان در جرائم مشهود
  • چنانچه جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون به صورت مشهود واقع شود:
    • در صورت عدم حضور ضابطان دادگستری، تمام شهروندان می‌توانند اقدامات لازم را برای جلوگیری از فرار مرتکب و حفظ صحنه جرم انجام دهند.
تبصره 2 - تعریف ولگرد
  • ولگرد کسی است که:
    • مسکن و مأوای مشخص نداشته باشد.
    • وسیله معاش معلوم و شغل یا حرفه معین نداشته باشد.
تکالیف ضابطان دادگستری در اطلاع‌رسانی و تکمیل اقدامات
  • ضابطان دادگستری مکلفند نتیجه اقدامات خود را فوری به دادستان اطلاع دهند.
  • اگر دادستان اقدامات انجام‌شده را کافی نداند:
    • می‌تواند تکمیل آن را درخواست کند.
    • ضابطان باید طبق دستور دادستان، تحقیقات و اقدامات قانونی لازم برای کشف جرم و تکمیل تحقیقات را انجام دهند، اما نمی‌توانند متهم را تحت نظر نگه دارند.
نگهداری متهم در جرائم مشهود
  • در جرائم مشهود، اگر نگهداری متهم برای تکمیل تحقیقات ضروری باشد ضابطان باید:
    • موضوع اتهام و ادله آن را بلافاصله و به طور کتبی به متهم ابلاغ و تفهیم کنند.
    • مراتب را فوری برای اتخاذ تصمیم قانونی به اطلاع دادستان برسانند.
  • در هر صورت، ضابطان نمی‌توانند متهم را بیش از بیست و چهار ساعت تحت نظر قرار دهند.
اطلاع‌رسانی و بررسی تحت نظر قرار گرفتن متهم خارج از وقت اداری
  • هرگاه فردی خارج از وقت اداری به علت یکی از عناوین مجرمانه تحت نظر قرار گیرد:

    • ضابطان باید مراتب را حداکثر ظرف یک ساعت به دادستان یا قاضی کشیک اعلام کنند.
  • دادستان یا قاضی کشیک مکلف است:

    • موضوع را بررسی نماید.
    • در صورت نیاز، با حضور در محل تحت نظر قرار گرفتن متهم، اقدام قانونی لازم را به عمل آورد.
حق متهم برای حضور وکیل در زمان تحت نظر قرار گرفتن
  • با شروع تحت نظر قرار گرفتن، متهم می‌تواند تقاضای حضور وکیل نماید.
  • وکیل موظف است:
    • با رعایت محرمانه بودن تحقیقات و مذاکرات، با شخص تحت نظر ملاقات نماید.
    • مدت ملاقات نباید بیش از یک ساعت باشد.
    • در پایان ملاقات، وکیل می‌تواند ملاحظات کتبی خود را برای درج در پرونده ارائه دهد.
تبصره - انتخاب وکیل در جرائم خاص
  • در جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی و جرائم سازمان‌یافته که مجازات آن‌ها مشمول ماده (302) این قانون است:
    • در مرحله تحقیقات مقدماتی، طرفین دعوی، وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید رئیس قوه قضائیه باشند، انتخاب می‌کنند.
    • اسامی وکلای مزبور توسط رئیس قوه قضائیه اعلام می‌گردد.
اطلاع‌رسانی و نظارت در زمان تحت نظر قرار گرفتن متهم
  • به محض اینکه متهم تحت نظر قرار گرفت، حداکثر ظرف یک ساعت، مشخصات سجلی، شغل، نشانی و علت تحت نظر قرار گرفتن وی باید به دادسرای محل اعلام شود.

  • دادستان شهرستان موظف است:

    • مشخصات مذکور را در دفتر مخصوص و رایانه با رعایت مقررات مربوط به دادرسی الکترونیکی ثبت کند.
    • نظارت لازم برای رعایت حقوق افراد تحت نظر را اعمال نماید.
    • فهرست کامل افراد تحت نظر را در پایان هر روز به رئیس کل دادگستری استان مربوط اعلام کند تا به همان نحو ثبت شود.
  • والدین، همسر، فرزندان، خواهر و برادر متهمان می‌توانند از طریق مراجع مذکور از تحت نظر بودن آنان اطلاع یابند.

  • پاسخگویی به بستگان درباره وضعیت تحت نظر قرار گرفتن، تا حدی که با حیثیت اجتماعی و خانوادگی افراد تحت نظر منافات نداشته باشد، ضروری است.

حق اطلاع‌رسانی شخص تحت نظر
  • شخص تحت نظر می‌تواند از طریق تلفن یا هر وسیله ممکن، افراد خانواده یا آشنایان خود را از تحت نظر بودن خود آگاه کند.
  • ضابطان دادگستری مکلفند در این خصوص مساعدت لازم را به عمل آورند.
  • اگر ضابطان بنا بر ضرورت تشخیص دهند که شخص تحت نظر نباید از این حق استفاده کند، باید مراتب را برای اخذ دستور مقتضی به مقام قضائی اطلاع دهند.
معاینه پزشکی شخص تحت نظر
  • بنا به درخواست شخص تحت نظر یا یکی از بستگان نزدیک وی، یکی از پزشکان به تعیین دادستان از شخص تحت نظر معاینه به عمل می‌آورد.
  • گواهی پزشک در پرونده ثبت و ضبط می‌شود.
تفهیم حقوق شخص تحت نظر
  • هرگاه متهم تحت نظر قرار گرفت، ضابطان دادگستری مکلفند:
    • حقوق مندرج در این قانون را به متهم تفهیم کنند.
    • این حقوق را به صورت مکتوب در اختیار وی قرار دهند.
    • رسید دریافت را اخذ و آن را به پرونده ضمیمه کنند.
وظایف ضابطان دادگستری در ثبت اطلاعات شخص تحت نظر
  • ضابطان دادگستری مکلفند در صورتمجلس موارد زیر را قید کنند:
    • اظهارات شخص تحت نظر
    • علت تحت نظر بودن
    • تاریخ و ساعت آغاز تحت نظر بودن
    • مدت بازجویی
    • مدت استراحت بین دو بازجویی
    • تاریخ و ساعت معرفی شخص نزد قاضی
  • صورتمجلس باید به امضا یا اثر انگشت شخص تحت نظر برسد.
  • همچنین، ضابطان مکلفند تاریخ و ساعت آغاز و پایان تحت نظر بودن را در دفتر خاص ثبت و ضبط کنند.
تبصره - اعتبار اثر انگشت در صورت ناتوانی از امضا
  • اثر انگشت در صورتی دارای اعتبار است که شخص قادر به امضا نباشد.
وظایف ضابطان دادگستری پس از حضور دادستان یا بازپرس
  • پس از حضور دادستان یا بازپرس در صحنه جرم:
    • ضابطان دادگستری موظفند تحقیقاتی را که انجام داده‌اند به آنان تسلیم کنند.
    • از آن پس، ضابطان حق مداخله ندارند.
    • مگر آنکه دستور یا مأموریت دیگری از سوی مقام قضائی به آنان ارجاع شود.
ورود و تفتیش در جرایم غیر مشهود
  • ورود به منازل، اماکن تعطیل و بسته و تفتیش آنها، همچنین بازرسی اشخاص و اشیاء در جرایم غیر مشهود:
    • نیازمند اجازه موردی از مقام قضائی است.
    • حتی اگر مقام قضائی اجرای تحقیقات را به طور کلی به ضابط ارجاع داده باشد.
تکلیف ضابطان دادگستری در اجرای مجوز
  • ضابطان دادگستری مکلفند طبق مجوز صادره عمل کنند.
  • ضابطان باید از بازرسی اشخاص، اشیاء و مکان‌های غیرمرتبط با موضوع خودداری نمایند.
وظایف ضابطان دادگستری در کشف جرم دیگر در حین بازرسی
  • چنانچه ضابطان دادگستری در هنگام بازرسی محل، ادله، اسباب و آثار جرم دیگری را که تهدید کننده امنیت و آسایش عمومی جامعه است مشاهده کنند:
    • موظفند ادله را حفظ و صورتمجلس تنظیم کنند.
    • بلافاصله مراتب را به مرجع قضائی صالح گزارش دهند.
    • مطابق دستور مرجع قضائی عمل نمایند.
ورود به منازل و اماکن بسته
  • ضابطان دادگستری باید به هنگام ورود به:
    • منزل
    • اماكن بسته و تعطیل
  • ضمن ارائه اوراق هویت ضابط بودن خود:
    • اصل دستور قضائی را به متصرف محل نشان دهند.
    • مراتب را در صورتمجلس قید نمایند و به امضای شخص یا اشخاص حاضر برسانند.
    • در صورتی که این اشخاص از رویت امتناع کنند:
      • مراتب در صورتمجلس قید می‌شود و ضابطان بازرسی را انجام می‌دهند.
شماره‌گذاری اوراق پرونده
  • ضابطان دادگستری مکلفند:

    • اوراق بازجویی و سایر مدارک پرونده را شماره‌گذاری نمایند.
    • در صورتمجلسی که برای مقام قضائی ارسال می‌کنند، تعداد کل اوراق پرونده را مشخص کنند.
  • تبصره: رعایت مفاد این ماده در خصوص شماره‌گذاری اوراق پرونده توسط مدیر دفتر در دادسرا و دادگاه، الزامی است و تخلف از آن موجب محکومیت به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی می‌شود.

ممنوعیت اجبار و اکراه در بازجویی
  • در بازجویی‌ها:
    • اجبار یا اکراه متهم ممنوع است.
    • استفاده از کلمات موهن، طرح سوالات تلقینی یا اغفال‌کننده و سوالات خارج از موضوع اتهام ممنوع است.
  • اظهارات متهم در پاسخ به چنین سوالاتی و همچنین اظهاراتی که ناشی از اجبار یا اکراه است، معتبر نیست.
  • تاریخ، زمان و طول مدت بازجویی باید در اوراق صورتمجلس قید شود و به امضا یا اثر انگشت متهم برسد.
رعایت ترتیبات و قواعد
  • تمام اقدامات ضابطان دادگستری در انجام تحقیقات باید مطابق ترتیبات و قواعدی باشد که برای تحقیقات مقدماتی مقرر است.
ممنوعیت تحمیل هزینه‌ها بر بزه‌دیده
  • تحمیل هزینه‌های ناشی از انجام وظایف ضابطان نسبت به:
    • کشف جرم
    • حفظ آثار و علائم
    • جمع‌آوری ادله وقوع جرم
    • شناسایی و یافتن و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم
    • دستگیری وی
    • حمایت از بزه‌دیده و خانواده او در برابر تهدیدات
    • ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضائی
  • تحت هر عنوان بر بزه‌دیده ممنوع است.
تخلفات و مجازات‌ها
  • تخلف از مقررات مواد زیر توسط ضابطان موجب محکومیت به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی می‌شود:
    • ماده 30: عدم احراز عنوان ضابط دادگستری و انجام تحقیقات بدون داشتن کارت ویژه.
    • ماده 34: عدم صدور دستور کتبی، صریح و با قید مهلت از سوی مقام قضائی به ضابطان.
    • ماده 35: عدم اقدام به انجام دستورها و تکمیل پرونده در زمان مقرر.
    • ماده 37: عدم قبول شکایت کتبی یا شفاهی از سوی ضابطان.
    • ماده 38: عدم آگاه‌سازی شاکی از حق درخواست جبران خسارت و بهره‌مندی از خدمات مشاوره‌ای.
    • ماده 39: عدم ذکر اظهارات شاکی در مورد ضرر و زیان وارده در گزارش به مراجع قضائی.
    • ماده 40: افشای اطلاعات هویت و محل اقامت بزه‌دیده، شهود و مطلعان.
    • ماده 41: اخذ تامین از متهم توسط ضابطان دادگستری.
    • ماده 42: عدم انجام بازجویی و تحقیقات از زنان و افراد نابالغ با رعایت موازین شرعی و توسط ضابطان آموزش‌دیده زن.
    • ماده 49: عدم اعلام مشخصات متهم تحت نظر به دادسرای محل در زمان مقرر.
    • ماده 51: عدم معاینه شخص تحت نظر توسط پزشک تعیین‌شده.
    • ماده 52: عدم تفهیم حقوق مندرج در این قانون به متهم تحت نظر.
    • ماده 53: عدم ثبت اظهارات شخص تحت نظر و زمان بازجویی.
    • ماده 55: ورود به منازل و اماکن بسته و تفتیش آنها بدون اجازه مقام قضائی.
    • ماده 59: عدم شماره‌گذاری اوراق بازجویی و مدارک پرونده و عدم اعلام تعداد کل اوراق.
    • ماده 141: عدم رعایت دستور مقام قضائی برای ورود به منازل و تفتیش، از جمله مشخص نکردن زمان، دفعات ورود و موضوع تفتیش.
فصل سوم - وظایف و اختیارات دادستان
جهات قانونی شروع به تعقیب
  • ضابطان دادگستری باید به جهات قانونی شروع به تعقیب توجه کنند که عبارتند از:
    • الف - شکایت شاکی یا مدعی خصوصی.
    • ب - اعلام و اخبار ضابطان دادگستری، مقامات رسمی یا اشخاص موثق و مطمئن.
    • پ - وقوع جرم مشهود، در برابر دادستان یا بازپرس.
    • ت - اظهار و اقرار متهم.
    • ث - اطلاع دادستان از وقوع جرم به طرق قانونی دیگر.
اعلام وقوع جرم توسط ناظر
  • هرگاه کسی اعلام کند که ناظر وقوع جرمی بوده و جرم مذکور از جرائم غیر قابل گذشت باشد:
    • در صورتی که قرائن و اماراتی مبتنی بر نادرستی اظهارات وی وجود نداشته باشد، این اظهار برای شروع به تعقیب کافی است، هر چند قرائن و امارات دیگری برای تعقیب موجود نباشد.
    • اما اگر اعلام‌کننده شاهد قضیه نبوده، به صرف اعلام نمی‌توان شروع به تعقیب کرد، مگر آنکه دلیلی بر صحت ادعا وجود داشته باشد یا جرم از جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی باشد.
اعلام جرم توسط سازمان‌های مردم‌نهاد
  • سازمان‌های مردم‌نهاد که اساسنامه آنها در زمینه‌های زیر است، می‌توانند نسبت به جرائم ارتکابی اعلام جرم کنند و در تمام مراحل دادرسی شرکت کنند:

    • حمایت از اطفال و نوجوانان
    • زنان
    • اشخاص بیمار و دارای ناتوانی جسمی یا ذهنی
    • محیط زیست
    • منابع طبیعی
    • میراث فرهنگی
    • بهداشت عمومی
    • حمایت از حقوق شهروندی
تبصره 1- کسب رضایت بزه‌دیده 
  • در صورتی که جرم واقع شده دارای بزه‌دیده خاص باشد:
    • کسب رضایت وی جهت اقدام مطابق این ماده ضروری است.
    • اگر بزه‌دیده طفل، مجنون و یا در جرائم مالی سفیه باشد، رضایت ولی، قیم یا سرپرست قانونی او اخذ می‌شود.
    • اگر ولی، قیم یا سرپرست قانونی خود مرتکب جرم شده باشد، سازمان‌های مذکور با اخذ رضایت قیم اتفاقی یا تایید دادستان، اقدامات لازم را انجام می‌دهند.
تبصره 2- آگاهی بزه‌دیدگان از کمک سازمان‌های مردم‌نهاد
  • ضابطان دادگستری و مقامات قضائی مکلفند بزه‌دیدگان جرائم موضوع این ماده را از کمک سازمان‌های مردم‌نهاد مربوطه، آگاه کنند.

تبصره 3- شرایط استفاده از حق سازمان‌های مردم‌نهاد
  • سازمان‌های مردم‌نهاد در صورتی می‌توانند از حق مذکور در ماده (66) قانون آیین دادرسی کیفری استفاده کنند که از مراجع ذی‌صلاح قانونی ذی‌ربط مجوز اخذ کنند و اگر سه بار متوالی اعلام جرم یک سازمان مردم‌نهاد در محاکم صالحه به طور قطعی رد شود، برای یک سال از استفاده از حق مذکور در این ماده، محروم می‌شوند.

تبصره 4- اجرای ماده با رعایت اصل 165 قانون اساسی 
  • اجرای این ماده با رعایت اصل یکصد و شصت و پنجم (165) قانون اساسی است و در جرائم منافی عفت، سازمان‌های مردم‌نهاد موضوع این ماده می‌توانند با رعایت ماده (102) این قانون و تبصره‌های آن تنها اعلام جرم نمایند و دلایل خود را به مراجع قضائی ارائه دهند و حق شرکت در جلسات را ندارند.

اعتبار گزارش‌های ناشناس
  • گزارش‌ها و نامه‌هایی که هویت گزارش‌دهندگان و نویسندگان آنها مشخص نیست، نمی‌تواند مبنای شروع به تعقیب قرار گیرد:
    • مگر آنکه دلالت بر وقوع امر مهمی کند که موجب اخلال در نظم و امنیت عمومی است یا همراه با قرائنی باشد که به نظر دادستان برای شروع به تعقیب کفایت می‌کند.
شرایط شکوائیه
  • شاکی یا مدعی خصوصی می‌تواند شخصاً یا توسط وکیل شکایت کند. در شکوائیه موارد زیر باید قید شود:

    • الف - نام و نام خانوادگی، نام پدر، سن، شغل، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، تابعیت، مذهب، شماره شناسنامه، شماره ملی، نشانی دقیق و در صورت امکان نشانی پیام نگار (ایمیل)، شماره تلفن ثابت و همراه و کد پستی شاکی.
    • ب - موضوع شکایت، تاریخ و محل وقوع جرم.
    • پ - ضرر و زیان وارده به مدعی و مورد مطالبه وی.
    • ت - ادله وقوع جرم، اسامی، مشخصات و نشانی شهود و مطلعان در صورت امکان.
    • ث - مشخصات و نشانی مشتکی‌عنه یا مظنون در صورت امکان.
  • تبصره:

    • قوه قضائیه مکلف است اوراق متحدالشکل مشتمل بر موارد فوق را تهیه کند و در اختیار مراجعان قرار دهد تا در تنظیم شکوائیه مورد استفاده قرار گیرد. عدم استفاده از اوراق مزبور مانع استماع شکایت نیست.

 
قبول شکایت توسط دادستان
  • دادستان مکلف است:
    • شکایت کتبی و شفاهی را در همه وقت قبول کند.
    • شکایت شفاهی در صورتمجلس قید و به امضا یا اثر انگشت شاکی می‌رسد.
    • اگر شاکی سواد نداشته باشد، مراتب در صورتمجلس قید و انطباق شکایت با مندرجات صورتمجلس تصدیق می‌شود.
تعقیب کیفری در موارد خاص
  • در مواردی که تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی است و بزه‌دیده محجور می‌باشد:

    • اگر ولی یا قیم نداشته باشد یا به آنان دسترسی نداشته باشد و نصب قیم موجب فوت وقت یا توجه ضرر به محجور شود:
      • تا حضور و مداخله ولی یا قیم یا نصب قیم، یا در صورتی که ولی یا قیم خود مرتکب جرم شده یا مداخله در آن داشته باشد، دادستان شخصی را به عنوان قیم موقت تعیین یا خود امر کیفری را تعقیب می‌کند.
      • اقدامات ضروری را برای حفظ و جمع‌آوری ادله جرم و جلوگیری از فرار متهم به عمل می‌آورد.
    • این حکم در مواردی که بزه‌دیده، ولی و یا قیم او به عللی از قبیل بیهوشی قادر به شکایت نباشد نیز جاری است.
  • تبصره: در خصوص شخص سفیه فقط در دعاوی کیفری که جنبه مالی دارد، رعایت ترتیب مذکور در این ماده الزامی است و در غیر موارد مالی، سفیه می‌تواند شخصاً طرح شکایت نماید.

تعقیب کیفری در صورت عدم اقدام ولی قهری
  • در مواردی که تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی است:
    • اگر بزه‌دیده طفل یا مجنون باشد و ولی قهری یا سرپرست قانونی او با وجود مصلحت مولّی علیه اقدام به شکایت نکند دادستان موضوع را تعقیب می‌کند.
    • همچنین در مورد بزه‌دیدگانی که به عللی از قبیل معلولیت جسمی یا ذهنی یا کهولت سن ناتوان از اقامه دعوی هستند، دادستان موضوع را با جلب موافقت آنان تعقیب می‌کند.
    • در این صورت، در خصوص افراد محجور، موقوف شدن تعقیب یا اجرای حکم نیز منوط به موافقت دادستان است.
اطلاع‌رسانی مقامات و اشخاص رسمی
  • هرگاه مقامات و اشخاص رسمی از وقوع یکی از جرایم غیر قابل گذشت در حوزه کاری خود مطلع شوند مکلفند موضوع را فوری به دادستان اطلاع دهند.
نظارت دادستان در امور ارجاع شده به بازپرس
  • دادستان در اموری که به بازپرس ارجاع می‌شود حق نظارت و ارائه تعلیمات لازم را دارد.
حضور دادستان در تحقیقات مقدماتی
  • دادستان می‌تواند در تحقیقات مقدماتی حضور یابد و بر نحوه انجام آن نظارت کند اما نمی‌تواند جریان تحقیقات را متوقف سازد.
نظارت دادستان بر تحقیقات
  • نظارت بر تحقیقات بر عهده دادستانی است که تحقیقات در حوزه او به عمل می‌آید، هر چند راجع به امری باشد که خارج از آن حوزه اتفاق افتاده است.
تقاضای تحقیقات از بازپرس
  • دادستان پیش از آنکه تحقیق در جرمی را از بازپرس بخواهد یا جریان تحقیقات را به طور کلی به بازپرس واگذار کند:
    • می‌تواند اجرای برخی تحقیقات و اقدامات لازم را از بازپرس تقاضا کند.
    • در این صورت، بازپرس مکلف است فقط تحقیق یا اقدام مورد تقاضای دادستان را انجام دهد و نتیجه را نزد وی ارسال کند.
اقدامات دادستان در جرائم مشهود
  • در صورت مشهود بودن جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون:
    • تا پیش از حضور و مداخله بازپرس، دادستان موظف است:
      • برای حفظ آثار و علائم.
      • جمع‌آوری ادله وقوع جرم.
      • جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم، اقدامات لازم را به عمل آورد.
اقدامات دادستان در جرائم مشهود خارج از صلاحیت دادگاه
  • در مورد جرائم مشهود که رسیدگی به آنها از صلاحیت دادگاه محل خارج است:
    • دادستان مکلف است:
      • تمام اقدامات لازم را برای جلوگیری از امحای آثار جرم و فرار و مخفی شدن متهم انجام دهد.
      • هر تحقیقی را که برای کشف جرم لازم بداند، به عمل آورد.
      • نتیجه اقدامات خود را فوری به مرجع قضائی صالح ارسال کند.
درخواست ترک تعقیب در جرائم قابل گذشت
  • در جرائم قابل گذشت:
    • شاکی می‌تواند تا قبل از صدور کیفرخواست درخواست ترک تعقیب کند.
    • در این صورت، دادستان قرار ترک تعقیب صادر می‌کند.
    • شاکی می‌تواند تعقیب مجدد متهم را فقط برای یک بار تا یک سال از تاریخ صدور قرار ترک تعقیب درخواست کند.
عدم تعقیب در جرائم تعزیری درجه هفت و هشت
  • در جرائم تعزیری درجه هفت و هشت:

    • چنانچه شاکی وجود نداشته یا گذشت کرده باشد:
      • در صورت فقدان سابقه محکومیت مؤثر کیفری، مقام قضائی می‌تواند:
        • پس از تفهیم اتهام با ملاحظه وضع اجتماعی و سوابق متهم و اوضاع و احوالی که موجب وقوع جرم شده است،
        • در صورت ضرورت با اخذ التزام کتبی از متهم برای رعایت مقررات قانونی، فقط یک‌بار از تعقیب متهم خودداری نماید و قرار بایگانی پرونده را صادر کند.
      • این قرار ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ، قابل اعتراض است.
تبصره- مرجع تجدیدنظر در قرارهای قابل اعتراض
  • مرجع تجدیدنظر قرار موضوع این ماده و سایر قرارهای قابل اعتراض مربوط به تحقیقات مقدماتی جرائمی که به‌طور مستقیم در دادگاه رسیدگی می‌شوند، دادگاه تجدیدنظر است.
تعلیق تعقیب در جرائم تعزیری
  • در جرائم تعزیری درجه شش، هفت و هشت که مجازات آنها قابل تعلیق است:

    • چنانچه شاکی وجود نداشته، گذشت کرده یا خسارت وارده جبران گردیده باشد و یا با موافقت بزه‌دیده، ترتیب پرداخت آن در مدت مشخصی داده شود و متهم نیز فاقد سابقه محکومیت مؤثر کیفری باشد:
      • دادستان می‌تواند پس از اخذ موافقت متهم و در صورت ضرورت با اخذ تأمین متناسب، تعقیب وی را از شش ماه تا دو سال معلق کند.
    • در این صورت، دادستان متهم را حسب مورد، مکلف به اجرای برخی از دستورات زیر می‌کند:
      • الف - ارائه خدمات به بزه‌دیده در جهت رفع یا کاهش آثار زیان بار مادی یا معنوی ناشی از جرم با رضایت بزه‌دیده.
      • ب - ترک اعتیاد از طریق مراجعه به پزشک، درمانگاه، بیمارستان و یا به هر طریق دیگر، حداکثر ظرف شش ماه.
      • پ - خودداری از اشتغال به کار یا حرفه معین، حداکثر به مدت یک سال.
      • ت - خودداری از رفت و آمد به محل یا مکان معین، حداکثر به مدت یک سال.
      • ث - معرفی خود در زمان‌های معین به شخص یا مقامی به تعیین دادستان، حداکثر به مدت یک سال.
      • ج - انجام دادن کار در ایام یا ساعات معین در موسسات عمومی یا عام المنفعه با تعیین دادستان، حداکثر به مدت یک سال.
      • چ - شرکت در کلاس‌ها یا جلسات آموزشی، فرهنگی و حرفه‌ای در ایام و ساعات معین حداکثر، به مدت یک سال.
      • ح - عدم اقدام به رانندگی با وسایل نقلیه موتوری و تحویل دادن گواهینامه، حداکثر به مدت یک سال.
      • خ - عدم حمل سلاح دارای مجوز یا استفاده از آن، حداکثر به مدت یک سال.
      • د - عدم ارتباط و ملاقات با شرکاء جرم و بزه‌دیده به تعیین دادستان، برای مدت معین.
      • ذ - ممنوعیت خروج از کشور و تحویل دادن گذرنامه با اعلام مراتب به مراجع مربوط، حداکثر به مدت شش ماه.
تبصره 1 - شرایط لغو تعلیق در جرائم مستوجب حد
  • در صورتی که متهم در مدت تعلیق به اتهام ارتکاب یکی از جرائم مستوجب حد، قصاص یا تعزیر درجه هفت و بالاتر مورد تعقیب قرار گیرد و تعقیب وی منتهی به صدور کیفرخواست گردد و یا دستورهای مقام قضائی را اجراء نکند:
    • قرار تعلیق لغو و با رعایت مقررات مربوط به تعدد، تعقیب به عمل می‌آید و مدتی که تعقیب معلق بوده است، جزء مدت مرور زمان محسوب نمی‌شود.
    • چنانچه متهم از اتهام دوم تبرئه گردد، دادگاه قرار تعلیق را ابقاء می‌کند.
    • مرجع صادرکننده قرار مکلف است به مفاد این تبصره در قرار صادره تصریح کند.
تبصره 2 - مهلت اعتراض به قرار تعلیق
  • قرار تعلیق تعقیب، ظرف ده روز پس از ابلاغ، قابل اعتراض در دادگاه صالح است.
تبصره 3 - سابقه محکومیت کیفری متهم
  • هرگاه در مدت قرار تعلیق تعقیب معلوم شود که متهم دارای سابقه محکومیت کیفری مؤثر است:
    • قرار مزبور بلافاصله به وسیله مرجع صادرکننده لغو و تعقیب از سر گرفته می‌شود.
    • مدتی که تعقیب معلق بوده است، جزء مدت مرور زمان محسوب نمی‌شود.
تبصره 4 - درخواست بازپرس
  • بازپرس می‌تواند در صورت وجود شرایط قانونی، اعمال مقررات این ماده را از دادستان درخواست کند.
تبصره 5 - تعلیق تعقیب در دادگاه
  • در مواردی که پرونده به طور مستقیم در دادگاه مطرح می‌شود، دادگاه می‌تواند مقررات این ماده را اعمال کند.
تبصره 6 - ثبت قرار تعلیق تعقیب
  • قرار تعلیق تعقیب در دفتر مخصوصی در واحد سجل کیفری ثبت می‌شود و در صورتی که متهم در مدت مقرر، ترتیبات مندرج در قرار را رعایت ننماید، تعلیق لغو می‌گردد.
مهلت برای جبران خسارت در جرائم تعزیری
  • در جرائم تعزیری درجه شش، هفت و هشت که مجازات آنها قابل تعلیق است:
    • مقام قضائی می‌تواند به درخواست متهم و موافقت بزه‌دیده یا مدعی خصوصی و با اخذ تأمین متناسب، حداکثر دو ماه مهلت به متهم بدهد تا برای تحصیل گذشت شاکی یا جبران خسارت ناشی از جرم اقدام کند.
    • همچنین مقام قضائی می‌تواند برای حصول سازش بین طرفین، موضوع را با توافق آنان به شورای حل اختلاف یا شخص یا مؤسسه‌ای برای میانجیگری ارجاع دهد.
    • مدت میانجیگری بیش از سه ماه نیست.
    • مهلت‌های مذکور در این ماده در صورت اقتضاء فقط برای یک بار و به میزان مذکور قابل تمدید است.
    • اگر شاکی گذشت کند و موضوع از جرائم قابل گذشت باشد، تعقیب موقوف می‌شود.
    • در سایر موارد، اگر شاکی گذشت کند یا خسارت او جبران شود و یا راجع به پرداخت آن توافق حاصل شود و متهم فاقد سابقه محکومیت مؤثر کیفری باشد:
      • مقام قضائی می‌تواند پس از اخذ موافقت متهم، تعقیب وی را از شش ماه تا دو سال معلق کند.
      • در این صورت، مقام قضائی متهم را با رعایت تبصره‌های ماده (81) این قانون حسب مورد، مکلف به اجرای برخی دستورهای موضوع ماده مذکور می‌کند.
      • همچنین در صورت عدم اجرای تعهدات مورد توافق از سوی متهم بدون عذر موجه، بنا به درخواست شاکی یا مدعی خصوصی، قرار تعلیق تعقیب را لغو و تعقیب را ادامه می‌دهد.
تبصره - درخواست بازپرس برای تعلیق تعقیب یا میانجیگری 
  • بازپرس می‌تواند تعلیق تعقیب یا ارجاع به میانجیگری را از دادستان تقاضا نماید.
نتیجه میانجیگری
  • نتیجه میانجیگری به صورت مشروح و با ذکر ادله آن طی صورتمجلسی که به امضای میانجیگر و طرفین می‌رسد، برای بررسی و تأیید و اقدامات بعدی حسب مورد نزد مقام قضائی مربوط ارسال می‌شود.
  • در صورت حصول توافق، ذکر تعهدات طرفین و چگونگی انجام آنها در صورتمجلس الزامی است.
آیین‌نامه اجرایی
  • چگونگی انجام دادن کار در موسسات عام المنفعه موضوع بند (ج) ماده (81) این قانون و ترتیب میانجیگری و شخص یا اشخاصی که برای میانجیگری انتخاب می‌شوند، موضوع ماده (82) این قانون به موجب آیین‌نامه‌ای است که ظرف سه ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون توسط وزیر دادگستری تهیه می‌شود و پس از تأیید رئیس قوه قضائیه به تصویب هیات وزیران می‌رسد.
پرداخت دیه از بیت‌المال
  • در مواردی که دیه باید از بیت‌المال پرداخت شود:
    • پس از اتخاذ تصمیم قانونی راجع به سایر جهات، پرونده به دستور دادستان برای صدور حکم مقتضی به دادگاه ارسال می‌شود.
تبصره 1- حکم در موارد مختومه با قرار موقوفی تعقیب
  • حکم این ماده در مواردی که پرونده با قرار موقوفی تعقیب یا با هر تصمیم دیگری در دادسرا مختومه می‌شود اما باید نسبت به پرداخت دیه تعیین تکلیف شود نیز جاری است.
تبصره 2- اخطار به عاقله و عدم حضور
  • در مواردی که مسئولیت پرداخت دیه متوجه عاقله است:
    • در صورت وجود دلیل کافی و با رعایت مقررات مربوط به احضار، به وی اخطار می‌شود برای دفاع از خود حضور یابد.
    • پس از حضور، موضوع برای وی تبیین و اظهارات او اخذ می‌شود.
    • هیچ‌یک از الزامات و محدودیت‌های مربوط به متهم در مورد عاقله قابل اعمال نیست.
    • عدم حضور عاقله مانع از رسیدگی نیست.
طرح دعوای کیفری بدون صدور کیفرخواست
  • در غیر جرائم موضوع ماده (302) این قانون:
    • چنانچه متهم و شاکی حاضر باشند یا متهم حاضر و شاکی وجود نداشته یا گذشت کرده باشد و تحقیقات مقدماتی هم کامل باشد:
      • دادستان می‌تواند راساً یا به درخواست بازپرس، با اعزام متهم به دادگاه و در صورت حضور شاکی به همراه او، دعوای کیفری را بلافاصله بدون صدور کیفرخواست به صورت شفاهی مطرح کند.
    • در این مورد:
      • دادگاه بدون تاخیر تشکیل جلسه می‌دهد و به متهم تفهیم می‌کند که حق دارد برای تعیین وکیل و تدارک دفاع مهلت بخواهد.
      • در صورت درخواست متهم، حداقل سه روز به او مهلت داده می‌شود.
      • تفهیم این موضوع و پاسخ متهم باید در صورتمجلس دادگاه قید شود.
    • هرگاه متهم از این حق استفاده نکند:
      • دادگاه در همان جلسه، رسیدگی و رأی صادر می‌کند.
      • اگر ضمن رسیدگی، انجام تحقیقات را لازم بداند، آنها را انجام و یا دستور تکمیل تحقیقات را به دادستان یا ضابطان دادگستری می‌دهد.
    • اخذ تأمین متناسب از متهم با دادگاه است.
    • شاکی در صورت مطالبه ضرر و زیان می‌تواند حداکثر ظرف پنج روز دادخواست خود را تقدیم کند و دادگاه می‌تواند فارغ از امر کیفری به دعوای ضرر و زیان رسیدگی و رأی مقتضی صادر نماید.
توقیف محموله پستی مشکوک
  • هرگاه ماموران پست بر مبنای قرائن و امارات، احتمال قوی دهند که بسته پستی حاوی:
    • مواد مخدر
    • سمی
    • میکروبی خطرناک
    • مواد منفجره
    • اسلحه گرم
    • اقلام امنیتی مطابق فهرست اعلامی از سوی مراجع ذی‌صلاح به پست
    • و یا سایر آلات و ادوات جرم است:
      • محموله پستی با تنظیم صورتمجلس توقیف می‌شود و موضوع فوری به اطلاع دادستان می‌رسد.
      • دادستان پس از اخذ نظر مراجع ذی‌صلاح و بررسی، در صورت منتفی بودن احتمال، بلافاصله دستور استرداد یا ارسال بسته پستی را صادر می‌کند.
اختیارات معاون دادستان و دادیار
  • در اموری که از طرف دادستان به معاون دادستان یا دادیار ارجاع می‌شود:
    • آنان در امور محوله تمام وظایف و اختیارات دادستان را دارند و تحت تعلیمات و نظارت او انجام وظیفه می‌کنند.
  • در غیاب دادستان و معاون او:
    • دادیاری که سابقه قضائی بیشتری دارد و در صورت تساوی، دادیاری که سن بیشتری دارد، جانشین دادستان می‌شود.
فصل چهارم - وظایف و اختیارات بازپرس
مبحث اول - اختیارات بازپرس و حدود آن
شروع به تحقیقات مقدماتی
  • شروع به تحقیقات مقدماتی از سوی بازپرس منوط به ارجاع دادستان است.
  • چنانچه بازپرس ناظر وقوع جرم باشد، تحقیقات را آغاز کرده و فوری به اطلاع دادستان می‌رساند و در صورت ارجاع دادستان، تحقیقات را ادامه می‌دهد.
تعریف تحقیقات مقدماتی
  • تحقیقات مقدماتی مجموعه‌ای از اقدامات قانونی است که از سوی بازپرس یا دیگر مقامات قضائی برای:
    • حفظ آثار و علائم
    • جمع‌آوری ادله وقوع جرم
    • شناسایی
    • یافتن و جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم انجام می‌شود.
محرمانه بودن تحقیقات مقدماتی
  • تحقیقات مقدماتی به صورت محرمانه صورت می‌گیرد مگر در مواردی که قانون به نحو دیگری مقرر کند.
  • کلیه اشخاصی که در جریان تحقیقات مقدماتی حضور دارند، موظف به حفظ این اسرار هستند و در صورت تخلف، به مجازات افشای اسرار شغلی و حرفه‌ای محکوم می‌شوند.
مسئولیت بازپرس در تحقیقات مقدماتی
  • تحقیقات مقدماتی تمامی جرائم بر عهده بازپرس است.
  • در غیر جرائم مستوجب مجازات‌های مقرر در ماده (302) این قانون:
    • در صورت کمبود بازپرس، دادستان نیز دارای تمامی وظایف و اختیاراتی است که برای بازپرس تعیین شده است.
    • در این حالت، چنانچه دادستان انجام تحقیقات مقدماتی را به دادیار ارجاع دهد، قرارهای نهایی دادیار و همچنین قرار تأمین منتهی به بازداشت متهم باید در همان روز صدور به نظر دادستان برسد و دادستان مکلف است حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت در این باره اظهار نظر کند.
تبصره - وظیفه دادرس در جرائم موضوع ماده (302)
  • در صورت عدم حضور بازپرس یا معذور بودن وی از انجام وظیفه و عدم دسترسی به بازپرس دیگر در آن دادسرا در جرائم موضوع ماده (302) این قانون:
    • دادرس دادگاه به تقاضای دادستان و تعیین رئیس حوزه قضائی، وظیفه بازپرس را فقط تا زمان باقی بودن وضعیت مذکور انجام می‌دهد.
بی‌طرفی بازپرس
  • بازپرس باید در کمال بی‌طرفی و در حدود اختیارات قانونی، تحقیقات را انجام دهد و در کشف اوضاع و احوالی که به نفع یا ضرر متهم است فرق نگذارد.
سرعت و استمرار در تحقیقات مقدماتی
  • تحقیقات مقدماتی باید به سرعت و به نحو مستمر انجام شود و ایام تعطیل مانع انجام آن نیست.
جلوگیری از امحای آثار جرم
  • بازپرس مکلف است برای جلوگیری از امحای آثار و علائم جرم، اقدامات فوری را به عمل آورد و در تحصیل و جمع‌آوری ادله وقوع جرم تأخیر نکند.
ممنوعیت انتشار تصویر و هویت متهم
  • انتشار تصویر و سایر مشخصات مربوط به هویت متهم در تمامی مراحل تحقیقات مقدماتی توسط رسانه‌ها و مراجع انتظامی و قضائی ممنوع است.
  • مگر در موارد زیر که تنها به درخواست بازپرس و موافقت دادستان شهرستان انتشار آن مجاز است:
    • الف - متهمان به ارتکاب جرائم عمدی موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون که متواری بوده و دلایل کافی برای توجه اتهام به آنان وجود داشته باشد و از طریق دیگری امکان دستیابی به آنان موجود نباشد، به منظور شناسایی آنان یا تکمیل ادله، تصویر اصلی یا تصویر به دست آمده از طریق چهره‌نگاری آنان منتشر می‌شود.
    • ب - متهمان دستگیر شده که به ارتکاب چند فقره جرم نسبت به اشخاص متعدد و نامعلومی نزد بازپرس اقرار کرده‌اند و تصویر آنان برای آگاهی بزه‌دیدگان و طرح شکایت و یا اقامه دعوای خصوصی توسط آنان منتشر می‌شود.
حمایت از بزه‌دیده و شهود
  • بازپرس به منظور حمایت از بزه‌دیده، شاهد، مطلع، اعلام‌کننده جرم یا خانواده آنان و همچنین خانواده متهم در برابر تهدیدات:
    • در صورت ضرورت، انجام برخی از اقدامات احتیاطی را به ضابطان دادگستری دستور می‌دهد.
    • ضابطان دادگستری مکلف به انجام دستورها و ارائه گزارش به بازپرس هستند.
وظایف بازپرس در جمع‌آوری ادله
  • بازپرس باید شخصاً تحقیقات و اقدامات لازم را به منظور جمع‌آوری ادله وقوع جرم به عمل آورد.
  • ولی می‌تواند در غیر جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون:
    • تفتیش، تحقیق از شهود و مطلعان، جمع‌آوری اطلاعات و ادله وقوع جرم و یا هر اقدام قانونی دیگری را که برای کشف جرم لازم بداند، پس از دادن تعلیمات لازم به ضابطان دادگستری ارجاع دهد.
    • در این صورت، ضمن نظارت، چنانچه تکمیل آنها را لازم بداند، تصمیم مقتضی اتخاذ می‌کند.
تبصره - همکاری بازپرس و ضابطان در جرائم موضوع ماده (302)
  • در بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون نیز بازپرس می‌تواند با همکاری ضابطان دادگستری تحقیقات لازم را انجام دهد.
کشف جرم دیگر
  • هرگاه بازپرس ضمن تحقیق، جرم دیگری را کشف کند که با جرم اول مرتبط نباشد و بدون شکایت شاکی نیز قابل تعقیب باشد:
    • اقدامات لازم را طبق قانون برای حفظ آثار و علائم وقوع جرم و جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم به عمل می‌آورد.
    • همزمان مراتب را به دادستان اطلاع می‌دهد و در صورت ارجاع دادستان، تحقیقات را ادامه می‌دهد.
تبصره - اطلاع‌رسانی به شاکی در جرائم قابل گذشت
  • چنانچه جرم کشف‌شده از جرائمی باشد که با شکایت شاکی قابل تعقیب است، مراتب در صورت امکان، توسط دادستان به نحو مقتضی به اطلاع بزه‌دیده می‌رسد.
حقوق شاکی در تحقیقات مقدماتی
  • شاکی می‌تواند در هنگام تحقیقات، شهود خود را معرفی و ادله‌اش را اظهار کند و در تحقیقات حضور یابد.
  • او می‌تواند صورتمجلس تحقیقات مقدماتی یا سایر اوراق پرونده را که با ضرورت کشف حقیقت منافات ندارد، مطالعه کند و یا به هزینه خود از آنها تصویر یا رونوشت بگیرد.
تبصره 1 - رد درخواست شاکی برای مطالعه اوراق پرونده 
  • در صورت درخواست شاکی، چنانچه بازپرس مطالعه یا دسترسی به تمام یا برخی از اوراق پرونده را منافی با ضرورت کشف حقیقت بداند، با ذکر دلیل، قرار رد درخواست را صادر می‌کند.
    • این قرار، حضوری به شاکی ابلاغ می‌شود و ظرف سه روز قابل اعتراض در دادگاه صالح است.
    • دادگاه مکلف است در وقت فوق‌العاده به اعتراض رسیدگی و اتخاذ تصمیم کند.
    • تصمیم دادگاه قطعی است.
تبصره 2 - ممنوعیت ارائه اسناد طبقه‌بندی شده 
  • ارائه اسناد و مدارک طبقه‌بندی شده و اسناد حاوی مطالب مربوط به تحقیقات جرائم منافی عفت و جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی به شاکی ممنوع است.
تبصره 3 - ممنوعیت انتشار مطالب و مدارک ممنوعه
  • شاکی باید از انتشار مطالب و مدارکی که انتشار آنها به موجب شرع یا قانون ممنوع است، امتناع کند، مگر در مقام احقاق حق خود در مراجع صالح.
حفاظت از اطلاعات بزه‌دیده
  • بازپرس مکلف است در مواردی که دسترسی به اطلاعات فردی بزه‌دیده، مانند نام، نشانی و شماره تلفن، احتمال خطر و تهدید جدی علیه تمامیت جسمانی و حیثیت بزه‌دیده را به همراه داشته باشد:
    • تدابیر مقتضی برای جلوگیری از دسترسی به این اطلاعات اتخاذ کند.
    • این امر در مرحله رسیدگی در دادگاه نیز به تشخیص رئیس دادگاه و با رعایت مصالح بزه‌دیده اعمال می‌شود.
ممنوعیت تعقیب و تحقیق در جرائم منافی عفت
  • تعقیب و تحقیق در جرائم منافی عفت ممنوع است و پرسش از هیچ فردی در این خصوص مجاز نیست، مگر در موارد زیر که تعقیب و تحقیق فقط در محدوده شکایت و یا اوضاع و احوال مشهود توسط مقام قضائی انجام می‌شود:
    • وقوع جرم در مرئی و منظر عام.
    • وجود شاکی.
    • جرم به عنف.
    • جرم سازمان‌یافته.
تبصره 1 - توصیه قاضی به عدم اقرار
  • در جرائم منافی عفت هرگاه شاکی وجود نداشته باشد و متهم قصد اقرار داشته باشد، قاضی وی را توصیه به پوشاندن جرم و عدم اقرار می‌کند.
تبصره 2 - تذکر به شاهدان
  • قاضی مکلف است عواقب شهادت فاقد شرایط قانونی را به شاهدان تذکر دهد.
تبصره 3 - حق طرح شکایت ولی یا سرپرست قانونی
  • در جرائم منافی عفت، اگر بزه‌دیده محجور باشد، ولی یا سرپرست قانونی او حق طرح شکایت دارد.
  • در مورد بزه‌دیده بالغی که سن او زیر هجده سال است، ولی یا سرپرست قانونی او نیز حق طرح شکایت دارد.
استفاده از نیروهای انتظامی و نظامی
  • هرگاه در برابر مقام قضائی هنگام انجام وظیفه مقاومت شود:
    • مقام قضائی می‌تواند از قوای انتظامی و در صورت ضرورت از نیروهای نظامی استفاده کند.
    • این قوا مکلف به اجرای دستور مقام قضائی هستند.
    • در صورت عدم اجرای دستور، مستنکف به مجازات مقرر قانونی محکوم می‌شود.
توقف تحقیقات در صورت عدم شناسایی مرتکب
  • بازپرس نمی‌تواند به عذر آنکه متهم معین نیست یا مخفی شده و یا دسترسی به او مشکل است، تحقیقات خود را متوقف کند.
  • در جرائم تعزیری درجه چهار تا هشت، هرگاه با انجام تحقیقات لازم، مرتکب جرم معلوم نشود و دو سال تمام از وقوع جرم بگذرد:
    • با موافقت دادستان، قرار توقف تحقیقات صادر و پرونده به طور موقت بایگانی و مراتب به شاکی ابلاغ می‌شود.
    • شاکی می‌تواند ظرف مهلت اعتراض به قرارها، به این قرار اعتراض کند.
    • هرگاه شاکی هویت مرتکب را به دادستان اعلام کند یا مرتکب به نحو دیگری شناخته شود، به دستور دادستان موضوع مجدداً تعقیب می‌شود.
اجرای تقاضای قانونی دادستان
  • بازپرس در جریان تحقیقات، تقاضای قانونی دادستان را اجرا و مراتب را در صورتمجلس قید می‌کند.
  • هرگاه در هنگام اجراء با اشکال مواجه شود و انجام تقاضا مقدور نباشد، مراتب را به دادستان اعلام می‌کند.
تکالیف بازپرس در مورد متهمان بازداشت شده
  • بازپرس مکلف است پیش از اخذ مرخصی، عزیمت به مأموریت، انتقال و مانند آن، نسبت به پرونده‌هایی که متهمان آنها بازداشت هستند، اقدام قانونی لازم را انجام دهد.
  • اگر امکان آزادی زندانی به هر علت فراهم نشود، مراتب به طور کتبی به دادستان اعلام می‌شود.
تبصره - تخلف از مواد مربوط به وظایف بازپرس
  • تخلف از این ماده و مواد (95)، (102)، (104) و تبصره (1) ماده (102) این قانون موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.
تقاضای تامین ضرر و زیان
  • شاکی می‌تواند تأمین ضرر و زیان خود را از بازپرس بخواهد.
  • هرگاه این تقاضا مبتنی بر ادله قابل قبول باشد، بازپرس قرار تأمین خواسته صادر می‌کند.
تبصره - توقیف اموال متهم
  • اگر با صدور قرار تأمین خواسته، اموال متهم توقیف شود، بازپرس مکلف است هنگام صدور قرار تأمین کیفری این موضوع را مدنظر قرار دهد.
توقیف سایر اموال در صورت نبود عین معین
  • در صورتی که خواسته شاکی عین معین نباشد یا توقیف آن ممکن نباشد، بازپرس معادل مبلغ ضرر و زیان شاکی از سایر اموال و دارایی‌های متهم توقیف می‌کند.
اجرای فوری قرار تامین خواسته
  • قرار تأمین خواسته به محض ابلاغ، اجرا می‌شود.
  • در مواردی که ابلاغ فوری ممکن نیست و تأخیر در اجرا موجب تضییع خواسته می‌شود:
    • ابتدا قرار تأمین اجرا و سپس ابلاغ می‌شود.
    • این موارد فوراً به اطلاع دادستان می‌رسد.
    • قرار تأمین خواسته مطابق مقررات اجرای احکام مدنی در اجرای احکام کیفری دادسرای مربوطه اجرا می‌شود.
رفع ابهام از قرار تامین خواسته
  • رفع ابهام و اجمال از قرار تأمین خواسته به عهده بازپرس است.
  • رفع اشکالات ناشی از اجرای آن توسط دادستان یا قاضی اجرای احکام انجام می‌شود.
رسیدگی به اعتراض شخص ثالث نسبت به توقیف اموال
  • دادگاه حقوقی به اعتراض اشخاص ثالث نسبت به توقیف اموال ناشی از اجرای قرار تأمین خواسته، مطابق مقررات اجرای احکام مدنی رسیدگی می‌کند.
رفع اثر از قرار تأمین خواسته در صورت عدم تقدیم دادخواست
  • در مواردی که مطالبه خواسته نیاز به تقدیم دادخواست دارد:
    • اگر شاکی تا قبل از ختم دادرسی دادخواست ضرر و زیان خود را به دادگاه کیفری تقدیم نکند،
    • به درخواست متهم، از قرار تأمین خواسته رفع اثر می‌شود.
رفع اثر از قرار تأمین خواسته در صورت مختومه شدن پرونده
  • در صورتی که به جهتی از جهات قانونی:
    • تعقیب متهم موقوف شود.
    • یا قرار منع تعقیب صادر شود.
    • یا پرونده به هر کیفیت مختومه شود،
  • پس از قطعیت رأی و اجرای آن، از قرار تأمین خواسته رفع اثر می‌شود.
ممنوعیت جلوگیری از فعالیت‌های خدماتی و تولیدی
  • جلوگیری از فعالیت تمام یا بخشی از امور خدماتی یا تولیدی، مانند امور تجارتی، کشاورزی، فعالیت کارگاه‌ها، کارخانه‌ها و شرکت‌های تجارتی و تعاونی‌ها، ممنوع است.
  • استثنا: در مواردی که حسب قرائن معقول و ادله مثبته، ادامه این فعالیت متضمن ارتکاب اعمال مجرمانه ای باشد که مضر به سلامت، مخل امنیت جامعه و یا نظم عمومی باشد:
    • در این صورت، بازپرس مکلف است با اطلاع دادستان، حسب مورد از آن بخش از فعالیت مذکور جلوگیری کند و ادله را در تصمیم خود قید نماید.
    • این تصمیم ظرف پنج روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه کیفری است.
مقررات مربوط به اوراق بازجویی و تحقیقات
  • نوشتن بین سطور، قلم‌خوردگی و تراشیدن کلمات در اوراق بازجویی و تحقیقات ممنوع است.
  • اگر یک یا چند کلمه اضافه گردد، باید بر روی آن خط نازکی کشیده و این موضوع قید شود و بازپرس و شخصی که تحقیق از او به عمل می‌آید، آن را امضاء کنند.
  • همچنین اگر یک یا چند کلمه از قلم افتاده و در حاشیه نوشته شود، اشخاص یاد شده باید زیر آن را امضاء کنند.
  • هرگاه این ترتیب رعایت نشود، کلمات و خطوط مزبور فاقد اعتبار است.
  • رعایت مقررات این ماده در تمام مراحل دادرسی از سوی مقامات قضائی و ضابطان دادگستری الزامی است.
  • در صورت قلم‌خوردگی جزئی، موضوع باید در ذیل برگه توضیح داده شده و به امضاء اشخاص فوق برسد.
مبحث دوم - صلاحیت بازپرس
وظایف بازپرس در حوزه قضائی
  • بازپرس در حوزه قضائی محل ماموریت خود با رعایت مفاد این قانون ایفای وظیفه می‌کند و در موارد زیر شروع به تحقیق می‌نماید:
    • الف - جرم در حوزه قضائی محل ماموریت او واقع شود.
    • ب - جرم در حوزه قضائی دیگری واقع گردد اما در حوزه قضائی محل ماموریت او کشف یا متهم دستگیر شود.
    • پ - جرم در حوزه قضائی دیگری واقع شود، اما متهم یا مظنون در حوزه قضائی محل ماموریت او مقیم باشد.
وظایف بازپرس در جرائم خارج از حوزه قضائی
  • در مواردی که جرم خارج از حوزه قضائی محل ماموریت بازپرس واقع شده، اما در حوزه او کشف یا مرتکب دستگیر شود:
    • بازپرس تحقیقات و اقدامات مقتضی را به عمل می‌آورد و در صورت لزوم، قرار تأمین نیز صادر می‌کند.
    • اگر قرار صادره منتهی به بازداشت متهم شود، پس از رسیدگی به اعتراض وی در دادگاه کیفری که بازپرس در معیت آن انجام وظیفه می‌کند، با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به همراه متهم حداکثر ظرف چهل و هشت ساعت به دادسرای محل وقوع جرم می‌فرستد.
کشف محل وقوع جرم
  • هرگاه آثار و ادله وقوع جرم در حوزه قضائی محل ماموریت بازپرس کشف شود اما محل وقوع جرم معلوم نباشد:
    • بازپرس ضمن انجام تحقیقات، سعی در کشف محل وقوع جرم می‌کند.
    • اگر محل وقوع جرم تا ختم تحقیقات مشخص نشود، بازپرس در خصوص موضوع اظهار عقیده می‌کند.
صدور قرار نیابت قضائی توسط بازپرس
  • هرگاه نیاز به تحقیق یا اقدام دیگری خارج از حوزه قضائی بازپرس باشد:
    • بازپرس با صدور قرار نیابت قضائی، انجام اقدامات لازم را از بازپرس محل تقاضا می‌کند.
    • بازپرس محل در حدود نیابت اعطائی اقدامات را انجام می‌دهد و اوراق تنظیمی را به همراه سایر مدارک به مرجع نیابت‌دهنده می‌فرستد.
    • اگر اجرای نیابت به حوزه قضائی دیگری مربوط باشد، اوراق به مرجع مزبور ارسال می‌شود.
تبصره 1 - نیابت قضائی در حوزه قضائی بخش
  • انجام نیابت قضائی در حوزه قضائی بخش به عهده رئیس یا دادرس علی‌البدل دادگاه آن محل است.
تبصره 2 - الزام استماع اقرار و شهادت
  • در مواردی که اقرار متهم یا شهادت شاهد مستند رأی دادگاه باشد، استماع آن توسط قاضی صادرکننده رأی الزامی است.
تعیین نوع تأمین در نیابت قضائی
  • بازپرس در هنگام صدور قرار نیابت قضائی می‌تواند نوع تأمین را معین کند یا اختیار اخذ تأمین و نوع آن را به بازپرسی که نیابت داده شده واگذار کند.
  • اگر بازپرس دریافت‌کننده نیابت تأمین خواسته شده را نامتناسب بداند، تأمین متناسب را اخذ می‌کند.
  • همچنین اگر تقاضای اخذ تأمین نشده باشد و اتهام اثبات شود، بازپرس می‌تواند تأمین مناسب اخذ کند.
اعتراض به قرار تأمین در اجرای نیابت قضائی
  • هرگاه در اجرای نیابت قضائی، قرار تأمین منجر به بازداشت متهم شود، پرونده جهت اظهارنظر به دادستان محل اجرای نیابت ارسال می‌شود.
  • به اعتراض متهم نسبت به قرار بازداشت، مطابق مقررات در دادگاه صالح محل اجرای نیابت رسیدگی می‌شود.
ضرورت مباشرت بازپرس در خارج از حوزه قضائی
  • اگر به تشخیص بازپرس، مباشرت وی در انجام تحقیقی خارج از حوزه قضائی ضروری باشد:
    • موضوع را به دادستان اعلام کرده و پس از کسب نظر موافق او، ضمن هماهنگی با دادستان محل و تحت نظارت او، نسبت به اجرای مأموریت اقدام می‌کند.
    • در این صورت، ضابطان دادگستری و مراجع رسمی مکلف به اجرای دستورهای بازپرس هستند.
فصل پنجم - معاینه محل، تحقیق محلی، بازرسی و کارشناسی
ضرورت تحقیق محلی و معاینه محل
  • بازپرس هرگاه برای کشف واقعیت و روشن شدن موضوع، تحقیق محلی یا معاینه محل را ضروری بداند یا متهم یا شاکی درخواست کنند، اقدام به تحقیق یا معاینه محل می‌کند.
زمان انجام معاینه محل
  • معاینه محل و تحقیق محلی، جز در موارد ضروری، باید در روز انجام شود.
  • مراتب ضرورت در دستور قید می‌شود.
نحوه انجام معاینه محل و تحقیق محلی
  • معاینه محل و تحقیق محلی توسط بازپرس یا به دستور او توسط ضابط دادگستری انجام می‌شود.
  • هنگام معاینه محل، اشخاصی که در امر کیفری شرکت دارند می‌توانند حاضر شوند، اما عدم حضور آنها مانع از انجام معاینه نیست.
تبصره - الزام حضور اشخاص در معاینه محل
  • هرگاه حضور متهم یا سایر اشخاص شرکت‌کننده در امر کیفری در هنگام معاینه محل ضروری باشد، مکلفند به دستور بازپرس در محل حاضر شوند.
حضور بازپرس در معاینه و تحقیق محلی
  • هنگام تحقیق محلی و معاینه محل، اگر بازپرس لازم بداند، شخصاً حاضر می‌شود.
  • در جرائم موضوع بند (الف) ماده (302) این قانون و هنگام معاینه اجساد، بازپرس مکلف است شخصاً و در اسرع وقت حضور یابد.
دعوت از شهود و مطلعان
  • هنگام تحقیق محلی و معاینه محل، شهود و مطلعان نیز دعوت می‌شوند.
  • در موارد ضروری، بازپرس می‌تواند سایر اشخاصی که حضور آنها لازم است را به محل دعوت کند.
  • اگر اثبات حق به اظهارات این اشخاص منحصر باشد و آنها بدون عذر موجه حاضر نشوند، بازپرس دستور جلب آنان را صادر می‌کند، به شرطی که حضور آنها به تشخیص بازپرس ضروری باشد.
دعوت از کارشناس
  • کارشناس رسمی یا خبره، مانند پزشک، داروساز، مهندس یا ارزیاب هنگامی دعوت می‌شوند که اظهارنظر آنان از نظر علمی یا فنی لازم باشد.
تبصره - دعوت از پزشک معالج
  • بازپرس می‌تواند در صورت لزوم از پزشک معالج نیز دعوت به عمل آورد.
ثبت آثار و نشانه‌ها
  • هنگام تحقیق محلی و معاینه محل، تمام آثار و نشانه‌های مشهود که به نحوی در قضیه مؤثر هستند، به دستور بازپرس توسط کارشناسان جمع‌آوری و در صورتمجلس قید می‌شود.
  • این موارد به امضای اشخاص دخیل در موضوع می‌رسد.
بررسی صحنه جرم
  • صحنه جرم باید توسط گروه بررسی صحنه جرم که متشکل از پزشک قانونی، کارشناسان بررسی صحنه جرم و تشخیص هویت، کارآگاهان نیروی انتظامی و در صورت لزوم سایر کارشناسان است، تحت نظارت بازپرس بررسی شود.
تبصره - آیین‌نامه اجرایی گروه بررسی صحنه جرم
  • حدود اختیارات، شرح وظایف و چگونگی بررسی صحنه جرم توسط این گروه به موجب آیین‌نامه اجرایی است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون توسط وزیر دادگستری و وزیر کشور با همکاری نیروی انتظامی و سازمان پزشکی قانونی کشور تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
اقدامات بازپرس برای حفظ جسد و کشف هویت
  • بازپرس برای حفظ جسد، کشف هویت متوفی و چگونگی فوت وی، اقدام به ترسیم کروکی، عکسبرداری و در صورت امکان فیلمبرداری از جسد می‌کند و دستورهای لازم را صادر می‌کند.
ثبت علائم و مشخصات جسد ناشناس
  • هرگاه هویت متوفی معلوم نباشد، بازپرس دستور می‌دهد که علائم و مشخصات جسد به طور دقیق در صورتمجلس قید شود و اثر انگشتان دست متوفی در پرونده ثبت گردد.
  • برای تشخیص هویت، بازپرس اقدامات لازم را انجام می‌دهد.
تبصره 1 - انتشار تصویر متوفی
  • در صورت ضرورت، بازپرس می‌تواند دستور انتشار تصویر متوفی را در پایگاه‌های اطلاع‌رسانی نیروی انتظامی یا پزشکی قانونی و یا به هر نحو مناسب دیگر صادر کند.
تبصره 2 - رعایت موازین شرعی 
  • اجرای مقررات این ماده و ماده (131) منوط به رعایت موازین شرعی است.
حفظ صحنه جرم در جرائم منجر به سلب حیات
  • ضابطان دادگستری مکلفند در جرائم منجر به سلب حیات، صحنه جرم و محل کشف جسد را با وسایل مناسب محصور کنند و تا حضور بازپرس یا صدور دستور برای معاینه محل، از ورود و خروج افراد به محل جلوگیری کنند.
حفاظت از آثار قابل انتقال صحنه جرم
  • از تمام آثار قابل انتقال موجود در صحنه جرم که در کشف جرم مؤثر هستند باید به میزان لازم برداشت و به نحوی مهر و موم شوند که در معرض تلف نباشند.
حفظ ادله غیرقابل انتقال در صحنه جرم
  • هرگاه ادله وقوع جرم مانند مایعات ریخته شده که غیرقابل انتقال از محل باشند، بازپرس برای حفظ ادله اقدام می‌کند و اگر لازم بداند محل را قفل یا مهر و موم می‌کند و حفاظت آنها را به ضابطان دادگستری می‌سپارد.
اخذ نظر پزشک قانونی در معاینه جراحات
  • بازپرس برای معاینه جراحات، آثار ضرب و صدمات جسمی یا آسیب‌های روانی، نظر پزشک قانونی را اخذ یا در صورت لزوم او را دعوت می‌کند.
  • اگر پزشک قانونی حضور نیابد یا در جایی پزشک قانونی نباشد، پزشک متخصص معتمد دعوت می‌شود.
تفتیش و بازرسی منازل و اماکن
  • تفتیش و بازرسی منازل، اماکن بسته و اشیاء در مواردی که ظن قوی به حضور متهم یا کشف ادله جرم وجود دارد، با دستور بازپرس و با قید جهات ظن قوی در پرونده انجام می‌شود.
تأیید مجوز تفتیش مقامات
  • مجوز تفتیش و بازرسی منازل و محل کار اشخاص موضوع مواد (307) و (308) و نیز متهمان جرائم موضوع بند (ث) ماده (302) این قانون باید به تأیید رئیس کل دادگستری استان برسد و با حضور مقام قضائی اجرا شود.
اولویت حقوق افراد در تفتیش و بازرسی
  • چنانچه تفتیش و بازرسی با حقوق اشخاص در تزاحم باشد، تنها در صورتی مجاز است که حقوق مرتبط با جرم از حقوق افراد مهم‌تر باشد.
تفتیش و بازرسی شبانه
  • تفتیش و بازرسی منازل باید در روز انجام شود و تنها در موارد ضرورت، تفتیش شبانه مجاز است.
  • بازپرس باید دلایل ضرورت را احراز و در صورتمجلس قید کند و در صورت امکان، خود در محل حضور یابد.
تبصره - تعریف روز
  • روز از طلوع آفتاب تا غروب آن است.
دستور مقام قضائی برای تفتیش و بازرسی
  • دستور مقام قضائی برای ورود به منازل، اماکن بسته و تعطیل باید موردی باشد و موضوع تفتیش، زمان، دفعات ورود، اموال، اماکن و نشانی‌ها به صراحت مشخص شود.
  • ضابطان مکلفند دستورهای مقام قضائی را رعایت کرده و کیفیت تفتیش و بازرسی و نتیجه را در صورتمجلس تنظیم و به امضاء یا اثر انگشت متصرف برسانند و مراتب را حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت به مقام قضائی اعلام کنند.
نحوه تفتیش و بازرسی در حضور متصرف
  • تفتیش و بازرسی منزل یا محل سکنای افراد باید در حضور متصرف یا ارشد حاضران و در صورت ضرورت با حضور شهود تحقیق انجام شود.
  • این تفتیش ضمن رعایت موازین شرعی، حفظ نظم و مراعات حرمت متصرفان، ساکنان و مجاوران انجام می‌گیرد.
تبصره - بازرسی در غیاب متصرف
  • هرگاه در محل بازرسی کسی نباشد، در صورت فوریت، بازرسی در غیاب متصرفان و ساکنان با حضور دو نفر از اهل محل انجام می‌شود و فوریت در صورتمجلس قید می‌شود.
حضور اشخاص دخیل در امر کیفری در بازرسی
  • حضور اشخاصی که در امر کیفری دخیل هستند، هنگام بازرسی منوط به اجازه متصرف است.
  • اما چنانچه بازپرس حضور اشخاص را برای تحقیق ضروری بداند، به دستور وی در محل حاضر می‌شوند.
ممنوعیت ورود و خروج به محل بازرسی
  • در صورت ضرورت، بازپرس می‌تواند ورود و خروج به محل بازرسی را تا پایان بازرسی ممنوع کند.
  • برای اجرای این دستور از نیروی انتظامی و در صورت ضرورت از نیروی نظامی با هماهنگی مقامات مربوط استفاده می‌شود.
  • در این حالت، نیروی نظامی زیر نظر مقام قضائی و در حکم ضابط دادگستری است.
بازکردن محل‌ها و اشیای بسته توسط بازپرس
  • اگر متصرف منزل یا اشیای مورد بازرسی از بازکردن محل‌ها و اشیای بسته خودداری کند، بازپرس می‌تواند دستور بازگشایی آنها را صادر کند.
  • تا حد امکان باید از اقداماتی که موجب ورود خسارت می‌شود، خودداری شود.
تبصره - مسئولیت جبران خسارت
  • در صورت وارد شدن خسارت مادی و صدور قرار منع یا موقوفی تعقیب یا حکم برائت، یا در مواردی که امتناع‌کننده شخص مجرم نباشد، دولت مسئول جبران خسارت است.
  • اگر تقصیر بازپرس یا سایر مأموران محرز شود، دولت جبران خسارت می‌کند و سپس به بازپرس یا مأموران مقصر مراجعه می‌نماید.
حفاظت از نوشته‌ها و اشیای متعلق به متهم
  • از اوراق، نوشته‌ها و اشیای متعلق به متهم فقط آنچه مرتبط با جرم است، تحصیل و در صورت لزوم به شهود تحقیق ارائه می‌شود.
  • بازپرس مکلف است در مورد سایر نوشته‌ها و اشیای متعلق به متهم با احتیاط رفتار کند و از افشای مضمون و محتوای غیرمرتبط با جرم خودداری کند.
  • در صورت افشای اسرار، بازپرس به جرم افشای اسرار محکوم می‌شود.
توقیف آلات و ادوات جرم
  • آلات و ادوات جرم مانند اسلحه، اسناد و مدارک ساختگی، سکه تقلبی و سایر اشیاء مرتبط با کشف جرم یا اقرار متهم توقیف می‌شود.
  • هر یک از اشیاء در صورتمجلس توصیف و شماره‌گذاری می‌شود و در لفاف یا مکان مناسب نگهداری می‌گردد.
  • رسیدی شامل مشخصات اشیاء توقیف شده به صاحب یا متصرف داده می‌شود.
تبصره - شیوه نگهداری اموال توقیف شده
  • شیوه نگهداری اموال توقیف‌شده و پرداخت هزینه‌های مربوط، از محل اعتبارات قوه قضائیه است و به موجب آیین‌نامه‌ای که توسط وزیر دادگستری تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد، تعیین می‌شود.
تعیین تکلیف اشیاء و اموال مکشوفه
  • بازپرس در صورت صدور قرار منع، موقوفی یا ترک تعقیب، باید درباره استرداد یا معدوم کردن اشیاء و اموال مکشوفه که دلیل یا وسیله ارتکاب جرم بوده یا از جرم تحصیل شده است، تعیین تکلیف کند.
  • دادگاه نیز تکلیف ضبط این اموال یا اشیاء را مشخص می‌کند.
تبصره 1 - تعیین تکلیف توسط دادگاه
  • دادگاه باید ضمن صدور رأی، نسبت به استرداد، ضبط یا معدوم کردن اشیاء و اموال موضوع این ماده تعیین تکلیف کند.
تبصره 2 - اعتراض به تصمیم بازپرس یا دادگاه
  • متضرر از تصمیم بازپرس یا دادگاه در مورد اشیاء و اموال می‌تواند طبق مقررات اعتراض کند، هرچند که قرار بازپرس یا حکم دادگاه نسبت به امر کیفری قابل اعتراض نباشد.
فروش اموال ضایع‌شدنی
  • اموالی که نگهداری آنها مستلزم هزینه نامتناسب است و یا موجب خرابی یا کسر فاحش قیمت شود، به تقاضای بازپرس و با موافقت دادستان به قیمت روز فروخته می‌شود.
  • وجه حاصل تا تعیین تکلیف نهایی در صندوق دادگستری به عنوان امانت نگهداری می‌شود.
تبصره 1 - ممنوعیت دخالت در اموال توقیفی
  • هرگونه دخالت و تصرف غیرمجاز و استفاده از اموال توقیفی ممنوع است.
تبصره 2 - اولویت خرید اموال توقیفی
  • اگر مدعی مالکیت همان قیمت را پرداخت کند، در اولویت خرید قرار دارد.
کنترل ارتباطات مخابراتی
  • کنترل ارتباطات مخابراتی افراد ممنوع است، مگر در مواردی که به امنیت داخلی و خارجی کشور مربوط باشد یا برای کشف جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون لازم باشد.
  • در این موارد، با موافقت رئیس کل دادگستری استان و تعیین مدت و دفعات کنترل، اقدام می‌شود.
  • کنترل مکالمات تلفنی اشخاص و مقامات موضوع ماده (307) این قانون منوط به تأیید رئیس قوه قضائیه است و این اختیار قابل تفویض به سایرین نیست.
تبصره 1 - شرایط کنترل ارتباطات مخابراتی
  • شرایط و کیفیات کنترل ارتباطات مخابراتی به موجب مصوبه شورای عالی امنیت ملی تعیین می‌شود.
تبصره 2 - کنترل ارتباطات محکومان
  • کنترل ارتباطات مخابراتی محکومان جز به تشخیص دادگاه نخستین که رأی زیر نظر آن اجرا می‌شود، یا قاضی اجرای احکام، ممنوع است.
کنترل حساب‌های بانکی برای کشف جرم
  • بازپرس می‌تواند در موارد ضروری برای کشف جرم و دستیابی به ادله وقوع جرم، حساب‌های بانکی اشخاص را با تأیید رئیس حوزه قضائی کنترل کند.
تفتیش و بازرسی مراسلات پستی متهم
  • تفتیش و بازرسی مراسلات پستی مربوط به متهم زمانی انجام می‌شود که ظن قوی به کشف جرم، دستیابی به ادله وقوع جرم و یا شناسایی متهم وجود داشته باشد.
  • بازپرس از مرجع مربوطه می‌خواهد که مراسلات را توقیف و نزد وی ارسال کند. بازپرس آنها را در حضور متهم یا وکیل بررسی و مراتب را در صورتمجلس قید می‌کند.
تبصره - بازرسی مکاتبات محکومان
  • بازرسی مکاتبات و مراسلات محکومان به تشخیص دادگاه توسط ماموران مورد اعتماد زندان اعمال می‌شود. در صورت عدم تایید، مکاتبات ضبط و مراتب به دادگاه اطلاع داده می‌شود.
وظایف مقامات و ماموران در ارائه اطلاعات
  • مقامات و ماموران وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها، مؤسسات دولتی، شرکت‌های دولتی و سایر نهادهای عمومی مکلفند اطلاعات، اسناد و دفاتر لازم برای تحقیق امر کیفری را در دسترس مرجع قضائی قرار دهند.
  • در مورد اسناد سری، این درخواست باید با موافقت رئیس قوه قضائیه انجام شود.
  • متخلف از این ماده به انفصال موقت از خدمات دولتی محکوم می‌شود.
تبصره - تفویض اختیار رئیس قوه قضائیه
  • در خصوص اسناد سری مربوط به نیروهای مسلح، رئیس قوه قضائیه می‌تواند اختیار خود را به رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح تفویض کند.
سپردن اسناد و مدارک به وکیل
  • اگر متهم، اسناد یا مدارک مربوط به جرم را به وکیل یا شخص دیگری بسپارد، بازپرس می‌تواند آنها را در حضور وکیل یا شخص مذکور بررسی کند.
  • در صورت استنکاف، مستنکف به مجازات خلاصی متهم از محاکمه محکوم می‌شود.
ارجاع امر به کارشناسی
  • بازپرس در صورت ضرورت، به تقاضای طرفین یا به تشخیص خود، قرار ارجاع به کارشناسی صادر می‌کند و موضوع مورد نیاز را به طور دقیق تعیین می‌کند.
انتخاب کارشناس به قید قرعه
  • بازپرس کارشناس را از بین کارشناسان رسمی دادگستری به قید قرعه انتخاب می‌کند. در صورت تعدد، تعداد کارشناسان باید فرد باشد تا نظر اکثریت ملاک عمل قرار گیرد.
تبصره 1 - اعتبار نظر اکثریت
  • اعتبار نظر اکثریت در صورتی است که کارشناسان از نظر تخصص مساوی باشند.
تبصره 2 - انتخاب کارشناس از حوزه قضائی مجاور
  • اگر حوزه قضائی فاقد کارشناس رسمی باشد، بازپرس می‌تواند از حوزه قضائی مجاور یا اهل خبره انتخاب کند.
تعیین دستمزد کارشناس
  • بازپرس دستمزد کارشناس را با رعایت کمیت، کیفیت و ارزش کار، پیش از ارجاع تعیین می‌کند و اگر بعداً مشخص شود که دستمزد متناسب نبوده است، آن را اصلاح و قطعی می‌کند.
الزام کارشناس به انجام کارشناسی
  • کارشناس منتخب مکلف به انجام کارشناسی است، مگر اینکه عذر موجه داشته یا موضوع از موارد رد کارشناس باشد. جهات رد کارشناس همان جهات رد دادرس است.
تعیین مهلت برای کارشناس
  • بازپرس هنگام ارجاع موضوع به کارشناس، مهلت معینی برای اعلام نظر وی مشخص می‌کند. در صورت نیاز به زمان بیشتر، کارشناس باید با ذکر دلایل تقاضای تمدید مهلت کند.
پرسش‌های بازپرس از کارشناس
  • بازپرس پرسش‌های لازم را به صورت کتبی یا شفاهی از کارشناس به عمل می‌آورد و نتیجه را در صورتمجلس قید می‌کند.
اخطار به کارشناس
  • جز در موارد فوری، پس از پرداخت دستمزد، به کارشناس اخطار می‌شود که ظرف مهلت تعیین شده نظر خود را تقدیم کند.
اعلام مخالفت با نظر کارشناس
  • شهود تحقیق و سایر اشخاصی که حق حضور دارند، می‌توانند مخالفت خود با نظریه کارشناس را با ذکر دلیل اعلام کنند.
نقص نظریه کارشناس
  • در صورت نقص نظریه کارشناسی، بازپرس موارد لازم را به کارشناس اعلام و او را برای ادای توضیح دعوت می‌کند. در صورت عدم حضور بدون عذر موجه، کارشناس جلب می‌شود.
نظر اکثریت در صورت امتناع کارشناس
  • اگر یکی از کارشناسان بدون عذر موجه از اظهار نظر یا امضای نظریه کارشناسی امتناع کند، نظر اکثریت ملاک عمل است.
دعوت سایر کارشناسان
  • هرگاه نظریه کارشناس محل تردید باشد یا در صورت اختلاف نظر بین کارشناسان، بازپرس می‌تواند تا دو بار دیگر از سایر کارشناسان دعوت به عمل آورد.
رد نظریه کارشناس
  • اگر نظریه کارشناس با اوضاع و احوال محقق مطابقت نداشته باشد، بازپرس می‌تواند آن را به نحو مستدل رد کرده و به کارشناس دیگر ارجاع دهد.
مطالبه جبران خسارت از کارشناس
  • هرگاه یکی از طرفین دعوی از تخلف کارشناس متضرر شود، می‌تواند مطابق قوانین و مقررات مربوطه از کارشناس مطالبه جبران خسارت کند.
 
فصل ششم - احضار و تحقیق از متهم، شهود و مطلعان
مبحث اول - احضار، جلب و تحقیق از متهم
احضار و جلب متهم
  • بازپرس نباید بدون دلیل کافی برای توجه اتهام، کسی را به عنوان متهم احضار و یا جلب کند.
تبصره - تخلف از مقررات احضار
  • تخلف از مقررات این ماده موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.
نحوه احضار متهم
  • احضار متهم به وسیله احضاریه به عمل می‌آید که در دو نسخه تنظیم می‌شود.
  • یک نسخه به متهم ابلاغ و نسخه دیگر پس از امضاء به مامور ابلاغ مسترد می‌شود.
مفاد احضاریه
  • در احضاریه، موارد زیر باید قید شود:
    • نام و نام خانوادگی احضارشونده
    • تاریخ، ساعت و محل حضور
    • علت احضار
    • نتیجه عدم حضور
  • احضاریه باید به امضای مقام قضائی برسد.
تبصره - عدم ذکر علت احضار در جرائم خاص
  • در جرائمی که به تشخیص مرجع قضائی، حیثیت اجتماعی متهم، عفت یا امنیت عمومی اقتضا کند، علت احضار ذکر نمی‌شود، اما متهم می‌تواند برای اطلاع از علت به دفتر مرجع قضائی مراجعه کند.
فاصله زمان ابلاغ تا حضور
  • فاصله میان ابلاغ احضاریه و زمان حضور نزد بازپرس نباید کمتر از پنج روز باشد.
نحوه ابلاغ احضاریه
  • ابلاغ احضاریه توسط ماموران ابلاغ بدون استفاده از لباس رسمی و با ارائه کارت شناسایی انجام می‌شود.
احضار متهم بی‌سواد
  • هرگاه شخص احضار شده بی‌سواد باشد، مامور ابلاغ، مفاد احضاریه را به او تفهیم می‌کند.
احضار از طریق نشر آگهی 
  • اگر ابلاغ احضاریه به دلیل معلوم نبودن محل اقامت متهم ممکن نباشد، متهم از طریق انتشار آگهی در روزنامه با ذکر اتهام و مهلت یک‌ماهه احضار می‌شود.
تبصره - عدم ذکر اتهام در موارد خاص
  • در جرائمی که حیثیت اجتماعی متهم، عفت یا امنیت عمومی اقتضا کند، عنوان اتهام در آگهی ذکر نمی‌شود.
استفاده از سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی
  • استفاده از سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی برای طرح شکایت، ارجاع پرونده، احضار متهم و ابلاغ اوراق قضائی با رعایت مقررات دادرسی الکترونیکی بلامانع است.
تبصره - آیین‌نامه استفاده از سامانه‌های رایانه‌ای
  • شرایط و چگونگی استفاده از سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی در آیین‌نامه‌ای تعیین می‌شود که توسط وزیر دادگستری تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
واگذاری ابلاغ به بخش خصوصی
  • قوه قضائیه می‌تواند ابلاغ اوراق قضائی را به بخش خصوصی واگذار کند. چگونگی اجرای این ماده در آیین‌نامه‌ای که به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد، تعیین می‌شود.
سایر ترتیبات ابلاغ
  • سایر ترتیبات و قواعد ابلاغ احضاریه و دیگر اوراق قضائی بر اساس قانون آیین دادرسی مدنی انجام می‌شود.
الزام متهم به حضور در موعد مقرر
  • متهم مکلف است در موعد مقرر حاضر شود و اگر نتواند، باید عذر موجه خود را اعلام کند.
تبصره - درخواست تمدید مهلت حضور
  • در سایر موارد، متهم می‌تواند یک بار پیش از موعد تعیین شده، بازپرس را از علت عدم حضور مطلع سازد و موافقت وی را اخذ نماید. بازپرس می‌تواند در صورت عدم تأخیر در تحقیقات، تا سه روز مهلت را تمدید کند.
جلب متهم در صورت عدم حضور
  • متهمی که بدون عذر موجه حضور نیابد یا عذر موجه خود را اعلام نکند، به دستور بازپرس جلب می‌شود.
تبصره - احضار مجدد در صورت ابلاغ قانونی
  • اگر احضاریه ابلاغ قانونی شده باشد و بازپرس احتمال دهد که متهم از احضاریه مطلع نشده است، وی را برای یک بار دیگر احضار می‌کند.
موارد صدور جلب بدون ارسال احضاریه
  • بازپرس می‌تواند بدون ارسال احضاریه، دستور جلب متهم را در موارد زیر صادر کند:
    • الف - جرائمی با مجازات سلب حیات، قطع عضو یا حبس ابد.
    • ب - عدم امکان شناسایی محل اقامت، محل کسب یا شغل متهم.
    • پ - جرائم تعزیری درجه پنج و بالاتر که احتمال فرار یا تبانی متهم وجود داشته باشد.
    • ت - جرائم سازمان‌یافته یا جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی.
جلب متهم
  • جلب متهم به موجب برگه جلب انجام می‌شود. در این برگه باید مشخصات متهم و علت جلب ذکر شود و به امضاء بازپرس برسد و به متهم ابلاغ شود.
نحوه جلب و همراهی متهم
  • مامور جلب، پس از ابلاغ برگه جلب، متهم را دعوت می‌کند که با او نزد بازپرس حاضر شود.
  • در صورت امتناع متهم، مامور او را جلب کرده و به بازپرس تحویل می‌دهد و در صورت نیاز می‌تواند از سایر ماموران کمک بخواهد.
زمان جلب متهم
  • جلب متهم به استثنای موارد ضروری باید در روز انجام شود و همان روز توسط بازپرس یا قاضی کشیک تعیین تکلیف شود.
تبصره - تشخیص ضرورت جلب
  • تشخیص موارد ضرورت با توجه به اهمیت جرم، وضعیت متهم، کیفیت ارتکاب جرم و احتمال فرار متهم با نظر بازپرس است و باید در پرونده قید شود.
جلب متهم متواری
  • در صورت متواری بودن متهم، بازپرس می‌تواند برگه جلب را با تعیین مدت اعتبار به ضابطان دادگستری بسپارد تا هر جا که متهم را یافتند، او را جلب و به بازپرس تحویل دهند.
تبصره 1 - عدم جلب در مدت تعیین شده
  • اگر جلب متهم در مدت تعیین‌شده میسر نشود، ضابطان مکلفند علت عدم جلب را گزارش کنند.
تبصره 2 - اختیار جلب برای شاکی
  • در صورت ضرورت، بازپرس می‌تواند برگه جلب را برای مدت معین به شاکی بدهد تا با معرفی او، ضابطان متهم را جلب و تحویل دهند.
تبصره 3 - حکم ورود به محل مخفی شدن متهم
  • اگر متهم در منزل یا محل کار خود یا دیگری مخفی شده باشد، ضابطان باید حکم ورود به آن محل را از مقام قضائی دریافت کنند.
تحویل متهم به بازپرس
  • ضابطان دادگستری باید بلافاصله متهم جلب شده را به بازپرس تحویل دهند. در صورت عدم دسترسی به بازپرس، باید در اولین وقت اداری این کار انجام شود.
  • مدت نگهداری متهم تا تحویل وی به بازپرس نباید بیش از بیست و چهار ساعت باشد.
تبصره - رعایت مقررات متهمان جلب شده
  • رعایت مقررات مواد (49) تا (53) این قانون در خصوص متهمان جلب شده الزامی است.
تصمیم‌گیری در ایام تعطیل
  • در ایام تعطیل متوالی، قاضی کشیک موظف است پرونده متهم جلب شده را بررسی و تصمیم مقتضی اتخاذ کند و در اولین روز پس از تعطیلی، پرونده را به شعبه بازپرسی بازگرداند.
انجام تحقیقات نزد متهم ناتوان از حضور
  • اگر متهم به دلیل بیماری، کهولت سن یا عذر موجه نتواند نزد بازپرس حاضر شود و تحقیقات فوریت داشته باشد، بازپرس نزد او رفته و تحقیقات لازم را به عمل می‌آورد.
دستور منع خروج از کشور
  • تا زمانی که به متهم دسترسی حاصل نشده است، بازپرس می‌تواند با توجه به اهمیت و ادله جرم، دستور منع خروج از کشور وی را صادر کند.
  • مدت اعتبار این دستور شش ماه و قابل تمدید است. اگر مدت دستور منقضی شود، دستور منع خروج خودبه‌خود منتفی است.
شروع تحقیقات پس از جلب متهم
  • بازپرس باید بلافاصله پس از حضور یا جلب متهم، تحقیقات را شروع کند و در صورت عدم امکان، حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت از زمان تحت نظر قرار گرفتن او توسط ضابطان دادگستری، مبادرت به تحقیق نماید.
تبصره - ممنوعیت نگهداری متهم بیش از 24 ساعت
  • نگهداری متهم بیش از بیست و چهار ساعت بدون شروع یا تعیین تکلیف تحقیقات، بازداشت غیرقانونی محسوب می‌شود و مرتکب به مجازات قانونی محکوم خواهد شد.
حق همراه داشتن وکیل توسط متهم
  • متهم می‌تواند در مرحله تحقیقات مقدماتی، یک وکیل دادگستری همراه خود داشته باشد. این حق باید پیش از شروع تحقیق به متهم ابلاغ و تفهیم شود.
تبصره 1 - مجازات سلب حق وکیل
  • سلب حق همراه داشتن وکیل و عدم تفهیم این حق به متهم، موجب مجازات انتظامی درجه هشت و سه است.
تبصره 2 - انتخاب وکیل تسخیری
  • در جرائمی که مجازات آن سلب حیات یا حبس ابد است، اگر متهم وکیل معرفی نکند، بازپرس باید برای او وکیل تسخیری تعیین کند.
تبصره 3 - اتهامات مربوط به منافی عفت
  • در مورد اتهامات مربوط به منافی عفت، مفاد ماده 191 جاری است.
قرار عدم دسترسی به اوراق و اسناد
  • بازپرس می‌تواند در صورتی که مطالعه یا دسترسی به برخی اوراق، اسناد یا مدارک پرونده با کشف حقیقت منافی باشد یا در جرائم مربوط به امنیت داخلی و خارجی، قرار عدم دسترسی صادر کند.
  • این قرار حضوری به متهم یا وکیل او ابلاغ می‌شود و ظرف سه روز قابل اعتراض است.
  • دادگاه در وقت فوق‌العاده به اعتراض رسیدگی می‌کند.
تحقیق غیر علنی و انفرادی
  • تحقیق از شاکی و متهم به‌طور غیر علنی و انفرادی انجام می‌شود.
  • استثنا: در جرائم قابل گذشت که تلاش برای صلح و سازش یا ارجاع به میانجیگری در اولویت قرار دارد تحقیق میتواند به صورت جمعی صورت گیرد.
پرسش مشخصات متهم
  • بازپرس ابتدا اوراق هویتی متهم را بررسی کرده و سپس مشخصات دقیق او، شامل:
    • نام و نام خانوادگی
    • نام پدر
    • سن، شغل، میزان تحصیلات
    • وضعیت تاهل و تعداد فرزند
    • تابعیت، مذهب
    • سابقه کیفری (در موارد مرتبط)
    • نشانی دقیق محل سکونت و کار
    • شماره تلفن و ایمیل
  • این اطلاعات برای ابلاغ اوراق قضائی لازم است.
تعیین محل اقامت قانونی
  • بازپرس به متهم تفهیم می‌کند که محل اقامت اعلام‌شده او به‌عنوان محل اقامت قانونی ثبت می‌شود و در صورت تغییر آن، باید به‌طور رسمی اعلام کند.
  • در غیر این صورت، احضاریه‌ها به محل قبلی ارسال می‌شود.
تفهیم اتهام و پرسش از متهم
  • بازپرس پیش از شروع تحقیق، حقوق متهم را به او اعلام می‌کند و سپس موضوع اتهام و ادله آن را به شکل صریح تفهیم کرده و اعلام می‌کند که اقرار یا همکاری می‌تواند موجب تخفیف مجازات شود.
  • پرسش‌ها باید روشن، مفید و در محدوده اتهام باشد.
تبصره - حق تذکر وکیل
  • وکیل متهم می‌تواند در صورت مشاهده سوالات تلقینی یا سایر موارد خلاف قانون به بازپرس تذکر دهد.
تخلف از مقررات
  • تخلف از مقررات مواد (193) تا (195) موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار می‌شود.
حق سکوت متهم
  • متهم می‌تواند سکوت اختیار کند. این موضوع در صورتمجلس قید می‌شود.
تحقیق انفرادی
  • بازپرس از متهمان به طور انفرادی تحقیق می‌کند، مگر در موارد مواجهه حضوری.
  • متهمان نباید با یکدیگر وارد مذاکره شوند.
نحوه نگارش پاسخ‌ها
  • پاسخ‌های متهم باید بدون تغییر یا تحریف نوشته شود و پس از قرائت برای متهم، به امضاء یا اثر انگشت او برسد.
  • اگر متهم باسواد باشد، می‌تواند پاسخ‌هایش را خود بنویسد.
تعیین مترجم برای افراد غیر فارسی‌زبان
  • بازپرس برای افراد غیر فارسی‌زبان، مترجم مورد وثوق تعیین می‌کند.
  • مترجم باید سوگند یاد کند که در ترجمه راستگویی و امانتداری را رعایت کند.
تعیین مترجم برای ناشنوایان
  • برای ناشنوایان یا کسانی که قدرت تکلم ندارند، بازپرس فردی را به عنوان مترجم تعیین می‌کند که توانایی بیان مقصود از طریق اشاره یا وسایل فنی را داشته باشد.
بررسی جنون متهم
  • اگر بازپرس احتمال دهد که متهم مجنون بوده، تحقیقات لازم را از نزدیکان و سایر مطلعان به عمل آورده و نظر پزشکی قانونی را دریافت می‌کند.
  • در صورت احراز جنون، بازپرس قرار موقوفی تعقیب صادر می‌کند و در صورت لزوم، فرد مجنون به مراکز درمانی منتقل می‌شود.
تبصره 1 - آیین‌نامه اجرایی
  • آیین‌نامه اجرایی این ماده توسط وزیر دادگستری و با همکاری وزرای بهداشت و تعاون تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
تبصره 2 - جرائم مشمول دیه
  • در جرائم مشمول این ماده که مستلزم پرداخت دیه است، طبق مقررات مربوط اقدام می‌شود.
تشکیل پرونده شخصیت متهم
  • در جرائمی که مجازات قانونی آنها شامل:

    • سلب حیات
    • قطع عضو
    • حبس ابد
    • تعزیر درجه چهار و بالاتر
    • همچنین در جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آن ثلث دیه کامل مجنی علیه یا بیش از آن است
  • بازپرس مکلف است در حین انجام تحقیقات، دستور تشکیل پرونده شخصیت متهم را به واحد مددکاری اجتماعی صادر نماید.

  • این پرونده جدا از پرونده عمل مجرمانه تشکیل می‌شود و شامل موارد زیر است:

    • الف - گزارش مددکار اجتماعی در خصوص:
      • وضع مادی
      • وضع خانوادگی
      • وضع اجتماعی متهم
    • ب - گزارش پزشکی و روان‌پزشکی
مبحث دوم - احضار و تحقیق از شهود و مطلعان
احضار شاهد یا مطلع
  • بازپرس به تشخیص خود یا با معرفی شاکی، تقاضای متهم، یا اعلام مقامات ذی‌ربط، شخصی را که حضور یا تحقیق از وی را برای روشن شدن موضوع ضروری تشخیص دهد، احضار می‌کند.
تبصره 1 - جلب شاهد یا مطلع
  • اگر شاهد یا مطلع برای عدم حضور عذر موجهی نداشته باشد، جلب می‌شود. اگر عذر موجهی داشته باشد و بازپرس آن را بپذیرد، مجدداً احضار می‌شود و در صورت عدم حضور، جلب خواهد شد.
تبصره 2 - تحقیق الکترونیکی
  • در صورتی که دلیل پرونده منحصر به شهادت شهود یا مطلعان نباشد، تحقیق از آنان می‌تواند به صورت الکترونیکی و با رعایت مقررات دادرسی الکترونیکی انجام شود.
احضار شاهد یا مطلع از نیروهای مسلح
  • اگر شاهد یا مطلع از نیروهای مسلح باشد، باید حداقل 24 ساعت پیش از تحقیق یا جلسه محاکمه از طریق فرمانده یا رئیس او دعوت شود.
  • فرمانده یا رئیس مکلف است شخص احضار شده را در موقع مقرر بفرستد.
غیر علنی بودن تحقیق از شهود و مطلعان
  • تحقیق و بازجویی از شهود و مطلعان قبل از رسیدگی در دادگاه به صورت غیر علنی انجام می‌شود.
تحقیق جداگانه از شهود و مطلعان
  • بازپرس از هر یک از شهود و مطلعان به طور جداگانه و بدون حضور متهم تحقیق می‌کند.
  • اطلاعات آنها توسط منشی ثبت و به امضاء یا اثر انگشت آنان می‌رسد.
  • تحقیق مجدد از شهود و مطلعان در موارد ضرورت یا مواجهه آنان بلامانع است و دلیل ضرورت در صورتمجلس قید می‌شود.
ترتیب تحقیق از شهود و مطلعان
  • پس از حضور شهود و مطلعان، بازپرس ابتدا اسامی حاضران را در صورتمجلس قید کرده و سپس از آنان به ترتیبی که از نظر تقدم و تأخر صلاح بداند، تحقیق می‌نماید.
تفهیم حرمت و مجازات شهادت دروغ
  • بازپرس پیش از شروع به تحقیق، حرمت و مجازات شهادت دروغ را به شاهد تفهیم می‌کند و اطلاعات کامل شاهد شامل:
    • نام و نام خانوادگی
    • نام پدر
    • سن، شغل، میزان تحصیلات
    • مذهب، محل اقامت، ایمیل و شماره تلفن
    • سابقه کیفری
    • و وجود یا عدم رابطه سببی، نسبی یا خادم و مخدومی با طرفین پرونده
  • این اطلاعات در صورتمجلس ثبت می‌شود.
سوگند شاهد
  • شاهد پیش از اظهار اطلاعات خود، به این صورت سوگند یاد می‌کند:
    • «به خداوند متعال سوگند یاد می‌کنم که جز به راستی چیزی نگویم و تمام واقعیت را بیان کنم.»
استماع اظهارات بدون سوگند
  • بازپرس می‌تواند در صورتی که شاهد یا مطلع واجد شرایط شهادت نباشد، بدون یاد کردن سوگند، اظهارات وی را استماع کند.
ثبت و امضاء اظهارات شهود و مطلعان
  • اظهارات شهود و مطلعان در صورتمجلس ثبت و سپس قرائت می‌شود و به امضاء یا اثر انگشت آنان می‌رسد.
  • در صورت امتناع از امضاء یا ادای شهادت، مراتب در صورتمجلس قید شده و بازپرس و منشی آن را امضاء می‌کنند.
تبصره - علت امتناع از امضاء یا ادای شهادت
  • بازپرس مکلف است از شاهد یا مطلع علت امتناع از امضاء یا ادای شهادت را بپرسد و پاسخ را در صورتمجلس قید کند.
ممنوعیت تفهیم اتهام به شاهد یا مطلع
  • تفهیم اتهام به کسی که به عنوان متهم احضار نشده (از قبیل شاهد یا مطلع) ممنوع است.
  • اگر این شخص پس از تحقیق در مظان اتهام قرار گیرد، باید طبق مقررات و به عنوان متهم برای وقت دیگری احضار شود.
تدابیر حمایتی از شاهد یا مطلع در صورت وجود خطر
  • اگر بیم خطر جانی، حیثیتی یا ضرر مالی برای شاهد یا مطلع و خانواده آنها وجود داشته باشد، اما استماع اظهارات آنان ضروری باشد، بازپرس تدابیر زیر را اتخاذ می‌کند:

    • الف - عدم مواجهه حضوری بین شاهد یا مطلع با شاکی یا متهم
    • ب - عدم افشای اطلاعات هویتی، مشخصات خانوادگی و محل سکونت یا فعالیت شاهد یا مطلع
    • پ - استماع اظهارات شاهد یا مطلع در خارج از دادسرا با وسایل ارتباط از راه دور
تبصره 1 - تدابیر حفاظتی ویژه
  • در صورت شناسایی شاهد یا مطلع توسط متهم، شاکی، یا وجود قرائنی دال بر خطر، بازپرس تدابیر لازم مانند آموزش حفاظتی یا تغییر مکان آنان را اتخاذ می‌کند.
تبصره 2 - رعایت حقوق دفاعی متهم
  • تدابیر فوق نباید حقوق دفاعی متهم را نقض کند.
تبصره 3 - اجرای تدابیر در دادگاه
  • ترتیبات این ماده و تبصره 1 آن در مرحله رسیدگی دادگاه نیز اجرا می‌شود.
پرداخت هزینه‌های شاهد یا مطلع
  • اگر شاهد یا مطلع برای حضور خود هزینه ایاب و ذهاب یا ضرر و زیان ناشی از ترک شغل را مطالبه کند، بازپرس هزینه‌ها را تعیین کرده و شاکی را مکلف به تودیع آن در صندوق دادگستری می‌کند.
  • در مواردی که شاکی توانایی پرداخت نداشته یا احضار از سوی بازپرس باشد، هزینه‌ها از محل اعتبارات قوه قضائیه پرداخت می‌شود.
  • در جرائم قابل گذشت، اگر شاکی از پرداخت هزینه‌ها امتناع کند، استماع شهادت شاهد یا مطلع انجام نمی‌شود.
  • در جرائم غیر قابل گذشت یا زمانی که متهم درخواست احضار شاهد یا مطلع داشته باشد، هزینه‌ها از محل اعتبارات قوه قضائیه پرداخت می‌شود.
تحقیق از شاهد یا مطلع در محل
  • اگر شاهد یا مطلع به دلیل بیماری، کهولت سن، یا تعداد زیاد نتواند حاضر شود و همچنین در مواردی که اهمیت یا فوریت اقتضا کند، بازپرس در محل حضور یافته و تحقیق می‌کند.
فصل هفتم - قرارهای تامین و نظارت قضائی
صدور قرار تأمین برای تضمین حضور متهم و جبران ضرر بزه‌دیده
  • بازپرس به منظور دسترسی به متهم، جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم و تضمین حقوق بزه‌دیده، پس از تفهیم اتهام و انجام تحقیقات لازم، در صورت وجود دلایل کافی، یکی از قرارهای تأمین زیر را صادر می‌کند:
    • الف - التزام به حضور با قول شرف
    • ب - التزام به حضور با تعیین وجه التزام
    • پ - التزام به عدم خروج از حوزه قضایی با قول شرف
    • ت - التزام به عدم خروج از حوزه قضایی با تعیین وجه التزام
    • ث - التزام به معرفی نوبه‌ای خود به صورت هفتگی یا ماهانه به مرجع قضایی یا انتظامی با تعیین وجه التزام
    • ج - التزام مستخدمان رسمی یا نیروهای مسلح به حضور با تعیین وجه التزام، پس از اخذ تعهد از محل حقوق آنان
    • چ - التزام به عدم خروج از منزل یا محل اقامت تعیین‌شده با موافقت متهم، با نظارت تجهیزات الکترونیکی
    • ح - اخذ کفیل با تعیین وجه الکفاله
    • خ - اخذ وثیقه اعم از وجه نقد، ضمانت‌نامه بانکی، مال منقول یا غیرمنقول
    • د - بازداشت موقت با رعایت شرایط قانونی
تبصره 1 - امتناع متهم از پذیرش قرار
  • در صورت امتناع متهم از پذیرش قرار در بند الف، قرار التزام به حضور با وجه التزام صادر می‌شود و در صورت امتناع از پذیرش سایر قرارها، قرار کفالت صادر می‌گردد.
تبصره 2 - خروج از حوزه قضایی
  • در مورد بندهای پ و ت، خروج از حوزه قضایی با اجازه قاضی ممکن است.
تبصره 3 - جرائم غیر عمدی
  • در جرائم غیر عمدی، اگر تضمین حقوق بزه‌دیده به طریق دیگر ممکن باشد، صدور قرار کفالت و وثیقه جایز نیست.
صدور قرار تأمین واحد
  • برای اتهامات متعدد متهم، یک قرار تأمین واحد صادر می‌شود،
  • مگر اینکه رسیدگی به جرائم در صلاحیت ذاتی دادگاه‌های مختلف باشد که در این صورت، برای هر اتهام قرار تأمین مستقل صادر می‌شود.
تعیین مبلغ وجه التزام، کفالت و وثیقه
  • مبلغ وجه التزام، وجه الکفاله و وثیقه نباید از خسارت بزه‌دیده کمتر باشد.
  • اگر خسارت بزه‌دیده از طریق بیمه قابل جبران باشد، بازپرس با در نظر گرفتن مبلغ قابل پرداخت توسط بیمه، قرار تأمین متناسب صادر می‌کند.
تبدیل کفالت به وثیقه و بالعکس
  • متهم می‌تواند به جای کفیل، وثیقه بسپارد و بازپرس مکلف به قبول آن است.
  • همچنین متهم می‌تواند در هر زمان با معرفی کفیل، آزادی وثیقه را تقاضا کند.
شرایط پذیرش کفیل
  • کفالت شخصی پذیرفته می‌شود که ملائت او توسط بازپرس احراز شود.
  • در صورت عدم احراز ملائت، بازپرس مراتب را به دادستان گزارش می‌دهد و تشخیص دادستان برای بازپرس الزامی است.
تبصره - کفالت اشخاص حقوقی
  • پذیرش کفالت اشخاص حقوقی با رعایت مقررات این ماده بلامانع است.
پذیرش وثیقه‌گذار
  • در صورت عدم پذیرش وثیقه‌گذار، علت عدم پذیرش در پرونده ثبت می‌شود.
  • تخلف از این ماده موجب محکومیت انتظامی از درجه چهار به بالا است.
صدور قرار قبول کفالت یا وثیقه
  • بازپرس در مورد قبول کفالت یا وثیقه، قرار صادر می‌کند و پس از امضای کفیل یا وثیقه‌گذار، خود نیز آن را امضاء می‌کند و با درخواست کفیل یا وثیقه‌گذار، تصویر قرار به آنان داده می‌شود.
تفهیم عواقب عدم حضور متهم
  • بازپرس به کفیل یا وثیقه‌گذار تفهیم می‌کند که در صورت عدم حضور متهم بدون عذر موجه و عدم معرفی او، وجه‌الکفاله وصول یا وثیقه ضبط می‌شود.
تبصره - تفهیم مفاد ماده 194
  • تفهیم مفاد ماده 194 این قانون به کفیل و وثیقه‌گذار نیز الزامی است.
ابلاغ قرار تأمین
  • قرار تأمین باید فوری به متهم ابلاغ و تصویر آن به وی تحویل شود.
  • در صورتی که قرار تأمین منجر به بازداشت گردد، مفاد قرار در برگه اعزام درج می‌شود.
معرفی متهم به بازداشتگاه و اعتراض به قرار
  • متهمی که برای او قرار کفالت یا وثیقه صادر شده است، تا زمان معرفی کفیل یا سپردن وثیقه به بازداشتگاه معرفی می‌شود.
  • در صورت بازداشت، متهم می‌تواند تا مدت ده روز از تاریخ ابلاغ قرار بازپرس، نسبت به اصل قرار منتهی به بازداشت یا عدم پذیرش کفیل یا وثیقه اعتراض کند.
تبصره - دسترسی متهم به کفیل یا وثیقه‌گذار
  • مرجع صادرکننده قرار و رئیس یا معاون زندان مکلفند تمهیدات لازم را به منظور دسترسی متهم به کفیل یا وثیقه‌گذار فراهم کنند.
  • هر زمان متهم کفیل یا وثیقه معرفی کند، حتی خارج از وقت اداری، مرجع صادرکننده قرار یا قاضی کشیک باید آن را بپذیرد.
ثبت تحویل متهم در بازداشتگاه
  • تحویل متهم توسط مامور رسمی در سوابق بازداشتگاه ثبت و تحویل‌دهنده رسیدی حاوی تاریخ و ساعت تحویل اخذ کرده و به بازپرس تسلیم می‌کند.
درخواست رفع مسئولیت کفیل یا آزادی وثیقه
  • کفیل یا وثیقه‌گذار می‌تواند با معرفی و تحویل متهم، رفع مسئولیت یا آزادی وثیقه خود را از مرجعی که پرونده در آنجا مطرح است درخواست کند.
  • مرجع مزبور مکلف است فوراً این درخواست را اجرا کند.
تبصره - درخواست اعزام متهم
  • در صورتی که متهم به علت دیگری بازداشت باشد، کفیل یا وثیقه‌گذار می‌تواند اعزام متهم را درخواست نماید.
ممنوعیت درخواست متهم از کفیل
  • خواستن متهم از کفیل یا وثیقه‌گذار جز در مواردی که حضور متهم برای تحقیقات، دادرسی یا اجرای حکم ضروری است، ممنوع است.
تبصره - تخلف از مقررات
  • تخلف از این ماده موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.
احضار متهم و ضبط وثیقه:
  • احضار متهم:
    • اگر متهمی که برای او قرار تأمین صادر شده، خود ملتزم شده یا وثیقه گذاشته باشد، در صورت نیاز به حضور وی، احضار می‌شود.
    • عدم حضور بدون عذر موجه:
      • اگر ثابت شود متهم بدون عذر موجه حاضر نشده است و اخطاریه به صورت واقعی به وی ابلاغ شده باشد، وجه التزام به دستور دادستان اخذ و یا از وثیقه به میزان وجه قرار ضبط می‌شود.
    • کفیل یا وثیقه‌گذار:
      • اگر متهم کفیل معرفی کرده یا شخص دیگری برای او وثیقه گذاشته باشد، به کفیل یا وثیقه‌گذار اخطار می‌شود که ظرف یک ماه متهم را تحویل دهند.
      • اگر پس از ابلاغ واقعی اخطاریه متهم تحویل داده نشود، به دستور دادستان، وجه الکفاله اخذ و یا وثیقه به میزان وجه قرار ضبط می‌شود.
    • نحوه اجرای دستور دادستان:
      • دستور دادستان پس از قطعیت، بدون نیاز به صدور اجرائیه، در اجرای احکام کیفری و مطابق مقررات اجرای احکام مدنی اجرا می‌شود.
تبصره - مسترد شدن مبلغ مازاد بر وجه قرار وثیقه:
  • مبلغ مازاد بر وجه قرار وثیقه، پس از کسر هزینه‌های ضروری مربوط به اجرای دستور، به وثیقه‌گذار مسترد می‌شود.
شرایط ابلاغ قانونی در صورت عدم امکان ابلاغ واقعی
  • هرگاه ثابت شود که متهم، کفیل یا وثیقه‌گذار به منظور عدم امکان ابلاغ واقعی اخطاریه:

    • نشانی محل اقامت واقعی یا تغییر آن را به مرجع قبول‌کننده کفالت یا وثیقه اعلام نکرده است.
    • به این منظور از محل خارج شده است.
    • به هر نحو دیگر امکان ابلاغ واقعی را دشوار کرده است.
  • و این امر از نظر بازپرس محرز شود:

    • ابلاغ قانونی اخطاریه برای ضبط وثیقه، اخذ وجه‌الکفاله و یا وجه‌الالتزام کافی است.
کسر دیه و ضرر و زیان از مبلغ وثیقه یا وجه‌الکفاله
  • دیه با رعایت مقررات مربوط و ضرر و زیان محکومٌ‌له، در صورتی از مبلغ وثیقه یا وجه‌الکفاله کسر می‌شود که:

    • امکان وصول آن از بیمه میسر نباشد.
    • محکوم‌علیه حاضر نشود.
    • وثیقه‌گذار یا کفیل هم وی را طبق مقررات حاضر ننموده و عذر موجهی هم نداشته باشد.
وصول جزای نقدی از محل تأمین
  • چنانچه قرار تأمین صادر شده:

    • متضمن تأدیه وجه‌الالتزام باشد.
    • یا متهم خود ایداع وثیقه کرده باشد.
  • در صورت:

    • عدم حضور محکومٌ‌علیه.
    • و عدم امکان وصول آن از بیمه.
  • اقدامات زیر انجام می‌شود:

    • علاوه بر اخذ دیه و ضرر و زیان محکومٌ‌له از محل تأمین، جزای نقدی نیز در صورت محکومیت وصول می‌شود.
    • در مورد قرار وثیقه، در صورت حضور و عجز از پرداخت محکومیت‌های فوق، با لحاظ مستثنیات دین از محل تأمین اخذ می‌شود.
فوت کفیل یا وثیقه‌گذار و تکالیف متهم
  • در صورت فوت کفیل یا وثیقه‌گذار:

    • قرار قبولی کفالت یا وثیقه منتفی است.
    • متهم حسب مورد باید نسبت به معرفی کفیل یا ایداع وثیقه جدید اقدام کند.
    • مگر آنکه دستور اخذ وجه‌الکفاله یا ضبط وثیقه صادر شده باشد.
اعتراض به دستور اخذ وجه‌الالتزام، وجه‌الکفاله و ضبط وثیقه
  • حق اعتراض:

    • متهم، کفیل و وثیقه‌گذار می‌توانند ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ دستور دادستان، درباره اخذ وجه‌الالتزام، وجه‌الکفاله و یا ضبط وثیقه اعتراض کنند.
  • مرجع رسیدگی به اعتراض:

    • دادگاه کیفری دو خواهد بود.
موارد اعتراض:
  1. عدم رعایت مقررات:

    • هرگاه مدعی شوند در اخذ وجه‌الالتزام، وجه‌الکفاله و یا ضبط وثیقه مقررات مربوط رعایت نشده است.
  2. حضور متهم در موعد مقرر:

    • هرگاه مدعی شوند متهم در موعد مقرر حاضر شده یا او را حاضر کرده‌اند یا شخص ثالثی متهم را حاضر کرده است.
  3. وجود عذر موجه برای عدم حضور:

    • هرگاه مدعی شوند به جهات مذکور در ماده (178) این قانون، متهم نتوانسته حاضر شود.
    • یا کفیل و وثیقه‌گذار به یکی از آن جهات نتوانسته‌اند متهم را حاضر کنند.
  4. اعسار پس از صدور قرار قبولی:

    • هرگاه مدعی شوند پس از صدور قرار قبولی کفالت یا التزام معسر شده‌اند.
  5. فوت متهم در مهلت مقرر:

    • هرگاه کفیل یا وثیقه‌گذار مدعی شوند تسلیم متهم به علت فوت او در مهلت مقرر ممکن نبوده است.
تبصره 1 - رسیدگی خارج از نوبت و قطعی بودن رأی
  • دادگاه در تمام موارد فوق، خارج از نوبت و بدون رعایت تشریفات دادرسی به شکایت رسیدگی می‌کند.
  • رأی دادگاه قطعی است.
تبصره 2 - مرجع رسیدگی به اعتراض در دادگاه عمومی بخش
  • مرجع رسیدگی به اعتراض نسبت به دستور رئیس یا دادرس دادگاه عمومی بخش، دادگاه کیفری دو نزدیک‌ترین شهرستان آن استان است.
تبصره 3 - رسیدگی به ادعای اعسار
  • در خصوص بند 4 (اعسار پس از صدور قرار قبولی):

    • دادگاه به ادعای اعسار متهم یا کفیل رسیدگی می‌کند.
    • در صورت احراز اعسار آنان، به معافیت آنان از پرداخت وجه‌الالتزام یا وجه‌الکفاله حکم می‌کند.
حضور متهم پس از دستور اخذ وجه‌الالتزام یا ضبط وثیقه
  • در صورتی که متهم پس از صدور دستور دادستان مبنی بر اخذ وجه‌الالتزام یا وجه‌الکفاله و یا ضبط وثیقه و پیش از اتمام عملیات اجرائی در مرجع قضائی حاضر شود یا کفیل یا وثیقه‌گذار او را حاضر کند:
    • دادستان با رفع اثر از دستور صادره، دستور اخذ یا ضبط حداکثر تا یک چهارم از وجه قرار را صادر می‌کند.
    • در این صورت، اعتبار قرار تأمین صادره به قوت خود باقی است.
    • هرگاه متهم خود ایداع وثیقه کرده باشد، مکلف است نسبت به تکمیل وجه قرار اقدام کند.
    • چنانچه شخص ثالث از متهم کفالت نموده یا ایداع وثیقه کرده باشد و رفع مسئولیت خود را درخواست نکند، مکلف است نسبت به تکمیل وجه قرار اقدام کند.
    • در صورتی که شخص ثالث رفع مسئولیت خود را درخواست کند، متهم باید حسب مورد نسبت به معرفی کفیل یا وثیقه‌گذار جدید اقدام کند.
تبصره 1 - واریز وجه برای جلوگیری از ضبط
  • هرگاه متهم، وثیقه‌گذار یا کفیل ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ دستور ضبط بخشی از وجه قرار، معادل وجه مقرر را به صندوق دولت واریز کند، ضبط انجام نمی‌شود و اعتبار قرار تأمین صادره به صورت کامل به قوت خود باقی است.
تبصره 2 - اطلاع‌رسانی در مورد اتباع بیگانه
  • در صورت تحت تعقیب قرار گرفتن اتباع بیگانه و تقاضای آنان، بازپرس مکلف است:
    • مشخصات و نوع اتهام آنها را بلافاصله به دادستانی کل کشور اعلام کند.
    • تا از آن طریق وفق مقررات به مراجع ذی‌ربط اعلام شود.
  • چنانچه تعقیب این افراد منجر به محکومیت قطعی شود، قاضی اجرای احکام خلاصه‌ای از دادنامه را جهت اجرای این تبصره به دادستانی کل اعلام می‌کند.
  • در صورت تقاضای ملاقات از سوی کنسولگری مربوط، مراتب به دادستانی کل اعلام می‌شود تا بر اساس تصمیم آن مرجع، مطابق مقررات اقدام شود.
شرایط صدور قرار بازداشت موقت
  • صدور قرار بازداشت موقت جایز نیست، مگر در مورد جرایم زیر که دلایل، قرائن و امارات کافی بر توجه اتهام به متهم دلالت کند:
    • الف: جرائمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، حبس ابد یا قطع عضو و جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها ثلث دیه کامل یا بیش از آن است.
    • ب: جرایم تعزیری که درجه چهار و بالاتر است.
    • پ: جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور که مجازات قانونی آنها درجه پنج و بالاتر است.
    • ت: ایجاد مزاحمت و آزار و اذیت بانوان و اطفال و تظاهر، قدرت‌نمایی و ایجاد مزاحمت برای اشخاص که به‌وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه انجام شود.
    • ث: سرقت، کلاهبرداری، ارتشاء، اختلاس، خیانت در امانت، جعل یا استفاده از سند مجعول در صورتی که مشمول بند (ب) این ماده نباشد و متهم دارای یک فقره سابقه محکومیت قطعی به ‌علت ارتکاب هر یک از جرایم مذکور باشد.
تبصره - لغو موارد بازداشت موقت الزامی
  • موارد بازداشت موقت الزامی، موضوع قوانین خاص (به جز قوانین ناظر بر جرائم نیروهای مسلح)، از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون ملغی است.
شرایط صدور قرار بازداشت موقت
  • صدور قرار بازداشت موقت در موارد مذکور در ماده قبل منوط به وجود یکی از شرایط زیر است:
    • الف: آزاد بودن متهم موجب از بین رفتن آثار و ادله جرم، یا باعث تبانی با متهمان دیگر یا شهود و مطلعان واقعه شود و یا سبب شود شهود از اداء شهادت امتناع کنند.
    • ب: بیم فرار یا مخفی شدن متهم وجود داشته باشد و به طریق دیگر نتوان از آن جلوگیری کرد.
    • پ: آزاد بودن متهم مخل نظم عمومی، موجب به خطر افتادن جان شاکی، شهود یا خانواده آنان و یا خود متهم باشد.
الزامات قرار بازداشت موقت
  • قرار بازداشت موقت باید مستدل و موجه باشد و مستند قانونی و ادله آن و حق اعتراض متهم در متن قرار ذکر شود.
  • با صدور قرار بازداشت موقت، متهم به بازداشتگاه معرفی می‌شود.
    • چنانچه متهم به منظور جلوگیری از تبانی بازداشت شود، دلیل آن در برگه اعزام قید می‌شود.
بررسی و تأیید قرار بازداشت موقت توسط دادستان
  • قرار بازداشت متهم باید فوری نزد دادستان ارسال شود.
  • دادستان مکلف است حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت نظر خود را به طور کتبی به بازپرس اعلام کند.
  • هرگاه دادستان با قرار بازداشت متهم موافق نباشد، حل اختلاف با دادگاه صالح است و متهم تا صدور رأی دادگاه در این مورد (که حداکثر از ده روز تجاوز نمی‌کند)، بازداشت می‌شود.
رفع بازداشت در صورت عدم وجود علت
  • هرگاه علت بازداشت مرتفع شود و موجب دیگری برای ادامه آن نباشد، بازپرس با موافقت دادستان فوری از متهم رفع بازداشت می‌کند.
  • در صورت مخالفت دادستان با تصمیم بازپرس، حل اختلاف با دادگاه صالح است.
  • اگر متهم نیز موجبات بازداشت را مرتفع بداند، می‌تواند فک قرار بازداشت یا تبدیل آن را از بازپرس تقاضا کند.
    • بازپرس به‌طور فوری و حداکثر ظرف پنج روز به طور مستدل راجع به درخواست متهم اظهار نظر می‌کند.
    • در صورت رد درخواست، مراتب در پرونده ثبت و قرار رد به متهم ابلاغ می‌شود.
    • متهم می‌تواند ظرف ده روز به آن اعتراض کند.
  • متهم در هر ماه فقط یک بار می‌تواند این درخواست را مطرح کند.
فک یا تخفیف قرار تأمین در صورت عدم تصمیم نهایی در مدت مشخص
  • شرایط فک یا تخفیف قرار تأمین:

    • در جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون، اگر متهم به علت صدور قرار تأمین تا دو ماه در بازداشت بماند و پرونده اتهامی او منتهی به تصمیم نهایی در دادسرا نشود، بازپرس مکلف به فک یا تخفیف قرار تأمین است.
    • در سایر جرائم، اگر متهم به علت صدور قرار تأمین تا یک ماه در بازداشت بماند و پرونده به تصمیم نهایی نرسد، بازپرس موظف به فک یا تخفیف قرار تأمین است.
  • ابقاء قرار تأمین:

    • اگر دلایل موجهی برای بقای قرار وجود داشته باشد، با ذکر این دلایل، قرار ابقاء شده و مراتب به متهم ابلاغ می‌شود.
    • متهم می‌تواند از این تصمیم ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ به دادگاه صالح اعتراض کند.
  • تصمیمات بدون نیاز به موافقت دادستان:

    • فک یا تخفیف قرار بدون نیاز به موافقت دادستان انجام می‌شود.
    • ابقای تأمین باید به تأیید دادستان برسد و در صورت مخالفت دادستان، حل اختلاف با دادگاه صالح است.
  • اعمال مقررات هر دو ماه یا یک ماه:

    • اگر بازداشت متهم ادامه یابد، این مقررات هر دو ماه یا هر یک ماه، حسب مورد اعمال می‌شود.
  • حداکثر مدت بازداشت:

    • مدت بازداشت نباید از حداقل مجازات حبس مقرر برای آن جرم تجاوز کند.
    • در جرائم موجب مجازات سلب حیات، مدت بازداشت موقت نباید از دو سال و در سایر جرائم از یک سال تجاوز کند.
تبصره 1 - نصاب حداکثر مدت بازداشت
  • نصاب حداکثر مدت بازداشت، شامل مجموع قرارهای صادره در دادسرا و دادگاه و سایر قرارهای منتهی به بازداشت متهم می‌شود.
تبصره 2 - تکلیف بازپرس در صورت عدم اظهار نظر
  • تکلیف بازپرس به اظهار نظر درباره درخواست متهم، موضوع ماده (241)، در صورتی است که نسبت به قرار وفق این ماده، اظهار نظر نشده باشد.
تشدید یا تخفیف قرار تأمین توسط بازپرس
  • بازپرس می‌تواند در تمام مراحل تحقیقات، با رعایت مقررات این قانون، قرار تأمین صادره را تشدید یا تخفیف دهد.
تبصره - تشدید یا تخفیف قرار تأمین
  • تشدید یا تخفیف قرار تأمین شامل تبدیل نوع قرار یا تغییر مبلغ آن است.
تشدید یا تخفیف تأمین توسط دادستان یا متهم
  • اختیارات دادستان:

    • دادستان در جریان تحقیقات مقدماتی، تا پیش از تنظیم کیفرخواست، می‌تواند تشدید یا تخفیف تأمین را از بازپرس درخواست کند.
    • هرگاه بین بازپرس و دادستان موافقت حاصل نشود، پرونده برای رفع اختلاف به دادگاه ارسال می‌شود و بازپرس طبق نظر دادگاه اقدام می‌کند.
  • اختیارات پس از تنظیم کیفرخواست:

    • پس از تنظیم کیفرخواست، دادستان می‌تواند حسب مورد از دادگاه درخواست تشدید یا تخفیف تأمین کند.
    • متهم نیز می‌تواند تخفیف تأمین را درخواست کند.
  • رسیدگی به درخواست‌ها:

    • تقاضای فرجام‌خواهی نسبت به حکم، مانع از آن نیست که دادگاه صادرکننده حکم به این درخواست‌ها رسیدگی کند.
    • در صورت رد درخواست، مراتب رد در پرونده ثبت می‌شود و تصمیم دادگاه در این موارد قطعی است.
تبصره 1 - محدودیت تعداد درخواست‌ها
  • درخواست دادستان یا متهم به شرح مقرر در این ماده برای تشدید یا تخفیف نمی‌تواند بیش از یک بار مطرح شود.
تبصره 2 - تصمیم دادگاه در خصوص تناسب قرار تأمین
  • چنانچه قرار تأمین صادره به نظر دادگاه متناسب نباشد، دادگاه نسبت به تخفیف یا تشدید آن تصمیم‌گیری می‌نماید.
رسیدگی دادگاه به اختلافات میان دادستان و بازپرس یا اعتراض متهم
  • دادگاه صالح موضوع مواد (240)، (242) و (244) این قانون مکلف است در وقت فوق‌العاده به اختلاف میان دادستان و بازپرس یا اعتراض متهم رسیدگی کند.
  • تصمیم دادگاه قطعی است.
صدور قرار تأمین یا نظارت قضائی توسط دادگاه
  • در موارد زیر دادگاه می‌تواند قرار صادر کند:
    • اگر پرونده متهم در دادگاه مطرح شده و از او قبلاً تأمین اخذ نشده یا تأمین قبلی منتفی شده باشد:
      • دادگاه، خود یا به تقاضای دادستان و با رعایت مقررات این قانون، قرار تأمین یا نظارت قضائی صادر می‌کند.
  • قابلیت اعتراض به قرار بازداشت موقت:
    • چنانچه تصمیم دادگاه منتهی به صدور قرار بازداشت موقت شود، این قرار طبق مقررات این قانون، قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان است.
صدور قرار نظارت قضائی توسط بازپرس
  • بازپرس می‌تواند متناسب با جرم ارتکابی، علاوه بر صدور قرار تأمین، قرار نظارت قضائی را برای مدت معین صادر کند که شامل یک یا چند مورد از دستورات زیر است:

    • الف: معرفی نوبه‌ای خود به مراکز یا نهادهای تعیین‌شده توسط بازپرس.
    • ب: منع رانندگی با وسایل نقلیه موتوری.
    • پ: منع اشتغال به فعالیت‌های مرتبط با جرم ارتکابی.
    • ت: ممنوعیت از نگهداری سلاح دارای مجوز.
    • ث: ممنوعیت خروج از کشور.
تبصره 1 - در جرائم تعزیری درجه هفت و هشت
  • در جرائم تعزیری درجه هفت و هشت، در صورت ارائه تضمین لازم برای جبران خسارات وارده، مقام قضائی می‌تواند فقط به صدور قرار نظارت قضائی اکتفا کند.
تبصره 2 - قابلیت اعتراض به قرارهای نظارت قضائی
  • قرارهای موضوع این ماده ظرف ده روز قابل اعتراض در دادگاه صالح هستند.
  • چنانچه این قرار توسط دادگاه صادر شود، ظرف ده روز قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان است.
مدت اعتبار قرار منع خروج از کشور
  • مدت اعتبار: قرار منع خروج از کشور شش ماه است و قابل تمدید می‌باشد.
  • انقضای مدت: در صورتی که مدت مندرج در دستور منع خروج منقضی شود، این دستور خود به خود منتفی است و مراجع مربوط نمی‌توانند مانع از خروج فرد شوند.
ممنوعیت از نگهداری سلاح دارای مجوز
  • در صورت صدور قرار ممنوعیت از نگهداری سلاح دارای مجوز:
    • سلاح و پروانه مربوط اخذ و به یکی از محل‌های مجاز نگهداری سلاح تحویل می‌شود.
    • بازپرس مراتب را به مرجع صادرکننده پروانه اعلام می‌کند.
لزوم تناسب قرار تأمین و نظارت قضائی
  • ویژگی‌های قرار تأمین و نظارت قضائی:
    • باید مستدل و موجه باشد.
    • باید با نوع و اهمیت جرم، شدت مجازات، ادله و اسباب اتهام، احتمال فرار یا مخفی شدن متهم، از بین رفتن آثار جرم، سابقه متهم، وضعیت روحی و جسمی، سن، جنس، شخصیت و حیثیت او متناسب باشد.
تبصره - مجازات برای اخذ تأمین نامتناسب
  • اخذ تأمین نامتناسب موجب محکومیت انتظامی از درجه چهار به بالا است.
لغو قرار تأمین و نظارت قضائی
  • شرایط لغو قرار:
    • هرگاه متهم یا محکومٌ‌علیه در موعد مقرر حاضر شود.
    • یا پس از آن حاضر و عذر موجه خود را اثبات کند.
    • یا با شروع اجرای حبس، تبعید یا اقامت اجباری و با اجرای کامل سایر مجازات‌ها.
    • یا با صدور قرارهای منع و موقوفی و تعلیق تعقیب، تعلیق اجرای مجازات یا مختومه شدن پرونده به هر کیفیت.
    • لغو قرار تأمین و نظارت قضائی انجام می‌شود.
تبصره - اعلام لغو قرار
  • در صورت لغو قرار تأمین یا نظارت قضائی، این امر بلافاصله به مراجع مربوط اعلام می‌شود.
شیوه اجرای قرارهای نظارت
  • شیوه اجرای قرارهای نظارت و بندهای (ج) و (چ) ماده (217) این قانون، به موجب آیین‌نامه‌ای که ظرف شش ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون توسط وزرای دادگستری و کشور تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد، تعیین می‌شود.
درخواست تخفیف مجازات در صورت رعایت قرار نظارت قضائی
  • در صورتی که متهم دستورهای مندرج در قرار نظارت قضائی را رعایت کند:
    • بنا به درخواست وی که باید به تأیید دادستان برسد.
    • یا به پیشنهاد دادستان.
    • دادگاه می‌تواند با رعایت مقررات قانونی در مجازات وی تخفیف دهد.
تخلف از قرار نظارت قضائی
  • هرگاه متهم از اجرای قرار نظارت قضائی که همراه با قرار تأمین صادر شده است، تخلف کند، قرار نظارت لغو و قرار تأمین تشدید می‌شود.
  • در صورت تخلف از اجرای قرار نظارت مستقل، قرار نظارت به قرار تأمین متناسب تبدیل می‌گردد.
  • مفاد این ماده هنگام صدور قرار نظارت قضائی به متهم تفهیم می‌شود.
تبصره - عدم امکان تبدیل قرار به بازداشت موقت
  • در اجرای این ماده نمی‌توان قرار صادره را به قرار بازداشت موقت تبدیل کرد.
حق مطالبه خسارت در صورت صدور حکم برائت
  • اشخاصی که در جریان تحقیقات مقدماتی و دادرسی به هر علت بازداشت می‌شوند و از سوی مراجع قضائی، حکم برائت یا قرار منع تعقیب در مورد آنان صادر شود، می‌توانند با رعایت ماده (14) این قانون، خسارت ایام بازداشت را از دولت مطالبه کنند.
موارد عدم استحقاق جبران خسارت
  • الف: بازداشت شخص ناشی از خودداری در ارائه اسناد، مدارک و ادله بی‌گناهی خود باشد.
  • ب: شخص به منظور فراری دادن مرتکب جرم، خود را در مظان اتهام و بازداشت قرار داده باشد.
  • پ: شخص به هر جهتی به ناحق موجبات بازداشت خود را فراهم آورده باشد.
  • ت: شخص همزمان به علت قانونی دیگر بازداشت باشد.
شیوه درخواست جبران خسارت
  • مراحل درخواست:
    • شخص بازداشت‌شده باید ظرف شش ماه از تاریخ ابلاغ رأی قطعی حاکی از بی‌گناهی خود، درخواست جبران خسارت را به کمیسیون استانی متشکل از سه نفر از قضات دادگاه تجدیدنظر استان به انتخاب رئیس قوه قضائیه تقدیم کند.
    • کمیسیون در صورت احراز شرایط مقرر در این قانون، حکم به پرداخت خسارت صادر می‌کند.
    • در صورت رد درخواست، شخص می‌تواند ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ، اعتراض خود را به کمیسیون موضوع ماده (258) اعلام کند.
رسیدگی به اعتراض در کمیسیون ملی جبران خسارت
  • اعتراض به رد درخواست:
    • رسیدگی به اعتراض شخص بازداشت شده در کمیسیون ملی جبران خسارت متشکل از رئیس دیوان عالی کشور یا یکی از معاونان وی و دو نفر از قضات دیوان عالی کشور به انتخاب رئیس قوه قضائیه انجام می‌شود.
    • رأی کمیسیون قطعی است.
جبران خسارت و مسئولیت دولت
  • جبران خسارت موضوع ماده (255) بر عهده دولت است.
  • در صورتی که بازداشت به علت اعلام مغرضانه جرم، شهادت کذب یا تقصیر مقامات قضائی باشد، دولت پس از جبران خسارت می‌تواند به مسئول اصلی مراجعه کند.
تأسیس صندوق جبران خسارت
  • به منظور پرداخت خسارت موضوع ماده (255) صندوقی در وزارت دادگستری تأسیس می‌شود.
  • بودجه صندوق هر سال از محل بودجه کل کشور تأمین می‌گردد.
  • این صندوق زیر نظر وزیر دادگستری اداره می‌شود و اجرای آراء صادره از کمیسیون بر عهده وی است.
آیین‌نامه رسیدگی و اجرای آراء کمیسیون‌های جبران خسارت
  • شیوه رسیدگی و اجرای آراء کمیسیون‌های موضوع مواد (257) و (258) این قانون به موجب آیین‌نامه‌ای است که ظرف سه ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون توسط وزیر دادگستری تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
فصل هشتم - اقدامات بازپرس و دادستان پس از ختم تحقیقات
اخذ آخرین دفاع از متهم
  • پایان تحقیقات:
    • بازپرس پس از پایان تحقیقات و در صورت وجود دلایل کافی بر وقوع جرم، به متهم یا وکیل وی اعلام می‌کند که برای برائت یا کشف حقیقت هر اظهاری دارند به عنوان آخرین دفاع بیان کنند.
  • تکلیف بازپرس:
    • اگر متهم یا وکیل او در آخرین دفاع، مطلبی اظهار کند یا مدرکی ارائه دهد که در کشف حقیقت یا برائت مؤثر باشد، بازپرس مکلف به رسیدگی است.
عدم حضور متهم یا وکیل برای اخذ آخرین دفاع
  • اگر متهم یا وکیل وی برای اخذ آخرین دفاع احضار شوند و هیچ‌یک از آنان بدون اعلام عذر موجه حضور نیابند، بدون اخذ آخرین دفاع، بازپرس تصمیم‌گیری می‌کند.
اعلام عقیده بازپرس پس از ختم تحقیقات
  • پس از انجام تحقیقات لازم و اعلام کفایت و ختم تحقیقات، بازپرس مکلف است عقیده خود را به صورت مستدل و مستند، حداکثر ظرف پنج روز در قالب قرار مناسب اعلام کند.
صدور قرار جلب به دادرسی یا منع تعقیب
  • تصمیم‌گیری بازپرس:

    • در صورت جرم بودن عمل ارتکابی و وجود ادله کافی برای انتساب جرم به متهم، بازپرس قرار جلب به دادرسی صادر می‌کند.
    • در صورت جرم نبودن عمل یا فقدان ادله کافی، بازپرس قرار منع تعقیب صادر و پرونده را فوراً نزد دادستان ارسال می‌کند.
  • وظیفه دادستان:

    • دادستان باید ظرف سه روز از تاریخ وصول، پرونده را بررسی و نظر خود را به طور کتبی اعلام کند و پرونده را به بازپرس برگرداند.

  • قرار موقوفی تعقیب:

    • چنانچه مورد از موارد موقوفی تعقیب باشد، قرار موقوفی تعقیب صادر می‌شود.

تکمیل تحقیقات به درخواست دادستان
  • اگر دادستان تحقیقات بازپرس را کامل نداند، موارد لازم برای کشف حقیقت را به تفصیل و بدون ابهام در پرونده درج می‌کند و از بازپرس تکمیل آن را می‌خواهد. بازپرس مکلف به انجام این تحقیقات است.
تبصره - درخواست بی‌مورد
  • هرگونه درخواست تکمیل تحقیقات که برای کشف حقیقت لازم نباشد، موجب محکومیت انتظامی تا درجه سه است.
موافقت دادستان با قرار بازپرس
  • موافقت با قرار عدم صلاحیت:
    • در صورت موافقت دادستان با قرار بازپرس در خصوص عدم صلاحیت، پرونده به مرجع صالح ارسال می‌شود.
  • موافقت با قرار موقوفی یا منع تعقیب:
    • بازپرس مراتب را به طرفین ابلاغ می‌کند و در این حالت قرار تأمین و قرار نظارت قضائی ملغی می‌شود. اگر متهم بازداشت باشد، بلافاصله آزاد می‌شود و قاضی مربوطه باید از قرار تأمین ماخوذه رفع اثر نماید.
جلب به دادرسی با صدور کیفرخواست
  • در صورتی که عقیده دادستان و بازپرس بر جلب متهم به دادرسی باشد، دادستان ظرف دو روز با صدور کیفرخواست، از طریق شعبه بازپرسی بلافاصله پرونده را به دادگاه صالح ارسال می‌کند.

اختلاف نظر بین دادستان و بازپرس
  • اگر دادستان با عقیده بازپرس مخالف باشد و بازپرس بر عقیده خود اصرار کند، پرونده برای حل اختلاف به دادگاه صالح ارسال و طبق تصمیم دادگاه عمل می‌شود.
اعتراض به قرارهای بازپرس
  • قرارهای قابل اعتراض:
    • الف: قرار منع و موقوفی تعقیب و اناطه به تقاضای شاکی.
    • ب: قرار بازداشت موقت، ابقاء و تشدید تأمین به تقاضای متهم.
    • پ: قرار تأمین خواسته به تقاضای متهم.
تبصره - مهلت اعتراض
  • مهلت اعتراض به قرارهای قابل اعتراض برای اشخاص مقیم ایران ده روز و برای افراد مقیم خارج از کشور یک ماه از تاریخ ابلاغ است.
مرجع حل اختلاف و رسیدگی به اعتراض‌ها
  •  مرجع حل اختلاف بین دادستان و بازپرس و همچنین مرجع رسیدگی به اعتراض شاکی یا متهم نسبت به قرارهای قابل اعتراض، دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به آن اتهام را دارد.
  • اگر در حوزه قضائی دادسرا، دادگاه انقلاب یا دادگاه کیفری یک تشکیل نشده باشد، دادگاه کیفری دو محل، صالح به رسیدگی خواهد بود.
اختلاف در صلاحیت و نوع جرم
  • حل اختلاف در صلاحیت:
    • در صورت اختلاف دادستان و بازپرس در صلاحیت، نوع جرم یا مصادیق قانونی آن، حل اختلاف با دادگاه کیفری دو است که دادسرا در معیت آن انجام وظیفه می‌کند.
رسیدگی فوق‌العاده به اختلافات و اعتراض‌ها
  • جلسه فوق‌العاده:

    • رسیدگی به اختلافات بین بازپرس و دادستان و اعتراض شاکی یا متهم نسبت به قرارهای قابل اعتراض در جلسه فوق‌العاده دادگاه صورت می‌گیرد.

  • قطعی بودن تصمیم دادگاه:

    • تصمیم دادگاه در این خصوص قطعی است،
    • استثنا: مگر در مورد قرارهای منع یا موقوفی تعقیب در جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) که در صورت تأیید، این قرارها قابل تجدید نظر است.
تصمیم دادگاه در اعتراض به قرار منع یا موقوفی تعقیب
  • دادگاه در صورتی که اعتراض شاکی به قرار منع یا موقوفی تعقیب را موجه بداند، قرار را نقض و قرار جلب به دادرسی صادر می‌کند.
  • اگر تحقیقات دادسرا به نظر دادگاه کامل نباشد، دادگاه بدون نقض قرار می‌تواند از دادسرا تکمیل تحقیقات را بخواهد یا خود اقدام به تکمیل تحقیقات کند.
  • موارد نقص تحقیق باید به‌طور تفصیلی و بدون هرگونه ابهام در تصمیم دادگاه ذکر شود.
  • در صورت نقض قرار اناطه توسط دادگاه، بازپرس موظف است تحقیقات خود را ادامه دهد.
اعاده پرونده به دادسرا برای تکمیل تحقیقات
  • در صورتی که پرونده برای تکمیل تحقیقات به دادسرا اعاده شود، دادسرا با انجام تحقیقات مورد نظر دادگاه، پرونده را مجدداً به دادگاه ارسال می‌کند.
  • اگر در تحقیقات دادگاه ابهامی باشد، دادسرا مراتب را برای رفع ابهام از دادگاه استعلام می‌کند.
نقض قرار منع تعقیب و جلب به دادرسی
  • وظیفه بازپرس:
    • اگر قرار منع تعقیب توسط دادگاه نقض و قرار جلب به دادرسی صادر شود، بازپرس مکلف است متهم را احضار، موضوع اتهام را تفهیم و با اخذ آخرین دفاع و تأمین مناسب، پرونده را به دادگاه ارسال کند.
وظایف بازپرس در صورت نقض قرار موقوفی تعقیب
  • در صورت نقض قرار موقوفی تعقیب، بازپرس مطابق مقررات، صرف‌نظر از علت نقض قرار، به پرونده رسیدگی می‌کند.
  • بازپرس موظف است پس از انجام تحقیقات لازم، تصمیم مقتضی را اتخاذ کند.
منع تعقیب و شرایط تعقیب مجدد
  1. عدم تعقیب مجدد در صورت جرم نبودن عمل:

    • هرگاه به علت جرم نبودن عمل ارتکابی، قرار منع تعقیب صادر و به هر دلیلی قطعی شود، نمی‌توان متهم را مجدداً به همان اتهام تعقیب کرد.
  2. عدم تعقیب مجدد در صورت فقدان یا عدم کفایت دلیل:

    • اگر به علت فقدان یا عدم کفایت دلیل، قرار منع تعقیب صادر شود و در دادسرا قطعی گردد، متهم نمی‌تواند به همان اتهام تعقیب شود، مگر پس از کشف دلیل جدید.
    • در این صورت، با نظر دادستان، متهم برای یک بار قابل تعقیب است.
    • اگر این قرار در دادگاه قطعی شود، پس از کشف دلیل جدید، به درخواست دادستان و با اجازه دادگاه صالح، متهم می‌تواند برای یک بار دیگر تعقیب شود.
موارد لازم در کیفرخواست
  • الف: مشخصات متهم.
  • ب: وضعیت متهم (آزاد، تحت قرار تأمین یا نظارت قضائی).
  • پ: نوع اتهام و محل وقوع جرم.
  • ت: ادله انتساب اتهام.
  • ث: مستند قانونی اتهام.
  • ج: سابقه محکومیت مؤثر کیفری.
  • چ: خلاصه پرونده شخصیت یا وضعیت روانی متهم.
تبصره - اصلاح اشتباهات کیفرخواست
  • در صورت اشتباه در صدور کیفرخواست، دادستان تا پیش از ارسال آن به دادگاه، کیفرخواست را اصلاح و پس از ارسال، موارد اصلاحی را به دادگاه اعلام می‌کند.
تعیین عنوان اتهام توسط دادگاه
  • عنوان اتهامی که در کیفرخواست ذکر می‌شود، مانع از تعیین عنوان صحیح قانونی توسط دادگاه نیست.
  • اگر مجموع اعمال ارتکابی متهم در نتیجه تحقیقات دادسرا روشن باشد و دادگاه تنها عنوان اتهام را نادرست تشخیص دهد، دادگاه مکلف است:
    1. اتهام جدید را به متهم تفهیم کند.
    2. فرصت دهد که متهم مطابق مقررات از اتهام انتسابی دفاع کند.
    3. پس از تفهیم اتهام و دفاع متهم، رای مقتضی را صادر کند.
اقدام دادسرا در صورت موجبات آزادی یا تبدیل قرار تأمین
  • هرگاه قبل از ارسال پرونده به دادگاه، موجبی برای آزادی متهم یا تبدیل قرار تأمین به وجود آید، دادسرا موظف است با رعایت مقررات قانونی اقدام کند.
عدم امکان عدول از اتهام یا ادله پس از ارسال پرونده به دادگاه
  • محدودیت دادستان:
    • دادستان نمی‌تواند پس از ارسال پرونده به دادگاه از اصل اتهام یا ادله آن عدول کند یا بر این اساس کیفرخواست را مسترد یا اصلاح نماید.
  • استثنا:
    • دادستان فقط می‌تواند دلایل جدید له یا علیه متهم را که کشف یا حادث می‌شود، به دادگاه اعلام کند.
عدول از کیفرخواست در صورت رضایت شاکی
  • جرائم قابل گذشت:
    • پس از صدور کیفرخواست و قبل از ارسال به دادگاه، اگر شاکی در جرائم قابل گذشت رضایت قطعی خود را به دادستان اعلام کند و پرونده در دادسرا باشد، دادستان از کیفرخواست عدول می‌کند.
    • در این صورت، بازپرس قرار موقوفی تعقیب صادر می‌کند.
  • جرائم غیر قابل گذشت:
    • اگر شاکی در جرائم غیر قابل گذشت رضایت قطعی خود را اعلام کند:
      • در صورت فراهم بودن شرایط صدور قرار تعلیق تعقیب، دادستان می‌تواند از کیفرخواست عدول و تعقیب را معلق کند.
      • در صورتی که در نتیجه رضایت شاکی نوع مجازات تغییر کند، دادستان از کیفرخواست قبلی عدول و بر این اساس کیفرخواست جدید صادر می کند.
صدور کیفرخواست جداگانه برای اتهامات متعدد
  • در صورت انتساب اتهامات متعدد به متهم که رسیدگی به آنها در صلاحیت ذاتی دادگاه‌های مختلف است، برای هر یک از دادگاه‌های صالح کیفرخواست جداگانه صادر می‌شود.
فصل نهم - تحقیقات مقدماتی جرایم اطفال و نوجوانان
تشکیل دادسرای ویژه نوجوانان
  • در معیت دادگاه اطفال و نوجوانان و در محل آن، دادسرای ویژه نوجوانان به سرپرستی یکی از معاونان دادستان و با حضور یک یا چند بازپرس تشکیل می‌شود.
  • تحقیقات مقدماتی جرائم افراد پانزده تا هجده سال، به جز جرائم موضوع مواد (306) و (340) این قانون که به طور مستقیم توسط دادگاه رسیدگی می‌شود، در این دادسرا انجام می‌شود.
تبصره 1 - تحقیقات مقدماتی برای افراد زیر 15 سال
  • تحقیقات مقدماتی تمامی جرائم افراد زیر 15 سال مستقیماً در دادگاه اطفال و نوجوانان انجام می‌شود و این دادگاه تمامی وظایف ضابطان دادگستری و دادسرا را بر عهده دارد.
تبصره 2 - وظایف ضابطان در جرائم مشهود اطفال و نوجوانان
  • در جرائم مشهود که مرتکب طفل یا نوجوان است، ضابطان دادگستری موظف به حفظ ادوات و آثار جرم هستند اما اجازه تحقیقات مقدماتی از طفل یا نوجوان را ندارند.
  • در صورت دستگیری متهم، باید او را فوراً به دادسرا یا دادگاه اطفال و نوجوانان تحویل دهند، حتی در ایام تعطیل یا بعد از ساعت اداری.
الزام به تشکیل پرونده شخصیت برای اطفال و نوجوانان
  • علاوه بر موارد ذکر شده در ماده (203)، تشکیل پرونده شخصیت برای جرائم تعزیری درجه پنج و شش در مورد اطفال و نوجوانان توسط دادسرا یا دادگاه اطفال و نوجوانان الزامی است.
سپردن اطفال و نوجوانان به والدین یا سرپرست قانونی
  • در جریان تحقیقات مقدماتی، مرجع قضائی اطفال و نوجوانان را به والدین، اولیاء، سرپرست قانونی یا هر شخص حقیقی یا حقوقی که مصلحت بداند، می‌سپارد.
  • اشخاص مذکور موظفند در صورت نیاز، طفل یا نوجوان را به مرجع قضائی معرفی کنند.
    • افراد پانزده تا هجده سال ملزم به معرفی شخصی خود به دادگاه هستند.
  • تنها از متهمان بالای پانزده سال می‌توان کفیل یا وثیقه دریافت کرد.
    • در صورت عجز از ارائه کفیل یا وثیقه، دادسرا یا دادگاه می‌تواند با رعایت ماده (238) قرار نگهداری موقت در کانون اصلاح و تربیت صادر کند.
تبصره - آثار و احکام قرار نگهداری موقت
  • قرار نگهداری موقت، تابع کلیه آثار و احکام قرار بازداشت موقت است.

فصل دهم - وظایف و اختیارات دادستان کل کشور
نظارت دادستان کل کشور بر دادسراها
  • دادستان کل کشور بر کلیه دادسراهای عمومی، انقلاب و نظامی نظارت دارد و می‌تواند برای حسن اجرای قوانین و ایجاد هماهنگی، بازرسی و تذکرات لازم را صادر کند. همچنین می‌تواند پیشنهادهای لازم را به رئیس قوه قضائیه و مراجع قضائی و اجرائی ارائه دهد.
تبصره 1 - تعقیب تخلفات و جرائم
  • اگر دادستان کل کشور در اجرای وظایف خود به تخلف یا جرم برخورد کند، موضوع را برای تعقیب قانونی به مراجع قضائی یا اداری صالح اعلام می‌کند.
تبصره 2 - همکاری مراجع قضائی
  • تمامی مراجع قضائی و قضات مکلف به همکاری با دادستان کل کشور در نظارت هستند.
پیشنهادات دادستان کل کشور در انتصاب مقامات قضائی
  • دادستان کل کشور می‌تواند در انتصاب، جابه‌جایی و تغییر شغل و محل خدمت مقامات قضائی دادسراها به رئیس قوه قضائیه پیشنهاد دهد.
تبصره 1 - انتصاب دادستان‌های عمومی
  • انتصاب دادستان‌های عمومی با نظر رئیس کل دادگستری استان مربوط و با موافقت دادستان کل کشور صورت می‌گیرد.
تبصره 2 - انتصاب دادستان‌های نظامی
  • انتصاب دادستان‌های نظامی با نظر رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح و موافقت دادستان کل کشور صورت می‌گیرد.
وظایف دادستان کل کشور در پیگیری جرائم مربوط به منافع ملی
  • دادستان کل کشور مکلف است در جرائم مربوط به اموال، منافع و مصالح ملی و خسارات وارده به حقوق عمومی که نیاز به طرح دعوی دارد، از طریق مراجع ذی‌صلاح داخلی، خارجی یا بین‌المللی پیگیری و نظارت کند.
تعقیب و رسیدگی به تخلفات مقامات کشوری
  • در مواردی که بر اساس قانون، تعقیب و رسیدگی به تخلفات مقامات و مسئولان کشوری به عهده دیوان عالی کشور است،
  • اقدامات مقدماتی و تحقیقات لازم توسط دادسرای دیوان عالی کشور انجام می‌شود.
اعلام ممنوعیت خروج از کشور
  • کلیه مراجع قضائی موظفند پس از اتخاذ تصمیم بر ممنوعیت خروج اشخاص از کشور، مراتب را به دادستانی کل کشور اعلام کنند تا از آن طریق به مراجع ذی‌ربط ابلاغ گردد.
تبصره - رفع ممنوعیت خروج
  • دادستان کل کشور در موارد انقضای مدت قانونی ممنوعیت خروج و عدم تمدید آن، نسبت به رفع ممنوعیت خروج اقدام می‌کند.
اعلام خلاف شرع یا قانون بودن احکام توسط دادستان کل کشور
  • در مواردی که در حقوق عامه، دعاوی دولتی، امور خیریه و اوقاف عامه و سایر موارد حکم قطعی صادر شود و دادستان کل کشور آن را خلاف شرع بیّن یا قانون تشخیص دهد، به طور مستدل مراتب را جهت اعمال ماده 477 به رئیس قوه قضائیه اعلام می‌کند.
بخش سوم - دادگاههای کیفری، رسیدگی و صدور رای
فصل اول - تشکیلات و صلاحیت دادگاههای کیفری
انواع دادگاه‌های کیفری:
  • دادگاه کیفری یک
  • دادگاه کیفری دو
  • دادگاه انقلاب
  • دادگاه اطفال و نوجوانان
  • دادگاه‌های نظامی
ترکیب دادگاه کیفری دو
  • دادگاه کیفری دو با حضور رئیس یا دادرس علی‌البدل در حوزه قضائی هر شهرستان تشکیل می‌شود.
ترکیب دادگاه کیفری یک
  • دادگاه کیفری یک دارای رئیس و دو مستشار است که با حضور دو عضو نیز رسمیت می‌یابد.
  • در صورت عدم حضور رئیس، ریاست دادگاه به عهده مستشاری است که سابقه قضائی بیشتری دارد.
تبصره 1 - محل تشکیل دادگاه کیفری یک
  • دادگاه کیفری یک در مرکز استان و به تشخیص رئیس قوه قضائیه در حوزه قضائی شهرستان‌ها تشکیل می‌شود.
  • در حوزه‌هایی که این دادگاه تشکیل نشده است، به جرائم مربوطه در نزدیک‌ترین دادگاه کیفری یک در حوزه قضائی آن استان رسیدگی می‌شود.
تبصره 2 - وظایف دادرس علی‌البدل و مستشاران
  • دادرس علی‌البدل می‌تواند حسب مورد به جای رئیس یا مستشار انجام وظیفه کند.
  • همچنین با انتخاب رئیس کل دادگستری استان، مستشاران دادگاه‌های تجدیدنظر می‌توانند در دادگاه کیفری یک و دادگاه انقلاب در مواردی که با تعدد قاضی رسیدگی می‌شود، عضویت داشته باشند.
تبصره 3 - تبدیل دادگاه‌های کیفری
  • دادگاه‌های کیفری استان و عمومی جزائی موجود به ترتیب به دادگاه‌های کیفری یک و دو تبدیل می‌شوند.
  • جرائمی که تا تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون در دادگاه ثبت شده‌اند، تابع مقررات زمان ثبت هستند و سایر مقررات طبق این قانون انجام می‌شود. این تبصره در مورد دادگاه انقلاب و دادگاه‌های نظامی نیز جاری است.
ترکیب دادگاه انقلاب
  • دادگاه انقلاب در مرکز هر استان و به تشخیص رئیس قوه قضائیه در حوزه قضائی شهرستان‌ها تشکیل می‌شود.
  • این دادگاه برای رسیدگی به جرائم موجب مجازات مندرج در بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) دارای رئیس و دو مستشار است و با دو عضو نیز رسمیت دارد.
  • برای رسیدگی به سایر موضوعات، دادگاه با حضور رئیس یا دادرس علی‌البدل یا یک مستشار تشکیل می‌شود.
تبصره - مقررات دادرسی
  • مقررات دادرسی دادگاه کیفری یک در دادگاه انقلاب، در مواردی که با تعدد قاضی رسیدگی می‌کند، جاری است.
ترکیب دادگاه اطفال و نوجوانان
  • دادگاه اطفال و نوجوانان با حضور یک قاضی و یک مشاور تشکیل می‌شود.
  • نظر مشاور مشورتی است.
تبصره - تشکیل دادگاه اطفال و نوجوانان
  • در هر حوزه قضایی شهرستان بر حسب نیاز، یک یا چند شعبه دادگاه اطفال و نوجوانان تشکیل می‌شود.
  • تا زمانی که دادگاه اطفال و نوجوانان تشکیل نشده باشد، به جرائم اطفال و نوجوانان به جز جرائم مشمول ماده (315) این قانون، در شعبه دادگاه کیفری دو رسیدگی می‌شود.
تشکیل دادگاه عمومی بخش
  • در صورت ضرورت و به تشخیص رئیس قوه قضائیه، در حوزه بخش دادگاه عمومی بخش تشکیل می‌شود.
  • این دادگاه به تمامی جرائم در صلاحیت دادگاه کیفری دو رسیدگی می‌کند.
تبصره 1 - دادگاه عمومی بخش در شهرستان‌های جدید
  • تشکیل دادگاه عمومی بخش در شهرستان‌های جدید با قلّت دعاوی حقوقی و کیفری به تشخیص رئیس قوه قضائیه بلامانع است.
تبصره 2 - تشکیل دادگستری در حوزه‌های بخش با کثرت دعاوی
  • در حوزه‌هایی که به علت کثرت دعاوی نیاز به دادگستری باشد، تشکیل دادگستری با همان صلاحیت و تشکیلات دادگستری شهرستان بلامانع است.
حضور دادستان در جلسات دادگاه
  • در تمامی جلسات دادگاه‌های کیفری دو، دادستان یا معاون او یا یکی از دادیاران به انتخاب دادستان می‌تواند برای دفاع از کیفرخواست حضور یابد، مگر اینکه دادگاه حضور این افراد را ضروری نداند.
  • در جلسات دادگاه کیفری یک، حضور دادستان یا نماینده او الزامی است.
  • عدم حضور دادستان یا نماینده او موجب توقف رسیدگی نمی‌شود، مگر اینکه دادگاه حضور آن‌ها را الزامی بداند.
صلاحیت دادگاه کیفری دو
  • دادگاه کیفری دو صلاحیت رسیدگی به تمام جرائم را دارد، مگر آنچه به موجب قانون در صلاحیت مرجع دیگری باشد.
صلاحیت دادگاه کیفری یک
  • به جرایم زیر در دادگاه کیفری یک رسیدگی می‌شود:
    • الف - جرایم موجب مجازات سلب حیات
    • ب - جرایم موجب حبس ابد
    • پ - جرائم موجب مجازات قطع عضو یا جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی با میزان نصف دیه کامل یا بیش از آن
    • ت - جرائم موجب مجازات تعزیری درجه سه و بالاتر
    • ث - جرایم سیاسی و مطبوعاتی
صلاحیت دادگاه انقلاب
  • به جرائم زیر در دادگاه انقلاب رسیدگی می‌شود:
    • الف - جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی، محاربه و افساد فی الارض، بغی، تبانی و اجتماع علیه جمهوری اسلامی ایران یا اقدام مسلحانه یا احراق، تخریب و اتلاف اموال به منظور مقابله با نظام
    • ب - توهین به مقام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مقام رهبری
    • پ - تمام جرائم مربوط به مواد مخدر، روان‌گردان و پیش‌سازهای آن و قاچاق اسلحه، مهمات و اقلام و مواد تحت کنترل
    • ت - سایر مواردی که به موجب قوانین خاص در صلاحیت این دادگاه است.
رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان
  • به کلیه جرائم اطفال و افراد کمتر از هجده سال تمام شمسی در دادگاه اطفال و نوجوانان رسیدگی می‌شود.
  • در هر صورت، محکومان بالای سن هجده سال تمام موضوع این ماده، در بخش نگهداری جوانان که در کانون اصلاح و تربیت ایجاد می‌شود، نگهداری می‌شوند.
تبصره 1 - تعریف طفل
  • طفل، کسی است که به حد بلوغ شرعی نرسیده است.
تبصره 2 - شرایط ادامه یا شروع رسیدگی
  • هرگاه در حین رسیدگی سن متهم از هجده سال تمام تجاوز نماید، رسیدگی به اتهام وی مطابق این قانون در دادگاه اطفال و نوجوانان ادامه می‌یابد.
  • چنانچه قبل از شروع به رسیدگی سن متهم از هجده سال تمام تجاوز کند، رسیدگی به اتهام وی حسب مورد در دادگاه کیفری صالح صورت می‌گیرد.
  • در این صورت، متهم از کلیه امتیازاتی که در دادگاه اطفال و نوجوانان اعمال می‌شود، بهره‌مند می‌گردد.
رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی
  • به جرائم سیاسی و مطبوعاتی با رعایت ماده (352) این قانون به طور علنی در دادگاه کیفری یک مرکز استان محل وقوع جرم با حضور هیأت منصفه رسیدگی می‌شود.
تبصره - هیأت منصفه
  • احکام و ترتیبات هیأت منصفه، مطابق قانون مطبوعات و آیین‌نامه اجرایی آن است.
رسیدگی به جرائم منافی عفت
  • به جرائم منافی عفت به طور مستقیم، در دادگاه صالح رسیدگی می‌شود.
تبصره - تعریف جرائم منافی عفت
  • منظور از جرائم منافی عفت در این قانون، جرائم جنسی حدی و همچنین جرائم رابطه نامشروع تعزیری مانند تقبیل و مضاجعه است.
صلاحیت دادگاه‌های کیفری تهران برای رسیدگی به اتهامات مقامات ارشد
  • رسیدگی به اتهامات مقامات ارشد مانند رؤسای قوای سه‌گانه، معاونان و مشاوران آنان، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، وزیران و معاونان وزیران، دارندگان پایه قضائی و افسران نظامی و انتظامی از درجه سرتیپ و بالاتر، در صلاحیت دادگاه‌های کیفری تهران است، مگر آنکه به موجب قوانین خاص در صلاحیت مراجع دیگری باشد.
تبصره 1 - شمول بر دارندگان پایه قضائی و افسران نظامی و انتظامی
  • شمول این ماده بر دارندگان پایه قضائی و افسران نظامی و انتظامی در صورتی است که در قوه قضائیه یا نیروهای مسلح انجام وظیفه کنند.
تبصره 2 - رسیدگی در دادگاه نظامی
  • رسیدگی به اتهامات افسران نظامی و انتظامی موضوع این ماده که در صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح است، حسب مورد در صلاحیت دادگاه نظامی یک یا دو تهران است.
صلاحیت دادگاه‌های کیفری مرکز استان
  • رسیدگی به اتهامات مقامات ارشد و مدیران سازمان‌ها و نهادهای دولتی و عمومی، در صلاحیت دادگاه‌های کیفری مرکز استان محل وقوع جرم است، مگر آنکه به موجب قوانین خاص در صلاحیت مراجع دیگری باشد.
صلاحیت دادگاه برای رسیدگی به جرائم اشخاص در مناصب مختلف
  • صلاحیت دادگاه برای رسیدگی به جرائم اشخاص موضوع مواد (307) و (308) این قانون، اعم از آن است که در زمان تصدی سمت‌های مذکور یا قبل از آن مرتکب جرم شده باشند.
صلاحیت دادگاه در خصوص محل وقوع جرم
  • متهم در دادگاهی محاکمه می‌شود که جرم در حوزه آن واقع شود.
  • اگر شخصی مرتکب چند جرم در حوزه‌های قضائی مختلف گردد، رسیدگی در دادگاهی صورت می‌گیرد که مهمترین جرم در حوزه آن واقع شده باشد.
  • چنانچه جرائم ارتکابی از حیث مجازات مساوی باشند، دادگاهی که مرتکب در حوزه آن دستگیر شود، به همه آنها رسیدگی می‌کند.
  • در صورتی که متهم دستگیر نشده باشد، دادگاهی که ابتدا تعقیب در حوزه آن شروع شده است، صلاحیت رسیدگی به تمام جرائم را دارد.
محاکمه شرکا و معاونان جرم
  • شرکا و معاونان جرم در دادگاهی محاکمه می‌شوند که صلاحیت رسیدگی به اتهام متهم اصلی را دارد، مگر اینکه در قوانین خاص ترتیب دیگری مقرر شده باشد.
تبصره - محاکمه مقامات مذکور در مواد (307) و (308)
  • هرگاه دو یا چند نفر متهم به مشارکت یا معاونت در ارتکاب جرم باشند و یکی از آنان جزء مقامات مذکور در مواد (307) و (308) این قانون باشد، به اتهام همه آنان، حسب مورد، در دادگاه‌های کیفری تهران و یا مراکز استان رسیدگی می‌شود.
  • چنانچه افراد مذکور در مواد (307) و (308) این قانون در ارتکاب یک جرم مشارکت یا معاونت نمایند، به اتهام افراد مذکور در ماده (308) نیز حسب مورد در دادگاه کیفری تهران رسیدگی می‌شود.
رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان در صورت مشارکت با بزرگسالان
  • هرگاه یک یا چند طفل یا نوجوان با مشارکت یا معاونت اشخاص بزرگسال مرتکب جرم شوند و یا در ارتکاب جرم با اشخاص بزرگسال معاونت نمایند، فقط به جرائم اطفال و نوجوانان در دادگاه اطفال و نوجوانان رسیدگی می‌شود.
تبصره - رسیدگی به جرائم مشترک اطفال و بزرگسالان
  • در جرائمی که تحقق آن منوط به فعل دو یا چند نفر است، در صورتی که رسیدگی به اتهام یکی از متهمان در صلاحیت دادگاه اطفال و نوجوانان باشد، رسیدگی به اتهام کلیه متهمان در دادگاه اطفال و نوجوانان به عمل می‌آید.
  • در این صورت، اصول حاکم بر رسیدگی به جرائم اشخاص بالاتر از هجده سال تابع قواعد عمومی است.
رسیدگی به اتهامات متعدد متهم
  • به اتهامات متعدد متهم باید با رعایت صلاحیت ذاتی، توامان و یکجا در دادگاهی رسیدگی شود که صلاحیت رسیدگی به جرم مهمتر را دارد.
محاکمه متهم به ارتکاب جرائم در صلاحیت دادگاه‌های مختلف
  • هر کس متهم به ارتکاب جرائم متعدد باشد که رسیدگی به بعضی از آنها در صلاحیت دادگاه کیفری یک و دو و بعضی دیگر در صلاحیت دادگاه انقلاب یا نظامی باشد، متهم ابتدا در دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به مهمترین اتهام را دارد، محاکمه می‌شود و پس از آن برای رسیدگی به اتهام دیگر به دادگاه مربوط اعزام می‌شود.
  • در صورتی که اتهامات از حیث مجازات مساوی باشد، متهم حسب مورد، به ترتیب در دادگاه انقلاب، نظامی، کیفری یک یا کیفری دو محاکمه می‌شود.
تبصره 1 - رسیدگی به جرائم در دادگاه کیفری یک
  • هرگاه شخصی متهم به ارتکاب جرائم متعددی باشد که رسیدگی به بعضی از آنها در صلاحیت دادگاه کیفری یک و رسیدگی به بعضی دیگر در صلاحیت دادگاه کیفری دو و یا اطفال و نوجوانان است، به تمام جرائم او در دادگاه کیفری یک رسیدگی می‌شود.
تبصره 2 - رسیدگی در صورت تشخیص جرم کمتر توسط دادگاه کیفری یک
  • چنانچه جرمی به اعتبار یکی از بندهای ماده (302) این قانون در دادگاه کیفری یک مطرح گردد و دادگاه پس از رسیدگی و تحقیقات کافی و ختم دادرسی تشخیص دهد عمل ارتکابی عنوان مجرمانه دیگری دارد که رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه کیفری دو است، دادگاه کیفری یک به این جرم رسیدگی و حکم مقتضی صادر می‌نماید.
رسیدگی به جرائم افراد بالغ زیر هجده سال در دادگاه کیفری یک
  • جرائم مشمول صلاحیت دادگاه کیفری یک و همچنین دادگاه انقلاب در مواردی که با تعدد قاضی رسیدگی می‌شود، اگر توسط افراد بالغ زیر هجده سال تمام شمسی ارتکاب یابد، در دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرائم نوجوانان رسیدگی می‌شود و متهم از کلیه امتیازاتی که در دادگاه اطفال و نوجوانان اعمال می‌شود، بهره‌مند می‌گردد.
تبصره 1 - ایجاد دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرائم نوجوانان
  • در هر شهرستان به تعداد مورد نیاز، شعبه یا شعبی از دادگاه کیفری یک به عنوان «دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرائم نوجوانان» برای رسیدگی به جرائم موضوع این ماده اختصاص می‌یابد. تخصصی بودن این شعب، مانع از ارجاع سایر پرونده‌ها به آنها نیست.
تبصره 2 - حضور مشاوران در دادگاه کیفری یک
  • حضور مشاوران با رعایت شرایط مقرر در این قانون، برای رسیدگی به جرائم نوجوانان در دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرائم آنان الزامی است.
رسیدگی به اتهامات مرتکبان جرم در خارج از ایران
  • به اتهامات اشخاصی که در خارج از قلمرو حاکمیت جمهوری اسلامی ایران مرتکب جرم می‌شوند و مطابق قانون، دادگاه‌های ایران صلاحیت رسیدگی به آنها را دارند: 
    • چنانچه از اتباع ایران باشند، حسب مورد در دادگاه محل دستگیری رسیدگی می‌شود
    • و چنانچه از اتباع بیگانه باشند، حسب مورد، در دادگاه تهران رسیدگی می‌شود
حل اختلاف در صلاحیت در امور کیفری
  • حل اختلاف در صلاحیت در امور کیفری، مطابق مقررات آیین دادرسی مدنی است.
  • حل اختلاف بین دادسراها مطابق قواعد حل اختلاف دادگاه‌هایی است که دادسرا در معیت آن قرار دارد.
فصل دوم - رسیدگی به ادله اثبات
ادله اثبات در امور کیفری
  • ادله اثبات در امور کیفری شامل مواردی می‌شود که در قانون مجازات اسلامی مقرر گردیده است.
  • تشریفات رسیدگی به ادله به شرح مواد این فصل است.
اقرار در امور کیفری
  • عین اظهارات مفید اقرار در صورتمجلس درج می‌شود.
  • متن اقرار قرائت و به امضاء یا اثر انگشت اقرارکننده می‌رسد.
  • در صورت امتناع از امضاء یا اثر انگشت، مراتب امتناع یا عجز در صورتمجلس قید و به امضاء و مهر قاضی و منشی می‌رسد.
  • امتناع از امضاء یا اثر انگشت تأثیری در اعتبار اقرار ندارد.
احضار شاهد یا مطلع
  • شاهد یا مطلع برای حضور در دادگاه احضار می‌شود.
  • اگر شاهد یا مطلع بدون عذر موجه در جلسه دادگاه حاضر نشود و کشف حقیقت متوقف بر شهادت او باشد، به دستور دادگاه جلب می‌شود.
تبصره - موضوع احضاریه
  • در احضاریه شاهد یا مطلع باید موضوع شهادت یا کسب اطلاع و نتیجه عدم حضور ذکر شود.
استماع اظهارات شاهد یا مطلع بیمار
  • اگر به علت بیماری طولانی یا نامعلوم، حضور شاهد یا مطلع در دادگاه مقدور نباشد، رئیس دادگاه یا یکی از قضات به نزد او رفته و اظهارات وی را استماع می‌کند.
تفهیم حرمت شهادت دروغ و ثبت اطلاعات شاهد
  • دادگاه پیش از تحقیق از شاهد، حرمت و مجازات شهادت دروغ را به او تفهیم می‌نماید.
  • اطلاعاتی همچون نام، نام خانوادگی، نام پدر، سن، شغل، شماره شناسنامه، ملیت، میزان تحصیلات، مذهب، محل اقامت و سابقه کیفری شاهد ثبت می‌شود.
  • رابطه خادم و مخدومی و قرابت سببی یا نسبی نیز ثبت می‌شود.
تبصره - پذیرش شهادت شرعی
  • رابطه خادم و مخدومی و قرابت نسبی یا سببی مانع از پذیرش شهادت شرعی نیست.
سوگند شاهد پیش از شهادت
  • شاهد پیش از ادای شهادت به شرح زیر سوگند یاد می‌کند:
    • «به خداوند متعال سوگند یاد می‌کنم که جز به راستی چیزی نگویم و تمام واقعیت را بیان کنم.»
تبصره - عدم سوگند و استماع شهادت
  • در مواردی که احقاق حق متوقف بر شهادت باشد و شاهد از سوگند خودداری کند، بدون سوگند شهادت وی استماع می‌شود.
ثبت ویژگی‌های ظاهری شاهد
  • دادگاه ویژگی‌های ظاهری جسمی و روانی شاهد را که در ارزیابی شهادت مؤثر است، در صورتمجلس قید می‌کند.
طرح پرسش از شهود و مطلعان
  • دادگاه پرسش‌های لازم برای روشن شدن موضوع و رفع اختلاف یا ابهام را از شهود و مطلعان مطرح می‌کند.
طرح پرسش توسط طرفین
  • دادگاه پس از استماع شهادت شاهد یک طرف دعوی، به طرف دیگر اعلام می‌کند که چنانچه پرسشی دارد، می‌تواند مطرح کند.
تحقیق انفرادی از شهود
  • دادگاه می‌تواند از شهود به طور انفرادی تحقیق نماید.
  • برای جلوگیری از ارتباط شهود با یکدیگر یا با متهم، اقدام لازم انجام می‌شود.
  • تحقیقات ممکن است به صورت انفرادی یا جمعی از شهود صورت گیرد.
ممنوعیت قطع کلام شهود
  • قطع کلام شهود در هنگام ادای شهادت ممنوع است.
  • اصحاب دعوی و دادستان می‌توانند با اجازه دادگاه سوالات خود را مطرح کنند.
عدم تفرق شهود بدون اجازه دادگاه
  • شهود نباید پس از ادای شهادت بدون اذن دادگاه متفرق شوند.
اطلاع‌رسانی و حضور در جلسه استماع شهادت
  • وقت جلسه برای استماع شهادت از قبل به اطلاع دادستان، طرفین یا وکلای آنان می‌رسد.
  • حضور این افراد در هنگام استماع شهادت ضروری نیست، اما می‌توانند صورتمجلس ادای شهادت را ملاحظه کنند.
تقاضای سوگند توسط وکیل
  • تقاضای سوگند قابل توکیل است و وکیل در دعوی می‌تواند در صورتی که در وکالتنامه تصریح شده باشد، طرف را سوگند دهد.
  • سوگند یاد کردن قابل توکیل نیست و وکیل نمی‌تواند به جای موکل سوگند یاد کند.
استفاده از حق سوگند
  • در مواردی که مطابق قانون فصل خصومت یا اثبات دعوی با سوگند محقق می‌شود، هر یک از اصحاب دعوی می‌تواند از حق سوگند خود استفاده کند.
  • در حق‌الناس، سوگند متهم منوط به مطالبه صاحب حق است و دادگاه بدون مطالبه صاحب حق نمی‌تواند متهم را سوگند دهد.
ادای سوگند در دادگاه
  • سوگند به درخواست اصحاب دعوی، مطابق قرار دادگاه و نزد قاضی به عمل می‌آید.
  • در قرار دادگاه، موضوع سوگند و شخصی که باید سوگند یاد کند، تعیین می‌شود.
  • صورتمجلس ادای سوگند به امضای قاضی و طرفین دعوی می‌رسد.
ادای سوگند در خارج از دادگاه
  • هرگاه شخصی که باید سوگند یاد کند، به دلیل عذر موجه نتواند در دادگاه حاضر شود:
    • قاضی می‌تواند وقت دیگری برای سوگند معین کند،
    • یا خود نزد وی حاضر شود و در آن محل، سوگند را استماع کند،
    • و یا استماع آن را به قاضی دیگری نیابت دهد.
فصل سوم - رسیدگی در دادگاههای کیفری
مبحث اول - کیفیت شروع به رسیدگی
موارد شروع به رسیدگی در دادگاه کیفری
  • دادگاه‌های کیفری در موارد زیر شروع به رسیدگی می‌کنند:
    • الف - کیفرخواست دادستان
    • ب - قرار جلب به دادرسی توسط دادگاه
    • پ - ادعای شفاهی دادستان در دادگاه
صلاحیت رئیس یا دادرس علی‌البدل در دادگاه بخش
  • در دادگاه بخش، رئیس یا دادرس علی‌البدل در جرائم موضوع صلاحیت این دادگاه راساً رسیدگی و رأی صادر می‌کند.
  • در این دادگاه وظیفه دادستان از حیث تجدید نظر خواهی از آراء بر عهده رئیس دادگاه است و در مورد آرائی که توسط وی صادر می‌شود بر عهده دادرس علی‌البدل است.
وظایف رئیس دادگاه بخش در جرائم موضوع ماده 302
  • در جرائم موضوع ماده (302) این قانون، رئیس دادگاه بخش به جانشینی از بازپرس و تحت نظارت و تعلیمات دادستان شهرستان مربوط، انجام وظیفه می‌نماید.
  • در صورت تعدد شعب با ارجاع رئیس حوزه قضائی، روسای شعب عهده‌دار این وظیفه هستند.
  • هرگاه دادگاه بخش فاقد رئیس باشد، دادرس علی‌البدل به عنوان جانشین بازپرس اقدام می‌کند و در هر حال، صدور کیفرخواست بر عهده دادستان است.
ارجاع پرونده در حوزه‌های دارای شعب متعدد
  • در حوزه‌هایی که شعب متعدد دادگاه تشکیل می‌شود، ارجاع پرونده با رئیس حوزه قضائی است.
  • رئیس حوزه قضائی می‌تواند این وظیفه را به یکی از معاونان خود تفویض کند و در صورت عدم حضور آنان، ارجاع با رئیس شعبه‌ای است که دارای سابقه قضائی بیشتر است.
ممنوعیت اخذ پرونده از شعبه مرجوعٌ‌الیه
  • پس از ارجاع پرونده نمی‌توان آن را از شعبه مرجوعٌ‌الیه اخذ و به شعبه دیگر ارجاع داد، مگر به تجویز قانون.
تبصره 1 - رعایت مفاد ماده در شعب بازپرسی و دادگاه‌ها
  • رعایت مفاد این ماده در مورد شعب بازپرسی، دادگاه تجدیدنظر استان و شعب دیوان عالی کشور نیز الزامی است.
تبصره 2 - تخلف از مقررات ماده
  • تخلف از مقررات این ماده، موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.
رسیدگی به جرائم تعزیری درجه هفت و هشت
  • جرائم تعزیری درجه هفت و هشت به طور مستقیم در دادگاه مطرح می‌شود.
  • در این موارد و سایر مواردی که پرونده به طور مستقیم در دادگاه مطرح می‌شود، دادگاه پس از انجام تحقیقات به ترتیب زیر اقدام می‌کند:
    • الف - چنانچه دادگاه خود را صالح به رسیدگی نداند، قرار عدم صلاحیت صادر می‌کند و اگر مورد را از موارد منع یا موقوفی تعقیب بداند، حسب مورد، اتخاذ تصمیم می‌کند.
    • ب - در غیر موارد مذکور در بند (الف)، چنانچه اصحاب دعوی حاضر باشند و درخواست مهلت نکنند، دادگاه با تشکیل جلسه رسمی رسیدگی می‌کند.
    • در صورتی که اصحاب دعوی حاضر نباشند یا درخواست مهلت کنند، دادگاه با اخذ تأمین متناسب از متهم، وقت رسیدگی را تعیین و مراتب را به اصحاب دعوی و سایر اشخاصی که باید در دادگاه حاضر شوند، ابلاغ می‌کند.
بررسی پرونده با کیفرخواست در دادگاه
  • هرگاه پرونده با کیفرخواست به دادگاه ارجاع شود، دادگاه مکلف است بدون تعیین وقت رسیدگی حداکثر ظرف یک ماه، پرونده را بررسی کند.
  • چنانچه دادگاه خود را صالح به رسیدگی نداند یا مورد را از موارد منع یا موقوفی تعقیب تشخیص دهد، حسب مورد، اتخاذ تصمیم می‌کند.
  • اگر دادگاه تحقیقات را ناقص بداند یا موارد جدیدی کشف شود که مستلزم تحقیق بیشتر باشد، تکمیل تحقیقات را از دادسرای مربوط درخواست یا خود اقدام به تکمیل تحقیقات می‌کند.
تعیین وقت رسیدگی و ابلاغ آن
  • در غیر موارد مذکور در مواد (340) و (341) این قانون، دادگاه با تعیین وقت رسیدگی و ابلاغ آن به شاکی، متهم، وکلای آنان، دادستان و سایر اشخاصی که باید در دادگاه حاضر شوند، آنان را برای شرکت در جلسه رسیدگی احضار می‌کند.
  • تصویر کیفرخواست برای متهم فرستاده می‌شود.
تبصره - دعوت از دستگاه پرداخت‌کننده دیه
  • در دعاوی مربوط به مطالبه خسارت و دیه، دادگاه موظف است از دستگاه پرداخت‌کننده دیه یا خسارت به منظور دفاع از حقوق بیت‌المال دعوت کند.
  • دستگاه مذکور حق تجدیدنظرخواهی از رأی را دارد.
فاصله ابلاغ تا جلسه رسیدگی
  • فاصله بین ابلاغ احضاریه تا جلسه رسیدگی نباید کمتر از یک هفته باشد.
  • هرگاه متهم عذر موجهی داشته باشد، جلسه رسیدگی به وقت مناسبی موکول می‌شود.
آگهی احضاریه در روزنامه
  • اگر ابلاغ احضاریه به علت معلوم نبودن محل اقامت متهم ممکن نباشد، وقت رسیدگی تعیین و مفاد احضاریه در یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار منتشر می‌شود.
  • تاریخ انتشار آگهی تا روز رسیدگی نباید کمتر از یک ماه باشد.
  • اگر اتهام با حیثیت اجتماعی متهم یا عفت عمومی منافی باشد، نوع اتهام در آگهی قید نمی‌شود.
جلب متهم در صورت عدم حضور
  • اگر متهم بدون عذر موجه حاضر نشود و دادگاه حضور وی را لازم بداند، علت ضرورت حضور در احضاریه ذکر و با قید اینکه نتیجه عدم حضور جلب است، احضار می‌شود.
  • در صورت عدم حضور متهم بدون عذر موجه، وی برای روز و ساعت معین جلب می‌شود.
  • اگر حضور متهم ضروری نباشد و موضوع جنبه حق‌اللهی نداشته باشد، بدون حضور وی رسیدگی و رأی صادر می‌شود.
تبصره - اقدام در صورت کفالت یا وثیقه
  • اگر متهم دارای کفیل یا وثیقه‌گذار باشد، مطابق ماده (230) این قانون اقدام می‌شود.
معرفی وکلای مدافع در امور کیفری
  • طرفین در تمام امور کیفری می‌توانند وکیل یا وکلای مدافع خود را معرفی کنند.
  • در صورت تعدد وکیل، حضور یکی از آنها برای تشکیل دادگاه و رسیدگی کافی است.
تبصره - تعداد وکلای مجاز
  • در غیر جرائم موضوع صلاحیت دادگاه کیفری یک، هر یک از طرفین می‌توانند حداکثر دو وکیل به دادگاه معرفی کنند.
درخواست وکیل تسخیری
  • متهم می‌تواند تا پایان اولین جلسه رسیدگی از دادگاه تقاضا کند وکیلی برای او تعیین شود.
  • دادگاه در صورت احراز عدم تمکن مالی متهم، از بین وکلای حوزه قضائی یا نزدیک‌ترین حوزه قضائی، وکیل تعیین می‌کند.
  • حق‌الوکاله وکیل تسخیری از محل اعتبارات قوه قضائیه پرداخت می‌شود و نباید از تعرفه قانونی تجاوز کند.
تبصره - وکیل تسخیری برای بزه‌دیده
  • هرگاه دادگاه حضور و دفاع وکیل را برای شخص بزه‌دیده فاقد تمکن مالی ضروری بداند، طبق مفاد این ماده اقدام می‌کند.
الزامی بودن حضور وکیل در برخی جرائم
  • در جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون، جلسه رسیدگی بدون حضور وکیل متهم تشکیل نمی‌شود.
  • اگر متهم وکیل معرفی نکند یا وکیل او بدون عذر موجه در دادگاه حاضر نشود، تعیین وکیل تسخیری الزامی است.
تبصره 1 - تعقیب وکیل متخلف
  • اگر وکیل بدون عذر موجه از حضور در دادرسی امتناع کند، دادگاه مراتب را به مرجع صالح برای تعقیب وکیل متخلف اعلام می‌کند.
تبصره 2 - منتفی شدن وکالت تسخیری
  • اگر متهم پس از تعیین وکیل تسخیری، وکیل تعیینی معرفی کند، وکالت تسخیری منتفی می‌شود.
تبصره 3 - تقاضای تغییر وکیل تسخیری
  • متهم فقط یک بار می‌تواند تقاضای تغییر وکیل تسخیری کند.
ممنوعیت وکالت در صورت وجود جهت رد
  • وجود یکی از جهات رد دادرس بین وکیل تسخیری و طرف مقابل، شرکا و معاونان جرم یا وکلای آنان، موجب ممنوعیت وکالت در آن پرونده است.
رسیدگی بدون حضور متهم
  • اگر متهم دارای وکیل باشد، در غیر جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون و مواردی که دادگاه حضور متهم را لازم تشخیص دهد، عدم حضور متهم در جلسه دادگاه مانع رسیدگی نیست.
مطالعه پرونده توسط طرفین
  • شاکی یا مدعی خصوصی و متهم یا وکلای آنان می‌توانند با مراجعه به دادگاه و مطالعه پرونده، اطلاعات لازم را تحصیل نمایند.
  • می‌توانند با اطلاع رئیس دادگاه، به هزینه خود از اوراق مورد نیاز، تصویر تهیه کنند.
تبصره - ممنوعیت ارائه تصویر از برخی اسناد
  • ارائه تصویر از اسناد طبقه‌بندی‌شده و اسناد حاوی مطالب مربوط به تحقیقات جرائم منافی عفت و جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی ممنوع است.
علنی بودن محاکمات
  • محاکمات دادگاه علنی است، مگر در جرائم قابل گذشت که طرفین یا شاکی، غیر علنی بودن را درخواست کنند.
  • دادگاه می‌تواند پس از اظهار عقیده دادستان، قرار غیر علنی بودن محاکمه را در موارد زیر صادر کند:
    • الف - امور خانوادگی و جرائمی که منافی عفت یا خلاف اخلاق حسنه است.
    • ب - علنی بودن محاکمه مخل امنیت عمومی یا احساسات مذهبی یا قومی باشد.
تبصره - مفهوم علنی بودن محاکمه
  • منظور از علنی بودن محاکمه، عدم ایجاد مانع برای حضور افراد در جلسات رسیدگی است.
انتشار جریان رسیدگی و گزارش پرونده
  • انتشار جریان رسیدگی و گزارش پرونده که مشخصات شاکی و متهم را فاش نکند، در رسانه‌ها مجاز است.
  • بیان مفاد حکم قطعی و مشخصات محکوم‌علیه فقط در موارد مقرر در قانون امکان‌پذیر است.
تبصره 1 - ممنوعیت تصویربرداری و ضبط صدا
  • هرگونه عکسبرداری یا تصویربرداری یا ضبط صدا از جلسه دادگاه ممنوع است، مگر با دستور رئیس دادگاه.
تبصره 2 - انتشار جریان رسیدگی با مشخصات
  • انتشار جریان رسیدگی و گزارش پرونده در محاکمات علنی که مشخصات شاکی و متهم را فاش می‌کند، در موارد ضروری به درخواست دادستان کل کشور و موافقت رئیس قوه قضائیه امکان‌پذیر است.
اخلال در نظم دادگاه
  • اخلال در نظم دادگاه موجب غیر علنی شدن محاکمه نمی‌شود.
  • رئیس دادگاه می‌تواند دستور اخراج اخلال‌کنندگان را صادر کند.
  • در صورتی که اخلال‌کننده از اصحاب دعوی باشد، رئیس دادگاه می‌تواند حکم حبس یک تا پنج روزه برای او صادر کند.
ممنوعیت حضور افراد زیر هجده سال
  • حضور افراد کمتر از هجده سال تمام شمسی به عنوان تماشاگر در محاکمات کیفری جز به تشخیص دادگاه ممنوع است.
حضور متهم بازداشت‌شده در دادگاه
  • متهم بازداشت‌شده آزادانه و تحت مراقبت لازم در جلسه دادگاه حضور می‌یابد.
جانشینی رئیس دادگاه در صورت غیبت
  • در دادگاه‌هایی که با تعدد قضات تشکیل می‌شوند، در صورت غیبت رئیس دادگاه، عضو ارشد از حیث سابقه خدمت قضائی یا سن بالاتر وظیفه رئیس دادگاه را بر عهده می‌گیرد.
مبحث دوم - ترتیب رسیدگی
تشکیل جلسه و شروع رسیدگی
  • دادگاه پس از تشکیل جلسه و اعلام رسمیت، ابتدا در مورد شخص متهم به شرح مواد (193) و (194) این قانون اقدام می‌کند.
  • سپس به دیگر اشخاصی که در دادرسی شرکت دارند اخطار می‌دهد که در محاکمه برخلاف حقیقت، وجدان، قوانین، ادب و نزاکت سخن نگویند.
  • آنگاه رسیدگی را شروع می‌کند.
ترتیب رسیدگی در دادگاه
  • رسیدگی در دادگاه به صورت ترافعی و به ترتیب زیر انجام می‌شود:
    • الف - قرائت کیفرخواست توسط منشی دادگاه یا استماع عقیده دادستان یا نماینده وی.
    • ب - استماع اظهارات و دلایل دادستان یا نماینده وی برای اثبات اتهام.
    • پ - استماع اظهارات شاکی یا مدعی خصوصی یا وکلای آنان.
    • ت - پرسش از متهم درباره قبول یا رد اتهام و استماع دفاعیات متهم و وکیل او.
    • ث - در صورت انکار یا سکوت متهم یا وجود تردید در صحت اقرار، دادگاه تحقیقات از متهم را آغاز و اظهارات شهود و کارشناس را استماع می‌کند.
    • ج - بررسی وسایل ارتکاب جرم و سایر ادله و انجام هر نوع تحقیق برای کشف واقع.
اقرار صریح متهم
  • هرگاه متهم به طور صریح به ارتکاب جرم اقرار کند و هیچ گونه شک و شبهه‌ای در اقرار و صحت و اختیاری بودن آن نباشد، دادگاه به استناد اقرار رای صادر می‌کند.
درج اظهارات در صورتمجلس
  • دادگاه باید خلاصه اظهارات دادستان یا نماینده وی و عین اظهارات طرفین، شهود، کارشناس و اهل خبره را در صورتمجلس درج کند.
انجام تحقیقات برای کشف حقیقت
  • دادگاه علاوه بر رسیدگی به ادله مندرج در کیفرخواست یا ادله مورد استناد طرفین، هرگونه تحقیق یا اقدامی را که برای کشف حقیقت لازم بداند با قید جهت ضرورت آن انجام می‌دهد.
کشف جرم جدید در حین رسیدگی
  • هرگاه در حین رسیدگی جرم دیگری کشف شود که بدون شکایت شاکی قابل تعقیب باشد، دادگاه بدون ایجاد وقفه در جریان رسیدگی، موضوع را به دادستان یا رئیس حوزه قضائی مربوط اعلام می‌کند.
شروع تحقیقات از متهم اصلی
  • در پرونده‌ای که دارای متهم اصلی، شریک و معاون است و همه در دادگاه حاضرند، تحقیقات از متهم اصلی شروع می‌شود.
رسیدگی به پرونده‌های دارای متهمان متعدد
  • اگر در پرونده‌ای متهمان متعدد باشند و یا متهم اصلی، شریک و معاون داشته باشد، دادگاه مکلف به رسیدگی و صدور رای است.
  • مگر اینکه رسیدگی غیابی جایز نباشد و یا نسبت به برخی از متهمان نتوان رای صادر کرد.
صدور رای در موارد طولانی شدن دادرسی
  • هرگاه رسیدگی به اتهامات متعدد متهم موجب طولانی شدن جریان دادرسی شود، دادگاه در مورد اتهاماتی که تحقیقات آنها کامل است، مبادرت به صدور رای می‌نماید.
تعیین مترجم برای افراد ناآشنا به زبان فارسی
  • دادگاه برای شاکی، مدعی خصوصی، متهم و شاهدی که قادر به سخن گفتن به زبان فارسی نیست، مترجم مورد وثوق از بین مترجمان رسمی تعیین می‌کند.
  • مترجم باید سوگند یاد کند که راستگویی و امانتداری را رعایت کند.
تعیین مترجم برای افراد ناشنوا یا ناتوان در تکلم
  • دادگاه برای شاکی، مدعی خصوصی، متهم و شاهد ناشنوا یا ناتوان در تکلم، فرد مورد وثوقی که توانایی بیان مقصود او را از طریق اشاره یا وسایل فنی دارد، به عنوان مترجم انتخاب می‌کند.
  • مترجم باید سوگند یاد کند که راستگویی و امانتداری را رعایت کند.
استمرار محاکمه تا صدور حکم
  • پس از شروع محاکمه توسط دادگاه، محاکمه تا صدور حکم استمرار دارد و چنانچه محاکمه به طول انجامد، به قدر لزوم تنفس داده می‌شود.
بررسی جنون متهم در هنگام ارتکاب جرم
  • چنانچه دادگاه در جریان رسیدگی احتمال دهد متهم حین ارتکاب جرم مجنون بوده است، تحقیقات لازم را انجام می‌دهد و در صورت احراز جنون، قرار موقوفی تعقیب صادر می‌کند.
تبصره - پرداخت دیه در صورت جنون
  • اگر جرائم مشمول این ماده مستلزم پرداخت دیه باشد، طبق مقررات مربوط اقدام می‌شود.
آخرین دفاع متهم
  • قبل از ختم دادرسی، اگر شاکی یا مدعی خصوصی مطلب جدیدی داشته باشد، استماع می‌شود.
  • دادگاه مکلف است پیش از اعلام ختم دادرسی به متهم یا وکیل او اجازه دهد که آخرین دفاع خود را بیان کنند.
منع اظهار عقیده قبل از پایان رسیدگی
  • قاضی دادگاه نباید پیش از اتمام رسیدگی و اعلام رای، در خصوص برائت یا مجرمیت متهم اظهار عقیده کند.
عدم پذیرش اسناد جدید پس از ختم رسیدگی
  • دادگاه پس از اعلام ختم رسیدگی، نمی‌تواند لوایح، اسناد و مدارک جدید را دریافت کند.
مبحث سوم - صدور رای
انشای رأی دادگاه
  • دادگاه پس از اعلام ختم دادرسی، با تکیه بر شرف و وجدان و با توجه به محتویات پرونده و ادله موجود، به انشای رأی مبادرت می‌کند.
  • رأی باید در همان جلسه و در صورت عدم امکان، حداکثر ظرف یک هفته صادر شود.
  • رأی دادگاه باید مستدل، موجه و مستند به مواد قانونی و اصولی باشد.
  • تخلف از صدور رأی در مهلت مقرر موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.
قید اطلاعات مرتبط با واخواهی، تجدید نظر یا فرجام در رای
  • دادگاه باید در رای، حضوری یا غیابی بودن و قابلیت واخواهی، تجدید نظر یا فرجام و مهلت و مرجع آن را قید کند.
  • اگر دادگاه اعلام کند که رای غیرقابل واخواهی، تجدید نظر یا فرجام است اما در واقع رای قابل واخواهی، تجدید نظر یا فرجام باشد، این امر مانع انجام این مراحل نمی‌شود.
آزادی متهم در صورت صدور رای به نفع او
  • هرگاه رای بر برائت، منع یا موقوفی تعقیب و یا تعلیق اجرای مجازات صادر شود و متهم در بازداشت باشد، بلافاصله به دستور دادگاه آزاد می‌شود.
محاسبه ایام بازداشت قبلی
  • اگر متهم با صدور قرار تامین در بازداشت باشد و به موجب حکم غیرقطعی به حبس، شلاق تعزیری و یا جزای نقدی محکوم شود، مقام قضائی مکلف است با احتساب ایام بازداشت قبلی، مراتب را به زندان اعلام کند تا وی بیش از میزان محکومیت در زندان نماند.
تنظیم و امضای دادنامه
  • رای دادگاه که «دادنامه» خوانده می‌شود، باید حداکثر ظرف سه روز از تاریخ انشاء پاک‌نویس یا تایپ شود.
  • دادنامه با نام خداوند متعال شروع و باید موارد زیر را درج کرده و به امضای دادرس یا دادرسان رسیده و مهر شعبه ممهور شود:
    • الف - شماره پرونده، شماره و تاریخ دادنامه و تاریخ صدور رای
    • ب - مشخصات دادگاه و قاضی یا قضات صادرکننده رای و سمت ایشان
    • پ - مشخصات طرفین دعوی و وکلای آنان
    • ت - گردش کار و متن کامل رای
ممنوعیت اعلام مفاد و تسلیم رونوشت پیش از امضای دادنامه
  • پیش از امضای دادنامه، اعلام مفاد و تسلیم رونوشت یا تصویر آن ممنوع است.
  • متخلف به موجب حکم دادگاه انتظامی قضات یا هیات رسیدگی به تخلفات اداری، به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی محکوم می‌شود.
ابلاغ دادنامه
  • دادنامه به طرفین یا وکیل آنان و دادستان ابلاغ می‌شود.
  • اگر رای دادگاه حضوری باشد، دادن نسخه یا تصویر مصدق آن به طرفین الزامی است و در این صورت، ابلاغ مجدد ضرورت ندارد.
تبصره 1 - ابلاغ دادنامه توسط مدیر دفتر
  • مدیر دفتر دادگاه مکلف است حداکثر ظرف سه روز پس از امضای دادنامه، آن را برای ابلاغ ارسال نماید.
تبصره 2 - ابلاغ در جرائم خاص
  •  در جرائم منافی عفت، چنانچه دادنامه حاوی مطالبی باشد که اطلاع شاکی از آن حرام است و همچنین در جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور،
  • ابلاغ دادنامه حضوری بوده و ذی نفع می‌تواند از مفاد کامل رای اطلاع یافته و از آن استنساخ نماید.
تصحیح رأی دادگاه در صورت وقوع سهو قلم
  • هرگاه در تنظیم و نوشتن رأی دادگاه سهو قلمی مانند کم یا زیاد شدن کلمه‌ای رخ دهد یا اشتباهی در محاسبه صورت گیرد، دادگاه می‌تواند رأی تصحیحی صادر کند، چه رأی قطعی باشد و چه به علت عدم تجدیدنظرخواهی و انقضای مواعد قانونی قطعی شده باشد یا هنوز تجدیدنظرخواهی نشده باشد.
  • رأی تصحیحی ابلاغ می‌شود و تسلیم رونوشت یا تصویر هر یک از آراء به صورت جداگانه ممنوع است.
  • رای دادگاه در قسمتی که مورد اشتباه نیست، در صورت قطعیت اجراء می‌شود
تبصره 1 - قابلیت واخواهی یا تجدیدنظر رأی تصحیحی
  • اگر رأی اصلی قابل واخواهی، تجدیدنظر یا فرجام باشد، تصحیح آن نیز در مدت قانونی قابل واخواهی، تجدیدنظر یا فرجام خواهد بود.
تبصره 2 - بی‌اعتباری رأی تصحیحی در صورت نقض رأی اصلی
  • هرگاه رأی اصلی به واسطه واخواهی، تجدیدنظر یا فرجام نقض شود، رأی تصحیحی نیز بی‌اعتبار می‌شود.
فصل چهارم - رسیدگی در دادگاه کیفری یک
مبحث اول - مقدمات رسیدگی
رسیدگی و صدور رأی در دادگاه کیفری یک
  • دادگاه کیفری یک فقط در صورت صدور کیفرخواست و در حدود آن مبادرت به رسیدگی و صدور رأی می‌کند.
  • مگر در جرائمی که مطابق قانون باید مستقیماً در دادگاه کیفری یک رسیدگی شود، که در این صورت انجام تحقیقات مقدماتی نیز برعهده دادگاه کیفری یک است.
قرار منع یا موقوفی تعقیب در صورت عدم اثبات جرم
  • اگر پرونده به‌طور مستقیم در دادگاه کیفری یک رسیدگی شود و پس از پایان تحقیقات مقدماتی، عمل انتسابی جرم محسوب نشود یا ادله کافی برای انتساب جرم به متهم وجود نداشته باشد یا به جهات قانونی دیگر متهم قابل تعقیب نباشد، دادگاه قرار منع یا موقوفی تعقیب صادر می‌کند.
  • در غیر این صورت، قرار رسیدگی صادر می‌شود.
اخطار به متهم برای معرفی وکیل در دادگاه کیفری یک
  • پس از ارجاع پرونده به دادگاه کیفری یک در جرائم موضوع ماده (302) یا در موارد دیگر که به طور مستقیم رسیدگی می‌شود، اگر متهم وکیل معرفی نکرده باشد، مدیر دفتر دادگاه ظرف پنج روز به او اخطار می‌کند که وکیل خود را حداکثر تا ده روز معرفی کند.
  • اگر متهم وکیل خود را معرفی نکند، مدیر دفتر پرونده را به رئیس دادگاه ارسال می‌کند تا طبق مقررات برای متهم وکیل تسخیری تعیین شود.
تعداد وکلای مجاز و شرایط استعفا یا عزل وکیل
  • هر یک از طرفین می‌توانند حداکثر سه وکیل به دادگاه معرفی کنند.
  • استعفا یا عزل وکیل پس از تشکیل جلسه رسیدگی پذیرفته نمی‌شود.
حضور وکلای متعدد در دادگاه
  • اگر هر یک از اصحاب دعوی وکلای متعدد داشته باشند، حضور یکی از آنان برای تشکیل جلسه دادگاه کافی است.
اخطار به متهم و وکلای طرفین برای تسلیم ایرادات و اعتراض‌ها
  • پس از تعیین وکیل، مدیر دفتر بلافاصله به متهم و وکیل او و در صورت نیاز، به شاکی یا مدعی خصوصی یا وکیل آنان اخطار می‌کند که تمام ایرادها و اعتراض‌های خود را ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ تسلیم کنند.
  • تمدید مهلت به درخواست متهم یا وکیل او، برای یک بار و به مدت ده روز، به تشخیص دادگاه بلامانع است.
تسلیم ایرادات و اعتراض‌ها به دادگاه
  • متهم و شاکی یا مدعی خصوصی یا وکلای آنان باید تمام ایرادها و اعتراض های خود از قبیل مرور زمان، عدم صلاحیت، رد دادرس یا قابل تعقیب نبودن عمل انتسابی، نقص تحقیقات و لزوم رسیدگی به ادله دیگر یا ادله جدید و کافی نبودن ادله را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه تسلیم کنند.
  • پس از انقضای مهلت، هیچ ایرادی پذیرفته نمی‌شود، مگر اینکه دلیل ایراد پس از مهلت کشف یا حادث شود.
  • طرح پرونده در جلسه مقدماتی دادگاه، پیش از اتمام مهلت ممنوع است.
ارسال پرونده به دادگاه پس از اتمام مهلت
  • پس از اتمام مهلت، مدیر دفتر پرونده را به دادگاه ارسال می‌کند.
  • رئیس دادگاه پرونده را شخصاً بررسی کرده و گزارش جامع آن را تنظیم می‌کند یا آن را به یکی از اعضای دادگاه ارجاع می‌دهد.
  • عضو مذکور حداکثر ظرف ده روز گزارشی مبسوط درباره اتهام، ادله و جریان پرونده تهیه و به رئیس دادگاه تقدیم می‌کند.
  • دادگاه به محض دریافت گزارش، جلسه مقدماتی اداری تشکیل می‌دهد و با توجه به گزارش و اوراق پرونده و اعتراض‌ها به شرح زیر اقدام می‌کند:
    • الف - در صورت ناقص بودن تحقیقات، قرار رفع نقص صادر کرده و پرونده را به دادسرای صادرکننده کیفرخواست بازمی‌گرداند تا پس از انجام دستور دادگاه، آن را بدون اظهارنظر اعاده کند.
    • ب - در صورت خارج بودن موضوع از صلاحیت دادگاه، قرار عدم صلاحیت صادر می‌شود.
    • پ - اگر به دلیل مرور زمان، گذشت شاکی یا جهات قانونی دیگر، متهم قابل تعقیب نباشد، قرار موقوفی تعقیب صادر می‌شود. اگر متهم زندانی باشد، به دستور دادگاه بلافاصله آزاد می‌شود.
تبصره - دعوت به جلسه مقدماتی
  • دادگاه می‌تواند در صورت ضرورت، دادستان یا نماینده او، شاکی یا مدعی خصوصی یا متهم و وکلای آنان را برای حضور در جلسه مقدماتی دعوت کند.
تجدیدنظرخواهی از قرارها
  • قرار عدم صلاحیت از طرف دادستان و قرارهای مذکور در بند (پ) ماده قبل از طرف دادستان و شاکی یا مدعی خصوصی قابل تجدید نظر است.
  • در صورت نقض این قرار، پرونده برای طرح مجدد در جلسه مقدماتی و انجام سایر وظایف به دادگاه کیفری یک اعاده می‌شود.
تعیین وقت رسیدگی و احضار اشخاص
  • هرگاه دادگاه در جلسه مقدماتی، پرونده را کامل و قابل طرح برای دادرسی تشخیص دهد، بلافاصله دستور تعیین وقت رسیدگی و احضار تمام اشخاصی را که حضورشان ضروری است، صادر می‌کند.
تبصره - جلب بدون احضار متهم
  • در جرائم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) و (ت) ماده (302) این قانون، اگر دادگاه جلب بدون احضار متهم را لازم بداند، دستور جلب وی را برای روز محاکمه صادر می‌کند.
تعیین وقت رسیدگی توسط مدیر دفتر
  • مدیر دفتر دادگاه مکلف است پس از وصول پرونده به دفتر، حداکثر ظرف دو روز، وقت رسیدگی تعیین و مطابق دستور دادگاه اقدام کند.
دعوت هیات منصفه
  • در هر مورد که دادگاه باید با حضور هیات منصفه تشکیل شود، اعضای هیات منصفه نیز طبق مقررات دعوت می‌شوند.
رسیدگی در غیاب متهم متواری
  • اگر متهم متواری باشد یا دسترسی به او امکان‌پذیر نباشد و احضار و جلب او ممکن نباشد، دادگاه در صورت عدم ضرورت حضور متهم، به رسیدگی در غیاب وی مبادرت می‌ورزد.
  • اگر دادستان احضار متهم را ممکن بداند، دادگاه پس از درخواست دادستان، مهلت مناسبی برای احضار یا جلب متهم تعیین می‌کند. این مهلت نباید بیشتر از پانزده روز باشد.
تبصره 1 - صدور قرار رسیدگی غیابی
  • دادگاه باید پیش از رسیدگی غیابی، قرار رسیدگی غیابی صادر کند. در این قرار، موضوع اتهام، وقت دادرسی و نتیجه عدم حضور قید شده و مراتب دو نوبت به فاصله ده روز در یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار ملی یا محلی آگهی می‌شود. فاصله بین آخرین آگهی و وقت دادرسی نباید کمتر از یک ماه باشد.
تبصره 2 - رسیدگی به متهمان متواری
  • اگر متهمان متعدد باشند و بعضی از آنان متواری باشند، دادگاه نسبت به متهمان حاضر شروع به رسیدگی می‌کند و در مورد غایبان به ترتیب فوق اقدام می‌شود.
مبحث دوم - ترتیب رسیدگی
رأی‌گیری در دادگاه کیفری یک
  • در دادگاه کیفری یک و نیز در تمام مواردی که رسیدگی مرجع قضائی با قضات متعدد پیش بینی شده باشد، رای اکثریت تمام اعضاء ملاک است.
  • نظر اقلیت باید به صورت مستدل در پرونده درج شود.
  • اگر نظر اکثریت حاصل نشود، یک عضو مستشار دیگر توسط مقام ارجاع اضافه می‌شود.
اخطار به متهم و سایر اشخاص حاضر در جلسه
  • رئیس دادگاه پس از تشکیل جلسه و اعلام رسمیت، ابتدا در مورد متهم به شرح مواد (193) و (194) اقدام می‌کند و سپس به متهم اخطار می‌دهد که در محاکمه مواظب گفتار خود باشد.
  • همچنین به دیگر اشخاص حاضر در محاکمه نیز اخطار می‌شود که مطلبی برخلاف حقیقت، وجدان، قوانین، ادب و نزاکت اظهار نکنند.
  • پس از آن، دادستان یا نماینده او کیفرخواست و منشی دادگاه دادخواست مدعی خصوصی را قرائت می‌کند.
  • سپس رئیس دادگاه موضوع اتهام و تمام ادله آن را به متهم تفهیم و شروع به رسیدگی می‌نماید.
پرسش قضات از طرفین و شهود
  • قضات دادگاه کیفری یک می‌توانند با اجازه رئیس دادگاه از طرفین، وکلای آنان، شهود، اهل خبره و دادستان پرسش کنند.
تحقیق از اشخاص حاضر در دادگاه
  • هرگاه دادستان، متهم، شاکی، مدعی خصوصی یا وکلای آنان تحقیق از اشخاص حاضر در دادگاه را درخواست کنند، دادگاه در صورت ضرورت از آنان تحقیق می کند، هرچند از قبل احضار نشده باشند.

اخذ آخرین دفاع و ختم رسیدگی
  • پس از رعایت ترتیب مقرر در ماده (359)، اگر دادستان دوباره اجازه صحبت بخواهد، به متهم، شاکی، مدعی خصوصی یا وکلای آنان نیز اجازه صحبت داده می‌شود.
  • پیش از اعلام ختم رسیدگی، رئیس دادگاه یک بار دیگر به متهم یا وکیل او اجازه صحبت می دهد، آخرین دفاع را از متهم یا وکیل وی اخذ و سپس رسیدگی را ختم می‌کند.
  • هرگاه متهم یا وکیل وی در آخرین دفاع، مطلبی اظهار کند که در کشف حقیقت موثر باشد، دادگاه مکلف به رسیدگی است.
ضبط صوتی و تصویری محاکمات
  • محاکمات دادگاه کیفری یک به‌صورت ضبط صوتی و در صورت تشخیص دادگاه، ضبط تصویری نیز می‌شود.
  • انتشار موارد ضبط شده ممنوع و استفاده از آنها نیز منوط به اجازه دادگاه است.
وظایف دادسرا در رسیدگی به جرائم خارج از حوزه قضائی
  • در مواردی که به جرائم موضوع صلاحیت دادگاه کیفری یک در خارج از حوزه قضائی محل وقوع جرم رسیدگی می‌شود، تمام وظایف و اختیارات دادسرا، از جمله شرکت در جلسه محاکمه و دفاع از کیفرخواست، بر عهده دادسرای محل وقوع جرم است.
رعایت مقررات جرائم اطفال و نوجوانان
  • در مواردی که دادگاه کیفری یک به جرائم موضوع صلاحیت دادگاه اطفال و نوجوانان رسیدگی می‌کند، رعایت مقررات مربوط به رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان الزامی است.
مبحث سوم - صدور رای
ممنوعیت صدور قرار عدم صلاحیت پس از شروع رسیدگی
  • دادگاه کیفری یک با رعایت صلاحیت ذاتی، پس از شروع به رسیدگی نمی‌تواند قرار عدم صلاحیت صادر کند و در هر حال باید رأی مقتضی را صادر نماید.
مشاوره و صدور رأی در دادگاه کیفری یک
  • اعضای دادگاه پس از اعلام ختم رسیدگی با استعانت از خداوند متعال و تکیه بر شرف و وجدان، با توجه به محتویات پرونده، مشاوره می‌نمایند.
  • رأی باید در همان جلسه و در صورت عدم امکان، در اولین فرصت و حداکثر ظرف یک هفته صادر شود.
  • اگر بین اعضای دادگاه اتفاق نظر حاصل نشود، رأی اکثریت معتبر است.
  • انشای رأی بر عهده رئیس دادگاه است، مگر اینکه وی جزء اکثریت نباشد که در این صورت، عضوی که جزء اکثریت است و سابقه قضائی بیشتری دارد، رأی را انشاء می‌کند.
  • اگر رأی در همان جلسه صادر شود، جلسه علنی تشکیل شده و رأی قرائت و به متهم تفهیم می‌شود.
  • در صورت صدور رأی بر برائت یا تعلیق اجرای مجازات، متهم به دستور دادگاه فوری آزاد می‌شود.
تبصره - عدم تفرق اعضای دادگاه تا صدور رأی
  • پس از ختم رسیدگی، اگر قرار بر صدور رأی در همان جلسه باشد، اعضای دادگاه تا صدور رأی و اعلام آن نباید متفرق شوند. این حکم شامل اعضای هیأت منصفه نیز می‌شود.
سایر ترتیبات رسیدگی
  • سایر ترتیبات رسیدگی در دادگاه کیفری یک، همان ترتیباتی است که برای سایر دادگاه‌های کیفری مقرر شده است.
فصل پنجم - رای غیابی و واخواهی
صدور رأی غیابی در صورت عدم حضور متهم
  • در تمام جرائم، به استثنای جرائمی که فقط جنبه حق‌اللهی دارند، هرگاه متهم یا وکیل او در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشود یا لایحه دفاعیه نفرستاده باشد، دادگاه پس از رسیدگی، رأی غیابی صادر می‌کند.
  • در این صورت، اگر رأی دادگاه مبنی بر محکومیت متهم باشد، ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ واقعی، قابل واخواهی در همان دادگاه است.
  • پس از انقضای مهلت واخواهی، رأی برابر مقررات حسب مورد قابل تجدید نظر یا فرجام است.
  • مهلت واخواهی برای اشخاص مقیم خارج از کشور، دو ماه است.
تبصره 1 - ادامه رسیدگی در صورت غیبت متهم پس از شروع دادرسی
  • هرگاه متهم در جلسه رسیدگی حاضر باشد و در فاصله تنفس یا هنگام دادرسی بدون عذر موجه غایب شود، دادگاه رسیدگی را ادامه می‌دهد و حکم صادره حضوری محسوب می‌شود.
تبصره 2 - اجرای حکم غیابی و حق واخواهی پس از ابلاغ واقعی
  • حکم غیابی که در مهلت مقرر واخواهی نشود، پس از انقضای مهلت‌های واخواهی و تجدیدنظر یا فرجام به اجرا گذاشته می‌شود.
  • اگر حکم دادگاه ابلاغ واقعی نشده باشد، محکوم‌علیه می‌تواند ظرف بیست روز از تاریخ اطلاع، واخواهی کند. در این صورت، اجرای رأی متوقف و متهم تحت الحفظ به همراه پرونده به دادگاه صادرکننده حکم اعزام می‌شود.
  • دادگاه در صورت اقتضاء نسبت به اخذ تأمین یا تجدید نظر در تأمین قبلی اقدام می‌کند.
تبصره 3 - صدور رأی برائت در جرائم حق‌اللهی
  • در جرائمی که فقط جنبه حق‌اللهی دارند، هرگاه محتویات پرونده مجرمیت متهم را اثبات نکند و تحقیق از متهم ضروری نباشد، دادگاه می‌تواند بدون حضور متهم، رأی بر برائت او صادر کند.
رسیدگی به واخواهی
  • دادگاه پس از واخواهی، با تعیین وقت رسیدگی طرفین را دعوت می‌کند و پس از بررسی ادله و دفاعیات واخواه، تصمیم مقتضی اتخاذ می‌نماید.
  • عدم حضور طرفین یا هر یک از آنان مانع رسیدگی نیست.
فصل ششم - رسیدگی در دادگاه اطفال و نوجوانان
مبحث اول - تشکیلات
ریاست دادگاه‌های اطفال و نوجوانان
  • رئیس دادگستری یا رئیس کل دادگاه‌های شهرستان مرکز استان هر حوزه، حسب مورد، ریاست دادگاه‌های اطفال و نوجوانان را نیز بر عهده دارد.
انتخاب قضات دادگاه و دادسرای اطفال و نوجوانان
  • قضات دادگاه و دادسرای اطفال و نوجوانان توسط رئیس قوه قضائیه از بین قضاتی که حداقل پنج سال سابقه خدمت قضائی دارند و شایستگی آنان برای این امر با رعایت سن و جهات دیگر از جمله تاهل، گذراندن دوره آموزشی و ترجیحاً داشتن فرزند، انتخاب می‌شوند.
انتخاب مشاوران دادگاه اطفال و نوجوانان
  • مشاوران دادگاه اطفال و نوجوانان از بین متخصصان علوم تربیتی، روانشناسی، جرم‌شناسی، مددکاری اجتماعی، دانشگاهیان و فرهنگیان آشنا به مسائل روانشناختی و تربیتی کودکان و نوجوانان اعم از شاغل و بازنشسته انتخاب می‌شوند.
تبصره 1 - پیشنهاد و انتخاب مشاوران
  • برای انتخاب مشاوران، رئیس حوزه قضائی هر محل برای هر شعبه حداقل هشت نفر مرد و زن را که واجد شرایط مندرج در این ماده باشند، به رئیس کل دادگستری استان پیشنهاد می‌کند. رئیس کل دادگستری استان از بین آنان حداقل چهار نفر را برای مدت دو سال به این سمت منصوب می‌نماید. انتخاب مجدد آنان بلامانع است.
تبصره 2 - حضور مشاور زن در صورت مونث بودن متهم
  • در صورت مونث بودن متهم، حداقل یکی از مشاوران باید زن باشد.
جانشینی قاضی در دادگاه اطفال و نوجوانان
  • هرگاه قاضی دادگاه اطفال و نوجوانان به دلایلی از انجام وظیفه باز بماند، رئیس دادگستری می‌تواند شخصاً به جای او انجام وظیفه کند یا یکی از قضات واجد شرایط را به‌طور موقت مأمور رسیدگی نماید.
مبحث دوم - ترتیب رسیدگی
ابلاغ وقت جلسه رسیدگی
  • دادگاه اطفال و نوجوانان وقت جلسه رسیدگی را تعیین و به والدین، اولیاء یا سرپرست قانونی طفل یا نوجوان، وکیل وی، دادستان و شاکی ابلاغ می‌کند.
تبصره 1 - ابلاغ وقت دادرسی به متهم بالغ
  • هرگاه در زمان رسیدگی سن متهم هجده سال یا بیشتر باشد، وقت دادرسی به متهم یا وکیل او ابلاغ می‌شود.
تبصره 2 - رسیدگی بدون تعیین وقت در برخی جرائم
  • در جرائم تعزیری درجه شش، هفت و هشت و همچنین در جرائمی که مجازات قانونی آنها غیر از حبس است، اگر متهم، والدین یا سرپرست قانونی و وکیل او حاضر باشند و درخواست رسیدگی نمایند و موجبات رسیدگی فراهم باشد، دادگاه می‌تواند بدون تعیین وقت، رسیدگی و اتخاذ تصمیم نماید.
حضور افراد در دادگاه اطفال و نوجوانان
  • در دادگاه اطفال و نوجوانان، والدین، اولیاء یا سرپرست طفل و نوجوان، وکیل مدافع، شاکی، اشخاصی که نظر آنان در تحقیقات مقدماتی جلب شده، شهود، مطلعان و مددکار اجتماعی سازمان بهزیستی حضور می‌یابند.
  • حضور سایر اشخاص با موافقت دادگاه بلامانع است.
دادرسی در غیاب طفل
  • هرگاه مصلحت طفل، موضوع تبصره (1) ماده (304) این قانون، اقتضا کند، ممکن است تمام یا قسمتی از دادرسی در غیاب او انجام شود.
  • رأی دادگاه در هر صورت حضوری محسوب می‌شود.
تعیین وکیل برای متهم در دادگاه اطفال و نوجوانان
  • در جرائمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادگاه کیفری یک است یا جرائمی که مستلزم پرداخت دیه یا ارش بیش از خمس دیه کامل است و در جرائم تعزیری درجه شش و بالاتر، دادسرا یا دادگاه اطفال و نوجوانان به ولی یا سرپرست قانونی متهم ابلاغ می‌کند که برای او وکیل تعیین نماید.
  • در صورت عدم تعیین وکیل یا عدم حضور وکیل بدون اعلام عذر موجه، مرجع قضائی برای متهم وکیل تعیین می‌کند.
  • در جرائم تعزیری درجه هفت و هشت، ولی یا سرپرست قانونی طفل یا نوجوان می‌تواند خود از وی دفاع کند یا وکیل تعیین نماید. نوجوان نیز می‌تواند از خود دفاع کند.
رسیدگی به دادخواست ضرر و زیان در دادگاه اطفال و نوجوانان
  • به دادخواست ضرر و زیان ناشی از جرم که در دادگاه اطفال و نوجوانان مطرح می‌گردد، طبق مقررات قانونی رسیدگی و حکم مقتضی صادر می‌شود.
  • حضور طفل در هنگام رسیدگی به دعوای ضرر و زیان لازم نیست، مگر اینکه توضیحات وی برای صدور رأی ضروری باشد.
ابلاغ آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان
  • آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان علاوه بر شاکی، متهم و محکوم‌علیه، به ولی یا سرپرست قانونی متهم و محکوم‌علیه و در صورت داشتن وکیل، به وکیل ایشان نیز ابلاغ می‌شود.
فصل هفتم - احاله
احاله پرونده به حوزه قضائی دیگر
  • در هر مرحله از رسیدگی کیفری، احاله پرونده از یک حوزه قضائی به حوزه قضائی دیگر در همان استان، به درخواست دادستان یا رئیس حوزه قضائی مبدا و با موافقت شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان انجام می‌شود.
  • احاله پرونده از حوزه قضائی یک استان به استان دیگر به درخواست همان اشخاص و با موافقت دیوان عالی کشور صورت می‌گیرد.
تبصره - احاله پرونده در جرائم نیروهای مسلح
  • در مورد جرائم مربوط به صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح، احاله پرونده به درخواست دادستان نظامی یا رئیس سازمان قضائی استان و با موافقت رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح انجام می‌شود.
موارد احاله پرونده
  • احاله پرونده در موارد زیر صورت می‌گیرد:
    • الف - متهم یا بیشتر متهمان در حوزه دادگاه دیگری اقامت داشته باشند.
    • ب - محل وقوع جرم از دادگاه صالح دور باشد، به نحوی که دادگاه دیگر به علت نزدیک بودن به محل وقوع جرم، آسان‌تر بتواند به موضوع رسیدگی کند.
تبصره - عدم ایجاد عسر و حرج برای شاکی
  • احاله پرونده نباید به گونه‌ای باشد که موجب عسر و حرج شاکی یا مدعی خصوصی شود.
احاله پرونده به منظور حفظ نظم و امنیت عمومی
  • علاوه بر موارد مذکور در ماده قبل، به منظور حفظ نظم و امنیت عمومی، با پیشنهاد رئیس قوه قضائیه یا دادستان کل کشور و تجویز دیوان عالی کشور، رسیدگی به حوزه قضائی دیگری احاله می‌شود.
تبصره - احاله پرونده در جرائم نیروهای مسلح
  • در جرائم مربوط به صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح، رئیس این سازمان می‌تواند به منظور حفظ نظم و امنیت عمومی و رعایت مصالح نیروهای مسلح، پرونده را به حوزه قضائی دیگری احاله کند.
فصل هشتم - رد دادرس
موارد رد دادرس
  • دادرس در موارد زیر باید از رسیدگی امتناع کند و طرفین دعوی نیز می‌توانند در این موارد ایراد رد دادرس کنند:
    • الف - وجود قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین دادرس و یکی از طرفین دعوی یا شریک یا معاون جرم.
    • ب - دادرس، قیم یا مخدوم یکی از طرفین دعوی باشد یا یکی از طرفین، مباشر امور دادرس یا همسر وی باشد.
    • پ - دادرس، همسر یا فرزند او، وارث یکی از طرفین دعوی یا شریک یا معاون جرم باشد.
    • ت - دادرس در همان امر کیفری قبلاً تحت هر عنوان یا سمتی اظهار نظر ماهوی کرده یا شاهد یکی از طرفین بوده باشد.
    • ث - بین دادرس و یکی از طرفین دعوی یا اعضای خانواده او، دعوای حقوقی یا کیفری مطرح باشد یا قبلاً مطرح بوده و از تاریخ صدور رأی قطعی بیش از دو سال نگذشته باشد.
    • ج - دادرس، همسر یا فرزند او نفع شخصی در موضوع مطروحه داشته باشند.
تبصره - عدم تأثیر شکایت انتظامی در رد دادرس
  • شکایت انتظامی از جهات رد دادرس محسوب نمی‌شود.
زمان و نحوه ایراد رد
  • ایراد رد باید تا قبل از صدور رأی به عمل آید.
  • اگر دادرس ایراد را بپذیرد، از رسیدگی امتناع می‌کند و رسیدگی به دادرس علی‌البدل یا شعبه دیگر ارجاع می‌شود.
  • در صورت نبودن دادرس علی‌البدل یا شعبه دیگر، پرونده به نزدیک‌ترین مرجع قضائی هم‌عرض فرستاده می‌شود.
رسیدگی به ایراد رد توسط دادرس
  • اگر دادرس ایراد رد را قبول نکند، مکلف است ظرف سه روز قرار رد ایراد را صادر کند و به رسیدگی ادامه دهد.
  • این قرار ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ، قابل اعتراض در مرجع صالح است و به این اعتراض خارج از نوبت رسیدگی می‌شود.
رد مقامات قضائی دادسرا
  • مقامات قضائی دادسرا نیز در صورت وجود جهات رد دادرس باید از رسیدگی امتناع کنند.
  • شاکی، مدعی خصوصی یا متهم می‌توانند دادستان یا بازپرس را رد کنند و مراتب را به صورت کتبی به وی اعلام کنند.
  • اگر دادستان یا بازپرس ایراد را بپذیرد، از رسیدگی امتناع می‌کند و رسیدگی به جانشین او محول می‌شود. در غیر این صورت، باید قرار رد ایراد صادر و به مدعی رد ابلاغ شود.
  • مدعی رد می‌تواند به دادگاه صالح اعتراض کند و رأی دادگاه در این خصوص قطعی است.
تبصره - ادامه تحقیقات مقدماتی
  • صدور قرار رد ایراد مانع انجام تحقیقات مقدماتی نیست.
رسیدگی به ایراد رد در دادگاه‌های با تعدد قاضی
  • در مواردی که دادگاه با تعدد قاضی تشکیل می‌شود، اگر نسبت به یکی از اعضا ایراد رد شود و او از رسیدگی امتناع کند، دادگاه با حضور عضو دیگر تکمیل شده و به رسیدگی ادامه می‌دهد.
  • اگر ایراد رد مورد پذیرش قرار نگیرد، همان دادگاه بدون حضور عضو مورد ایراد در وقت اداری به اعتراض رسیدگی و قرار رد یا قبول ایراد را صادر می‌کند.
  • اگر تعداد باقیمانده اعضای شعبه در اکثریت نباشند و امکان انتخاب اعضای علی‌البدل وجود نداشته باشد، رسیدگی به ایراد در شعبه دیوان عالی کشور انجام می‌شود.
  • اگر دیوان عالی کشور درخواست رد را وارد بداند، پرونده جهت رسیدگی به دادگاه هم‌عرض ارجاع می‌شود.
بخش چهارم - اعتراض به آراء
فصل اول - کلیات
مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست تجدیدنظر
  • دادگاه تجدیدنظر استان مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست تجدیدنظر از کلیه آرای غیرقطعی کیفری است، به‌جز در مواردی که در صلاحیت دیوان عالی کشور باشد.
  • دادگاه تجدیدنظر استان در مرکز هر استان تشکیل می‌شود و دارای رئیس و دو مستشار است.
  • دادگاه تجدیدنظر و شعب دیوان عالی کشور با دو عضو نیز رسمیت دارند.
آرای قطعی و قابل تجدیدنظر
  • آرای دادگاه‌های کیفری، به‌جز در موارد زیر که قطعی محسوب می‌شوند، حسب مورد در دادگاه تجدیدنظر استان یا در دیوان عالی کشور قابل تجدیدنظر یا فرجام است:
    • الف - جرائم تعزیری درجه هشت.
    • ب - جرائمی که مستلزم پرداخت دیه یا ارش باشند و میزان یا جمع آنها کمتر از یک دهم دیه کامل باشد.
تبصره 1 - معیار قابلیت تجدیدنظر در مجازات‌های جایگزین حبس
  • در مورد مجازات‌های جایگزین حبس، معیار قابلیت تجدیدنظر همان مجازات قانونی اولیه است.
تبصره 2 - آراء قابل تجدیدنظر
  • آراء قابل تجدیدنظر شامل محکومیت، برائت، یا قرارهای منع و موقوفی تعقیب، اناطه و تعویق صدور حکم است.
  • همچنین، قرار رد درخواست واخواهی یا تجدیدنظرخواهی، در صورتی مشمول این حکم است که رأی راجع به اصل دعوی قابل تجدیدنظرخواهی باشد.
آرای قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور
  • آرای صادره درباره جرائمی که مجازات قانونی آنها شامل سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد، تعزیر درجه سه و بالاتر، و جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها نصف دیه کامل یا بیشتر باشد، و همچنین جرائم سیاسی و مطبوعاتی، قابل فرجام‌خواهی در دیوان عالی کشور هستند.
تبصره - وظایف نظارتی دیوان عالی کشور
  • اجرای این ماده مانع از انجام سایر وظایف نظارتی دیوان عالی کشور، مطابق اصل 161 قانون اساسی، نمی‌باشد.
قابلیت تجدیدنظر یا فرجام برای جنبه‌های مرتبط با دیه و ضرر و زیان
  • در مواردی که رأی دادگاه همراه با محکومیت به پرداخت دیه، ارش یا ضرر و زیان است، هرگاه یکی از این جنبه‌ها قابل تجدیدنظر یا فرجام باشد، جنبه‌های دیگر رأی نیز به تبع آن، حسب مورد قابل تجدیدنظر یا فرجام هستند.
توافق بر عدم تجدیدنظرخواهی یا فرجام‌خواهی
  • اگر طرفین دعوی با توافق کتبی، حق تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی خود را ساقط کنند، تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی آنان جز در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادرکننده رأی مسموع نیست.
مهلت درخواست تجدیدنظر و فرجام
  • مهلت درخواست یا دادخواست تجدیدنظر و فرجام برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ رأی یا انقضای مهلت واخواهی است.
بررسی عذر موجه در تقاضای خارج از مهلت
  • هرگاه تقاضای تجدیدنظر یا فرجام خارج از مهلت مقرر تقدیم شود و درخواست‌کننده عذر موجهی عنوان کند، دادگاه صادرکننده رأی ابتدا به عذر او رسیدگی می‌کند. در صورت موجه بودن، قرار قبولی درخواست و در غیر این صورت، قرار رد آن را صادر می‌کند.
  • جهات عذر موجه همان است که در ماده (178) این قانون مقرر شده است.
اشخاص مجاز به درخواست تجدیدنظر یا فرجام
  • اشخاص زیر حق درخواست تجدیدنظر یا فرجام دارند:
    • الف - محکوم‌علیه، وکیل یا نماینده قانونی او.
    • ب - شاکی یا مدعی خصوصی و یا وکیل یا نماینده قانونی آنان.
    • پ - دادستان از جهت برائت متهم، عدم انطباق رأی با قانون یا عدم تناسب مجازات.
جهات تجدیدنظرخواهی
  • جهات تجدیدنظرخواهی به شرح زیر است:
    • الف - ادعای عدم اعتبار ادله یا مدارک استنادی دادگاه.
    • ب - ادعای مخالف بودن رأی با قانون.
    • پ - ادعای عدم صلاحیت دادگاه صادرکننده رأی یا وجود یکی از جهات رد دادرس.
    • ت - ادعای عدم توجه دادگاه به ادله ابرازی.
تبصره - رسیدگی به جهات دیگر تجدیدنظرخواهی
  • اگر تجدیدنظرخواهی به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آید، در صورت وجود جهت دیگر، به آن نیز رسیدگی می‌شود.
رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور
  • دادگاه تجدیدنظر استان و دیوان عالی کشور فقط نسبت به آنچه مورد تجدیدنظرخواهی یا فرجام‌خواهی واقع شده و نسبت به آن رأی صادر شده است، رسیدگی می‌کنند.
تجدیدنظرخواهی و فرجام‌خواهی
  • تجدیدنظرخواهی یا فرجام‌خواهی طرفین درباره جنبه کیفری رأی با درخواست کتبی و پرداخت هزینه دادرسی مقرر صورت می‌گیرد.
  • تجدیدنظرخواهی یا فرجام‌خواهی نسبت به ضرر و زیان ناشی از جرم، مستلزم تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی مطابق قانون آیین دادرسی مدنی است.
تبصره - معافیت از هزینه دادرسی در امر حقوقی
  • تجدیدنظرخواهی یا فرجام‌خواهی محکوم‌علیه نسبت به محکومیت کیفری و ضرر و زیان ناشی از جرم به صورت توأمان، مستلزم پرداخت هزینه دادرسی در امر حقوقی و رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی نیست.
رسیدگی به ادعای اعسار در پرداخت هزینه دادرسی
  • اگر تجدیدنظرخواه یا فرجام‌خواه، مدعی اعسار از پرداخت هزینه دادرسی دعوای ضرر و زیان ناشی از جرم شود، دادگاه صادرکننده رأی نخستین به این ادعا خارج از نوبت رسیدگی می‌کند.
معافیت زندانیان از پرداخت هزینه دادرسی
  • اگر تجدیدنظرخواه یا فرجام‌خواه زندانی باشد، از پرداخت هزینه دادرسی مرحله تجدیدنظر یا فرجام در امری که به موجب آن زندانی است، معاف می‌شود.
تسلیم و ثبت درخواست تجدیدنظر یا فرجام
  • تجدیدنظرخواه یا فرجام‌خواه باید درخواست یا دادخواست خود را به دفتر دادگاه صادرکننده رأی نخستین، تجدیدنظر یا دفتر زندان تسلیم کند.

  • دفتر دادگاه یا زندان باید بلافاصله آن را ثبت کرده و رسیدی شامل نام تجدیدنظرخواه یا فرجام‌خواه، طرف دعوی، تاریخ تسلیم و شماره ثبت به تقدیم‌کننده بدهد.

  • تاریخ ثبت، تاریخ تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی محسوب می‌شود.

  • دفتر دادگاه تجدیدنظر استان یا زندان باید پس از ثبت تقاضای تجدیدنظر یا فرجام، بلافاصله آن را به دادگاه صادرکننده رأی نخستین ارسال کند.

تبصره - ارسال پرونده به دادگاه تجدیدنظر یا دیوان عالی کشور
  • در صورتی که تجدیدنظرخواهی یا فرجام‌خواهی در مهلت مقرر صورت گیرد، دفتر دادگاه صادرکننده رأی نخستین بلافاصله یا پس از رفع نقص، پرونده را حسب مورد به دادگاه تجدیدنظر استان یا دیوان عالی کشور ارسال می‌کند.
رفع نقص در درخواست یا دادخواست تجدیدنظر یا فرجام
  • اگر درخواست یا دادخواست تجدیدنظرخواهی یا فرجام‌خواهی فاقد یکی از شرایط قانونی باشد، مدیر دفتر دادگاه نخستین ظرف دو روز، نقایص آن را به درخواست‌کننده اعلام می‌کند تا ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ، نقایص را رفع کند.
  • در صورتی که در مهلت مقرر رفع نقص صورت نگیرد یا درخواست خارج از مهلت قانونی تقدیم شود، مدیر دفتر پرونده را به رئیس دادگاه ارجاع می‌دهد تا قرار مقتضی صادر کند.
  • این قرار قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان یا دیوان عالی کشور است.
استرداد درخواست یا دادخواست تجدیدنظر یا فرجام
  • اگر تجدیدنظرخواه یا فرجام‌خواه درخواست یا دادخواست خود را مسترد کند، دادگاه صادرکننده رأی نخستین، قرار رد درخواست یا ابطال دادخواست تجدیدنظر یا فرجام را صادر می‌کند.
  • اگر پرونده به مرجع تجدیدنظر یا فرجام ارسال شده باشد، قرار توسط دادگاه تجدیدنظر استان یا دیوان عالی کشور صادر می‌شود.
  • در هر صورت، درخواست یا دادخواست تجدیدنظر یا فرجام مجدد پذیرفته نمی‌شود.
اسقاط حق تجدیدنظرخواهی و تخفیف مجازات
  • در تمام محکومیت‌های تعزیری، اگر دادستان از حکم صادره درخواست تجدیدنظر نکرده باشد، محکوم‌علیه می‌تواند پیش از پایان مهلت تجدیدنظرخواهی با رجوع به دادگاه صادرکننده حکم، حق تجدیدنظرخواهی خود را اسقاط یا درخواست تجدیدنظر را مسترد کند و تقاضای تخفیف مجازات نماید.
  • دادگاه در وقت فوق‌العاده با حضور دادستان به موضوع رسیدگی و تا یک چهارم مجازات تعیین‌شده را کسر می‌کند.
  • این حکم دادگاه قطعی است.
قطعی بودن آرای صادره در مرحله تجدیدنظر
  • آرائی که در مرحله تجدیدنظر صادر می‌شوند، قطعی هستند.
مرجع رسیدگی به تجدیدنظر و فرجام‌خواهی در دادگاه اطفال و نوجوانان
  • مرجع رسیدگی به درخواست تجدیدنظر از آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان، شعبه‌ای از دادگاه تجدیدنظر استان است که مطابق با شرایط مقرر در این قانون و با ابلاغ رئیس قوه قضائیه تعیین می‌گردد.
  • مرجع فرجام‌خواهی از آراء و تصمیمات دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان، دیوان عالی کشور است.
تجدیدنظرخواهی از آراء دادگاه اطفال و نوجوانان
  • آراء دادگاه اطفال و نوجوانان در تمامی موارد قابل تجدیدنظرخواهی است.
نحوه تسلیم درخواست تجدیدنظر در دادگاه اطفال و نوجوانان
  • درخواست تجدیدنظر از آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان را می‌توان به دفتر دادگاه صادرکننده حکم یا دفتر دادگاه تجدیدنظر استان یا در صورتی که طفل یا نوجوان در کانون اصلاح و تربیت نگهداری می‌شود، به دفتر کانون اصلاح و تربیت تسلیم کرد.
افراد مجاز به تجدیدنظرخواهی از آراء دادگاه اطفال و نوجوانان
  • درخواست تجدیدنظر از آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان می‌تواند توسط نوجوان یا ولی یا سرپرست قانونی طفل یا نوجوان و یا وکیل آنان به عمل آید.
  • دادستان نیز هرگاه آراء و تصمیمات دادگاه را مخالف قانون بداند، می‌تواند درخواست تجدیدنظر نماید.
  • مدعی خصوصی می‌تواند فقط از حکم مربوط به ضرر و زیان، برائت، قرار منع، موقوفی، تعلیق تعقیب یا قرار بایگانی کردن پرونده تجدیدنظرخواهی کند.
فصل دوم - کیفیت رسیدگی دادگاه تجدید نظر استان
ثبت و ارجاع پرونده‌ها در دادگاه تجدیدنظر استان
  • پرونده‌ها پس از وصول به دادگاه تجدیدنظر استان به ترتیب در دفتر کل یا در صورت تأسیس واحد رایانه و رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی در این واحد ثبت می‌شوند.
  • ارجاع پرونده‌ها به شعب دادگاه با رعایت تخصص شعب و ترتیب وصول، توسط رئیس کل دادگستری استان یا معاون او و یا یکی از رؤسای شعب به انتخاب وی از طریق سامانه رایانه‌ای انجام می‌شود.
نوبت‌دهی و ترتیب رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر استان
  • دادگاه به ترتیب وصول پرونده‌ها به نوبت رسیدگی می‌کند، مگر در مواردی که به موجب قانون، رسیدگی خارج از نوبت ضروری باشد.
تبصره - رسیدگی خارج از نوبت به جرائم جریحه‌دارکننده احساسات عمومی
  • به جرائمی که موجب جریحه‌دار شدن احساسات عمومی شوند، با درخواست دادستان صادرکننده کیفرخواست و موافقت دادگاه تجدیدنظر استان، خارج از نوبت رسیدگی می‌شود.
بررسی و تهیه گزارش پرونده در دادگاه تجدیدنظر
  • رئیس شعبه، پرونده‌های ارجاعی را بررسی و گزارش جامعی از آن‌ها تهیه می‌کند یا به نوبت به یکی از اعضای دادگاه تجدیدنظر استان ارجاع می‌دهد.
  • این عضو، گزارش پرونده را که شامل جریان آن و بررسی کامل درباره تجدیدنظرخواهی و جهات قانونی آن است، تهیه و در جلسه دادگاه قرائت می‌کند.
  • خلاصه این گزارش در پرونده درج می‌شود و سپس دادگاه به شرح زیر اتخاذ تصمیم می‌کند:
الف - صدور قرار رفع نقص
  • در صورتی که تحقیقات ناقص باشد، دادگاه قرار رفع نقص صادر می‌کند و پرونده را به دادسرای صادرکننده کیفرخواست یا دادگاه صادرکننده رأی ارسال می‌نماید تا پس از انجام دستور دادگاه تجدیدنظر استان، پرونده را بدون اظهار نظر اعاده کنند.
  • دادگاه تجدیدنظر نیز می‌تواند خود مبادرت به انجام تحقیقات نماید.
ب - تأیید یا نقض قرار
  • اگر رأی صادره از نوع قرار باشد و تحقیقات یا اقدامات دیگر ضروری نباشد و قرار مطابق مقررات صادر شده باشد، دادگاه آن را تأیید و پرونده را به دادگاه صادرکننده قرار اعاده می‌کند.
  • اگر دادگاه تجدیدنظر عقیده به نقض داشته باشد، پرونده برای رسیدگی به دادگاه صادرکننده قرار اعاده می‌شود و آن دادگاه مکلف است خارج از نوبت رسیدگی کند.
پ - نقض رأی در صورت عدم صلاحیت دادگاه
  • اگر رأی توسط دادگاهی که صلاحیت ذاتی یا محلی ندارد صادر شده باشد، دادگاه تجدیدنظر استان رأی را نقض و پرونده را به مرجع صالح ارسال می‌کند و مراتب را به دادگاه صادرکننده رأی اعلام می‌نماید.
ت - صدور رأی در صورت جرم نبودن عمل
  • اگر عملی که محکوم‌علیه به اتهام آن محکوم شده، به فرض ثبوت، جرم نباشد یا متهم به دلیل شمول عفو عمومی یا سایر جهات قانونی قابل تعقیب نباشد، دادگاه رأی مقتضی صادر می‌کند.
ث - رسیدگی به جرائم مشمول حدود، قصاص و دیه یا تعزیرات
  • در غیر از موارد مذکور، اگر جرم از جرائم مستوجب حدود، قصاص و جرائم غیرعمدی مستوجب بیش از نصف دیه و یا جرائم تعزیری درجه چهار و پنج باشد، به طور مطلق و در جرائم تعزیری درجه شش و هفت در صورت محکومیت به حبس، دادگاه تجدیدنظر با صدور دستور تعیین وقت رسیدگی، طرفین و اشخاصی را که حضورشان ضروری است احضار می‌کند.
  • طرفین می‌توانند شخصاً حاضر شوند یا وکیل معرفی کنند. در هر حال عدم حضور یا عدم معرفی وکیل مانع از رسیدگی نیست.
رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر استان با حضور دادستان
  • در مواردی که رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر استان مستلزم تعیین وقت و احضار طرفین است، رسیدگی با حضور دادستان شهرستان مرکز استان یا یکی از معاونان یا دادیاران وی و با رعایت ماده 300 این قانون به ترتیب زیر انجام می‌شود:
الف - قرائت گزارش
  • گزارش پرونده و تحقیقات انجام‌شده توسط یکی از اعضای دادگاه قرائت می‌شود.
ب - طرح سوالات و تحقیق از طرفین
  • رئیس یا مستشار دادگاه سوالات لازم را مطرح کرده و از طرفین تحقیق و دفاعیات آن‌ها را استماع می‌کند.
پ - کسب اطلاع از شهود و مطلعان
  • در صورت لزوم، از شهود و مطلعان کسب اطلاع می‌شود.
ت - اظهار عقیده دادستان و دفاعیات متهم
  • دادستان یا نماینده وی اظهار عقیده می‌کند و اظهارات شاکی یا مدعی خصوصی و آخرین دفاعیات متهم یا وکلای آنان شنیده می‌شود.
اجرای قرار معاینه محل و تحقیق محلی
  • قرار معاینه محل و تحقیق محلی توسط رئیس دادگاه یا با تعیین او توسط یکی از مستشاران شعبه اجراء می‌شود.
  • چنانچه محل اجرای قرار، خارج از حوزه قضائی مرکز استان باشد، دادگاه تجدیدنظر استان می‌تواند اجرای قرار را از دادگاه محل مربوطه درخواست کند.
  • اگر محل اجرای قرار در حوزه قضائی استان دیگری باشد، دادگاه تجدیدنظر با اعطای نیابت قضائی به دادگاه نخستین محل، درخواست اجرای قرار را می‌نماید.
اعزام زندانی برای حضور در دادگاه تجدیدنظر
  • هرگاه دادگاه تجدیدنظر استان حضور شخصی را که زندانی است لازم بداند، دستور اعزام او را به مسئول زندان یا بازداشتگاه صادر می‌کند.
  • چنانچه زندان یا بازداشتگاه در محل دیگری باشد، دادگاه می‌تواند با موافقت مرجع قضائی که متهم تحت نظر وی زندانی است، دستور دهد که متهم به طور موقت تا پایان رسیدگی در زندانی نزدیک محل دادگاه نگهداری شود.
قواعد احضار، جلب و سایر ترتیبات در دادگاه تجدیدنظر
  • احضار، جلب، رسیدگی به ادله، صدور رأی و سایر ترتیبات در دادگاه تجدیدنظر استان مطابق قواعد و مقررات مرحله نخستین است.
تصمیم‌گیری دادگاه تجدیدنظر پس از ختم دادرسی
  • الف - تأیید رأی:
    هرگاه رأی مورد تجدیدنظرخواهی مطابق ادله موجود در پرونده و طبق قانون صادر شده باشد، دادگاه تجدیدنظر رأی را تأیید کرده و پرونده را به دادگاه صادرکننده رأی اعاده می‌کند.

  • ب - نقض رأی و صدور برائت:
    اگر متهم به جهات قانونی قابل تعقیب نباشد یا دادگاه تجدیدنظر استان به هر دلیل برائت متهم را احراز کند، رأی تجدیدنظرخواسته را نقض و رأی مقتضی صادر می‌کند، هرچند محکوم‌علیه درخواست تجدیدنظر نکرده باشد.
    چنانچه محکوم‌علیه زندانی باشد، به دستور دادگاه فوراً آزاد می‌شود.

  • پ - نقض رأی به دلیل مخالفت با قانون:
    اگر دادگاه تجدیدنظر رأی تجدیدنظرخواسته را مخالف قانون تشخیص دهد، با استدلال و ذکر مبانی و مستند قانونی، آن را نقض کرده و در ماهیت، رأی جدیدی صادر می‌کند.

تبصره - تأثیر تشریفات دادرسی
  • عدم رعایت تشریفات دادرسی موجب نقض رأی نیست، مگر آنکه تشریفات به درجه‌ای از اهمیت باشد که موجب بی‌اعتباری رأی شود.
اخذ تأمین توسط دادگاه تجدیدنظر
  • در صورت درخواست تجدیدنظر از رأی و عدم اخذ تأمین از متهم یا عدم تناسب قرار تأمین با جرم و ضرر و زیان مدعی خصوصی، دادگاه تجدیدنظر استان می‌تواند رأساً یا به درخواست دادستان، شاکی، مدعی خصوصی یا متهم، تأمین متناسب اخذ کند.
  • این تصمیم قطعی است.
اصلاح رأی در صورت اشتباه غیرمؤثر
  • اگر رأی تجدیدنظرخواسته شامل اشتباهی باشد که به اساس رأی لطمه وارد نسازد، مانند اشتباه در مشخصات طرفین یا نوع و میزان مجازات، دادگاه تجدیدنظر استان رأی را اصلاح و آن را تأیید می‌کند و تذکر لازم را به دادگاه نخستین می‌دهد.
عدم تشدید مجازات در دادگاه تجدیدنظر
  • دادگاه تجدیدنظر استان نمی‌تواند مجازات تعزیری یا اقدامات تأمینی و تربیتی مقرر در حکم تجدیدنظرخواسته را تشدید کند، مگر در مواردی که مجازات مقرر در حکم نخستین برخلاف جهات قانونی، کمتر از حداقل قانونی باشد و این امر مورد تجدیدنظرخواهی شاکی یا دادستان قرار گرفته باشد.
  • در این موارد، دادگاه تجدیدنظر استان با تصحیح حکم، حداقل مجازات قانونی را تعیین می‌کند.
تخفیف مجازات در دادگاه تجدیدنظر
  • اگر دادگاه تجدیدنظر استان محکوم‌علیه را مستحق تخفیف مجازات بداند، ضمن تأیید اساس حکم، می‌تواند به نحو مستدل مجازات او را در حدود قانون تخفیف دهد، حتی اگر محکوم‌علیه درخواست تجدیدنظر نکرده باشد.
مهلت صدور رأی در دادگاه تجدیدنظر
  • دادگاه تجدیدنظر استان مکلف است پس از ختم رسیدگی، در همان جلسه و در صورت عدم امکان، در اولین فرصت و حداکثر ظرف یک هفته، رأی خود را انشا کند.
  • تخلف از صدور رأی در مهلت مقرر موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.
واخواهی از رأی در صورت عدم حضور متهم
  • اگر رأی دادگاه تجدیدنظر استان بر محکومیت متهم باشد و متهم یا وکیل او در هیچ یک از مراحل دادرسی نخستین و تجدیدنظر حاضر نبوده و لایحه دفاعیه یا اعتراضیه‌ای نیز ارائه نکرده باشد، رأی دادگاه تجدیدنظر ظرف بیست روز پس از ابلاغ واقعی به متهم یا وکیل او قابل واخواهی و رسیدگی در همان دادگاه است.
  • رأیی که در این مرحله صادر می‌شود، قطعی است.
فصل سوم - کیفیت رسیدگی دیوان عالی کشور
محل استقرار دیوان عالی کشور و ترکیب شعب آن
  • دیوان عالی کشور در تهران مستقر است و شعب آن از رئیس و دو مستشار تشکیل می‌شود.
  • دیوان عالی کشور مرجع فرجام‌خواهی در جرائم موضوع ماده (428) این قانون است.
عضو معاون در دیوان عالی کشور
  • دیوان عالی کشور به تعداد لازم عضو معاون دارد که می‌توانند وظایف مستشار یا رئیس را بر عهده گیرند.
جهات فرجام‌خواهی
  • الف - عدم رعایت قوانین مربوط به تقصیر متهم و مجازات قانونی او
  • ب - عدم رعایت اصول دادرسی به گونه‌ای که منجر به بی‌اعتباری رأی دادگاه شود
  • پ - عدم انطباق مستندات با مدارک موجود در پرونده
ثبت و ارجاع پرونده‌ها در دیوان عالی کشور
  • پرونده‌ها به ترتیب وصول، در دفتر کل یا در صورت تأسیس واحد رایانه در این واحد، با رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی ثبت می‌شوند.
  • سپس توسط رئیس دیوان یا معاون او و در غیاب آنان، توسط یکی از رؤسای شعب به انتخاب رئیس دیوان عالی کشور و از طریق سامانه رایانه‌ای با رعایت تخصص شعب و ترتیب وصول، به یکی از شعب دیوان ارجاع می‌شوند.
نوبت‌دهی و رسیدگی به پرونده‌ها
  • شعب دیوان عالی کشور به نوبت به پرونده‌ها رسیدگی می‌کنند.
  • استثنا: مگر در مواردی که به موجب قانون، رسیدگی خارج از نوبت مقرر باشد یا در جرائمی که به تشخیص رئیس دیوان عالی کشور موجب جریحه‌دار شدن احساسات عمومی شود و رسیدگی خارج از نوبت ضرورت داشته باشد.
بررسی و تهیه گزارش توسط رئیس شعبه یا عضو ممیز
  • رئیس شعبه، پرونده‌های ارجاعی را خود بررسی و گزارش جامعی از آن‌ها تنظیم می‌کند یا به نوبت به یکی از اعضای شعبه به عنوان عضو ممیز ارجاع می‌دهد.
  • عضو ممیز، گزارش پرونده را که متضمن جریان آن و بررسی کامل درباره فرجام‌خواهی و جهات قانونی آن است، به صورت مستدل تهیه و به رئیس شعبه تسلیم می‌کند.
تبصره - گزارش تخلف قضات
  • هرگاه رئیس یا عضو ممیز در حین تنظیم گزارش از هر یک از قضاتی که در آن پرونده دخالت داشته‌اند، تخلف از مواد قانونی، یا عدم رعایت مبانی قضائی و یا اعمال غرض مشاهده کند، آن را به طور مشروح و با استدلال در گزارش خود متذکر می‌شود.
  • به دستور رئیس شعبه، رونوشتی از این گزارش برای دادستان انتظامی قضات ارسال می‌گردد.
رسیدگی فرجامی بدون حضور طرفین
  • رسیدگی فرجامی در دیوان عالی کشور بدون احضار طرفین دعوی یا وکلای آنان انجام می‌شود، مگر آنکه شعبه رسیدگی‌کننده حضور آنان را لازم بداند.
  • عدم حضور احضارشوندگان موجب تأخیر در رسیدگی و اتخاذ تصمیم نیست.
روند رسیدگی و اتخاذ تصمیم در دیوان عالی کشور
  • در موقع رسیدگی، عضو ممیز، گزارش پرونده و مفاد اوراقی را که لازم است، قرائت می‌کند.
  • طرفین یا وکلای آنان، در صورت حضور، می‌توانند با اجازه رئیس شعبه، مطالب خود را اظهار کنند.
  • دادستان کل یا نماینده وی با حضور در شعبه به طور مستدل و مستند نسبت به نقض یا ابرام رأی فرجام‌خواسته نظر خود را اعلام می‌کند.
  • سپس اعضای شعبه با توجه به محتویات پرونده و مفاد گزارش و مطالب اظهار شده، با درج نظر دادستان کل کشور یا نماینده وی در متن دادنامه، به شرح زیر اتخاذ تصمیم می‌کنند:
الف - ابرام رأی
  • اگر رأی مطابق قانون و ادله موجود در پرونده باشد، با ابرام آن، پرونده به دادگاه صادرکننده رأی اعاده می‌شود.
ب - نقض رأی
  • هرگاه رأی مخالف قانون یا بدون توجه به ادله و مدافعات طرفین صادر شده باشد یا رعایت تشریفات قانونی نشده باشد و آن تشریفات به درجه‌ای از اهمیت باشد که موجب بی‌اعتباری رأی شود، شعبه دیوان عالی کشور رأی را نقض و به شرح زیر اقدام می‌کند:
    1. اگر عملی که محکوم‌علیه به اتهام آن محکوم شده به فرض ثبوت، جرم نبوده یا به دلیل شمول عفو عمومی یا سایر جهات قانونی، متهم قابل تعقیب نباشد، رأی صادره نقض بلاارجاع می‌شود.
    2. اگر رأی صادره از نوع قرار یا حکمی باشد که به علت ناقص بودن تحقیقات نقض شده است، برای رسیدگی مجدد به دادگاه صادرکننده رأی ارجاع می‌شود.
    3. اگر رأی به علت عدم صلاحیت ذاتی دادگاه نقض شود، پرونده به مرجعی که دیوان عالی کشور صالح تشخیص می‌دهد، ارسال می‌شود و مرجع مذکور مکلف به رسیدگی است.
    4. در سایر موارد، پس از نقض رأی، پرونده به دادگاه هم‌عرض ارجاع می‌شود.
تبصره - ذکر کامل موارد نقص تحقیقات
  • در مواردی که دیوان عالی کشور رأی را به دلیل نقص تحقیقات نقض می‌کند، مکلف است تمام موارد نقص تحقیقات را به تفصیل ذکر کند.
اقدام مرجع رسیدگی پس از نقض رأی در دیوان عالی کشور
  • الف - نقض به علت ناقص بودن تحقیقات:

    • در صورت نقض رأی به علت ناقص بودن تحقیقات، مرجع رسیدگی باید تحقیقات مورد نظر دیوان عالی کشور را انجام دهد و سپس مبادرت به صدور رأی نماید.

  • ب - نقض قرار و رسیدگی ماهوی:

    • در صورت نقض قرار و ضرورت رسیدگی ماهوی، مرجع رسیدگی باید از نظر دیوان عالی کشور متابعت کند و در ماهیت، رسیدگی و انشای حکم نماید، مگر آنکه پس از نقض، جهت تازه‌ای برای صدور قرار حادث شود.

  • پ - نقض حکم در موارد غیر از تحقیقات ناقص:

    • در صورت نقض حکم در غیر موارد مذکور، دادگاه می‌تواند بر مفاد رأی دادگاه قبلی اصرار کند.

    • اگر این حکم مجدداً مورد فرجام‌خواهی قرار گیرد و دیوان عالی کشور استدلال دادگاه را بپذیرد، حکم را ابرام می‌کند.

    • در غیر این صورت، پرونده در هیأت عمومی شعب کیفری مطرح می‌شود.

    • اگر نظر دادگاه صادرکننده رأی مورد تأیید هیأت عمومی قرار گیرد، رأی ابرام می‌شود.

    • در صورتی که نظر شعبه دیوان عالی کشور تأیید شود، حکم صادره نقض و پرونده به شعبه دیگر دادگاه ارجاع می‌شود.

    • دادگاه جدید بر اساس استدلال هیأت عمومی دیوان عالی کشور، حکم صادر می‌کند و این حکم قطعی و غیرقابل فرجام است.

تبصره - نقص تحقیقات در هیأت عمومی
  • اگر هیأت عمومی پرونده را به علت نقص تحقیقات قابل رسیدگی نداند، با ذکر موارد نقص، پرونده را به شعبه دیوان عالی کشور اعاده می‌کند و شعبه دیوان مطابق قسمت (2) بند (ب) ماده (469) اقدام می‌کند.
ایجاد وحدت رویه در صورت صدور آراء مختلف
  • هرگاه از شعب مختلف دیوان عالی کشور یا دادگاه‌ها، با استنباط متفاوت از قوانین، آراء مختلفی نسبت به موارد مشابه صادر شود، رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور مکلفند نظر هیأت عمومی دیوان عالی کشور را برای ایجاد وحدت رویه درخواست کنند.
  • هر یک از قضات شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها، دادستان‌ها یا وکلای دادگستری نیز می‌توانند با ذکر دلیل، از طریق رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور، نظر هیأت عمومی را درخواست نمایند.
  • هیأت عمومی دیوان عالی کشور به ریاست رئیس دیوان یا معاون وی و با حضور دادستان کل کشور یا نماینده او و حداقل سه چهارم رؤسا و مستشاران و اعضای معاون تمام شعب تشکیل می‌شود تا موضوع مورد اختلاف را بررسی و نسبت به آن اتخاذ تصمیم نماید.
  • رأی اکثریت هیأت عمومی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها و سایر مراجع، اعم از قضائی و غیر آن، لازم‌الاتباع است؛ اما نسبت به رأی قطعی‌شده بی‌اثر است.
تسری رأی وحدت رویه به آراء جاری
  • اگر رأی وحدت رویه موجب شناخته نشدن جرم یا مساعد به حال محکوم‌علیه باشد، رأی هیأت عمومی نسبت به آراء صادره که اجرا نشده یا در حال اجراست، قابل تسری است و طبق مقررات قانون مجازات اسلامی عمل می‌شود.
حضور دادستان کل در جلسات هیأت عمومی دیوان عالی کشور
  • در تمامی مواردی که هیأت عمومی دیوان عالی کشور به منظور ایجاد وحدت رویه قضائی، رسیدگی به آراء اصراری و یا انجام سایر وظایف قانونی تشکیل می‌شود، حضور دادستان کل یا نماینده وی الزامی است.
  • پیش از اتخاذ تصمیم، دادستان کل یا نماینده وی اظهار نظر می‌کند.
تغییر آراء وحدت رویه
  • آراء وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور، تنها به موجب قانون یا رأی وحدت رویه دیگری که مطابق ماده (471) این قانون صادر شود، قابل تغییر است.
فصل چهارم - اعاده دادرسی
موارد پذیرش درخواست اعاده دادرسی در احکام محکومیت قطعی

درخواست اعاده دادرسی در مورد احکام محکومیت قطعی دادگاه‌ها، اعم از اینکه حکم به اجرا گذاشته شده باشد یا نه، در موارد زیر پذیرفته می‌شود:

  • الف - اثبات زنده بودن مقتول:

    • کسی به اتهام قتل محکوم شده و سپس زنده بودن مقتول محرز شود.

  • ب - محکومیت چند نفر به جرمی که فقط یک مرتکب دارد:

    • چند نفر به اتهام ارتکاب جرمی محکوم شوند که طبیعت آن جرم امکان بیش از یک مرتکب را ندارد.

  • پ - تضاد در احکام صادره در مورد یک جرم واحد:

    • شخصی به علت انتساب جرمی محکوم شود و فرد دیگری نیز به موجب حکم مرجع قضائی به علت همان جرم محکوم شده باشد، به طوری که از تضاد مفاد دو حکم، بی‌گناهی یکی از محکومان احراز شود.

  • ت - صدور احکام متفاوت در مورد یک اتهام:

    • درباره یک شخص به اتهام واحد، احکام متفاوتی صادر شود.

  • ث - جعل یا شهادت خلاف واقع:

    • در دادگاه صالح ثابت شود که اسناد جعلی یا شهادت گواهان خلاف واقع، مبنای حکم بوده است.

  • ج - ارائه ادله جدید:

    • پس از صدور حکم قطعی، واقعه جدیدی حادث یا ادله جدیدی ارائه شود که موجب اثبات بی‌گناهی محکوم‌علیه یا عدم تقصیر وی باشد.

  • چ - عدم انطباق عمل با جرم یا مجازات بیش از حد قانونی:

    • عمل ارتکابی جرم نبوده یا مجازات مورد حکم بیش از مجازات مقرر قانونی باشد.

اشخاص مجاز به درخواست اعاده دادرسی
  • الف - محکوم‌علیه یا وکیل یا نماینده قانونی وی و در صورت فوت یا غیبت، همسر، وراث قانونی یا وصی او
  • ب - دادستان کل کشور
  • پ - دادستان مجری حکم
تسلیم درخواست اعاده دادرسی به دیوان عالی کشور
  • درخواست اعاده دادرسی به دیوان عالی کشور تسلیم می‌شود.
  • این مرجع پس از احراز انطباق موضوع با یکی از موارد ماده (474) این قانون، با تجویز اعاده دادرسی، رسیدگی مجدد را به دادگاه هم‌عرض دادگاه صادرکننده حکم قطعی ارجاع می‌دهد.
  • در غیر این صورت (عدم احراز انطباق موضوع با یکی از موارد ماده 474 این قانون)، قرار رد اعاده دادرسی صادر می‌نماید.
تجویز اعاده دادرسی توسط رئیس قوه قضائیه در موارد خلاف شرع بیّن
  • اگر رئیس قوه قضائیه رأی قطعی صادره از هر یک از مراجع قضائی را خلاف شرع بیّن تشخیص دهد، با تجویز اعاده دادرسی، پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال می‌کند تا در شعبی خاص که توسط رئیس قوه قضائیه تخصیص یافته است، رسیدگی و رأی قطعی صادر نماید.
  • شعب خاص مذکور، رأی قبلی را نقض و رسیدگی مجدد اعم از شکلی و ماهوی انجام داده و رأی مقتضی را صادر می‌کنند.
تبصره 1 - شمول آراء قطعی مراجع قضائی
  • آراء قطعی مراجع قضائی اعم از حقوقی و کیفری، شامل احکام و قرارهای دیوان عالی کشور، سازمان قضائی نیروهای مسلح، دادگاه‌های تجدیدنظر و بدوی، دادسراها و شوراهای حل اختلاف می‌شود.
تبصره 2 - آراء مشمول خلاف شرع بیّن
  • آراء شعب دیوان عالی کشور در باب تجویز اعاده دادرسی و دستورهای موقت دادگاه‌ها اگر توسط رئیس قوه قضائیه خلاف شرع بیّن تشخیص داده شود، مشمول احکام این ماده می‌باشند.
تبصره 3 - درخواست اعاده دادرسی از سوی مقام‌های عالی قضائی
  • اگر رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور، رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح یا رئیس کل دادگستری استان رأی قطعی را خلاف شرع بیّن تشخیص دهند، می‌توانند از رئیس قوه قضائیه درخواست تجویز اعاده دادرسی نمایند.
  • این مفاد فقط برای یک بار قابل اعمال است، مگر اینکه خلاف شرع بیّن به دلیل دیگری باشد.
تعویق اجرای حکم در صورت تجویز اعاده دادرسی
  • اگر دیوان عالی کشور تجویز اعاده دادرسی را صادر کند یا طبق ماده (477) اعاده دادرسی پذیرفته شود، اجرای حکم تا صدور حکم مجدد به تعویق می‌افتد.
  • چنانچه تأمین از متهم اخذ نشده یا منتفی شده باشد یا تأمین متناسب نباشد، دادگاهی که به موضوع رسیدگی می‌کند، تأمین لازم را اخذ می‌نماید.
تبصره - توقف اجرای مجازات‌های سالب حیات و بدنی
  • در صورتی که مجازات مندرج در حکم از نوع مجازات‌های سالب حیات یا سایر مجازات‌های بدنی باشد، شعبه دیوان عالی کشور با وصول تقاضای اعاده دادرسی، دستور توقف اجرای حکم را پیش از اتخاذ تصمیم صادر می‌کند.
توقف آثار و تبعات حکم اولی
  • پس از شروع به محاکمه جدید، هرگاه ادله اقامه شده قوی باشد، قرار توقف آثار و تبعات حکم اولی فوری صادر می‌شود و دادرسی مطابق مواد این قانون انجام می‌گیرد.
نقض یا اصلاح حکم در صورت پذیرش درخواست اعاده دادرسی
  • اگر دادگاه پس از رسیدگی ماهوی، درخواست اعاده دادرسی را وارد تشخیص دهد، حکم مورد اعاده دادرسی را نقض و حکم مقتضی صادر می‌کند.
  • در صورتی که درخواست اعاده دادرسی مربوط به قسمتی از حکم باشد، فقط همان قسمت نقض یا اصلاح می‌شود.
  • حکم دادگاه از حیث تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی تابع مقررات مربوط است.
رسیدگی به مغایرت دو حکم
  • اگر جهت اعاده دادرسی، مغایرت دو حکم باشد، دادگاه پس از قبول اعاده دادرسی، هر یک از دو حکم را که صحیح تشخیص دهد، تأیید و حکم دیگر را نقض می‌کند.
  • اگر هر دو حکم غیر صحیح تشخیص داده شوند، دادگاه پس از نقض آن‌ها، مطابق مقررات رسیدگی مجدد را انجام می‌دهد.
عدم پذیرش اعاده دادرسی مجدد پس از صدور حکم
  • نسبت به حکمی که پس از اعاده دادرسی صادر می‌شود، دیگر اعاده دادرسی از همان جهت پذیرفته نمی‌شود، مگر در دو مورد:
    • الف - اعاده دادرسی از مصادیق ماده (477) بوده و مغایرت رای صادره با مسلمات فقهی به جهات دیگری غیر از جهت قبلی باشد
    • ب - یا رای جدید مجدداً همانند رای قبلی مغایر با مسلمات فقهی صادر شده باشد
تجدیدنظر در مجازات پس از صرف‌نظر شاکی در جرائم غیر قابل گذشت
  • هرگاه شاکی یا مدعی خصوصی در جرائم غیر قابل گذشت پس از قطعی شدن حکم از شکایت خود صرف‌نظر کند، محکوم‌علیه می‌تواند از دادگاه صادرکننده حکم قطعی درخواست تجدیدنظر در میزان مجازات کند.
  • در این صورت، دادگاه به درخواست محکوم‌علیه در وقت فوق‌العاده و با حضور دادستان یا نماینده او و با رعایت مقررات ماده (300) این قانون رسیدگی کرده و در صورت اقتضاء، مجازات را در حدود قانون تخفیف می‌دهد یا به مجازات مناسب‌تری تبدیل می‌کند.
  • این رأی قطعی است.
بخش پنجم - اجرای احکام کیفری و اقدامات تامینی و تربیتی
فصل اول - کلیات
اجرای احکام کیفری توسط دادستان
  • اجرای احکام کیفری بر عهده دادستان است و «معاونت اجرای احکام کیفری» تحت ریاست و نظارت وی در مناطقی که رئیس قوه قضائیه تشخیص دهد، در دادسرا وظیفه اجرای احکام کیفری را بر عهده دارد.
تبصره 1 - ایجاد واحدهای تخصصی اجرای احکام
  • معاونت اجرای احکام کیفری می‌تواند در صورت ضرورت دارای واحد یا واحدهای تخصصی برای اجرای احکام باشد.
تبصره 2 - استقرار در زندان‌ها
  • معاونت اجرای احکام کیفری یا واحدی از آن می‌تواند با تصویب رئیس قوه قضائیه در زندان‌ها و یا مؤسسات کیفری مستقر شود.
  • شیوه استقرار و اجرای وظایف آن‌ها به موجب آیین‌نامه‌ای تعیین می‌شود که ظرف شش ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون توسط وزیر دادگستری با همکاری رئیس سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور تهیه شده و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
تبصره 3 - اجرای احکام در حوزه‌های قضائی بخش
  • در حوزه قضائی بخش، اجرای احکام کیفری بر عهده رئیس دادگاه است و در غیاب وی، این وظیفه بر عهده دادرس علی‌البدل خواهد بود.
کارکنان معاونت اجرای احکام کیفری
  • معاونت اجرای احکام کیفری به تعداد لازم قاضی اجرای احکام کیفری، مددکار اجتماعی، مأمور اجرا و مأمور مراقبتی در اختیار دارد.
تبصره - سابقه قاضی اجرای احکام
  • قاضی اجرای احکام کیفری باید حداقل سه سال سابقه خدمت قضائی داشته باشد.
ایجاد تشکیلات مددکاری اجتماعی
  • قوه قضائیه به منظور انجام وظایف مددکاران اجتماعی، تشکیلات مناسبی تحت عنوان «مددکاری اجتماعی» را در حوزه قضائی هر شهرستان ایجاد می‌نماید.
شرایط استخدام مددکاران اجتماعی
  • مددکاران اجتماعی از بین فارغ‌التحصیلان رشته‌های مددکاری اجتماعی، علوم تربیتی، روانشناسی، جامعه‌شناسی، جرم‌شناسی و حقوق استخدام می‌شوند.
تبصره - اولویت استخدام مددکاران
  • در رشته‌های مذکور، اولویت با فارغ‌التحصیلان رشته مددکاری اجتماعی است.
تشکیل واحد سجل کیفری و عفو در معاونت اجرای احکام کیفری
  • در هر معاونت اجرای احکام کیفری، واحد سجل کیفری و عفو و بخشودگی برای انجام وظایف زیر تشکیل می‌شود:
    • الف - ایجاد بانک اطلاعاتی مجرمان خطرناک، متهمان تحت تعقیب و متواری و محکومان فراری
    • ب - تنظیم برگ سجل کیفری محکوم‌علیه در محکومیت‌های مؤثر کیفری با ثبت و درج مشخصات دقیق و اثر انگشت و تصویر به صورت الکترونیکی
    • پ - ثبت و ارسال درخواست عفو محکوم‌علیه و پیشنهاد عفو یا تخفیف مجازات طبق مقررات
تبصره 1 - راه‌اندازی شبکه الکترونیکی سجل کیفری
  • ترتیب ثبت و تنظیم این مشخصات، دسترسی به اطلاعات و چگونگی راه‌اندازی شبکه الکترونیکی سجل کیفری به موجب آیین‌نامه‌ای تعیین می‌شود که ظرف شش ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون توسط وزیر دادگستری با همکاری رئیس سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور تهیه شده و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
تبصره 2 - همکاری با نهادهای انتظامی و امنیتی
  • اقدامات موضوع بندهای (الف) و (ب) این ماده با همکاری نیروی انتظامی و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی صورت می‌گیرد.
وظایف قاضی اجرای احکام کیفری
  • الف - صدور دستور اجرای احکام لازم‌الاجرای کیفری و نظارت بر شیوه اجرای آن‌ها
  • ب - نظارت بر زندان‌ها در امور مربوط به زندانیان
  • پ - اعلام نظر درباره زندانیان واجد شرایط عفو و آزادی مشروط مطابق قوانین
  • ت - اعطای مرخصی به محکومان بر اساس قوانین و مقررات
  • ث - اتخاذ تصمیم درباره محکومان سالمند، مبتلایان به بیماری‌های روانی و جسمی صعب‌العلاج و افراد نیازمند به مراقبت ویژه
  • ج - اجرای سایر وظایف مقرر در قوانین برای اجرای مجازات‌ها و نظارت بر زندان‌ها
شرایط لازم‌الاجرا شدن آراء کیفری

آراء کیفری پس از ابلاغ در موارد زیر به مرحله اجرا درمی‌آید:

  • الف - رأی قطعی که دادگاه نخستین صادر کرده باشد.
  • ب - رأیی که در مهلت قانونی واخواهی یا تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی نشده باشد یا درخواست آن رد شده باشد.
  • پ - رأیی که مرجع تجدیدنظر تأیید یا پس از نقض رأی نخستین صادر کرده باشد.
  • ت - رأیی که به تأیید مرجع فرجام رسیده باشد.
اختلاف قاضی اجرای احکام با رأی صادره
  • اگر قاضی اجرای احکام کیفری رأی صادره را از لحاظ قانونی لازم‌الاجرا نداند، مراتب را با اطلاع دادستان به دادگاه صادرکننده رأی قطعی اعلام کرده و مطابق تصمیم دادگاه اقدام می‌نماید.
اجرای آراء در خصوص اشخاص متعدد
  • هرگاه رأی در خصوص اشخاص متعدد صادر شده باشد و در موعد مقرر بعضی از آن‌ها اعتراض یا درخواست تجدیدنظر یا فرجام کرده باشند، پس از گذشت مهلت مقرر، رأی درباره بقیه افراد لازم‌الاجرا خواهد بود.
عدم تأثیر اعتراض بر اجرای سایر قسمت‌های رأی
  • اعتراض یا درخواست تجدیدنظر یا فرجام درباره یک قسمت از رأی، مانع از اجرای سایر قسمت‌های لازم‌الاجرای آن نخواهد بود.
آغاز عملیات اجرای رأی
  • عملیات اجرای رأی با دستور قاضی اجرای احکام کیفری آغاز می‌شود و به هیچ وجه متوقف نمی‌گردد، مگر در مواردی که قانون مقرر نماید.
اجرای آراء کیفری تحت نظارت قاضی اجرای احکام
  • آراء کیفری به دستور و تحت نظارت قاضی اجرای احکام کیفری اجرا می‌شود.
  • در مواردی که طبق قانون، اجرای رأی باید توسط وزارتخانه‌ها، مؤسسات و شرکت‌های دولتی، نهادهای عمومی غیردولتی و سازمان‌ها و نهادهایی که شمول قانون بر آن‌ها مستلزم ذکر یا تصریح نام است انجام شود، قاضی اجرای احکام کیفری ضمن صدور دستور اجرا و ارائه تعلیمات لازم، بر چگونگی اجرای رأی و اقدامات آن‌ها نظارت دارد.
تکلیف دستگاه‌های اجرایی و ضابطان به رعایت دستور قاضی اجرای احکام
  • تمام ضابطان دادگستری، نیروهای انتظامی و نظامی، مقامات و مستخدمان وزارتخانه‌ها، مؤسسات و شرکت‌های دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی و سازمان‌ها و نهادهایی که شمول قانون بر آن‌ها مستلزم ذکر یا تصریح نام است، در حدود وظایف خود مکلف به رعایت دستور قاضی اجرای احکام کیفری در مقام اجرای رأی هستند.
  • متخلف از مقررات این ماده، علاوه بر تعقیب انتظامی و اداری، به مجازات قانونی نیز محکوم می‌شود.
رفع ابهام و اشکال از رأی
  • رفع ابهام و اجمال از رأی با دادگاه صادرکننده رأی قطعی است، اما رفع اشکالات مربوط به اجرای رأی با رعایت موازین شرعی و قانونی بر عهده قاضی اجرای احکام کیفری است که رأی تحت نظر او اجرا می‌شود.
تعیین شیوه اجرای رأی
  • اگر شیوه اجرای رأی در دادنامه تعیین شده باشد، به همان ترتیب اجرا می‌شود.
  • در صورت عدم تعیین شیوه اجرا، قاضی اجرای احکام کیفری مطابق مقررات قانونی رأی را اجرا می‌کند.
ممنوعیت اجرای علنی مجازات
  • اجرای علنی مجازات ممنوع است، مگر در موارد الزام قانونی یا در صورتی که به دلیل آثار و تبعات اجتماعی جرم، نحوه ارتکاب جرم و سوابق مرتکب و بیم تجری او یا دیگران، دادگاه خود یا به پیشنهاد دادستان اجرای علنی مجازات را ضروری تشخیص دهد و آن را در رأی تصریح کند.
احضار و جلب محکوم‌علیه برای اجرای رأی
  • محکوم‌علیه برای اجرای رأی احضار می‌شود و در صورت عدم حضور، به کفیل یا وثیقه‌گذار اخطار می‌شود تا محکوم‌علیه را برای اجرای رأی تسلیم کنند.
  • در این صورت، قاضی اجرای احکام کیفری می‌تواند به طور همزمان دستور جلب محکوم‌علیه را صادر کند.
تبصره - جلب مستقیم محکوم‌علیه در صورت بیم فرار
  • در صورتی که بیم فرار یا مخفی شدن محکوم‌علیه باشد، قاضی اجرای احکام کیفری می‌تواند با ذکر دلیل در پرونده، از ابتدا دستور جلب محکوم‌علیه را صادر کند.
تعویق اجرای مجازات در شرایط خاص
  • اجرای مجازات در موارد زیر به تشخیص و دستور قاضی اجرای احکام به تعویق می‌افتد:
    • الف - دوران بارداری
    • ب - پس از زایمان، حداکثر تا شش ماه
    • پ - دوران شیردهی، حداکثر تا رسیدن طفل به سن دو سالگی
    • ت - اجرای مجازات شلاق در ایام حیض یا استحاضه
تعویق اجرای مجازات به دلیل بیماری
  • هرگاه محکوم‌علیه به بیماری جسمی یا روانی مبتلا باشد و اجرای مجازات موجب تشدید بیماری یا تأخیر در بهبودی وی شود، قاضی اجرای احکام کیفری با کسب نظر پزشکی قانونی اجرای مجازات را تا زمان بهبودی به تعویق می‌اندازد.
  • چنانچه در جرائم تعزیری امیدی به بهبودی نباشد، قاضی اجرای احکام کیفری پس از احراز بیماری و مانع بودن آن برای اجرای مجازات، با ذکر دلیل، پرونده را برای تبدیل به مجازات مناسب به مرجع صادرکننده رأی قطعی ارسال می‌کند.
تبصره - توقف فوری اجرای مجازات در صورت بروز بیماری حین اجرا
  • اگر در حین اجرای مجازات، بیماری حادث شود و تعویق اجرای مجازات فوریت داشته باشد، قاضی اجرای احکام کیفری دستور توقف اجرای آن را صادر کرده و طبق مقررات این ماده اقدام می‌نماید.
تعویق اجرای حکم در صورت ابتلای محکوم‌علیه به جنون
  • هرگاه محکوم‌علیه در جرائم تعزیری، پس از صدور حکم قطعی، دچار جنون شود، اجرای حکم تا زمان افاقه به تعویق می‌افتد.
  • استثنا: این تعویق شامل مجازات‌های مالی نمی‌شود و این مجازات‌ها از اموال محکوم‌علیه وصول می‌شود.
تبصره - نگهداری محکوم‌علیه مجنون در بیمارستان روانی
  • محکوم‌علیه به حبس یا شخصی که به علت عدم پرداخت جزای نقدی در حبس است، در صورت ابتلا به جنون تا زمان بهبودی در بیمارستان روانی یا مکان مناسب دیگری نگهداری می‌شود.
  • این ایام جزء مدت محکومیت وی محاسبه می‌شود.
توقف اجرای حکم با دستور رئیس قوه قضائیه
  • در غیر مجازات حبس، هرگاه رئیس قوه قضائیه با عفو یا تخفیف مجازات محکوم‌علیه برای پیشنهاد به مقام رهبری موافقت کند و دستور توقف اجرای حکم دهد، اجرای حکم متوقف می‌شود.
صدور قرار موقوفی اجرای حکم
  • در مواردی که مطابق مقررات، اجرای رأی موقوف می‌شود، قاضی اجرای احکام کیفری قرار موقوفی اجراء صادر می‌کند.
تاثیر موقوفی اجرای مجازات در حقوق شاکی یا مدعی خصوصی
  • موقوف شدن اجرای مجازات، در حقوق شاکی یا مدعی خصوصی و در اجرای احکام مربوط به ضبط اشیاء و اموال که وسیله ارتکاب جرم بوده یا از ارتکاب جرم تحصیل شده است، تأثیری ندارد، مگر اینکه علت موقوف شدن اجرای مجازات، نسخ مجازات قانونی باشد.
صدور قرار تامین برای دسترسی به محکوم‌علیه
  • چنانچه اجرای مجازات مستلزم دسترسی به محکوم‌علیه باشد و وی در پرونده فاقد قرار تأمین باشد یا قرار صادره متناسب نباشد، قاضی اجرای احکام کیفری مطابق مقررات، قرار تأمین متناسب صادر می‌کند.
تصمیم‌گیری در مورد تبدیل یا تغییر قرار تأمین
  • قاضی اجرای احکام کیفری درباره درخواست محکوم‌علیه، کفیل یا وثیقه‌گذار مبنی بر تبدیل قرار تأمین، تغییر کفیل یا وثیقه‌گذار و یا جایگزینی وثیقه، تصمیم‌گیری می‌کند.
صدور دستور منع خروج از کشور
  • هرگاه اقدامات قاضی اجرای احکام کیفری برای دسترسی به محکوم‌علیه منتهی به نتیجه نشود و بیم فرار وی از کشور باشد، قاضی می‌تواند دستور منع خروج او از کشور را صادر و به مراجع قانونی اعلام کند.
  • به محض حضور یا دستگیری محکوم‌علیه، قاضی اجرای احکام نسبت به لغو این دستور اقدام می‌کند.
اقدام قاضی اجرای احکام در موارد تعدد محکومیت‌های قطعی
  • اگر پس از صدور حکم مشخص شود که محکوم‌علیه دارای محکومیت‌های قطعی دیگری است و اعمال مقررات تعدد جرم در میزان مجازات قابل اجرا مؤثر است، قاضی اجرای احکام کیفری به شرح زیر اقدام می‌کند:
    • الف - احکام قطعی از دادگاه‌های هم‌سطح:
      • اگر احکام از دادگاه‌های هم‌سطح صادر شده باشند، پرونده‌ها به دادگاه صادرکننده آخرین حکم ارسال می‌شوند تا پس از نقض تمام احکام، با رعایت مقررات تعدد جرم، حکم واحد صادر شود.
    • ب - یکی از احکام از دادگاه تجدیدنظر صادر شده باشد:
      • در این صورت، پرونده‌ها به دادگاه تجدیدنظر ارسال می‌شوند تا پس از نقض تمام احکام، با رعایت مقررات تعدد جرم، حکم واحد صادر شود.
    • پ - احکام صادره از مراجع متفاوت یا دیوان عالی کشور:
      • اگر حداقل یکی از احکام در دیوان عالی کشور تأیید شده یا احکام از مراجع قضایی استان‌های مختلف صادر شده باشند، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال می‌شود.
تبصره - رسیدگی فوق‌العاده
  • دادگاه در وقت فوق‌العاده و بدون حضور طرفین، با رعایت مقررات تعدد جرم، حکم واحد صادر می‌کند.
تأثیر محکومیت‌های سابق در تکرار جرم
  • اگر پس از اجرای حکم مشخص شود که محکوم‌علیه دارای محکومیت‌های قطعی دیگری است که در اعمال مقررات تکرار جرم مؤثر است، قاضی اجرای احکام کیفری پرونده را به دادگاه صادرکننده حکم قطعی ارسال می‌کند.
  • چنانچه دادگاه محکومیت‌های سابق را احراز کند، مطابق مقررات اقدام می‌نماید.
تبصره - ارسال پرونده به دیوان عالی کشور
  • اگر حکم در دیوان عالی کشور تأیید شده باشد، پرونده به آن مرجع ارسال می‌شود تا در صورت احراز محکومیت‌های سابق، حکم را نقض و پرونده را برای صدور حکم جدید به دادگاه صادرکننده ارسال کند.
درخواست انتشار حکم برائت
  • شخصی که به موجب حکم قطعی، برائت حاصل کند، می‌تواند حداکثر ظرف شش ماه از تاریخ ابلاغ رأی، از دادگاه صادرکننده حکم نخستین درخواست نماید که حکم برائت از محل اعتبارات مربوط به قوه قضائیه در یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار منتشر شود.
فصل دوم - اجرای مجازات حبس
اعزام محکومان به زندان
  • اشخاص محکوم به حبس با ذکر مشخصات کامل، نوع جرم، میزان محکومیت، ایام بازداشت قبلی و مرجع صادرکننده حکم در برگه مخصوص، برای تحمل کیفر به زندان همان حوزه قضایی یا نزدیک‌ترین حوزه قضایی آن استان، حسب مورد، به همراه مأمور بدرقه زن یا مرد و با رعایت موازین مراقبتی اعزام و معرفی می‌شوند.
تبصره 1 - تقسیم‌بندی زندان‌ها
  • زندان‌ها به زندان بسته، نیمه باز، مراکز حرفه‌آموزی و اشتغال، و مراکز اقدامات تأمینی و تربیتی از جمله کانون اصلاح و تربیت برای اطفال و نوجوانان تقسیم می‌شوند.
تبصره 2 - طبقه‌بندی محکومان
  • محکومان با توجه به نوع و مدت محکومیت، پیشینه و شخصیتشان، بر اساس تصمیم شورای طبقه‌بندی و تأیید قاضی اجرای احکام در یکی از بخش‌های فوق نگهداری می‌شوند، مگر در مواردی که در قانون یا حکم دادگاه تصریح شده باشد.
تبصره 3 - انتقال به زندان محل اقامت
  • در صورتی که محل اقامت محکوم به حبس خارج از حوزه دادگاه صادرکننده حکم باشد، محکوم برای تحمل ادامه حبس به زندان محل اقامت خود منتقل می‌شود؛ مگر اینکه این امر موجب مفسده باشد که در این صورت با تشخیص قاضی صادرکننده رأی قطعی به نزدیک‌ترین زندان به محل اقامت خود منتقل می‌شود.
  • هزینه انتقال از محل اعتبارات قوه قضائیه پرداخت می‌شود.
ممنوعیت نگهداری محکومان و متهمان در یک مکان
  • نگهداری محکومان و متهمان در یک مکان ممنوع است.
  • نگهداری متهمان در بازداشتگاهها و زیر نظر سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور صورت می‌گیرد.

 

شروع مدت حبس
  • مدت تمام کیفرهای حبس از روزی شروع می‌شود که محکوم‌علیه به موجب حکم قطعی لازم‌الاجرا حبس شود.
  • چنانچه محکوم‌علیه پیش از صدور حکم به علت اتهام یا اتهاماتی که در همان پرونده مطرح بوده تحت نظر یا بازداشت شده باشد، مدت بازداشت قبلی از میزان حبس وی کسر می‌شود.
تبصره - احتساب یک روز برای بازداشت کمتر از 24 ساعت
  • اگر مدت زمان تحت نظر یا بازداشت کمتر از 24 ساعت باشد، در احتساب ایام بازداشت یک روز محاسبه می‌شود.
محاسبه ایام بازداشت قبلی در مجازات‌های جایگزین
  • ایام بازداشت قبلی موضوع ماده (515) به شرح زیر محاسبه می‌شود:
    • الف - جزای نقدی روزانه، خدمات عمومی و دوره مراقبت:
      • به ازای هر روز بازداشت، یک روز جزای نقدی، هشت ساعت خدمات عمومی و پنج روز از دوره مراقبت کسر می‌شود.
    • ب - مجازات شلاق تعزیری:
      • به ازای هر روز بازداشت، سه ضربه از شلاق کسر می‌شود.
    • پ - جزای نقدی:
      • طبق مقررات فصل مربوط به نحوه اجرای محکومیت‌های مالی اقدام می‌شود.
اقدام قاضی اجرای احکام در صورت عدم احتساب ایام بازداشت
  • اگر قاضی صادرکننده حکم، ایام بازداشت قبلی را محاسبه نکرده باشد، قاضی اجرای احکام کیفری با احتساب این ایام، طبق ملاک‌های مذکور در مواد فوق اقدام می‌کند.
دستور تعیین وقت برای اتمام مدت حبس
  • قاضی اجرای احکام کیفری مکلف است دستور تعیین وقت پرونده محکوم به حبس را به‌گونه‌ای صادر کند که حداقل ده روز پیش از اتمام مدت حبس، پرونده تحت نظر قرار گیرد تا با تعیین تاریخ اتمام حبس، دستور آزادی محکوم‌علیه را صادر و به زندان اعلام کند.
تبصره - مسئولیت خسارت ناشی از حبس اضافی
  • در صورتی که تخلف از این ماده منجر به حبس بیش از مدت مقرر شود، قاضی اجرای احکام کیفری علاوه بر محکومیت انتظامی تا درجه چهار، طبق مواد (14) و (255) این قانون مسئول پرداخت خسارت به محکوم‌علیه است.
اطلاع‌رسانی انتقال یا اعزام زندانی
  • رئیس زندان مکلف است هرگونه انتقال یا اعزام زندانی به زندان یا حوزه‌های قضایی دیگر و همچنین بازگشت وی را بلافاصله و حسب مورد به قاضی اجرای احکام کیفری یا مرجع قضایی مربوط، به‌صورت کتبی و با ذکر ادله و سوابق اطلاع دهد.
مرخصی زندانیان
  • محکومان می‌توانند در صورت رعایت ضوابط و مقررات زندان و مشارکت در برنامه‌های اصلاحی و تربیتی و کسب امتیازات لازم، پس از سپردن تأمین مناسب، ماهانه حداکثر سه روز از مرخصی برخوردار شوند.
  • در موارد خاص مانند بیماری حاد، فوت بستگان درجه یک، یا ازدواج فرزندان، زندانی می‌تواند به تشخیص دادستان حداکثر تا پنج روز از مرخصی استفاده نماید.
  • تعیین مقررات موضوع این ماده و امتیاز هر یک از برنامه های اصلاحی و تربیتی، و چگونگی اعطای مرخصی طبق آیین‌نامه‌ای است که توسط سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
تبصره 1 - اعزام محکوم تحت مراقبت مأموران
  • در موارد خاص اگر محکوم نتواند تأمین فراهم کند، اعزام تحت مراقبت مأموران برای یک روز در ماه و به مدت ده ساعت بلامانع است.
تبصره 2 - مرخصی متهمان بازداشت شده
  • اعزام متهمان بازداشت شده به مرخصی فقط به مدت مقرر در تبصره 1 و با نظر مرجع صادرکننده قرار ممکن است.
تبصره 3 - مرخصی برای جلب رضایت شاکی
  • در مواردی که زندانی دارای شاکی خصوصی باشد و مرخصی بتواند به جلب رضایت شاکی کمک کند، زندانی می‌تواند علاوه بر مرخصی مذکور در این ماده، پس از سپردن تأمین مناسب، در طول حبس یک بار دیگر و حداکثر به مدت هفت روز از مرخصی استفاده نماید.
  • اگر زندانی بخشی از خسارت شاکی را پرداخت کند یا رضایت شاکی را جلب کند، مرخصی برای یک بار دیگر به مدت هفت روز تمدید می‌شود.
تبصره 4 - مرخصی محکومان غیر مشمول تعلیق
  • محکومانی که مشمول تعلیق اجرای مجازات نمی‌شوند، پس از تحمل یک‌سوم از مجازات خود، با رعایت شرایط این ماده و به تشخیص دادستان، می‌توانند هر چهار ماه حداکثر پنج روز مرخصی بگیرند.
تبصره 5 - مرخصی به مناسبت‌های ملی و مذهبی
  • رئیس قوه قضائیه می‌تواند به مناسبت‌های ملی و مذهبی، علاوه بر سقف تعیین شده، حداکثر دو بار در سال به زندانیان واجد شرایط مرخصی اعطا کند.
تبصره 6 - استثناهای شرعی
  • مواردی که شخص به موجب مقررات شرعی باید به طور دائم در زندان باشد، از شمول این ماده و تبصره‌های آن مستثنا هستند.
شروع اجرای مجازات انفصال موقت
  • در صورتی که مجازات حبس با انفصال موقت از خدمت همراه باشد، اجرای انفصال موقت از زمان پایان یافتن مجازات حبس آغاز می‌شود.
تبصره - کسر مدت تعلیق خدمت
  • مدت زمانی که محکوم‌علیه پیش از صدور حکم قطعی به‌طور قانونی از خدمت معلق شده است، از میزان محکومیت وی به انفصال موقت کسر می‌شود.
تعویق اجرای حبس برای مداوای محکوم
  • در صورتی که مداوای محکوم به حبس در خارج از زندان ضروری باشد، قاضی اجرای احکام کیفری مدت زمان مورد نیاز برای مداوا را با توجه به نظر پزشکی قانونی تعیین کرده و با اخذ تأمین متناسب، اجرای حبس را به تعویق می‌اندازد.
  • اگر محکوم‌علیه تأمین ندهد، معالجه وی در بیمارستان تحت نظر ضابطان صورت می‌گیرد و مدت معالجه جزء محکومیت وی محسوب می‌شود.
تبصره - مداوای سایر افراد در حبس
  • مفاد این ماده برای سایر افرادی که در حبس به سر می‌برند نیز اجرا می‌شود.
عدم جداسازی اطفال از مادر محکوم
  • اطفال تا سن دو سال تمام نباید از مادری که محکوم به حبس یا تبعید شده است، جدا شوند، مگر اینکه مصلحت طفل اقتضا کند.
  • در این صورت، کودک به پدر و در صورت فقدان یا عدم صلاحیت وی، به ترتیب به جد پدری، وصی، نزدیکان یا مؤسسات ذی‌صلاح سپرده می‌شود.
تنبیهات انضباطی برای زندانیان
  • در صورت ارتکاب تخلف انضباطی توسط زندانی، یکی از تنبیهات زیر با رعایت تناسب و تأیید قاضی اجرای احکام از سوی شورای انضباطی تعیین و اجرا می‌شود:
    • الف - انتقال به زندان بسته یا نیمه‌باز
    • ب - محرومیت از ملاقات حداکثر تا سه نوبت
    • پ - محرومیت از مرخصی حداکثر تا سه ماه
    • ت - محرومیت از پیشنهاد عفو و آزادی مشروط حداکثر تا شش ماه
کانون‌های اصلاح و تربیت
  • کانون‌های اصلاح و تربیت، اماکنی هستند که برای نگهداری و تربیت اطفال و نوجوانان موضوع این قانون توسط سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور در مراکز استان‌ها و به تناسب نیاز و ضرورت در سایر مناطق کشور با تشخیص رئیس قوه قضائیه ایجاد شده‌اند یا می‌شوند.
بازدید قضات دادگاه اطفال و نوجوانان از کانون اصلاح و تربیت
  • قضات دادگاه اطفال و نوجوانان مکلفند برای بررسی وضعیت قضائی مددجویان و ارزیابی تعلیم و تربیت و پیشرفت اخلاقی آنان، حداقل هر ماه یک بار از کانون اصلاح و تربیت حوزه محل خدمت خود بازدید کنند.
  • این بازدید مانع از اجرای وظایف قانونی دادستان نیست.
انتقال اطفال یا نوجوانان دارای رفتار مخرب
  • اگر طبق گزارش مدیران کانون، رفتار و اخلاق طفل یا نوجوانی موجب فساد اخلاقی سایر اطفال یا نوجوانان گردد و این موضوع توسط قاضی دادگاه اطفال و نوجوانان احراز شود، به دستور وی، طفل یا نوجوان مذکور در محل دیگری در همان قسمت نگهداری می‌شود.
  • پس از اصلاح رفتار و اخلاق، با دستور دادگاه به محل قبلی بازگردانده می‌شود.
آیین‌نامه اجرایی کانون‌های اصلاح و تربیت
  • آیین‌نامه اجرایی مربوط به نحوه نگهداری و طبقه‌بندی محکومان و متهمان، اشتغال و حرفه‌آموزی آنان، برنامه‌های بازپروری، نحوه ملاقات زندانیان، نحوه اداره کانون‌های اصلاح و تربیت و کیفیت اصلاح و تربیت اطفال و نوجوانان، طبقه‌بندی اطفال و نوجوانان از حیث جنس، سن، نوع جرائم و امور اجرایی این کانون‌ها و نحوه اجرای مجازات حبس، ظرف شش ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون توسط وزارت دادگستری با همکاری سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
فصل سوم - اجرای محکومیت های مالی
اجرای حکم جزای نقدی و روش‌های وصول
  • هرکس به موجب حکم قطعی دادگاه به پرداخت جزای نقدی محکوم شود و آن را نپردازد، اموال وی به وسیله مرجع اجرای حکم شناسایی، توقیف و با رعایت مقررات راجع به مستثنیات دین از محل فروش آن‌ها برای اجرای حکم استفاده می‌شود.
  • در صورت فقدان مال یا عدم شناسایی آن، مرجع اجرای حکم می‌تواند با توقیف بخشی از حقوق یا تمام یا بخشی از سایر درآمدهای محکوم‌علیه برای وصول جزای نقدی اقدام کند.
  • در صورت درخواست تقسیط از جانب محکوم‌علیه و احراز توانایی پرداخت اقساط، دادگاه نخستین می‌تواند با اخذ تضمین مناسب امر به تقسیط نماید.
تبدیل جزای نقدی به مجازات‌های دیگر
  • اگر اجرای حکم به طرق مذکور ممکن نباشد، با رعایت مقررات مربوط به مجازات‌های جایگزین حبس به ترتیب زیر عمل می‌شود:
    • الف - جزای نقدی تا پانزده میلیون ریال: هر سی هزار ریال به یک ساعت خدمات عمومی رایگان تبدیل می‌شود.
    • ب - جزای نقدی بالای پانزده میلیون ریال: هر دو میلیون و پانصد هزار ریال به یک روز حبس تبدیل می‌شود.
تبصره 1 - کسر ایام بازداشت قبلی
  • چنانچه محکوم‌علیه قبل از صدور حکم قطعی به دلیل اتهامات مطرح در پرونده بازداشت بوده باشد، دادگاه برای هر دو میلیون و پانصد هزار ریال یک روز از مجازات تعیین شده کسر می‌کند.
تبصره 2 - استیفای مال بعد از تقسیط
  • صدور حکم تقسیط یا تبدیل جزای نقدی به مجازات دیگر مانع از استیفای بخش اجرا نشده آن از اموالی که بعداً از محکوم‌علیه به دست می‌آید، نیست.
تبصره 3 - تخفیف پرداخت جزای نقدی
  • اگر محکوم‌علیه ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ احضاریه قاضی اجرای احکام برای پرداخت جزای نقدی حاضر شود، قاضی می‌تواند وی را از پرداخت بیست درصد (20%) جزای نقدی معاف کند.
تقسیط جزای نقدی قبل از قطعیت حکم
  • در صورت محکومیت به جزای نقدی در مرحله بدوی، محکوم‌علیه می‌تواند قبل از قطعیت حکم، از دادگاه صادرکننده تقاضای تقسیط کند. این درخواست به منزله اسقاط حق تجدیدنظرخواهی نیست.
تبصره - طرح دعوای تقسیط
  • دعوای تقسیط جزای نقدی در هر مورد باید به صورت مستقل مطرح شود.
آزادی محکوم‌علیه پس از تقسیط جزای نقدی
  • اگر محکوم‌علیه در زمان صدور حکم نخستین مبنی بر تقسیط در حبس باشد، بلافاصله آزاد می‌شود. قابلیت تجدیدنظرخواهی از رأی صادره درباره تقسیط مانع از اجرای رأی بدوی دایر بر تقسیط نیست.
لغو تقسیط جزای نقدی در صورت عدم پرداخت اقساط
  • در صورت عدم پرداخت به‌موقع اقساط از سوی محکوم‌علیه، قاضی اجرای احکام با اعلام به دادگاه، تقسیط را لغو کرده و اقدامات لازم برای اجرای حکم انجام می‌گیرد.
تکلیف اعلام تمکن مالی پس از صدور حکم تقسیط
  • در صورت حصول تمکن مالی پس از صدور حکم تقسیط، محکوم‌علیه باید ظرف سه ماه مراتب را به قاضی اجرای احکام اعلام کند تا نسبت به وصول محکوم‌به اقدام شود.
  • در غیر این صورت، دادگاه صادرکننده حکم قطعی با اعلام قاضی اجرای احکام، حکم تقسیط را لغو می‌کند.
پذیرش پرداخت دیه قبل از اتمام مهلت قانونی
  • اگر محکوم‌علیه پیش از اتمام مهلت قانونی پرداخت دیه، تمام یا بخشی از آن را پرداخت کند، قاضی اجرای احکام کیفری مراتب را به محکوم‌له اعلام می‌کند.
تبصره - امکان تقاضای اعسار و تقسیط در جرائم شبه‌عمد و خطای محض
  • مهلت‌های مقرر برای پرداخت دیه در جرائم شبه‌عمد و خطای محض مانع از پذیرش تقاضای اعسار یا تقسیط نیست.
استیفای دیه از ماترک محکوم‌علیه متوفی
  • اگر محکوم‌علیه به پرداخت دیه فوت کند، قاضی اجرای احکام در صورت تقاضای محکوم‌له، مطابق مقررات، دیه را از ماترک محکوم‌علیه استیفاء می‌کند.
عدم مراجعه برای دریافت مال منقول
  • اگر حکم صادره متضمن بازگرداندن مال به شخص باشد و وی پس از شش ماه از تاریخ اخطاریه قاضی اجرای احکام کیفری، بدون عذر موجه برای دریافت مال مراجعه نکند، قاضی اجرای احکام در صورت احتمال فساد مال، می‌تواند دستور فروش آن را صادر کند.
  • در این صورت مال فروخته می‌شود و پس از کسر هزینه‌ها، وجه آن در صندوق دادگستری تودیع می‌شود.
اجرای دستورها و آراء مربوط به اموال
  • اجرای دستورهای دادستان و آراء لازم‌الاجرای دادگاه‌های کیفری درباره موارد زیر بر عهده معاونت اجرای احکام کیفری است:
    • ضبط و مصادره اموال
    • اخذ وجه التزام، وجه‌الکفاله یا وثیقه
    • جزای نقدی، وصول دیه، رد مال یا ضرر و زیان ناشی از جرم
  • تبصره: اگر اجرای دستور یا رأی مستلزم توقیف یا فروش اموال باشد، عملیات مربوط طبق مقررات اجرای احکام مدنی انجام می‌شود.
پرداخت دیه و ضرر و زیان ناشی از جرم
  • طبق مواد (232) و (233) این قانون، دیه یا ضرر و زیان ناشی از جرم ابتدا از محل تأمین اخذ شده پرداخت می‌شود و مازاد آن به نفع دولت ضبط می‌شود.
عدم پذیرش تقسیط جزای نقدی از تاجر
  • دادخواست تقسیط جزای نقدی از تاجر پذیرفته نمی‌شود. تاجری که متقاضی تقسیط محکوم‌به است باید مطابق مقررات قانون تجارت، دادخواست ورشکستگی دهد.
  • کسبه جزء مشمول این ماده نمی‌شوند.
تابعیت سایر مقررات مالی
  • سایر مقررات و ترتیبات مربوط به اجرای محکومیت‌های مالی تابع قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی است.
فصل چهارم - اجرای سایر احکام کیفری
درخواست اجرای حکم توسط محکوم‌له
  • اگر اجرای مجازات منوط به درخواست محکوم‌له باشد و وی بدون عذر موجه در تقاضای اجرای حکم تأخیر کند، قاضی اجرای احکام به او ابلاغ می‌کند تا ظرف سه ماه تصمیم خود را درباره اجرای حکم اعلام کند.
  • اگر پس از این مدت درخواست وصول نشود، قاضی اجرای احکام قرار تأمین صادره را لغو می‌کند و اگر محکوم‌علیه به علت دیگری در حبس نباشد، آزاد و پرونده به طور موقت بایگانی می‌شود.
تعویق اجرای حکم سلب حیات به دلیل درخواست عفو
  • اگر محکوم به سلب حیات در جرائم غیر مستوجب حد و قصاص، پس از لازم‌الاجرا شدن حکم و پیش از اجرای آن درخواست عفو کند، اجرای حکم به دستور دادگاه صادرکننده حکم برای یک بار تا اعلام نتیجه از سوی کمیسیون عفو و تخفیف مجازات به تعویق می‌افتد.
  • کمیسیون عفو موظف است حداکثر ظرف دو ماه به این تقاضا رسیدگی و نتیجه را به دادگاه اعلام کند.
تبصره - اطلاع‌رسانی پیش از اجرای حکم سلب حیات
  • قاضی اجرای احکام کیفری باید حداقل یک هفته پیش از اجرای حکم سلب حیات، مراتب را به محکوم‌علیه اعلام کند.
تشریفات پیش از اجرای حکم سلب حیات
  • پیش از اجرای حکم سلب حیات، مراسم مذهبی توسط افراد واجد صلاحیت انجام می‌شود.
  • هنگام اجرای حکم باید افراد زیر حضور داشته باشند:
    • دادستان یا نماینده او
    • قاضی اجرای احکام کیفری
    • فرمانده نیروی انتظامی محل یا نماینده وی
    • پزشک قانونی یا پزشک معتمد
    • منشی دادگاه
    • اگر حکم در زندان اجرا شود، رئیس زندان یا نماینده وی نیز حضور دارند.
    • وکیل محکوم‌علیه نیز می‌تواند در اجرای حکم حاضر باشد.
  • پس از حاضر کردن محکوم‌علیه در محل اجرای حکم، منشی دادگاه حکم را با صدای بلند قرائت می‌کند.
  • سپس به دستور قاضی اجرای احکام، حکم اجرا شده و صورت‌جلسه تنظیم و به امضای حاضران می‌رسد.
اجرای احکام حدود، قصاص و دیات
  • احکام مربوط به حدود و سایر احکام راجع به قصاص و دیات، طبق مقررات مربوط به آن‌ها اجرا می‌شود.
اعزام محکومان به تبعید یا اقامت اجباری
  • شخصی که به تبعید یا اقامت اجباری محکوم شده است، به دادسرای محل اجرای حکم اعزام می‌شود.
نظارت بر محکومان به تبعید یا اقامت اجباری
  • نظارت بر حضور و فعالیت محکومان در محل تبعید یا اقامت اجباری بر عهده قاضی اجرای احکام کیفری محل اجرای حکم است.
اعطای مرخصی به محکومان تبعید یا اقامت اجباری
  • قاضی اجرای احکام کیفری محل اجرای حکم تبعید یا اقامت اجباری، در صورت ضرورت و با اخذ تأمین مناسب، به محکومان تبعید یا اقامت اجباری با رعایت مفاد ماده (520) این قانون مرخصی اعطا می‌کند.
اخراج محکومان به منع اقامت از محل معین
  • اشخاصی که به منع از اقامت در نقطه‌ای معین محکوم شده‌اند، از محل تعیین شده اخراج می‌شوند و مراتب به نیروی انتظامی محل و سایر نهادها و مراجع مرتبط ابلاغ می‌شود.
تهیه آیین‌نامه اجرایی مجازات‌ها
  • آیین‌نامه اجرایی نحوه اجرای مجازات‌های سلب حیات، قطع عضو، قصاص عضو و جرح، شلاق، تبعید، اقامت اجباری و منع از اقامت در محل یا محل‌های معین، ظرف شش ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون توسط وزیر دادگستری با همکاری وزیر کشور تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
اجرای احکام رفع تصرف عدوانی و مزاحمت
  • اجرای احکام رفع تصرف عدوانی، مزاحمت و ممانعت از حق مطابق مقررات اجرای احکام مدنی است.
فصل پنجم - اجرای قرار تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط، قرار تعویق صدور حکم، نظام نیمه آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه‌های الکترونیکی
احضار و جلب محکوم‌علیه در صورت تعلیق اجرای مجازات
  • در صورت تعلیق اجرای مجازات، قاضی اجرای احکام کیفری محکوم‌علیه را احضار می‌کند. در صورت عدم حضور بدون عذر موجه، قاضی دستور جلب وی را صادر می‌کند.
  • پس از حضور، دستور یا دستورهای دادگاه، چگونگی اجرا و ضمانت عدم رعایت آن‌ها به محکوم‌علیه تفهیم و ابلاغ می‌شود.
پیشنهاد کاهش یا لغو تعلیق مجازات
  • اگر محکوم‌علیه پس از گذشت حداقل شش ماه از مدت تعلیق اجرای مجازات، حسن اخلاق و رفتار مستمر نشان دهد، قاضی اجرای احکام کیفری می‌تواند پیشنهاد کاهش مدت تعلیق یا لغو برخی دستورها را به دادگاه صادرکننده حکم ارائه کند.
  • دادگاه در وقت فوق‌العاده به پیشنهاد قاضی اجرای احکام رسیدگی و تصمیم می‌گیرد.
اصلاحیه (1394/03/24) - پیشنهاد مجدد قاضی
  • اگر دادگاه پیشنهاد قاضی را نپذیرد، قاضی اجرای احکام می‌تواند هر دو ماه یک بار این پیشنهاد را مجدداً به دادگاه ارائه کند.
اجرای نظام نیمه‌آزادی و آزادی تحت نظارت الکترونیکی
  • در مواردی که جرائم مشمول این نظام هستند، امکان اجرای آزادی تحت نظارت سامانه‌های الکترونیکی وجود دارد.
  • قاضی اجرای احکام کیفری پس از دریافت گزارش از شورای طبقه‌بندی زندان و نظریه مددکاران اجتماعی، می‌تواند پیشنهاد اجرای این نظام را به دادگاه ارائه کند.
  • مددکاران اجتماعی معاونت اجرای احکام کیفری ارزیابی می‌کنند که آیا فعالیت‌های شغلی، حرفه‌ای، آموزشی، خانوادگی، یا درمانی خارج از زندان به اصلاح فرد محکوم کمک می‌کند یا نه.
  • در صورتی که شرایط لازم احراز شود، قاضی به دادگاه صادرکننده حکم، پیشنهاد اجرای نظام نیمه‌آزادی یا آزادی تحت نظارت الکترونیکی را طبق مقررات مربوط به دادرسی الکترونیکی می‌دهد.
  • دادگاه صادرکننده حکم درباره پذیرش یا عدم پذیرش این پیشنهاد تصمیم‌گیری می‌کند و مطابق با تصمیم دادگاه، اقدام می‌شود.
اجرای نظام نیمه‌آزادی یا آزادی تحت نظارت الکترونیکی
  • پس از موافقت دادگاه با پیشنهاد اجرای نظام نیمه‌آزادی یا آزادی تحت نظارت الکترونیکی، قاضی اجرای احکام کیفری با اخذ تأمین متناسب از محکوم‌علیه، دستور اجرای تصمیم دادگاه را صادر و مراتب را به زندان اعلام می‌کند.
ابلاغ آثار دستورهای قضایی به شاکی یا مدعی خصوصی
  • صدور قرار تعلیق اجرای مجازات، حکم آزادی مشروط، قرار تعویق صدور حکم، نظام نیمه‌آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه‌های الکترونیکی و نیز دستورهای قاضی اجرای احکام، به شاکی یا مدعی خصوصی ابلاغ می‌شود.
  • اگر محکوم‌علیه یا متهم بدون عذر موجه از دستورها پیروی نکند یا مرتکب جرم جدید شود، شاکی یا مدعی خصوصی می‌تواند مراتب را به قاضی اجرای احکام برای اجرای مقررات اعلام کند.
وظایف محکوم‌علیه در دوره نظارت
  • محکوم‌علیه یا متهم در طول دوره تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط، تعویق صدور حکم، نظام نیمه‌آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه‌های الکترونیکی، موظف است امکان نظارت مأمور مراقبتی را فراهم آورد و هرگونه اقدامی از قبیل تغییر شغل یا محل اقامت که اجرای نظارت را دشوار می‌سازد، به قاضی اجرای احکام اطلاع دهد.
نحوه اجرای مجازات‌ها و سامانه‌های نظارتی
  • نحوه اجرای قرار تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط، تعویق صدور حکم، نظام نیمه‌آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه‌های الکترونیکی و مجازات‌های جایگزین حبس، طبق آیین‌نامه‌ای که ظرف شش ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون توسط وزیر دادگستری با همکاری وزیر کشور و رئیس سازمان زندان‌ها تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد، مشخص می‌شود.
تبصره - آیین‌نامه برای جرایم نیروهای مسلح
  • آیین‌نامه مربوط به جرایم نیروهای مسلح توسط رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح و با همکاری مراجع مذکور تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
اجرای احکام در حوزه قضائی دیگر
  • اگر اقامتگاه محکوم‌علیه در حوزه قضائی دیگری غیر از حوزه دادگاه صادرکننده حکم باشد، می‌تواند اجرای حکم را در محل اقامت خود تقاضا کند.
  • قاضی مجری حکم با اعطای نیابت به قاضی اجرای احکام حوزه اقامت وی، تمامی دستورهای دادگاه و شرایط مقرر را به قاضی مرجوع‌الیه اعلام و موارد تحت نظارت وی اجرا می‌شود.
بخش ششم - هزینه دادرسی
پرداخت هزینه شکایت کیفری و معافیت از آن
  • الف - پرداخت هزینه شکایت کیفری:

    • شاکی باید هزینه شکایت کیفری را طبق قانون در هنگام طرح شکایت پرداخت کند.
    • مدعی خصوصی نیز که در پی امر کیفری، مطالبه ضرر و زیان می‌کند، باید هزینه دادرسی را مطابق مقررات امور مدنی پرداخت نماید.
  • ب - معافیت از پرداخت هزینه شکایت:

    • چنانچه شاکی توانایی پرداخت هزینه شکایت را نداشته باشد، به تشخیص دادستان یا دادگاه رسیدگی‌کننده، از پرداخت هزینه معاف می‌شود.
    • در صورت عدم توانایی مدعی خصوصی برای پرداخت هزینه دادرسی، دادگاه می‌تواند او را به طور موقت از پرداخت هزینه معاف کند.
  • پ - عدم تأخیر در رسیدگی به امر کیفری:

    • رسیدگی به امر کیفری نمی‌تواند به علت عدم پرداخت هزینه دادرسی توسط مدعی خصوصی به تأخیر بیفتد.
تبصره - پرداخت هزینه دادرسی از محل محکوم‌به
  • پس از صدور حکم و در زمان اجرای آن، قاضی اجرای احکام کیفری مکلف است هزینه دادرسی را از محل محکومٌ‌به اخذ کند، مگر اینکه محکومٌ‌به از مستثنیات دین باشد یا به میزان قابل توجهی نباشد که موجب خروج محکومٌ‌له از اعسار گردد.
هزینه‌های انتشار آگهی و ایاب و ذهاب
  • الف - عدم پرداخت هزینه توسط شاکی و متهم:
    • شاکی و متهم نیازی به پرداخت هزینه‌های مربوط به انتشار آگهی، ایاب و ذهاب گواهان، حق‌الزحمه کارشناسان، مترجمان و پزشکان ندارند. این هزینه‌ها از اعتبارات قوه قضائیه پرداخت می‌شود.
  • ب - پرداخت هزینه به درخواست شاکی:
    • اگر اقدامات مذکور به درخواست شاکی باشد، او باید هزینه‌ها را طبق قوانین و مقررات در مهلت تعیین‌شده پرداخت کند.
    • در صورت عدم پرداخت هزینه توسط شاکی، هزینه مذکور از اعتبارات قوه قضائیه پرداخت شده و سپس از اموال شاکی معادل هزینه پرداختی اخذ می‌شود.
    • هیچ هزینه‌ای از متهم اخذ نمی‌شود.
تبصره 1 - معافیت شاکی از پرداخت هزینه
  • در صورتی که شاکی توانایی پرداخت هزینه‌های مذکور را نداشته باشد، هزینه‌ها از اعتبارات قوه قضائیه پرداخت می‌شود.
تبصره 2 - اقدامات فوری
  • در موارد فوری، به دستور مقام قضائی، اقدامات مربوط پیش از پرداخت هزینه انجام می‌شود.
تبصره 3 - تعیین تعرفه ایاب و ذهاب گواهان
  • میزان هزینه ایاب و ذهاب گواهان مطابق تعرفه‌ای است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون، توسط وزیر دادگستری تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
هزینه تطبیق رونوشت یا تصویر اسناد
  • هزینه تطبیق رونوشت یا تصویر اسناد و تهیه آن‌ها مطابق مقررات قانونی است.
تعیین هزینه‌های تحقیق و محاکمه
  • دادگاه مکلف است هنگام صدور حکم، تمامی هزینه‌های انجام شده در جریان تحقیقات و محاکمه را به تفصیل تعیین و مسئول پرداخت آن‌ها را مشخص کند.
مطالبه هزینه‌های دادرسی توسط شاکی
  • شاکی یا مدعی خصوصی می‌تواند در هر مرحله از دادرسی، تمامی هزینه‌های پرداخت شده را از مدعی علیه مطالبه کند. دادگاه پس از تشخیص حقانیت او، مکلف است مدعی علیه را به پرداخت این هزینه‌ها ملزم کند.
پرداخت هزینه‌های دادرسی در صورت محکومیت
  • در صورت محکومیت متهم، پرداخت هزینه‌های دادرسی به عهده او است.
وصول هزینه دادرسی پس از فوت مسئول
  • در صورتی که فردی که به موجب حکم دادگاه مسئول پرداخت هزینه دادرسی است فوت کند، هزینه دادرسی از ماترک وی وصول می‌شود.
بخش هفتم - سایر مقررات
تخصیص شعب تخصصی در مراجع قضائی
  • تمام مراجع قضائی موضوع این قانون مکلفند با توجه به نوع دعاوی، به تخصیص شعبه یا شعبی از مراجع قضائی برای رسیدگی تخصصی اقدام کنند.
تبصره - شیوه تشکیل شعب تخصصی
  • شیوه تشکیل شعب تخصصی مراجع قضائی اعم از حقوقی و کیفری، به موجب آیین‌نامه‌ای است که ظرف شش ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون توسط وزیر دادگستری تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
تأمین اعتبار مالی برای اجرای تکالیف قضائی
  • در اجرای تکالیف مقرر در تبصره ماده (145)، تبصره ماده (147)، مواد (215)، (347) و (348) این قانون و در تمام مواردی که به موجب مقررات این قانون، انجام تحقیقات و یا هر اقدام دیگری، مستلزم پرداخت هزینه از سوی دولت است، اعتبار آن هر سال در ردیف مستقلی در بودجه کل کشور پیش‌بینی و منظور می‌شود.
تبعیت جرائم اطفال، نوجوانان و نیروهای مسلح از مقررات عمومی
  • مواردی که مقررات ویژه‌ای برای دادرسی جرائم اطفال و نوجوانان و نیروهای مسلح مقرر نشده است، تابع مقررات عمومی آیین دادرسی کیفری می‌باشد.
زمان لازم‌الاجرا شدن قانون
  • این قانون شش ماه پس از انتشار در روزنامه رسمی لازم‌الاجرا می‌شود.
نسخ قوانین قبلی در تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون
  • از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون، قوانین و مقررات زیر نسخ می‌شود:

    1. قوانین موقتی محاکمات جزایی (آیین دادرسی کیفری) مصوب 1291/5/30.
    2. قانون راجع به محاکمه و مجازات مأموران به خدمات عمومی مصوب 1315/2/6.
    3. لایحه مربوط به تشکیل دیوان کیفر کارکنان دولت و طرز تعقیب مأموران دولتی در محل خدمت مصوب 1334/2/19.
    4. مواد (6)، (15)، (17)، (18)، (21)، (22)، (23) و (24) و (25) از قانون اصلاح پاره‌ای از قوانین دادگستری مصوب 1356/3/25.
    5. لایحه قانونی تشکیل دادگاه‌های عمومی مصوب 1358/7/10 شورای انقلاب.
    6. لایحه قانونی راجع به مأموران سازمان قند و شکر که مأمور کشف و تعقیب جرایم مربوط به اخلال‌کنندگان در امر عرضه، توزیع و یا فروش قند و شکر می‌شوند مصوب 1359/4/21 شورای انقلاب.
    7. قانون تشکیل دادگاه‌های سیار مصوب 1366/6/1.
    8. مواد (1)، (7)، (8)، (9)، (16)، (17)، (22) و (26) و تبصره (1) از ماده (28) در رابطه با امور کیفری.
    9. مواد (3)، (5) و بند (ج) و تبصره‌های (1) و (2) از ماده (14) و ماده (18) و تبصره (1) تا (6) از ماده (20) از قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوب 1373/4/15.
    10. ماده (1) از قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی مصوب 1377/8/10.
    11. قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب (در امور کیفری) مصوب 1378/6/28.
    12. ماده (21) قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث مصوب 1387/2/31.
    13. ماده (32) قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و الحاق موادی به آن مصوب 1376/8/17 مجمع تشخیص مصلحت نظام.
    14. قانون تفسیر ماده (18) قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب مصوب 1378/9/10 و اصلاحات و الحاقات بعدی آنها.
    15. سایر قوانین در موارد مغایر با این قانون.
بخش هشتم - آیین دادرسی جرایم نیروهای مسلح
فصل اول - کلیات
ساختار سازمان قضائی نیروهای مسلح
  • سازمان قضائی نیروهای مسلح که در این قانون به اختصار "سازمان قضائی" نامیده می‌شود، شامل دادسرا و دادگاه‌های نظامی به شرح مواد آتی است.
انتصاب رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح
  • رئیس سازمان قضائی از بین قضاتی که حداقل پانزده سال سابقه خدمت قضائی داشته باشند، توسط رئیس قوه قضائیه منصوب می‌شود.
وظایف و اختیارات رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح
  • رئیس سازمان قضائی علاوه بر ریاست اداری و نظارت بر کلیه سازمان‌های قضائی استان‌ها، ریاست شعبه اول دادگاه تجدیدنظر نظامی استان تهران را نیز برعهده دارد و می‌تواند یک نفر قائم‌مقام و به تعداد لازم معاون داشته باشد.
تبصره - ایجاد تشکیلات و انتصابات در سازمان قضائی
  • ایجاد تشکیلات قضائی و اداری در سازمان قضائی و انتصاب قضات سازمان همچنین تغییر سمت یا محل خدمت آنان با رعایت اصل یکصد و شصت و چهارم (164) قانون اساسی به تشخیص رئیس قوه قضائیه است. رئیس سازمان قضائی می‌تواند پیشنهادهای خود را در این موارد به رئیس قوه قضائیه ارائه نماید.
عضویت معاونان و مدیران کل سازمان در دادگاه‌های نظامی
  • معاونان و مدیران کل سازمان قضائی می‌توانند با ابلاغ رئیس قوه قضائیه، عضو دادگاه‌های نظامی یک و یا تجدیدنظر نظامی تهران نیز باشند.
تبصره - شرایط اجرای این ماده
  • مقررات این ماده فقط درباره دارندگان پایه قضائی و یا قضات نظامی قابل اجرا است.
عضویت معاونان و مدیران کل سازمان در دادگاه‌های نظامی
  • معاونان و مدیران کل سازمان قضائی می‌توانند با ابلاغ رئیس قوه قضائیه، عضو دادگاه‌های نظامی یک و یا تجدیدنظر نظامی تهران نیز باشند.
تبصره - شرایط اجرای این ماده
  • مقررات این ماده فقط درباره دارندگان پایه قضائی و یا قضات نظامی قابل اجرا است.
ارائه ادله و دادخواست ضرر و زیان توسط یگان متضرر
  • هرگاه در اثر وقوع جرم، ضرر و زیان مادی به نیروهای مسلح وارد شود، یگان مربوط مکلف است تمام ادله و مدارک خود را به مرجع تعقیب تسلیم کند و نیز تا قبل از اعلام ختم دادرسی، دادخواست ضرر و زیان خود را تسلیم دادگاه کند.
  • مطالبه ضرر و زیان و رسیدگی به آن، مستلزم رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی است اما نیازی به پرداخت هزینه دادرسی ندارد.
تبصره 1 - دعوای اعسار از پرداخت محکوم‌به
  • دعوای اعسار از پرداخت محکوم‌به موضوع این ماده، باید به طرفیت یگان محکوم‌له دعوای اصلی اقامه شود.
تبصره 2 - حقوق یگان متضرر از جرم
  • یگان متضرر از جرم، حق طرح دعوی، دفاع و پیگیری دعوی، اعتراض و تجدیدنظرخواهی را مطابق مقررات مربوط دارد و گذشت یگان مذکور مسموع نیست.
رسیدگی به دعوای خصوصی اشخاص در دادگاه‌های نظامی
  • رسیدگی به دعوای خصوصی اشخاص حقیقی و حقوقی که به تبع امر کیفری در دادگاه‌های نظامی مطرح می‌شود، مستلزم تقدیم دادخواست و رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی است.
مجازات تخلف از مقررات مواد قانونی
  • تخلف از مقررات مواد (575)، (606)، (607)، (613) و تبصره (3) ماده (603) این قانون، به حکم دادگاه نظامی، موجب محکومیت به انفصال از شغل از سه ماه تا یک‌سال می‌شود.
فصل دوم - تشکیلات دادسرا و دادگاههای نظامی
تشکیل سازمان قضائی در استان‌ها و نواحی
  • در مرکز هر استان، سازمان قضائی استان متشکل از دادسرا و دادگاه‌های نظامی است.
  • در شهرستان‌ها، در صورت نیاز، دادسرای نظامی ناحیه تشکیل می‌شود.
  • حوزه قضائی دادسرای نظامی نواحی به تشخیص رئیس قوه قضائیه تعیین می‌شود.
تبصره 1 - نظارت دادستان نظامی استان بر دادسرای نظامی ناحیه
  • دادستان نظامی استان بر اقدامات قضات دادسرای نظامی ناحیه از حیث وظایف محوله نظارت دارد و تعلیمات لازم را ارائه می‌نماید.
تبصره 2 - مسئولیت رئیس دادسرای نظامی ناحیه
  • رئیس دادسرای نظامی ناحیه که معاون دادستان نظامی مرکز استان است، علاوه بر نظارت قضائی، ریاست امور اداری را نیز برعهده دارد.
تبصره 3 - تشکیلات مورد نیاز در حوزه قضائی استان
  • حوزه قضائی هر استان به تعداد لازم شعب دادگاه و دادسرا و همچنین تشکیلات مورد نیاز از قبیل واحد ابلاغ، اجرای احکام و واحد ارشاد و معاضدت قضائی دارد. در صورت تعدد شعب دادگاه و دادسرا، هر یک دارای دفتر کل نیز خواهند بود.
وظایف رئیس سازمان قضائی استان
  • رئیس سازمان قضائی استان، رئیس شعبه اول دادگاه تجدیدنظر نظامی است و بر کلیه شعب دادگاه و دادسرای نظامی استان نظارت و ریاست اداری دارد.
  • تصدی امور اداری در غیاب رئیس سازمان بر عهده معاون وی است و در غیاب آنها دادستان نظامی استان مسئول امور اداری می‌باشد.
استقرار شعب دادگاه‌های نظامی در نواحی
  • در صورت نیاز و به تشخیص رئیس قوه قضائیه، یک یا چند شعبه از دادگاه‌های نظامی استان در دادسرای نواحی موضوع ماده (578) این قانون مستقر می‌شود.
اختیارات و وظایف مقامات قضائی سازمان قضائی استان
  • اختیارات و وظایف رئیس، دادستان و دیگر مقامات قضایی سازمان قضائی استان با رعایت مقررات این بخش، همان اختیارات و وظایفی است که برای روسای کل دادگستری‌ها، دادستان‌های عمومی و انقلاب و سایر مقامات قضایی دادگستری مقرر شده است.
تبصره - حقوق و مزایای قضات شاغل در سازمان قضائی
  • گروه شغلی، حقوق و مزایای قضات شاغل در سازمان قضائی همان است که برای همتراز آنان در دادگستری پیش‌بینی شده است. با توجه به معافیت قضات نظامی از پرداخت مالیات، همترازی آنان با محاسبه کسر مالیات صورت می‌گیرد.
انواع دادگاه‌های نظامی
  • دادگاه‌های نظامی که به موجب این قانون تشکیل می‌شوند عبارتند از:
    • الف - دادگاه نظامی دو
    • ب - دادگاه نظامی یک
    • پ - دادگاه تجدیدنظر نظامی
    • ت - دادگاه نظامی دو زمان جنگ
    • ث - دادگاه نظامی یک زمان جنگ
    • ج - دادگاه تجدیدنظر نظامی زمان جنگ
وظایف و صلاحیت دادگاه‌های نظامی
  • وظایف، اختیارات، صلاحیت و تعداد اعضای دادگاه‌های نظامی دو، نظامی یک و تجدیدنظر نظامی همان است که در مورد دادگاه‌های کیفری دو، کیفری یک و تجدیدنظر استان مقرر شده است مگر مواردی که در این بخش به نحو دیگری تعیین شده باشد.
محل تشکیل دادگاه نظامی یک
  • دادگاه نظامی یک در مرکز هر استان تشکیل می‌شود.
جرائم نظامیان که در دادگاه نظامی مرکز استان رسیدگی می‌شود
  • به جرائم نظامیان زیر در دادگاه و دادسرای نظامی مرکز استان رسیدگی می‌شود:
    • الف - نظامیان دارای درجه سرهنگی که در محل سرتیپ دومی و بالاتر شاغل می‌باشند.
    • ب - نظامیان دارای درجه سرتیپ دومی در صورتی که مشمول مقررات ماده (307) قانون آیین‌دادرسی کیفری مصوب 1392/12/4 نباشند.
عضویت مستشاران دادگاه تجدیدنظر نظامی در دادگاه نظامی یک
  • با انتخاب رئیس سازمان قضائی استان، عضویت مستشاران دادگاه تجدیدنظر نظامی در دادگاه نظامی یک استان بلامانع است.
رسیدگی دادگاه نظامی یک به پرونده‌های دادگاه نظامی دو
  • هرگاه در محلی دادگاه نظامی دو تشکیل نشده یا بلاتصدی باشد یا با تراکم پرونده روبرو باشد، دادگاه نظامی یک حسب ارجاع، به پرونده‌هایی که در صلاحیت دادگاه نظامی دو است نیز رسیدگی می‌کند.
  • در این صورت، دادگاه مزبور با تصدی یکی از اعضا تشکیل می‌شود.
تبصره - رسیدگی به پرونده‌های نظامی در استان‌های دیگر
  • هرگاه در استانی دادگاه نظامی یک یا تجدیدنظر نظامی تشکیل نشده یا بلاتصدی باشد یا به جهاتی مانند ردّ دادرس امکان رسیدگی در استان فراهم نباشد و اعزام قاضی مامور نیز مقدور نباشد، رسیدگی به پرونده‌های مربوط در نزدیک‌ترین حوزه قضائی انجام می‌شود.
صدور رأی مقتضی توسط دادگاه نظامی یک
  • دادگاه نظامی یک، پس از شروع به رسیدگی، نمی‌تواند به اعتبار صلاحیت دادگاه نظامی دو، قرار عدم صلاحیت صادر کند و باید رأی مقتضی را صادر نماید.
تشکیل شعبه‌های دادسرای نظامی در محل استقرار تیپ‌های رزمی
  • در صورت ضرورت و با تصویب رئیس قوه قضائیه، برای رسیدگی به جرائم نظامیان که در صلاحیت سازمان قضائی است، شعبه یا شعبی از دادسرای نظامی در محل استقرار تیپ‌های مستقل رزمی و بالاتر یا رده همتراز آنها در سایر نیروها برای مدت معین تشکیل می‌شود.
  • تامین محل مناسب و امکانات مورد نیاز برعهده یگان مربوطه است.
تشکیل دادگاه‌های نظامی زمان جنگ
  • در زمان جنگ، دادگاه‌های نظامی زمان جنگ با تصویب رئیس قوه قضائیه، به تعداد مورد نیاز و به منظور رسیدگی به جرائم مربوط به جنگ با رعایت ماده (591) این قانون در محل قرارگاه‌های عملیاتی، مراکز استان‌ها یا سایر مناطق مورد نیاز تشکیل می‌شود.
تبصره 1 - تعیین حوزه قضائی دادگاه‌های نظامی زمان جنگ
  • حوزه قضائی دادگاه‌های نظامی زمان جنگ، حسب مقتضیات و شرایط جنگی با تصویب رئیس قوه قضائیه تعیین می‌شود.
تبصره 2 - رسیدگی دادگاه‌های نظامی تا تشکیل دادگاه‌های زمان جنگ
  • دادگاه‌های نظامی دو، نظامی یک و تجدیدنظر نظامی تا هنگام تشکیل دادگاه‌های نظامی زمان جنگ، حسب مورد برابر مقررات دادرسی زمان جنگ، به جرائم مربوط به جنگ رسیدگی می‌کنند.
جرائم مربوط به جنگ که در دادگاه زمان جنگ رسیدگی می‌شود
  • الف - جرائم ارتکابی در مناطق عملیاتی:
    • کلیه جرائم ارتکابی در مناطق عملیاتی که در حدود صلاحیت سازمان قضائی باشد.
  • ب - جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی:
    • جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی در حدود صلاحیت سازمان قضائی.
  • پ - جرائم مربوط به امور جنگی:
    • جرائم مربوط به امور جنگی مرتبط با اقدامات عملیاتی، گرچه محل وقوع آن خارج از مناطق عملیاتی باشد.
ترکیب و آیین دادرسی دادگاه‌های نظامی زمان جنگ
  • ترکیب، صلاحیت و آیین دادرسی دادسرا و دادگاه‌های نظامی زمان جنگ به ترتیب تعیین شده برای سایر دادگاه‌های نظامی است، مگر اینکه در این قانون به نحو دیگری مقرر شود.
تشکیل دادسرای نظامی زمان جنگ
  • دادسرای نظامی زمان جنگ در معیت دادگاه‌های نظامی زمان جنگ تشکیل می‌شود. در صورت عدم تشکیل، دادسرای نظامی مرکز استان محل وقوع جرم وظایف آن را انجام می‌دهد.
تبصره - وظایف قضات در دادسرا و دادگاه نظامی زمان جنگ
  • قضات سازمان قضائی با ابلاغ رئیس قوه قضائیه می‌توانند با حفظ سمت، به عنوان قضات دادسرا یا دادگاه نظامی زمان جنگ نیز وظیفه انجام دهند.
نظارت و ریاست بر دادگاه‌ها و دادسرای نظامی زمان جنگ
  • رئیس شعبه اول دادگاه تجدیدنظر نظامی زمان جنگ، بر کلیه شعب دادگاه‌ها و دادسرای نظامی زمان جنگ نظارت و ریاست اداری دارد.
  • در غیاب وی، ریاست اداری به عهده معاون او و در غیاب آنان، با دادستان نظامی زمان جنگ حوزه قضائی مربوط است.
انحلال دادسرا و دادگاه‌های نظامی زمان جنگ
  • پس از انحلال دادسرا و دادگاه‌های نظامی زمان جنگ، پرونده‌های مربوط حسب مورد در دادسرا و دادگاه‌های نظامی صالح برابر مقررات دادرسی زمان صلح رسیدگی می‌شود.
تبصره - تصویب انحلال دادگاه‌های نظامی زمان جنگ
  • دادگاه‌های نظامی زمان جنگ با تصویب رئیس قوه قضائیه منحل می‌شوند.
پشتیبانی و تأمین امکانات دادگاه‌های نظامی زمان جنگ
  • پشتیبانی و تأمین کلیه امکانات مورد نیاز دادگاه‌های نظامی زمان جنگ بر عهده قرارگاه عملیاتی محل تشکیل دادگاه‌های مزبور است.
فصل سوم - صلاحیت
رسیدگی به جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی
  • به جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی اعضای نیروهای مسلح، به‌جز جرائم در مقام ضابط دادگستری، در سازمان قضائی رسیدگی می‌شود.
تبصره 1 - رسیدگی به جرائم با اجازه مقام رهبری
  • رسیدگی به جرائمی که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری اجازه فرموده‌اند در دادگاه‌ها و دادسراهای سازمان قضائی نیروهای مسلح رسیدگی شود، مادامی که از آن عدول نشده، در صلاحیت این سازمان است.
تبصره 2 - تعریف جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی
  • منظور از جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی، جرائمی است که اعضای نیروهای مسلح در ارتباط با وظایف و مسئولیت‌های نظامی و انتظامی که طبق قانون و مقررات بر عهده آنان است، مرتکب شوند.
تبصره 3 - رهایی از خدمت و تأثیر آن بر رسیدگی به جرائم
  • رهایی از خدمت مانع رسیدگی به جرائم زمان اشتغال در دادگاه نظامی نمی‌شود.
تبصره 4 - تعریف جرم در مقام ضابط دادگستری
  • جرم در مقام ضابط دادگستری، جرمی است که ضابطان در حین انجام وظایف قانونی خود در ارتباط با جرائم مشهود یا در راستای اجرای دستور مقام قضائی دادگستری مرتکب می‌شوند.
رسیدگی به جرائم نظامیان خارج از کشور
  • به اتهامات نظامیانی که در خارج از قلمرو حاکمیت جمهوری اسلامی ایران مرتکب جرم شوند و مطابق قانون دادگاه‌های ایران صلاحیت رسیدگی به آن‌ها را داشته باشند، چنانچه از جرائمی باشد که در صلاحیت سازمان قضائی است، در دادسرا و دادگاه نظامی تهران رسیدگی می‌شود.
رسیدگی به جرائم نظامیان کمتر از هجده سال
  • به جرائم نظامیان کمتر از هجده سال تمام شمسی که در صلاحیت سازمان قضائی است، با رعایت مقررات مربوط به رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان در دادسرا و دادگاه‌های نظامی رسیدگی می‌شود.
حل اختلاف در صلاحیت بین دادگاه نظامی یک و دو
  • در صورت اختلاف در صلاحیت بین دادگاه نظامی یک و دادگاه نظامی دو در حوزه قضائی یک استان، نظر دادگاه نظامی یک متبع است.
  • در صورت اختلاف در صلاحیت بین دادگاه نظامی یک زمان جنگ و دادگاه نظامی دو زمان جنگ در حوزه قضائی یک استان، نظر دادگاه نظامی یک زمان جنگ لازم‌الاتباع است.
حل اختلاف در صلاحیت بین دادگاه نظامی زمان جنگ و سایر مراجع قضائی نظامی
  • در صورت اختلاف در صلاحیت بین دادگاه نظامی زمان جنگ با سایر مراجع قضائی نظامی در یک حوزه قضائی، نظر دادگاه نظامی زمان جنگ متبع است.
فصل چهارم - کشف جرم و تحقیقات مقدماتی
مبحث اول - ضابطان نظامی و تکالیف آنان
وظایف ضابطان نظامی
  • ضابطان نظامی مأمورانی هستند که تحت نظارت و تعلیمات دادستان نظامی و دیگر مقامات قضائی مربوط، وظایف زیر را انجام می‌دهند:
    • کشف جرم.
    • حفظ آثار و علائم و جمع‌آوری ادله وقوع جرم.
    • شناسایی و یافتن متهم.
    • جلوگیری از فرار و مخفی‌شدن متهم.
    • انجام تحقیقات مقدماتی.
    • ابلاغ اوراق قضائی.
    • اجرای تصمیمات قضائی به موجب قانون.
مأموران ضابط نظامی
  • مأموران زیر پس از کسب مهارت‌های لازم و اخذ کارت مربوط، ضابط نظامی محسوب می‌شوند:
    • الف - مأموران دژبان نیروهای مسلح.
    • ب - مأموران حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح در چهارچوب مأموریت‌ها و وظایف قانونی.
    • پ - مأموران بازرسی و قضایی نیروهای مسلح.
    • ت - فرماندهان، افسران و درجه‌داران آموزش‌دیده نیروی انتظامی.
    • ث - افسران و درجه‌داران نیروهای مسلح در جرائم مشهود در صورت عدم حضور سایر ضابطان نظامی.
    • ج - مقامات و مأمورانی که به‌موجب قوانین خاص ضابط نظامی محسوب می‌شوند.
تبصره 1 - ضابطان نظامی در زندان‌ها و بازداشتگاه‌های نظامی
  • روسا، معاونان و مأموران زندان‌ها و بازداشتگاه‌های نظامی در امور مربوط به زندانیان نظامی و همچنین مأموران حفاظت‌اطلاعات وزارت اطلاعات نسبت به جرائم کارکنان وزارت مربوطه که در صلاحیت رسیدگی سازمان قضایی است، ضابط نظامی محسوب می‌شوند.
تبصره 2 - وظایف کارکنان وظیفه تحت نظارت ضابطان نظامی
  • کارکنان وظیفه، ضابط نظامی محسوب نمی‌شوند، اما تحت نظارت ضابطان مربوط در این موارد انجام وظیفه می‌کنند. مسئولیت اقدامات انجام‌شده برعهده ضابطان نظامی است، اما این مسئولیت نافی مسئولیت کارکنان وظیفه نیست.
تبصره 3 - اجرای دستورات قضائی عمومی در یگان‌های نظامی
  • اجرای تصمیمات و دستورهای مراجع قضایی عمومی در یگان‌های نظامی و انتظامی به عهده ضابطان نظامی مربوط است.
برگزاری دوره‌های آموزشی برای ضابطان نظامی
  • سازمان قضایی مکلف است به‌طور مستمر دوره‌های آموزشی حین خدمت را جهت کسب مهارت‌های لازم و ایفای وظایف قانونی برای ضابطان نظامی برگزار نماید.
تبصره - آیین‌نامه اجرایی دوره‌های آموزشی
  • آیین‌نامه اجرایی این ماده ظرف سه ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون توسط رئیس سازمان قضایی و با هماهنگی ستاد کل نیروهای مسلح تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
انجام وظایف ضابطان دادگستری در غیاب ضابطان نظامی
  • در غیاب ضابطان نظامی در محل وقوع جرم، وظایف آنان توسط ضابطان دادگستری انجام می‌شود و پس از حضور ضابطان نظامی، ادامه تحقیقات به آنان محول می‌شود، مگر اینکه مقام قضائی ترتیب دیگری اتخاذ نماید.
  • ریاست و نظارت بر ضابطان به‌عهده دادستان نظامی است.
همکاری فرمانده یگان در انجام تحقیقات مقدماتی
  • در موارد ضروری که به تشخیص قاضی رسیدگی‌کننده، انجام تحقیقات مقدماتی، جمع‌آوری دلایل، بررسی صحنه جرم یا انجام کارشناسی به ضابطان یا کارشناسان خارج از یگان محول می‌شود، فرمانده یگان محل وقوع جرم مکلف به همکاری با آنان است.
  • فرمانده یگان می‌تواند به‌منظور رعایت مقررات مربوط به اسرار نظامی، یک نفر نماینده برای همراهی با مأموران یا کارشناسان معرفی نماید.
بازرسی واحدهای ضابطان توسط دادستان نظامی
  • دادستان نظامی به‌منظور نظارت بر حسن اجرای وظایف ضابطان، واحدهای مربوط را حداقل هر دو ماه یک‌بار بازرسی می‌کند و مراتب را در دفتر مخصوصی قید و دستورهای لازم را صادر می‌نماید.
  • مسئولان یگان مربوط مکلف به همکاری هستند.
گزارش وقوع جرم توسط فرماندهان نظامی و انتظامی
  • فرماندهان و مسئولان نظامی و انتظامی مکلفند به‌محض اطلاع از وقوع جرم در حوزه مسئولیت خود، مراتب را به مرجع قضائی صالح گزارش کنند.
  • متخلف از این مقررات به مجازات جرم کتمان حقیقت مقرر در قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح محکوم می‌شود.
تبصره - ارسال تعرفه خدمتی متهمان
  • تعرفه خدمتی متهمان مانند سوابق کیفری، انضباطی، تشویقات، آموزش‌های طی‌شده، سوابق پزشکی و سایر اموری که می‌تواند در تصمیم مقام قضائی مؤثر باشد، به مراجع قضائی ارسال می‌شود.
ریاست و نظارت دادستان نظامی بر ضابطان نظامی
  • ریاست و نظارت بر ضابطان نظامی از حیث وظایفی که به‌عنوان ضابط برعهده دارند، با دادستان نظامی است.
  • سایر قضات دادسرا و دادگاه نظامی نیز در اموری که به ضابطان ارجاع می‌دهند، حق نظارت و ارائه تعلیمات لازم را دارند.
تبصره - ارجاع امر به غیرضابطان
  • ارجاع امر از سوی مقام قضائی به مأموران یا مقاماتی که ضابط تلقی نمی‌شوند، موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.
نقل و انتقال متهمان و محکومان دادسرا و دادگاه‌های نظامی
  • نقل و انتقال متهمان و محکومان دادسرا و دادگاه‌های نظامی بر عهده دژبان یگان‌های نیروهای مسلح مربوطه است.
  • در صورتی‌که یگان مربوط در محل دژبان نداشته باشد، این امر توسط نیروی انتظامی انجام می‌شود، مگر اینکه مرجع قضائی دستور خاصی صادر کند.
  • هزینه نقل و انتقال به‌عهده یگان بدرقه‌کننده است.
گزارش فرار کارکنان وظیفه
  • یگان‌های نظامی و انتظامی مکلفند گزارش فرار کارکنان وظیفه تحت امر خود را بلافاصله به حوزه وظیفه عمومی اعزام‌کننده، دژبان مربوط و فرماندهی انتظامی محل سکونت افراد مزبور اعلام کنند.
تبصره - وظایف مأموران انتظامی و دژبان نظامی در دستگیری کارکنان وظیفه فراری
  • مأموران انتظامی و دژبان نظامی مربوط موظفند کارکنان وظیفه فراری را پس از شناسایی، برابر مقررات دستگیر و به دادسرای نظامی محل دستگیری تحویل دهند.
سایر وظایف و اختیارات ضابطان نظامی
  • سایر وظایف، اختیارات و مسئولیت‌های ضابطان نظامی در محدوده صلاحیت دادسرا و دادگاه‌های نظامی به شرحی است که برای ضابطان دادگستری مقرر شده است.
انجام تحقیقات توسط قضات سازمان قضائی در یگان‌های نظامی
  • قضات سازمان قضائی می‌توانند در یگان‌های نظامی و انتظامی با اطلاع فرمانده یگان یا مسئول مربوط، تحقیقات و اقدامات لازم را در رابطه با جرائمی که در صلاحیت آنان است، خود یا از طریق ضابطان نظامی انجام دهند.
  • مسئولان و فرماندهان نظامی و انتظامی در این رابطه مکلف به همکاری هستند.
مبحث دوم - کارشناسی
ارجاع به کارشناس در موارد نیاز به تخصص
  • در مواردی‌ که رسیدگی به امری از نظر علمی، فنی، مالی، نظامی ‌و یا سایر جهات نیاز به کارشناسی داشته باشد، مرجع رسیدگی‌کننده از کارشناس یا هیأت کارشناسی نظر می‌گیرد.
تبصره 1 - تأمین کارشناسان توسط نیروهای مسلح
  • در مواردی ‌که موضوع کارشناسی از امور نظامی ‌باشد یا به تشخیص مرجع قضائی، اظهارنظر کارشناسان نیروهای مسلح ضروری باشد، نیروهای مسلح مکلفند نسبت به تأمین کارشناسان مورد نیاز و پرداخت هزینه کارشناسی اقدام نمایند.
تبصره 2 - آیین‌نامه تعیین کارشناسان نظامی
  • شرایط و نحوه تعیین کارشناس در موارد مربوط به امور نظامی، تعداد و ترکیب هیأت‌های کارشناسی، نحوه رسیدگی به تخلفات و پرداخت هزینه آنان به موجب آیین‌نامه‌ای است که ظرف سه‌ماه از تاریخ لازم‌الاجراء شدن این قانون توسط ستادکل نیروهای مسلح با همکاری سازمان قضایی تهیه می‌شود و به تصویب فرماندهی کل قوا می‌رسد.
مبحث سوم - احضار
احضار متهمان نظامی و متهمان وزارت اطلاعات
  • احضار متهمان نظامی و متهمان وزارت اطلاعات‌ از طریق فرمانده یا مسئول مافوق انجام می‌گیرد.
  • در موارد ضروری یا در صورتی ‌که به متهم در یگان مربوطه دسترسی نباشد، احضار از محل اقامت صورت می‌گیرد و مراتب به اطلاع فرمانده یا مسئول مافوق می‌رسد.
تبصره 1 - نحوه احضار و جلب فرماندهان و مسئولان نیروهای مسلح
  • نحوه احضار و جلب فرماندهان و مسئولان نیروهای مسلح براساس دستورالعملی است که به تصویب فرماندهی کل قوا می‌رسد.
تبصره 2 - ابلاغ احضاریه در محل اقامت
  • ابلاغ احضاریه توسط مأموران ابلاغ در محل اقامت، بدون استفاده از لباس رسمی و با ارائه کارت شناسایی انجام می‌شود.
احضار متهم در صورت عدم دسترسی به محل اقامت
  • هرگاه ابلاغ احضاریه به‌علت معلوم نبودن محل اقامت متهم ممکن نباشد و این امر به ‌طریق دیگری هم مقدور نباشد، با موافقت رئیس سازمان قضائی استان یا معاون وی، متهم یک نوبت به‌وسیله یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار کشوری یا محلی و با درج مهلت یک ‌ماه از تاریخ نشر آگهی، احضار می‌شود.
  • چنانچه متهم پس از انقضای مهلت مقرر حضور نیابد، رسیدگی طبق مقررات ادامه می‌یابد.
تبصره - ابلاغ احضاریه در جرم فرار از خدمت
  • در جرم فرار از خدمت، ابلاغ احضاریه به آخرین نشانی محل اقامت متهم که در پرونده کارگزینی وی موجود است، ابلاغ قانونی محسوب می‌شود و رسیدگی طبق مقررات و بدون رعایت تشریفات نشر آگهی ادامه می‌یابد.
عدم ذکر درجه یا موضوع اتهام در احضارنامه
  • در صورتی‌که به تشخیص قاضی پرونده به لحاظ مصالح نیروهای مسلح، حیثیت اجتماعی متهم، عفت یا امنیت عمومی، ذکر درجه یا موضوع اتهام و یا نتیجه عدم حضور در احضارنامه یا روزنامه به مصلحت نباشد، درجه یا موضوع اتهام و یا نتیجه عدم حضور ذکر نمی‌شود.
مبحث چهارم - قرار بازداشت موقت
الزامات صدور قرار بازداشت موقت در زمان جنگ
  • در زمان جنگ، صدور قرار بازداشت موقت با رعایت مقررات مندرج در این قانون در موارد زیر الزامی است:
    • الف - جرائم موجب مجازات محارب یا مفسد فی‌الارض.
    • ب - جرائم عمدی علیه امنیت داخلی و خارجی موجب مجازات تعزیری درجه پنج و بالاتر.
    • پ - شورش مسلحانه.
    • ت - لغو دستور حرکت به طرف دشمن یا محاربان و مفسدان یا در ناحیه‌ای با شرایط جنگی.
    • ث - ایراد ضرب و یا جرح عمدی با سلاح، نسبت به مافوق.
    • ج - قتل عمدی.
    • چ - فرار از جبهه.
    • ح - فرار از محل مأموریت یا منطقه درگیری در جریان عملیات علیه عوامل خرابکار، ضد انقلاب، اشرار و قاچاقچیان مسلح.
    • خ - فرار همراه با سلاح گرم یا وسایل موتوری جنگی.
    • د - فرار به سوی دشمن.
    • ذ - فرار با تبانی یا توطئه.
    • ر - سرقت سلاح و مهمات در هنگام عملیات رزمی یا در منطقه جنگی.
    • ز - تخریب عمدی تأسیسات و تجهیزات نظامی.
تبصره - محدودیت مدت بازداشت موقت
  • در مواردی ‌که مجازات قانونی جرم حبس باشد، مدت بازداشت موقت نباید از حداقل مجازات قانونی آن جرم تجاوز کند.
اعلام بازداشت موقت به یگان مربوطه
  • در خصوص قرار بازداشت موقت و سایر قرارهای تأمین که منتهی به بازداشت متهم می‌شود، مرجع قضائی نظامی رسیدگی‌کننده مکلف است مراتب را در اسرع وقت به یگان مربوطه اعلام نماید.
تبصره - اجرای احکام سالب آزادی
  • مفاد این ماده نسبت به سایر موارد سالب آزادی که در اجرای آراء دادگاه‌ها صورت می‌گیرد نیز لازم‌الاجرا است.
مبحث پنجم - مرور زمان
فرار مستمر کارکنان فراری نیروهای مسلح
  • کارکنان فراری نیروهای مسلح تا زمانی که به‌طور رسمی خود را برای ادامه خدمت به یگان مربوط معرفی نکنند، فرار آنان مستمر محسوب می‌شود و مشمول مقررات مرور زمان تعقیب نخواهد شد.
عدم اعمال مرور زمان در جرائم فرار از خدمت کارکنان پایور
  • مقررات مرور زمان تعقیب نسبت به جرم فرار از خدمت کارکنان پایور (کادر) نیروهای مسلح در مواردی که ارتکاب این جرم برابر مقررات استخدامی مستلزم اخراج از خدمت باشد، قابل اعمال نیست.
عدم تبدیل ایام فرار به انتساب
  • صدور قرار موقوفی تعقیب به دلیل فوت، عفو متهمان فراری یا شمول مرور زمان نسبت به جرم فرار از خدمت کارکنان پایور نیروهای مسلح که به‌طور رسمی خود را معرفی کرده یا دستگیر می‌شوند، موجب تبدیل ایام فرار به انتساب نمی‌شود و از این جهت حقوق و مزایایی به آنان تعلق نخواهد گرفت.
توقف مرور زمان در صورت خروج غیرقانونی متهم از کشور
  • در خصوص جرائمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت دادسرا و دادگاه نظامی است، ایامی که متهم یا محکوم‌علیه برخلاف قوانین و مقررات در کشور حضور نداشته است، جزء مدت مرور زمان محسوب نمی‌شود.
آغاز مرور زمان جرائم در زمان جنگ
  • ابتدای مرور زمان نسبت به جرائم در صلاحیت دادگاه نظامی دو زمان جنگ، یک سال پس از اعلام پایان جنگ و در مورد جرائم در صلاحیت دادگاه نظامی یک زمان جنگ، سه سال پس از اعلام پایان جنگ است.
فصل پنجم - وکالت در دادسرا و دادگاه نظامی
انتخاب وکیل در جرائم امنیتی و اطلاعات سری
  • در جرائم علیه امنیت کشور یا مواردی که پرونده حاوی اسناد و اطلاعات سری است و رسیدگی به آن در صلاحیت سازمان قضایی نیروهای مسلح است، طرفین دعوی وکیل یا وکلای خود را از میان وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید سازمان قضایی نیروهای مسلح باشد، انتخاب می‌کنند.
تبصره - تعیین وکیل در دادگاه نظامی زمان جنگ
  • تعیین وکیل در دادگاه نظامی زمان جنگ تابع مقررات مذکور در این ماده است.
ممنوعیت حضور وکلای خارجی در دادگاه‌های نظامی
  • وکلای دارای تابعیت خارجی نمی‌توانند برای دفاع در دادگاه نظامی حاضر شوند، مگر اینکه در تعهدات بین‌المللی به این موضوع تصریح شده باشد.
فصل ششم - ترتیب رسیدگی، صدور و ابلاغ رای
تفویض اختیار ارجاع پرونده‌ها به رئیس شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر نظامی استان تهران
  • رئیس سازمان قضائی می‌تواند ارجاع پرونده‌ها‌ را به رئیس شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر نظامی ‌استان تهران تفویض کند.
  • در غیاب رئیس شعبه دوم، ارجاع پرونده‌ها‌ بر عهده روسای دادگاه‌های تجدیدنظر نظامی به ترتیب شماره شعبه ‌است.
ارجاع پرونده‌ها در غیاب رئیس سازمان قضائی استان
  • ارجاع پرونده‌ها‌ در دادگاه نظامی ‌در غیاب رئیس سازمان قضائی استان، به عهده معاون و در غیاب وی به عهده روسای دادگاه‌های تجدیدنظر و نظامی یک و دو به ترتیب شماره شعبه‌ ‌است.
رسیدگی به جرم دیگر پس از صدور کیفرخواست
  • هرگاه پس از صدور کیفرخواست معلوم شود که متهم مرتکب جرم دیگری از همان نوع شده است، دادگاه می‌تواند به جرم مزبور نیز رسیدگی کند یا پرونده را جهت تکمیل تحقیقات به دادسرا ارسال نماید.
عدم امکان رسیدگی غیابی در جرم فرار از خدمت
  • در جرم فرار از خدمت تا زمانی که استمرار آن قطع نشده است، رسیدگی غیابی انجام نمی‌گیرد.
تعیین تکلیف دیه و خسارت در صورت منع تعقیب مأموران نیروهای مسلح
  • چنانچه در اجرای مأموریت‌های نیروهای مسلح در اثر تیراندازی یا غیر آن، شخص یا اشخاص بی‌گناهی مقتول یا مجروح شوند یا خسارت مالی به آنان وارد شود و درباره اتهام مأموران قرار منع تعقیب صادر شود:
    • بنا به تقاضای اولیای دم یا متضرر، بدون تقدیم دادخواست، پرونده جهت تعیین تکلیف در خصوص پرداخت دیه و خسارت توسط سازمان متبوع به دادگاه نظامی ‌ارسال می‌شود.
  • دادگاه نماینده یگان مربوط را برای شرکت در جلسه رسیدگی دعوت می‌کند.
  • عدم حضور نماینده مانع رسیدگی و صدور رأی نخواهد بود.
صدور رأی دادگاه نظامی زمان جنگ
  • دادگاه نظامی زمان جنگ پس از وصول پرونده، مطابق مقررات رسیدگی را آغاز و پس از اعلام ختم دادرسی، با تکیه بر شرف و وجدان و با توجه به محتویات پرونده و ادله موجود، در همان جلسه و در صورت عدم امکان، در اولین فرصت و حداکثر ظرف سه روز مبادرت به انشاء رأی می‌کند.
ممنوعیت انتشار اطلاعات آراء دادگاه‌های نظامی
  • انتشار اطلاعات مربوط به آراء دادگاه‌های نظامی ممنوع است.
  • استثنا: رئیس سازمان قضایی در موارد ضروری و در صورت اقتضای مصلحت، می‌تواند اطلاعات مربوط به آراء قطعی دادگاه‌های نظامی را جهت انتشار در اختیار پایگاه اطلاع‌رسانی قوه قضائیه و سازمان قضایی قرار دهد.
تبصره - استفاده از آراء برای پیشگیری از جرم
  • در مواردی که به تشخیص دادستان نظامی یا رئیس سازمان قضایی، جهت پیشگیری از جرم آموزش ضروری باشد، به میزان لازم اطلاعات مربوط به احکام و فرآیند رسیدگی به جرم در اختیار یگان‌ها قرار می‌گیرد.
فصل هفتم - تجدیدنظر و اعاده دادرسی
قابلیت تجدیدنظر و فرجام‌خواهی آراء دادگاه‌های نظامی
  • آراء دادگاه‌های نظامی، جز در مواردی که قطعی محسوب می‌شوند، حسب مورد در دادگاه تجدیدنظر نظامی همان استان و یا دیوان‌عالی کشور قابل تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی است.
شابه قطعیت و قابلیت تجدیدنظر آراء دادگاه‌های نظامی با سایر دادگاه‌ها
  • آراء دادگاه‌های نظامی از حیث قطعیت یا قابلیت تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی مانند آراء سایر دادگاه‌های کیفری است، مگر آنکه در این بخش ترتیب دیگری مقرر شده باشد.
مهلت تجدیدنظر و فرجام‌خواهی در دادگاه‌های نظامی زمان جنگ
  • آراء قابل تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی دادگاه‌های نظامی زمان جنگ، ظرف هفتاد و دو ساعت از زمان ابلاغ، قابل تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی است.
  • دادگاه تجدیدنظر یا دیوان‌عالی کشور باید حداکثر ظرف هفت روز پس از وصول پرونده، رسیدگی و رأی مقتضی را صادر نماید، مگر آنکه صدور رأی در مدت مزبور به دلایل قانونی از قبیل نقص تحقیقات مقدور نباشد. در این‌صورت، علت تأخیر باید به‌طور مستدل در پرونده قید شود.
حق درخواست اعاده دادرسی از سوی رئیس سازمان قضایی
  • علاوه بر اشخاص مندرج در ماده (475) قانون آیین دادرسی کیفری، رئیس سازمان قضایی نیز نسبت به احکام قطعی دادگاه‌های نظامی حق درخواست اعاده دادرسی دارد.
تعیین مجازات قانونی دیگر در صورت عدم امکان اجرای مجازات
  • در صورتی که مجازات مندرج در حکم دادگاه به لحاظ وضعیت خاص خدمتی محکوم‌علیه (مانند محرومیت از ترفیع کارکنان بازنشسته) قابل اجرا نباشد، دادستان نظامی مطابق ضوابط، حسب مورد حق درخواست تجدیدنظر یا فرجام را دارد.
  • در این صورت، مرجع تجدیدنظر یا فرجام جهت تعیین مجازات قانونی دیگر اقدام می‌کند.
فصل هشتم - اجرای احکام
اجرای احکام دادگاه‌های نظامی
  • اجرای احکام دادگاه‌های نظامی مطابق مقررات قانون آیین دادرسی کیفری به عهده دادسرای نظامی صادرکننده کیفرخواست است.
  • در موارد احاله و عدم صلاحیت، اجرای احکام دادگاه‌ها به ترتیب بر عهده دادسرای مرجع محال‌الیه و مرجع صالح به رسیدگی است.
ابلاغ خلاصه رای به یگان مربوط پس از قطعیت
  • پس از قطعیت آراء دادگاه‌ها، قاضی اجرای احکام مکلف است خلاصه‌ای از رأی را به یگان مربوط ابلاغ نماید.
تبصره - ابلاغ قرارهای نهایی دادسرا
  • مفاد این ماده در مورد قرارهای نهایی دادسرا نیز توسط بازپرس لازم‌الاجرا است.
محاسبه ایام بازداشت قبلی در محکومیت‌های مختلف
  • علاوه بر موارد پیش‌بینی شده در قانون، در محکومیت به مجازات‌های زیر، ایام بازداشت قبلی به شرح زیر محاسبه می‌شود:
    • الف - کسر سه روز از مدت اضافه خدمت به ازای هر روز بازداشت قبلی.
    • ب - کسر چهار روز از مدت انفصال موقت از خدمت به ازای هر روز بازداشت قبلی.
    • پ - کسر پنج روز از مدت محرومیت از ترفیع به ازای هر روز بازداشت قبلی.
تبصره - احتساب ایام بازداشت قبلی در محکومیت کسر حقوق
  • در مورد محکومیت به کسر حقوق، احتساب ایام بازداشت قبلی برابر مقررات مربوط به محکومیت به جزای نقدی است.
اجرای دستورها و آراء لازم‌الاجرا در امور مالی
  • اجرای دستورها و آراء لازم‌الاجرای دادگاه‌های نظامی در موارد زیر برعهده قاضی اجرای احکام است:
    • اخذ وجه التزام، وجه‌الکفاله یا وثیقه.
    • جزای نقدی.
    • وصول دیه، رد مال یا ضرر و زیان ناشی از جرم.
    • سایر عملیات مربوط از قبیل توقیف یا فروش اموال.
نگهداری متهمان و محکومان نظامی
  • متهمان و محکومان دادسرا و دادگاه‌های نظامی با رعایت مقررات اجرائی سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور در بازداشتگاه‌ها و زندان‌های مستقل از سایر متهمان و زندانیان نگهداری می‌شوند.
  • نگهداری محکومان و متهمان در یک مکان ممنوع است.
سپری کردن مدت حبس در بازداشتگاه‌های نظامی
  • در صورت تقاضای متهمان و محکومان نظامی سایر مراجع قضایی و موافقت دادستان مربوط و دادستان نظامی استان، ‌این افراد مدت بازداشت یا محکومیت حبس خود را در بازداشتگاه‌ها و زندان‌های نظامی ‌سپری می‌کنند.
تبصره - نگهداری محکومان غیرنظامی و محکومان نظامی اخراجی
  • محکومان غیرنظامی دادگاه‌های نظامی و محکومان نظامی که محکومیت آنان منجر به اخراج می‌شود، با رعایت مقررات فوق جهت تحمل محکومیت حبس به زندان‌های عمومی معرفی می‌شوند.
نگهداری متهمان و محکومان نظامی در نبود بازداشتگاه‌های نظامی
  • تا زمانی که بازداشتگاه‌ها و زندان‌های نظامی احداث نگردیده یا ظرفیت پذیرش آن‌ها متناسب با تعداد متهمان و محکومان نظامی نباشد، سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی مکلف است افراد مزبور را در بند اختصاصی نظامیان نگهداری نماید.
آیین‌نامه نحوه نگهداری محکومان و متهمان نظامی
  • نحوه نگهداری محکومان و متهمان دادسراها و دادگاه‌های نظامی با رعایت آیین‌نامه اجرائی سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور برابر آیین‌نامه‌ای است که ظرف سه‌ماه از تاریخ لازم‌الاجراء شدن این قانون توسط سازمان زندان‌ها با همکاری سازمان قضائی تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
نظارت دادستان نظامی بر بازداشتگاه‌ها و زندان‌های نظامی
  • دادستان نظامی بر امور بازداشتگاه‌ها و زندان‌های نظامی حوزه قضائی خود نظارت کامل دارد. اجرای این ماده نافی اختیارات قانونی سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور نیست.
تبعیت از مقررات عمومی آیین دادرسی کیفری
  • مواردی که مقررات ویژه‌ای برای دادرسی جرائم نیروهای مسلح مقرر نگردیده است، تابع مقررات عمومی آیین دادرسی کیفری است.
بخش نهم - دادرسی الکترونیکی
تشکیل شورای راهبری دادرسی الکترونیکی
  • به منظور سیاست‌گذاری و تدوین راهبردهای ملی، برنامه‌ریزی میان‌مدت و بلندمدت، و تدوین آیین‌نامه‌های لازم برای توسعه و ارتقای دادرسی الکترونیکی و نظارت بر حسن اجرای آنها، "شورای راهبری دادرسی الکترونیکی" که به اختصار شورا نامیده می‌شود، به ریاست رئیس قوه قضائیه و عضویت افراد زیر تشکیل می‌شود:
    • الف - رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه (دبیر شورا)
    • ب - معاون حقوقی قوه قضائیه
    • پ - رئیس دیوان عالی کشور
    • ت - دادستان کل کشور
    • ث - رئیس دیوان عدالت اداری
    • ج - رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح
    • چ - رئیس سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور
    • ح - رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور
    • خ - رئیس سازمان بازرسی کل کشور
    • د - رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور
    • ذ - معاون آموزش و تحقیقات قوه قضائیه
    • ر - معاون راهبردی قوه قضائیه
    • ز - مسئول حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه
    • ژ - وزیر دادگستری
    • س - وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
    • ش - فرمانده نیروی انتظامی کشور
    • ص - یک‌نفر نماینده عضو کمیسیون قضائی و حقوقی به انتخاب مجلس شورای اسلامی به عنوان عضو ناظر
    • ض - سه نفر به انتخاب رئیس قوه قضائیه
تبصره 1 - رسمیت جلسات شورا
  • شورا با اکثریت اعضا رسمیت می‌یابد و مصوبات آن با اکثریت آراء حاضران و پس از تصویب رئیس قوه قضائیه قابل اجرا است و نافی اختیارات رئیس قوه قضائیه نیست.
تبصره 2 - دعوت از مسئولان و کارشناسان
  • دبیر شورا می‌تواند حسب مورد از مسئولان مرتبط و کارشناسان برای حضور در جلسه دعوت به عمل آورد.
تبصره 3 - تشکیل دبیرخانه شورا
  • دبیرخانه شورا در مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه تشکیل می‌شود.
ایجاد مرکز ملی داده‌های قوه قضائیه
  • به منظور ساماندهی پرونده‌ها و اسناد قضایی، ارائه بهتر خدمات قضایی، دستیابی به آمار و گردش کار قضایی روزآمد و ارائه آمار و اطلاعات دقیق و تفصیلی در خصوص جرائم، متهمان، بزه‌دیدگان و مجرمان و سایر اطلاعات قضائی، "مرکز ملی داده‌های قوه قضائیه" در مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه با استفاده از افراد موثق راه‌اندازی می‌شود.
تبصره 1 - آیین‌نامه دسترسی به اطلاعات مرکز ملی داده‌ها
  • نحوه و میزان دسترسی مراجع ذی‌صلاح قضایی به اطلاعات این مرکز به موجب آیین‌نامه‌ای است که ظرف سه‌ماه از تاریخ لازم‌الاجراء شدن این قانون توسط شورا تهیه می‌شود و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
تبصره 2 - استفاده مراکز علمی از اطلاعات مرکز ملی داده‌ها
  • اسناد، مدارک و اطلاعات این مرکز با رعایت قوانین و مقررات به موجب آیین‌نامه‌ای که ظرف سه‌ماه از تاریخ تصویب این قانون توسط شورا تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد، در اختیار مراکز علمی، پژوهشکده‌ها و پژوهشگران قرار می‌گیرد.
  • استفاده از اسناد، مدارک و اطلاعات نباید موجب هتک حرمت و حیثیت اشخاص شود.
  • انتشار اطلاعات مربوط به هویت افراد مرتبط با دادرسی، مانند نام، نام خانوادگی، شماره‌پستی و شماره‌ملی آنان جز در مواردی که قانون تجویز کند، ممنوع است.
الزام دستگاه‌های تابعه قوه قضائیه به اشتراک اطلاعات با مرکز ملی داده‌ها
  • کلیه دستگاه‌های تابعه قوه قضائیه، نظیر دیوان عدالت اداری، سازمان بازرسی کل کشور، سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، سازمان پزشکی قانونی، سازمان قضایی نیروهای مسلح و مراجع ذی‌ربط در عفو و بخشودگی و سجل کیفری، و روزنامه رسمی جمهوری اسلامی، موظفند کلیه اطلاعات خود را در مرکز ملی داده‌های قوه قضائیه قرار داده و آنها را روزآمد نگه دارند.
تبصره 1 - آیین‌نامه دسترسی به اطلاعات محرمانه مرکز ملی داده‌ها
  • آیین‌نامه اجرایی نحوه دسترسی به اطلاعات محرمانه و سری در مرکز ملی داده‌های قوه قضائیه توسط آن قوه تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
تبصره 2 - اشتراک اطلاعات توسط مراجع انتظامی و ضابطان
  • مراجع انتظامی و سایر ضابطان و دستگاه‌ها، هیأت‌ها و کمیسیون‌های ذی‌ربط موظفند اطلاعات مرتبط با امور قضایی خود را در مرکز ملی داده‌های قوه قضائیه قرار داده و آن‌ها را روزآمد نگه دارند.
راه‌اندازی شبکه ملی عدالت
  • قوه قضائیه موظف است به منظور ساماندهی ارتباطات الکترونیکی بین محاکم، ضابطان و دستگاه‌های تابعه خود و سایر اشخاص حقیقی و حقوقی که در جریان دادرسی به اطلاعات آنها نیاز است، "شبکه ملی عدالت" را با به‌کارگیری تمهیدات امنیتی مطمئن از قبیل امضای الکترونیکی راه‌اندازی کند.
تبصره - استعلامات قضائی از طریق شبکه ملی عدالت
  • مراجع قضائی می‌توانند استعلامات قضائی و کسب اطلاعات لازم را از طریق شبکه ملی عدالت به عمل آورند. دستگاه‌های دولتی، نهادهای عمومی غیردولتی و شخصیت‌های حقوقی موظفند پاسخ لازم را از طریق این شبکه اعلام کنند. مستنکف از مفاد این تبصره مشمول ماده (576) قانون مجازات اسلامی - کتاب پنجم تعزیرات مصوب 1375/3/2 - است.
ارائه اطلاعات از طریق درگاه ملی قوه قضائیه
  • قوه قضائیه موظف است اطلاعات زیر را از طریق "درگاه ملی قوه قضائیه" ارائه و آنها را روزآمد نگه دارد:
    • الف - اهداف، وظایف، سیاست‌ها، خط‌مشی‌ها، ساختار کلان مدیریتی و اجرایی قوه قضائیه، معرفی مسئولان و نحوه ارتباط با آنان.
    • ب - نشانی، شماره تماس و پیوند به تارنماهای معاونت‌ها، دادگستری‌های استان‌ها و دستگاه‌های تابعه قوه قضائیه.
    • پ - کلیه قوانین لازم‌الاجراء، آراء وحدت رویه، بخشنامه‌ها و نظریات مشورتی.
    • ت - آراء صادره از سوی محاکم در صورتی که خلاف عفت عمومی یا امنیت ملی نباشد، به صورت برخط برای تحلیل و نقد متخصصان.
    • ث - خدمات معاضدت قضایی به مقامات ذی‌صلاح سایر کشورها.
    • ج - آموزش چگونگی اقامه دعوی برای شهروندان.
    • چ - اطلاعات پژوهشی و علمی حقوقی - قضائی.
راه‌اندازی تارنماهای اختصاصی دادگستری‌های استان‌ها
  • قوه قضائیه موظف است برای دادگستری‌های استان‌ها و دستگاه‌های تابعه خود، تارنماهای اختصاصی راه‌اندازی کرده و اطلاعات زیر را ارائه و روزآمد نگه دارند:
    • الف - نمودار تشکیلاتی دادگاه‌ها، معرفی مسئولان و نحوه ارتباط با آنان.
    • ب - نشانی و شماره تماس دادگاه‌ها و سایر دستگاه‌های تابعه.
    • پ - پیوند به تارنماهای سایر مراجع قضائی و دستگاه‌های ذی‌ربط.
    • ت - اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه هزینه دادرسی.
    • ث - آموزش آسان چگونگی اقامه دعوی برای شهروندان.
    • ج - سمینارها یا نشست‌های الکترونیکی زنده یا ضبط شده.
    • چ - اطلاعات پژوهشی و علمی حقوقی - قضائی
اعتبار محتوای الکترونیکی در دادرسی
  • در مواردی که به موجب قوانین آیین دادرسی و سایر قوانین، اسناد، مدارک، نوشته‌ها و اوراق قضائی لازم باشد، نسخه الکترونیکی یا محتوای الکترونیکی آنها با رعایت سازوکارهای امنیتی کافی و معتبر است.
تبصره 1 - اعتبار محتوای الکترونیکی در دادرسی
  • در تمام مراحل تحقیق و رسیدگی حقوقی و کیفری نمی‌توان به دلیل شکل الکترونیکی از اعتبار آن کاست. قوه قضائیه موظف است سامانه‌های امنیتی لازم را برای تبادل امن اطلاعات بین اصحاب دعوی، کارشناسان، دفاتر خدمات الکترونیک قضائی و مراجع قضایی ایجاد نماید.
تبصره 2 - ایجاد دفاتر خدمات الکترونیک قضائی
  • قوه قضائیه می‌تواند دفاتر خدمات الکترونیک قضائی را برای پیگیری امور قضایی در فضای مجازی ایجاد کرده و فعالیت آنها را با استفاده از ظرفیت بخش خصوصی هماهنگ کند. این دفاتر می‌توانند از بین دفاتر اسناد رسمی و غیره انتخاب یا تأسیس شوند.
تبصره 3 - الزامات مراجعان در ارائه اطلاعات الکترونیکی
  • مراجعان به قوه قضائیه موظفند پست الکترونیکی و شماره تلفن همراه خود را در اختیار این نهاد قرار دهند. در صورت عدم دسترسی به پست الکترونیکی، مرکز آمار قوه قضائیه باید برای شهروندان امکانات لازم را برای دسترسی به پست الکترونیکی ملی قضائی جهت امور قضایی فراهم کند.
تمهیدات امنیتی برای امضای الکترونیکی و احراز هویت
  • قوه قضائیه موظف است تمهیدات امنیتی مطمئن برای حفظ صحت، تمامیت، اعتبار، و انکارناپذیری اطلاعات مبادله‌شده میان شهروندان و محاکم قضائی، از جمله امضای الکترونیکی، احراز هویت و احراز اصالت را فراهم آورد.
تبصره - ایجاد مرکز صدور گواهی ریشه برای امضای الکترونیکی
  • قوه قضائیه موظف است مرکز صدور گواهی ریشه برای امضای الکترونیکی را جهت ایجاد ارتباطات و مبادله اطلاعات امن راه‌اندازی نماید.
توسعه خدمات پرداخت الکترونیکی در دادرسی
  • مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه موظف است به منظور اجرای و توسعه خدمات پرداخت الکترونیکی هزینه‌های دادرسی و سایر پرداخت‌های مربوط به دادرسی و اجرای احکام توسط شهروندان، اقدامات و راهنمایی‌های لازم را به عمل آورد.
تبصره - کاهش هزینه دادرسی در مرحله بدوی
  • در راستای ترغیب شهروندان به استفاده از دادرسی الکترونیکی، در مرحله بدوی هزینه دادرسی آنان پنج درصد (5%) و حداکثر تا سقف ده میلیون ریال کاهش خواهد یافت.
حفظ حریم خصوصی و امنیت داده‌های شخصی
  • قوه قضائیه موظف است تمهیدات فنی و قانونی لازم را برای حفظ حریم خصوصی افراد و تأمین امنیت داده‌های شخصی آنان در چهارچوب اقدامات این بخش فراهم آورد.
استفاده از سامانه‌های ویدئو کنفرانس برای تحقیقات و شهادت
  • به‌کارگیری سامانه‌های ویدئو کنفرانس و سایر سامانه‌های ارتباطات الکترونیکی به منظور تحقیق از اصحاب دعوی، اخذ شهادت از شهود یا نظرات کارشناسی مجاز است، مشروط بر اینکه احراز هویت، اعتبار اظهارات فرد مورد نظر و ثبت مطمئن سوابق صورت پذیرد.
جرم افشاء غیرمجاز داده‌های حریم خصوصی

شرایط:

چنانچه اشخاصی که داده‌های موضوع این بخش را در اختیار دارند:

  • موجبات نقض حریم خصوصی افراد یا محرمانگی اطلاعات را فراهم آورند،
  • یا به‌طور غیرمجاز آنها را افشاء کنند،
  • یا در دسترس اشخاص فاقد صلاحیت قرار دهند،

مجازات:

  • به حبس از دو تا پنج سال یا جزای نقدی از صد میلیون تا یک میلیارد ریال
  • و انفصال از خدمت از دو تا ده سال محکوم خواهند شد.
جرم نقض امنیت سامانه‌ها و داده‌های رایانه‌ای و مخابراتی به دلیل سهل‌انگاری یا عدم رعایت تدابیر امنیتی شرایط:

چنانچه اشخاصی که:

  • مسئول حفظ امنیت مراکز، سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی و اطلاعات هستند،
  • یا داده‌ها یا سامانه‌های مذکور در اختیار آنان قرار گرفته است،

و این افراد به دلیل:

  • بی‌احتیاطی، بی‌مبالاتی، عدم مهارت، عدم رعایت تدابیر متعارف امنیتی
  • موجبات ارتکاب جرائم رایانه‌ای به‌وسیله یا علیه داده‌ها و سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی را فراهم آورند.
مجازات:
  • حبس از شش ماه تا دو سال،
  • یا انفصال از خدمت تا پنج سال،
  • یا جزای نقدی از پنجاه میلیون تا پانصد میلیون ریال.
آموزش دادرسی الکترونیکی به قضات و کارکنان
  • قوه قضائیه موظف است برای آموزش دادرسی الکترونیکی به قضات، کارکنان قضائی، دستگاه‌های تابعه قضائی و مراجع انتظامی اقدام کند.
تهیه آیین‌نامه‌های اجرایی
  • آیین‌نامه‌های اجرائی این بخش ظرف سه ماه از تاریخ تصویب این قانون توسط شورا تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
بخش دهم - آیین دادرسی جرایم رایانه‌ای
صلاحیت دادگاه‌های ایران در رسیدگی به جرائم رایانه‌ای
  • دادگاه‌های ایران علاوه بر موارد پیش‌بینی‌شده در دیگر قوانین، صلاحیت رسیدگی به موارد زیر را دارند:
    • الف - داده‌های مجرمانه یا داده‌هایی که برای ارتکاب جرم به‌کار رفته‌اند، در سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی یا حامل‌های داده موجود در قلمرو حاکمیت جمهوری اسلامی ایران ذخیره شده باشند.
    • ب - جرم از طریق تارنماهای دارای دامنه مرتبه بالای کد کشوری ایران (ir.) ارتکاب یابد.
    • پ - جرم توسط تبعه ایران یا غیرآن در خارج از ایران علیه سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی و تارنماهای قوای سه‌گانه، نهاد رهبری یا نمایندگی‌های رسمی دولت یا نهادهایی که خدمات عمومی ارائه می‌دهند، یا علیه تارنماهای دارای دامنه مرتبه بالای کد کشوری ایران در سطح گسترده ارتکاب یابد.
    • ت - جرائم رایانه‌ای متضمن سوءاستفاده از افراد کمتر از هجده سال، صرف‌نظر از ملیت مرتکب و بزه‌دیده، به شرط اینکه مرتکب در ایران یافت شود.
انجام تحقیقات مقدماتی در صورت نامعلوم بودن محل وقوع جرم رایانه‌ای
  • در صورتی که جرم رایانه‌ای در صلاحیت دادگاه‌های ایران کشف یا گزارش شود ولی محل وقوع آن معلوم نباشد، دادسرای محل کشف مکلف است تحقیقات مقدماتی را انجام دهد.
  • در صورت مشخص نشدن محل وقوع جرم، دادسرا پس از اتمام تحقیقات، قرار یا کیفرخواست صادر کرده و دادگاه مربوط نیز رأی مقتضی را صادر می‌کند.
اختصاص شعبه‌های ویژه برای رسیدگی به جرائم رایانه‌ای
  • قوه قضائیه موظف است به تناسب ضرورت، شعبه یا شعبی از دادسراها، دادگاه‌های کیفری یک، کیفری دو، اطفال و نوجوانان، نظامی و تجدیدنظر را برای رسیدگی به جرائم رایانه‌ای اختصاص دهد.
تبصره - انتخاب قضات متخصص در امور رایانه
  • مقامات قضایی دادسراها و دادگاه‌های مذکور باید از میان قضاتی که آشنایی لازم با امور رایانه‌ای دارند انتخاب شوند.
حفظ داده‌های ترافیک و اطلاعات کاربران
  • ارائه‌دهندگان خدمات دسترسی موظفند داده‌های ترافیک را حداقل تا شش ماه پس از ایجاد و اطلاعات کاربران را حداقل تا شش ماه پس از خاتمه اشتراک نگهداری کنند.
تبصره 1 - تعریف داده‌های ترافیک
  • داده ترافیک شامل اطلاعاتی از قبیل مبدا، مسیر، تاریخ، زمان، مدت، حجم ارتباط و نوع خدمات مربوطه است که سامانه‌های رایانه‌ای در زنجیره ارتباطات تولید می‌کنند.
تبصره 2 - تعریف اطلاعات کاربر
  • اطلاعات کاربر شامل مواردی مانند نوع خدمات، امکانات فنی مورد استفاده، هویت، نشانی جغرافیایی یا پستی، شماره تلفن و سایر مشخصات فردی کاربران است.
نگهداری اطلاعات کاربران و محتوای ذخیره‌شده توسط ارائه‌دهندگان خدمات میزبانی
  • ارائه‌دهندگان خدمات میزبانی داخلی موظفند اطلاعات کاربران خود را حداقل تا شش ماه پس از خاتمه اشتراک و محتوای ذخیره‌شده و داده ترافیک حاصل از تغییرات ایجادشده را حداقل تا پانزده روز نگهداری کنند.
حفاظت از داده‌های رایانه‌ای و مجازات‌های مربوطه
  • چنانچه حفظ داده‌های رایانه‌ای برای تحقیق یا دادرسی لازم باشد، مقام قضایی می‌تواند دستور حفاظت از آنها را به اشخاصی که آنها را در اختیار دارند، صادر کند.
  • در شرایط فوری، ضابطان قضایی می‌توانند دستور حفاظت را صادر کنند و مراتب را حداکثر تا 24 ساعت به اطلاع مقام قضایی برسانند.
تبصره 1 - عدم افشاء داده‌ها
  • حفظ داده‌ها به معنای ارائه یا افشای آنها نیست و مستلزم رعایت مقررات مربوطه است.
تبصره 2 - مدت حفاظت از داده‌ها
  • مدت حفاظت از داده‌ها حداکثر سه ماه است و در صورت لزوم با دستور مقام قضایی قابل تمدید است.
ارائه داده‌های حفاظت‌شده
  • مقام قضایی می‌تواند دستور ارائه داده‌های حفاظت‌شده را به اشخاص مربوطه صادر کند تا در اختیار ضابطان قرار گیرد.
  • خودداری از اجرای این دستور موجب مجازات مقرر در ماده (669) این قانون می‌شود.
تفتیش و توقیف داده‌ها و سامانه‌های رایانه‌ای
  • تفتیش و توقیف داده‌ها یا سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی تنها با دستور قضایی و در صورتی مجاز است که ظن قوی به کشف جرم یا شناسایی متهم یا ادله جرم وجود داشته باشد.
حضور متصرفان قانونی در تفتیش و توقیف داده‌ها
  • تفتیش و توقیف داده‌ها یا سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی باید در حضور متصرفان قانونی یا اشخاصی که به نحوی آنها را تحت کنترل دارند انجام شود.
  • در صورت عدم حضور یا امتناع از حضور، قاضی می‌تواند دستور تفتیش و توقیف بدون حضور آنان را صادر کند.
اطلاعات لازم در دستور تفتیش و توقیف
  • دستور تفتیش و توقیف باید شامل اطلاعاتی باشد که به اجرای صحیح آن کمک کند، از جمله:
    • اجرای دستور در محل یا خارج از آن.
    • مشخصات مکان و محدوده تفتیش و توقیف.
    • نوع و میزان داده‌های مورد نظر.
    • نوع و تعداد سخت‌افزارها و نرم‌افزارها.
    • نحوه دستیابی به داده‌های رمزنگاری یا حذف‌شده.
    • زمان تقریبی انجام تفتیش و توقیف.
اقدامات مربوط به تفتیش داده‌ها یا سامانه‌های رایانه‌ای
  • تفتیش داده‌ها یا سامانه‌های رایانه‌ای شامل اقدامات زیر است:
    • الف - دسترسی به تمام یا بخشی از سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی.
    • ب - دسترسی به حامل‌های داده مانند دیسکت‌ها، لوح‌های فشرده یا کارت‌های حافظه.
    • پ - دستیابی به داده‌های حذف یا رمزنگاری شده.
روش‌های توقیف داده‌ها
  • توقیف داده‌ها باید متناسب با نوع، اهمیت، و نقش آنها در ارتکاب جرم باشد. روش‌های توقیف شامل موارد زیر است:
    • چاپ داده‌ها.
    • تصویربرداری از تمام یا بخشی از داده‌ها.
    • غیرقابل دسترس کردن داده‌ها از طریق تغییر گذرواژه یا رمزنگاری.
    • ضبط حامل‌های داده.
شرایط توقیف سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی
  • سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی در شرایط زیر توقیف می‌شوند:
    • الف - داده‌های ذخیره‌شده به سهولت در دسترس نباشد یا حجم زیادی داشته باشد.
    • ب - تفتیش و تجزیه و تحلیل داده‌ها بدون سامانه سخت‌افزاری امکان‌پذیر نباشد.
    • پ - متصرف قانونی سامانه رضایت داده باشد.
    • ت - تصویربرداری از داده‌ها به لحاظ فنی امکان‌پذیر نباشد.
    • ث - تفتیش در محل باعث آسیب به داده‌ها شود.
روش‌های توقیف سامانه‌های رایانه‌ای
  • توقیف سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی متناسب با نوع و اهمیت آنها در ارتکاب جرم انجام می‌شود. روش‌های توقیف شامل موارد زیر است:
    • تغییر گذرواژه به منظور عدم دسترسی به سامانه.
    • مهر و موم (پلمب) سامانه در محل استقرار.
    • ضبط سامانه.
گسترش دامنه تفتیش و توقیف به سامانه‌های دیگر
  • در صورت ضرورت، ضابطان با دستور مقام قضائی می‌توانند دامنه تفتیش و توقیف را به سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی دیگر که تحت کنترل یا تصرف متهم هستند، گسترش دهند و داده‌های مرتبط با جرم را تفتیش یا توقیف کنند.
ممنوعیت توقیف داده‌ها و سامانه‌ها در صورت لطمه به اشخاص یا خدمات عمومی
  • توقیف داده‌ها یا سامانه‌های رایانه‌ای که موجب لطمه جانی، خسارات مالی شدید به اشخاص یا اخلال در ارائه خدمات عمومی می‌شود، ممنوع است؛
  • استثنا: مگر اینکه توقیف برای اجرای موضوع اهم، مانند حفظ امنیت کشور، ضرورت داشته باشد.
حق دریافت کپی از داده‌های توقیف‌شده
  • در صورتی که اصل داده‌ها توقیف شود، ذی‌نفع می‌تواند پس از پرداخت هزینه، از آنها کپی دریافت کند.
    • مشروط بر اینکه ارائه داده‌های توقیف‌شده منافی با ضرورت کشف حقیقت نباشد، به روند تحقیقات لطمه نزند و داده‌ها مجرمانه نباشند.
تعیین تکلیف داده‌ها و سامانه‌های توقیف‌شده
  • در مواردی که اصل داده‌ها یا سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی توقیف می‌شوند، قاضی موظف است با در نظر گرفتن نوع و میزان داده‌ها، نوع و تعداد سخت‌افزارها و نرم‌افزارهای مربوط، و نقش آنها در جرم ارتکابی، در مهلت متناسب و متعارف برای آنها تعیین تکلیف کند.
اعتراض به عملیات توقیف داده‌ها
  • متضرر می‌تواند اعتراض کتبی خود را همراه با دلایل، ظرف ده روز به مرجع قضائی دستوردهنده توقیف تسلیم کند.
  • به این درخواست خارج از نوبت رسیدگی می‌شود و قرار صادره قابل اعتراض است.
کنترل ارتباطات غیرعمومی در سامانه‌های رایانه‌ای
  • کنترل محتوای در حال انتقال ارتباطات غیرعمومی در سامانه‌های رایانه‌ای یا مخابراتی مطابق مقررات راجع به کنترل ارتباطات مخابراتی در آیین دادرسی کیفری انجام می‌شود.
تبصره - دسترسی به محتوای ذخیره‌شده ارتباطات غیرعمومی
  • دسترسی به محتوای ارتباطات غیرعمومی ذخیره‌شده، مانند پیام‌نگار (ایمیل) یا پیامک، در حکم کنترل ارتباطات و مستلزم رعایت مقررات مربوطه است.
تدوین آیین‌نامه نحوه نگهداری و مراقبت از ادله الکترونیکی
  • آیین‌نامه اجرایی نحوه نگهداری و مراقبت از ادله الکترونیکی جمع‌آوری‌شده، ظرف شش ماه از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون، توسط وزیر دادگستری با همکاری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه می‌رسد.
قابلیت استناد به داده‌های رایانه‌ای
  • داده‌های رایانه‌ای که توسط طرف دعوی یا شخص ثالثی که از دعوی آگاهی ندارد، ایجاد، پردازش، ذخیره یا منتقل شده باشند و سامانه رایانه‌ای مربوطه به نحوی درست عمل کند که به صحت، تمامیت، اعتبار و انکارناپذیری داده‌ها خدشه وارد نشود، قابل استناد است.
شمول مقررات این بخش بر سایر جرائم
  • کلیه مقررات مندرج در این بخش، علاوه بر جرائم رایانه‌ای، شامل سایر جرائمی نیز می‌شود که ادله الکترونیکی در آنها مورد استناد قرار می‌گیرند.
تبعیت از مقررات عمومی آیین دادرسی کیفری
  • در مواردی که برای رسیدگی به جرائم رایانه‌ای مقررات خاصی در این بخش پیش‌بینی نشده است، مقررات عمومی آیین دادرسی کیفری اعمال می‌شود.
بخش یازدهم - آیین دادرسی جرایم اشخاص حقوقی
احضار شخص حقوقی و نماینده قانونی
  • در صورت وجود دلیل کافی برای توجه اتهام به شخص حقوقی، علاوه بر احضار شخص حقیقی، به شخص حقوقی اخطار می‌شود تا نماینده قانونی یا وکیل خود را معرفی کند.
  • عدم معرفی وکیل یا نماینده مانع رسیدگی نخواهد بود.
تبصره - عدم نمایندگی متهم برای شخص حقوقی
  • فردی که رفتار وی موجب توجه اتهام به شخص حقوقی شده است، نمی‌تواند نمایندگی آن را برعهده گیرد.
تبیین اتهام به نماینده شخص حقوقی
  • پس از حضور نماینده شخص حقوقی، اتهام مطابق مقررات برای وی تبیین می‌شود.
  • حضور نماینده فقط برای انجام تحقیق و دفاع از اتهام انتسابی به شخص حقوقی است و الزامات و محدودیت‌های متهم برای وی اعمال نمی‌شود.
صدور قرارهای تأمینی برای شخص حقوقی
  • در صورت وجود دلیل کافی برای توجه اتهام به شخص حقوقی، تنها قرارهای تأمینی زیر می‌توانند صادر شوند:
    • الف - قرار ممنوعیت انجام برخی فعالیت‌های شغلی که زمینه ارتکاب مجدد جرم را فراهم می‌کنند.
    • ب - قرار منع تغییر ارادی در وضعیت شخص حقوقی (مانند انحلال، ادغام و تبدیل) که باعث دگرگونی یا از دست دادن شخصیت حقوقی شود.
اعتراض به قرارهای تأمینی
  • این قرارها ظرف ده روز پس از ابلاغ، قابل اعتراض در دادگاه صالح هستند.
مجازات تخلف از قرار ممنوعیت
  • تخلف از این ممنوعیت موجب یک یا دو نوع از مجازات‌های تعزیری درجه هفت یا هشت خواهد بود.
صدور قرار تأمین خواسته برای شخص حقوقی
  • صدور قرار تأمین خواسته طبق مقررات این قانون در صورت توجه اتهام به شخص حقوقی بلامانع است.
صدور قرار موقوفی تعقیب یا اجرای حکم در صورت انحلال
  • در صورت انحلال غیرارادی شخص حقوقی، حسب مورد قرار موقوفی تعقیب یا اجرای حکم صادر می‌شود.
  • در مورد دیه و خسارت ناشی از جرم نیز مطابق مقررات مربوطه اقدام خواهد شد.
اجرای احکام مربوط به اشخاص حقوقی
  • اجرای احکام مربوط به اشخاص حقوقی تابع مقررات آیین دادرسی کیفری است.
مسئولیت کیفری شعب و واحدهای زیرمجموعه شخص حقوقی
  • در صورت وقوع جرم در شعب یا واحدهای زیرمجموعه شخص حقوقی، مسئولیت کیفری تنها متوجه همان شعبه یا واحد خواهد بود. اگر جرم بر اساس تصمیم مرکزیت اصلی شخص حقوقی انجام شده باشد، مسئولیت کیفری متوجه مرکزیت اصلی نیز خواهد بود.
عدم اقرار نماینده قانونی شخص حقوقی
  • اظهارات نماینده قانونی شخص حقوقی علیه شخص حقوقی، اقرار محسوب نمی‌شود و نماینده نیازی به اتیان سوگند ندارد.
تبعیت دادرسی جرائم اشخاص حقوقی از مقررات عمومی
  • در مواردی که مقررات ویژه‌ای برای دادرسی جرائم اشخاص حقوقی مقرر نشده باشد، مقررات عمومی آیین دادرسی کیفری که در مورد این اشخاص قابل اجرا است، اعمال می‌شود.
بخش دوازدهم - سایر مقررات
الزام دولت به اجرای احکام قانون آیین دادرسی کیفری
  • دولت موظف است به تکالیف مقرر در اجرای احکام مواد (650)، (652) و (654) تا (656) این قانون و بندهای (ح) و (ف) ماده (211) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران در مدت باقی‌مانده اجرای آن عمل کند.
  • هزینه‌های اضافی ناشی از اجرای این قانون از محل افزایش درآمدهای قانون آیین دادرسی کیفری تأمین می‌شود.
نسخ قوانین قبلی
  • از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون، قوانین زیر ملغی می‌شوند:
    • ماده واحده قانون راجع به تجویز دادرسی غیابی در امور جنایی (مصوب 1339/3/2).
    • قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران (مصوب 1364/2/22) به جز مواد (4)، (8) و (9).
    • قانون تشکیل دادگاه‌های کیفری (یک و دو) و شعب دیوان عالی کشور (مصوب 1368/4/20).
    • قانون تجدیدنظر آرای دادگاه‌ها (مصوب 1372/5/16).
    • مواد (756) تا (779) الحاقی به قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده) (مصوب 1388/3/5).
    • ماده (569) قانون آیین دادرسی کیفری (مصوب 1392/12/4) و اصلاحات و الحاقات بعدی.
الحاق مواد این قانون به قانون آیین دادرسی کیفری
  • این قانون با رعایت ترتیب شماره مواد، به عنوان بخش‌های هشتم، نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم به قانون آیین دادرسی کیفری (مصوب 1392/12/4) الحاق می‌شود و مقررات هر دو قانون از تاریخ 1394/4/1 لازم‌الاجرا است.

تعدیل مبالغ مندرج در ماده 27 قانون مجازات اسلامی و ماده 529 قانون آیین دادرسی کیفری

مصوب 1401/12/14 هیات وزیران مصوبه شماره 231850 /ت61012 ه- مورخ 1401/12/14 هیات وزیران بسمه تعالی با صلوات بر محمد و آل محمد وزارت دادگستری – بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران هیئت وزیران در جلسه 1401/12/10 به پیشنهاد شماره 43821 مورخ 1401/12/7 وزارت دادگستری و به استناد ماده (28) اصلاحی قانون مجازات اس

ادامه مطلب »

تصویبنامه در خصوص اصلاح میزان مبالغ مربوط به جرایم و تخلفات مندرج در قوانین مختلف

مصوب 1403/3/30 هیات وزیران شماره 56261/ت62298ه- – 1403/4/4 هیئت‏ وزیران در جلسه 1403/3/30 به پیشنهاد شماره 44779 مورخ 1402/11/7 وزارت دادگستری و به استناد ماده (28) اصلاحی قانون مجازات اسلامی مصوب 1399 تصویب کرد: میزان مبالغ مربوط به جرائم و تخلفات مندرج در قوانین مختلف، به شرح جداول شماره (1) و (2) پیوست که تاییدشده به مهر دفتر هیئ

ادامه مطلب »

آیین‌نامه حق‌الزحمه داوری موضوع ماده 498 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی 1379

مصوب 1380/09/20 رئیس قوه قضاییه به موجب آیین نامه حق‌ الزحمه داوری مصوب 1401/06/05 نسخ شده است. ماده 1 حق الزحمه داوری برابر مقررات و در مهلت تعیین شده تا 50/000/000 ریال خواسته پنج درصد و نسبت به مازاد از پنجاه میلیون ریال تا 250/000/000 ریال سه درصد و مازاد بر آن دو درصد خواسته

ادامه مطلب »

آیین نامه اجرایی سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور

در اجرای ماده 9 قانون تبدیل شورای سرپرستی زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور به سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور (مصوب 1364/11/6) آیین‌نامه اجرایی قانون یاد شده به شرح زیر تصویب می‌گردد: بخش نخست : امور کلی فصل نخست : تعریف ها و واژه شناسی ماده 1 – سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، سازمانی است مستقل که به طور مستقیم زیر نظر رئیس قوه قضاییه انجام وظیفه می‌نما

ادامه مطلب »

آیین‌نامه سجل قضایی

ماده 1 – در دادسرای هر شهرستان دفتر سجل قضایی تشکیل و مستقر می‌شود. مسئول این دفتر از میان قضات دادسرای عمومی و انقلاب به انتخاب دادستان و با تایید و پیشنهاد مدیرکل عفو و بخشودگی و سجل قضایی از سوی رئیس قوه قضائیه، منصوب خواهد شد. این دفتر در انجام تکالیف خود به شرح مواد آتی تابع اداره کل عفو و بخشودگی و سجل قضایی است و دادستان بر نحوه انجام وظیفه آن نظارت دارد. تبصره 1 – این دفتر مستخرجه ا

ادامه مطلب »

آیین‌نامه اجرایی مراقبت‌های الکترونیکی

در اجرای مواد 252 و 557 قانون آیین دادرسی کیفری، مصوب 1392 با اصلاحات الحاقات بعدی و بنا به پیشنهاد وزرای دادگستری و کشور «آیین‌نامه اجرایی مراقبت های الکترونیکی» به شرح مواد آتی است.

ماده 1

در این آیین‌نامه عبارات و اصطلاحات در معانی ذیل به کار می روند: الف – سازمان: سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور. ب – مراقبت الکترونی

ادامه مطلب »

آیین‌نامه اجرایی نحوه برگزاری دوره‌های آموزشی حین خدمت ضابطان نظامی

در اجرای ماده 604 قانون آیین دادرسی کیفری، مصوب 1392 و بنا به پیشنهاد رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح، «آیین‌نامه نحوه برگزاری دوره‌های آموزشی حین خدمت ضابطان نظامی» به شرح مواد آتی است.

ماده 1

واژگان به کار رفته در این آیین‌نامه به شرح زیر می‌باشد: الف – دژبان: ماموران دژبان نیروهای مسلح؛ ب – کارت: کارت ویژه ضابطان نظامی؛ پ – سازمان: سازمان قضایی نیروه

ادامه مطلب »

آیین‌ نامه اجرایی نحوه نگهداری و درمان مجانین

در اجرای تبصره 1 ماده 202 قانون آیین دادرسی کیفری، «آیین ‌نامه اجرایی نحوه نگهداری و درمان متهمان مجانین» به شرح مواد آتی است.

ماده 1

واژگان به کار رفته در این آیین‌ نامه به مفهوم زیر می‌ باشد: الف – قانون: قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 92/12/4. ب – آیین ‌نامه: آیین ‌نامه اجرایی نحوه نگهداری و درمان متهمان مجنون. پ – مجنون: در آیین ‌ن

ادامه مطلب »

آیین‌نامه نحوه اجرای قرار تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط، قرار تعویق صدور حکم، نظام نیمه آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه‌های الکترونیکی و جایگزین‌های حبس

در اجرای ماده 557 قانون آیین دادرسی کیفری و بنا به پیشنهاد وزیر دادگستری، «آیین‌نامه نحوه اجرای قرار تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط، قرار تعویق صدور حکم، نظام نیمه‌آزادی و آزادی تحت نظارت سامانه‌های الکترونیکی و مجازات‌های جایگزین حبس» به شرح مواد آتی است:


فصل اول – کلیات

ماده 1

اصطلاحات و واژگان مذکور در این آیین‌نامه در معانی

ادامه مطلب »

آیین‌نامه شیوه تشکیل شعب تخصصی مراجع قضایی

در اجرای ماده 566 قانون آیین دادرسی کیفری و تبصره آن و با لحاظ ماده 25 همان قانون، «آیین‌نامه شیوه تشکیل شعب تخصصی مراجع قضایی»، به شرح ذیل است.

ماده 1

در هر حوزه قضایی علاوه بر مواردی که به موجب قوانین خاص تشکیل شعب اختصاصی، الزامی است. به تناسب ضرورت و امکانات، با توجه به نوع جرایم و دعاوی، شعبه یا شعبی از دادسرا و دادگاه ها اختصاص

ادامه مطلب »

آیین نامه اجرایی دفاتر و کانون خدمات الکترونیک قضایی

در اجرای تبصره 2 ماده 655 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392، «آیین نامه اجرایی دفاتر و کانون خدمات الکترونیک قضایی» به شرح مواد آتی است.


عبارات اختصاری

ماده 1

عبارات اختصاری در این آیین نامه در معانی زیر به کار می رود: الف- مرکز: مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه؛ ب- معاونت خدمات: معاونت خدمات الکترونیک قضا

ادامه مطلب »

دستورالعمل اجرایی ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری

مصوب 1398/09/07 رئیس قوه قضاییه در اجرای مفاد ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری و با عنایت به اصل صحت احکام قضایی با پرهیز از تزلزل آراء، جلوگیری از اطاله دادرسی و لزوم نظارت قضایی رییس قوه قضاییه در عدم اجرای احکام خلاف شرع بین دستورالعمل اجرایی ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری به شرح مواد آتی ابلاغ‌‌‌ می‌گردد.

ادامه مطلب »

دستورالعمل نحوه حمایت از حقوق اشخاص دارای معلولیت و سالمند در فرایند دادرسی

مصوب 1402/04/28 معاون اول رئیس قوه قضائیه مقدمه در اجرای اصل بیست و نهم قانون اساسی، فصل هشتم قانون حمایت از حقوق معلولان مصوب 1396 و قسمت اخیر ماده (71) قانون آیین دادرسی کیفری و با استناد به حق دادخواهی افراد دارای معلولیت در موضوع بندهای (1) و (2) ماده (13) قانون تصویب کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت مصوب 1387 م

ادامه مطلب »
0 0 رای ها
امتیازدهی به این صفحه
آیا می خواهید از آخرین دیدگاه ها اطلاع یابید؟
اطلاع از
guest
0 دیدگاه
بیشترین رأی
تازه‌ترین قدیمی‌ترین
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
اضافه کردن دیدگاه جدید به این پست؟x

به اشتراک گذاری

فیسبوک
ایکس
لینکدین
ایمیل
تلگرام
واتساپ

دسته بندی ها

قانون آیین دادرسی کیفری
قانون آیین دادرسی مدنی
قانون اجازه ثبت شعبه یا نمایندگی شرکتهای خارجی
قانون اجرای احکام مدنی
قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی
قانون احکام دائمی برنامه های توسعه کشور
قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی
قانون اساسی
قانون استفاده از خدمات تخصصی و حرفه ای حسابداران ذی‌صلاح به عنوان حسابدار رسمی
قانون افراز و فروش املاک مشاع
قانون الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیرمنقول
قانون امور حسبی
قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران
قانون بخش تعاونی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران
قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه
قانون پیش فروش ساختمان
قانون تامین اجتماعی
قانون تجارت
قانون تجارت الکترونیکی
قانون تشدید مجازات اسیدپاشی و حمایت از بزه دیدگان ناشی از آن
قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری
قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب
قانون تعزیرات حکومتی
قانون تعیین تکلیف وضعیت ثبتی اراضی و ساختمانهای فاقد سند رسمی
قانون تملک آپارتمان‌ها
قانون ثبت اسناد و املاک
قانون جرم سیاسی
قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی کشور و حمایت از کالای ایرانی
قانون حمایت از اطفال و نوجوانان
قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت
قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان
قانون حمایت خانواده
قانون دیوان عدالت اداری
قانون راجع به ثبت شرکت‌ها
قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1356
قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1362
قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1376
قانون ساماندهی بازار زمین، مسکن و اجاره‌بها
قانون شهرداری
قانون شوراهای حل اختلاف مصوب 1402
قانون صدور چک
قانون کار
قانون کاهش مجازات حبس تعزیری
قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری
قانون مالیات‌های مستقیم
قانون مبارزه با پولشویی
قانون مجازات اسلامی
قانون مجازات اسلامی (کتاب پنجم - تعزیرات)
قانون مجازات اشخاصی که برای بردن مال غیر تبانی مینمایند
قانون مجازات اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات قانونی
قانون مجازات راجع به انتقال مال غیر
قانون مدنی
قانون مسئولیت مدنی
قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی
لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری
لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت
اداری
اراضی و باغها
اساسی
استخدامی
انتخابات
انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات
ایثارگران
بانکی
بخش تعاون و شرکت های تعاونی
بورس و اوراق بهادار
بیمه
بیمه اجباری شخص ثالث
پدیدآورندگان نرم افزار
پزشکی
پزشکی قانونی
پیش فروش ساختمان
تجارت
تجارت الکترونیک
تجهیزات دریافت از ماهواره
تعزیرات حکومتی
ثبت احوال
ثبت اسناد و املاک
جنگلها و مراتع
چک
حاکمیتی
حقوق شهروندی
خانواده
خدمت وظیفه عمومی
دادرسی کیفری و اجرای احکام
دادرسی مدنی و اجرای احکام
دادگاه‌های صلح
داوری
دفاتر اسناد رسمی
دفاتر خدمات الکترونیک قضایی
دیوان عدالت اداری
راهنمایی و رانندگی
روانشناسی و مشاوره
روحانیت
شهرداری
شهرداری تهران
شوراهای حل اختلاف
صنایع دستی
صنعت خودرو
قضاوت
قوانین توسعه و پیشرفت کشور
کار
کارشناسان رسمی دادگستری
کیفری
مالیاتی
مبارزه با پولشویی
مبارزه با قاچاق کالا و ارز
مبارزه با مواد مخدر
محیط زیست
مسکن
مطبوعات
معادن
معلمان
معلولان
مناقصات
موجر و مستاجر
مولفان و مصنفان و هنرمندان
نظام صنفی کشور
نظام مهندسی
نیروهای مسلح
هوای پاک
ورزش
وکالت
قانون آیین دادرسی کیفری
قانون آیین دادرسی مدنی
قانون اجازه ثبت شعبه یا نمایندگی شرکتهای خارجی
قانون اجرای احکام مدنی
قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی
قانون احکام دائمی برنامه های توسعه کشور
قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی
قانون اساسی
قانون استفاده از خدمات تخصصی و حرفه ای حسابداران ذی‌صلاح به عنوان حسابدار رسمی
قانون افراز و فروش املاک مشاع
قانون الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیرمنقول
قانون امور حسبی
قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران
قانون بخش تعاونی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران
قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه
قانون پیش فروش ساختمان
قانون تامین اجتماعی
قانون تجارت
قانون تجارت الکترونیکی
قانون تشدید مجازات اسیدپاشی و حمایت از بزه دیدگان ناشی از آن
قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری
قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب
قانون تعزیرات حکومتی
قانون تعیین تکلیف وضعیت ثبتی اراضی و ساختمانهای فاقد سند رسمی
قانون تملک آپارتمان‌ها
قانون ثبت اسناد و املاک
قانون جرم سیاسی
قانون حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی کشور و حمایت از کالای ایرانی
قانون حمایت از اطفال و نوجوانان
قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت
قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان
قانون حمایت خانواده
قانون دیوان عدالت اداری
قانون راجع به ثبت شرکت‌ها
قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1356
قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1362
قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1376
قانون ساماندهی بازار زمین، مسکن و اجاره‌بها
قانون شهرداری
قانون شوراهای حل اختلاف مصوب 1402
قانون صدور چک
قانون کار
قانون کاهش مجازات حبس تعزیری
قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری
قانون مالیات‌های مستقیم
قانون مبارزه با پولشویی
قانون مجازات اسلامی
قانون مجازات اسلامی (کتاب پنجم - تعزیرات)
قانون مجازات اشخاصی که برای بردن مال غیر تبانی مینمایند
قانون مجازات اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات قانونی
قانون مجازات راجع به انتقال مال غیر
قانون مدنی
قانون مسئولیت مدنی
قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی
لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری
لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت
اداری
اراضی و باغها
اساسی
استخدامی
انتخابات
انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات
ایثارگران
بانکی
بخش تعاون و شرکت های تعاونی
بورس و اوراق بهادار
بیمه
بیمه اجباری شخص ثالث
پدیدآورندگان نرم افزار
پزشکی
پزشکی قانونی
پیش فروش ساختمان
تجارت
تجارت الکترونیک
تجهیزات دریافت از ماهواره
تعزیرات حکومتی
ثبت احوال
ثبت اسناد و املاک
جنگلها و مراتع
چک
حاکمیتی
حقوق شهروندی
خانواده
خدمت وظیفه عمومی
دادرسی کیفری و اجرای احکام
دادرسی مدنی و اجرای احکام
دادگاه‌های صلح
داوری
دفاتر اسناد رسمی
دفاتر خدمات الکترونیک قضایی
دیوان عدالت اداری
راهنمایی و رانندگی
روانشناسی و مشاوره
روحانیت
شهرداری
شهرداری تهران
شوراهای حل اختلاف
صنایع دستی
صنعت خودرو
قضاوت
قوانین توسعه و پیشرفت کشور
کار
کارشناسان رسمی دادگستری
کیفری
مالیاتی
مبارزه با پولشویی
مبارزه با قاچاق کالا و ارز
مبارزه با مواد مخدر
محیط زیست
مسکن
مطبوعات
معادن
معلمان
معلولان
مناقصات
موجر و مستاجر
مولفان و مصنفان و هنرمندان
نظام صنفی کشور
نظام مهندسی
نیروهای مسلح
هوای پاک
ورزش
وکالت